حاشیه
اين واژه در لغت به معناي كناره و شرحي است كه بر متن مينويسند و در اصطلاح نسخهشناسي، مطالبي است كه در گذشته در اطراف متن اصلي كتابها براي توضيح مطالب مشكل يا مبهم يا نقد و ردّ اشكالات مطرحشده در متن نوشته ميشد. اين سنت از قرنها پيش در ميان دانشمندان اسلامي رواج داشته كه به هنگام خواندن كتاب، نظرها و توضيحات خود را در سه طرف (بالا، پايين، و سمت چپ) صفحات آن مينوشتند.
نويسندگانِ حاشيهها را "مُحَشّي" يا "حاشيهنويس" و عمل حاشيهنويسي را "تحشيه" ميگفتند. بعدها بر اساس اعتبار علمي نويسندگان حاشيه و يا نظر به اهميت حاشيهها، ناسخان به هنگام نسخهبرداري از كتابهاي گوناگون، حاشيههاي مهم را در اطراف صفحات ثبت ميكردند.
حاشيهنويسي در جهان اسلام به روزگار انتشار گسترده كتابهاي خطي بازميگردد كه هر كس مطلبي را ميخواند از نگارش نظر خويش درباره آن خودداري نميكرد تا جايي كه بعضي از دانشمندان حاشيهنويسي را كار و وظيفه خود ميدانستند. آنان ضمن نسخهبرداري از كتابهاي معروف و معتبر، مطالب خود را در اطراف يا در لابهلاي صفحات گوناگون مينوشتند و سپس دنباله مطلب را پي ميگرفتند.
چون حاشيهنويسي بر كتابها و اظهارنظر درباره آثار ديگران آسانتر از تأليف بود، از گذشته عموميت يافته است؛ به نحوي كه پيش از قرن دهم هجري، منحصر به كشف برخي مسائل دشوار و شرح بعضي از عبارات پيچيده بود، اما از آن پس اندكي محدودتر شد. در اين دوره، حاشيهها توضيح عبارتهاي پيچيده و عموماً روشنتر از متن بود، اما در دوره صفويه و قاجاريه ـ كه ميتوان آن را دوره حاشيهنويسي ناميد ـ حاشيهها پيچيدهتر و دشوارتر از متن مينمود.
حواشي اين دوره را ميتوان به سه دسته تقسيم كرد:
1. حواشي كتابهاي ادبي به ويژه متوني كه براي تدريس در حوزههاي علمي تعيين شده بود. بعضي از اين حواشي، توضيحي و روشنگر و برخي حاوي شرح و بسط و نقد و استدلالهاي زائد بر متن بودند.
2. حواشي كتابهاي ديني كه درباره اصول اعتقادي يا فروع فقهي (احكام عملي) بود. اين حاشيهها براي توضيح مقصود نويسنده متن، و بسط و تفصيل دلايل عقلي و نقلي وي نوشته ميشد كه بدان "شرح" ميگفتند و مستقل از كتاب اصلي بود و نويسنده شرح براي اثر خود، عنوان جداگانه دوجزئي برميگزيد كه واژه شرح، غالباً در آغاز جزء دوم قرار داشت. همچنين هنگامي كه نويسندهاي مطالبي در ردّ يك يا چند بخش و يا همه مطالب نويسندهاي مينوشت، بدان "ردّ" يا "ردّيه" ميگفتند كه به صورت مستقل منتشر ميشد و عنوان جداگانه و دوجزئي داشت كه واژه ردّ، غالباً در آغاز جزء دوم آن واقع بود.
3. حواشي كتابهاي كلامي و فلسفي، كه در دوره تيموري رو به كاهش نهاد و پس از آن تا اندازهاي رواج يافت. نويسندگان اينگونه حواشي، براي خود در اين زمينه حق اظهارنظر قائل بودند. اين قبيل كتابها ميدان جدال آراي مختلف و احياناً متضاد گرديد و كار به جايي رسيد كه به محض نوشته شدن اثري در اين زمينه، حاشيه از هر سو نوشته ميشد و پس از نشر آنها، ديگران نيز حواشي ديگري مينوشتند و از آراي نويسنده اصلي، پشتيباني و نظرهاي مخالف وي را رد ميكردند. شايد گهگاه در اين ميان، كسي نقش داور و ميانجي را در ميان آراي متناقض برعهده ميگرفت.
حواشي بر نسخ خطي به اعتبار حاشيهنويسان به سه گروه تقسيم ميشوند:
- حاشيه طلاب كه از يك اثر، خلاصهاي تهيه ميكردند و سپس نقايص اين نسخه را فردي فاضل با مقايسه آن با نسخه كامل و اصلي برطرف و با رفع افتادگيها، آن را كامل ميكرد.
- حواشي علما و دانشمندان كه به منظور شرح پيچيدگيها و يا ردّ نظريات نويسنده در كنار صفحات متن نوشته ميشد.
- حواشي صاحبان نسخه كه شرح و بسط و تكميل نقايص كتاب خود بوده است.
پس از پيدايش صنعت چاپ، حاشيهنويسي همچنان به دو صورت ادامه يافت:
- مطالبي كه نويسنده كتاب يا مقاله نه آنقدر لازم ميداند كه جزو متن اصلي بياورد و نه آنقدر زائد كه از آوردن آن صرفنظر كند. بنابراين آنها را در ذيل صفحات، آخر فصلها يا در آخر كتاب قرار ميدهد.
- مطالبي كه مترجم كتاب يا مقاله در توضيح منظور نويسنده اصلي اثر ميآورد و بنا به رعايت امانت در ترجمه، نميتواند آن را در متن ترجمه داخل كند و ناگزير آن را جدا از متن ميآورد. گروهي از صاحبنظران برآنند كه دوره حاشيهنويسي را ميتوان دورهاي دانست كه كمتر انديشه تازهاي براي طرح وجود داشت و از اين رو، اهل فضل به حاشيهنويسي بر آثار پيشينيان پرداختند؛ چنانكه دوره مغول و قاجار نمونههاي دوران حاشيهنويسي در ايران بهشمار ميرود.
به هر روي، حاشيهنويسي در جهان اسلام بهويژه عالم تشيع، وسيلهاي براي بسط علم، گسترش فهم و انديشه، ترويج آزادانه عقايد و توسعه بيشتر فرهنگ بود. بدين ترتيب، كتابهاي حاشيهدار از شكل اصلي خود بيرون آمد و اثر تازه و جداگانهاي محسوب شد.
شمار حاشيههاي باارزش و سودمند تاريخي، فراوان است. آقا بزرگ طهراني در كتاب الذريعه، تعداد 1286 عنوان حاشيه از حاشيهنويسان شيعه را برشمرده كه تعداد مؤلفان آنها بيش از 300 نفر است.
منابع
- دائره المعارف کتابداری و اطلاع رسانی، مدخل "حاشیه" از محمدحسن رجبي، بازیابی: 9 مرداد 1392.