میقات

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۲ ژوئن ۲۰۱۳، ساعت ۱۰:۳۷ توسط بهرامی (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای جدید حاوی '{{الگو:مقاله از یک نشریه}} {{الگو:نیازمند ویرایش فنی}} رفتن به سوي حرم أمن الهي و كع...' ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

مقاله‌ی مربوط به این عنوان از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon article.jpg
محتوای فعلی "مقاله‌ یک نشریه" متناسب با این عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

رفتن به سوي حرم أمن الهي و كعبه معظّمه همراه با بريدن از خود و وابستگي نفساني، از سويي انسان را ميهمان آفريدگار جهان و صاحب خانه ميكند و از سوي ديگر او را به درياي بيكران انسان هاي پاك و دعوت شده به سوي حق متصل مينمايد; زيـرا كعـبه اوّلين خانه روي زمين، محلّ طواف ملائكةاللّه و همـه انبيـاي عظام عليهمالسلام ـ از آدم ـ ع ـ تا خاتم ـ ص ـ بوده و شرافتي بس عظيم دارد. ورود به بيتاللّه الحرام، پروانه وار گشتن در اطراف كعبه و لمس حجرالاسود و استشمام بادهاي بهشتي از ركن يماني، از راهي ميسّر است كه خداي سبحان ـ آن را بيان كرده و رسول گراميش ـ ص ـ جايگاه و زمان آن را معين نموده است. آنهم با لباسي ساده و بدور از فخر و زينت و با شرايطي خاص. امام صادق ـ عليهالسلام ـ فرمودند: «محرم شدن جهت عمره و حج، از مواقيت پنجگانهاي است كه رسول خدا ـ ص ـ آن را معين نمود»، سپس فرمود: «رسول خداـصـ براي اهل مدينه و كساني كه از آنجا به مكه ميروند، ذوالحليفه (مسجد شجره) و براي آنان كه از شامات ميآيند. جحفه و براي اهل نجد و عراق وادي عقيق و براي اهل طائف و آناني كه از آن مسير عبور ميكنند قرنالمنازل و براي اهل يمن و عبور كنندگان از آن مسير يلملم را ميقات قرار داد.» آنگاه فرمود: «كسي كه قصد خانه خدا را دارد، نبايد از غير اين ميقات ها عبور كند.» [۱] ميقاتهاي پنجگانه كه از هر سوي، محيط بر شهر مكه و حرم أمن الهي است، گويا مدخل ها و درب هاي ورودي براي ميهمانان پروردگار متعالند; آناني كه از اطراف كره زمين خوانده شدهاند و مصداق «يأتون من كل فجّ عميق» [۲] گرديدهاند و ميخواهند مراسم حج ابراهيمي را به جاي آورند. ميقات اولين محلّي است كه حاجي اعلان حضور ميكند و در مقابل خالق يكتا خود را برهنه از همه وابستگيها نموده وبا حالتي خالصانه فرياد: «لبيك ألّلهمّ لبيّك...» برميآورد. اين حضور و شهود است و شايد يكي از اعلي مراتب آن است كه زبان اولياي خدا را كُند ميكند و توان لبيك گفتن را از آنان ميگيرد. همچنانكه مالك بن انس ميگويد: به همراه جعفر بن محمد ـ عليهماالسلام ـ جهت بجا آوردن مناسك حجّ رفتم، چون به ميقات رسيدم، آن حضرت را ديدم كه در حالت احرام هرچه ميخواست «لبيك» بر زبان جاري كند، صدا در گلويش قطع ميگرديد و حالش دگرگون ميشد بطوريكه نزديك بود از روي مركب به زمين افتد. عرض كردم، اي فرزند رسول خدا بگو ذكر «تلبيه» را. در جوابم فرمود: چگونه بگويم «لبّيك اللّهم لبّيك» و حال آنكه در حضورش ايستادهام، ميترسم جواب آيد: «لا لبّيك و لاسعديك». [۳] پس ميقات جايگاهي است كه زيارت بيتاللّه الحرام از آن جا شروع ميشود و قاصد حجّ نميتواند بدون احرام از ميقات عبور كند و يا قبل از آن محرم گردد ـ مگر در صورت نذر ـ لذا كساني كه از كشورهاي مختلف و راه هاي دور عزم مكّه كردهاند و ميخواهند حجّ و عمره بجا آورند، بايد داخل ميقات گردند و محرم شوند. دقّت در سخنان امام زينالعابدين ـ عليهالسلام ـ در گفتگوي خود با «شبلي» [۴] بعداز اتمام اعمال حجش، ما را به اهميت احرام و ميقات و فضاي ملكوتي و حالات عرفاني آن توجه ميدهد. آنگاه كه فرمود: «آقاي شبلي! آيا براي احرام وارد ميقات شدي؟ و دو ركعت نماز احرام گزاردي، و تلبيه را بر زبان جاري كردي؟!» شبلي جواب داد: «بلي يابن رسول اللّه» حضرت پرسيد: «آيا هنگام ورود به ميقات نيتت اين بود كه تحصيل شرايط زيارت بيت اللّه الحرام كني؟ و در موقع بجاي آوردن دو ركعت نماز احرام، توجه كردي كه با بهترين اعمال و بالاترين حسنات به خداي سبحان ـ تقرب پيدا ميكني؟ و هنگام لبّيك گفتن قصد كردي كه براساس تعهدي خاص ـ طاعت در مقابل اوامرش و خودداري از معصيتش ـ تلبيه بگويي؟!» عرض كرد: «نه يابن رسول اللّه»، حضرت فرمود: «پس در اين صورت، نه داخل ميقات شدهاي و نه نماز خواندهاي و نه لبيك واقعي گفتهاي!» [۵] بديهي است هر يك از مواقيت بحثهاي مستقل و عميق فقهي و عرفاني و تاريخي دارد، كه در جاي خود بحث گستردهتري را ميطلبد و ما در اين نوشتار به صورت گذرا و كوتاه آنها را بررسي نمودهايم.

بررسي واژه ميقات

«ميقات» بر وزن «مِفْعال» است كه در اصل «مِوْقاتْ» بوده، واو ساكن و حرف ما قبل آن كسره داشته، لذا تبديل به ياء شده است و جمع ميقات مواقيت ميباشد. بحثي است ميان علما و محققين و آن اين كه واژه «ميقات» اسم آلت است يا اسم زمان و مكان؟ مرحوم سلطان العلماء در حاشيه شرح لمعه ميگويد: «ميقات اسم آلت است مانند مفتاح» و نيز فرموده است: «ميقات اسم آن چيزي است كه به وسيله آن، چيز ديگري معيّن ميشود از جهت زمان و مكان.» [۶] بعضي مانند شهيد اوّل گفتهاند: ميقات از نظر لغت اسم مكان و زمان است; زيرا اسم زمان و مكان از ثلاثي مجرّد بر وزن مفعال آمده است; مانند ميلاد; يعني «زمان ولادت» و يا ميعاد; يعني «وعدهگاه». طريحي در مجمعالبحرين تا حدّي همان معنا را اراده ميكند و ذيل آيه شريفه: «إنَّ يوم الفصل كان ميقاتا» ميگويد: «ميقات زمان معين براي انجام كاري است كه مجازاً بر مكان اطلاق شده مانند: «مواقيت الحجّ»; يعني مكان هاي معيّن كه احرام حج در آن منعقد ميگردد [۷] و آيه شريفه «يَسْأَلُونَكَ عَنِ الاَْهِلَّةِ قُلْ هِي مَواقِيتٌ لِلنّاسِ وَالحَجِّ» [۸] دلالت بر زمانمعين جهت انجام حجّ «تمتع، قِران و افراد» دارد و همچنين كلمه «ميقات» در آيات ديگر دلالت بر زمان معين ميكند كه به تعبير لسانالعرب: الميقات: مصدر الوقت. و الآخرة: ميقات الخلق. و مواضع الإحرام: مواقيت الحج. و الهلال ميقات الشهر و نحو ذلك [۹]

و در اصطلاح مواقيت عبارتست از: «مواضع و أزمنة معيّنة لعبادة مخصوصة»; مكان و زمان معين براي عبادت خاص. [۱۰]

پس ميشود نتيجه گرفت كه ميقات شامل اسم زمان و مكان است; يعني زمان و مكان معيّن را دربرميگيرد و شايد بتوان گفت تعبير صاحب جواهر ـ ره ـ در بحث مواقيت تعبير زيبا و جالبي است; آنجا كه ميفرمايد: «المواقيت جمع ميقات و المراد به هنا «في الحج» حقيقةً او توسعاً مكان الاحرام». [۱۱] مراد از كلمه ميقات در بحث حج ـ حقيقةً يا مجازاً ـ اماكن خاص است. با توجه به آنچه گذشت مي توان گفت كه ميقات بر دو قسم است:

1 ـ ميقات زماني 2 ـ ميقات مكاني

الف: ميقات زماني

براي احرام عمره تمتع، حجّ تمتع، افراد و قران، ماه هاي شوال، ذيقعده و همچنين ذيحجه از ابتداي آن تا پيش از ظهر روز عرفه (نهم ذي حجه) ـ بطوريكه حاجي بتواند همه اعمال عمره تمتع را انجام دهد و محرم به احرام حجّ تمتع گردد و خود را جهت وقوف اختياري عرفه به سرزمين عرفات برساند ـ تعيين گرديده است. [۱۲] بعضي از فقها آن را دو ماهِ شوال، ذيقعده و ده روز اوّل ذي حجّه دانستهاند. [۱۳] اكثر فقها ـ رضوان اللّه عليهم ـ در بحث ميقات زماني استدلال به آيه شريفه «الحج أشهر معلومات...» كردهاند. اگر مقصود اعمال حجّ باشد و از آن جهت كه بخش عمدهاي از اعمال در ايام تشريق انجام ميشود و ممكن است بعضي از اعمال حج مانند اعمال حرم ـ طواف و نماز طواف و سعي بين صفا و مروه و... ـ را تأخير انداخت در اين صورت ميقات زماني شامل شوال، ذيقعده و همه ذيحجه خواهد شد. [۱۴] معاوية بن عمار ميگويد: امام صادق ـ عليهالسلام ـ در مورد آيه شريفه «الحجّ أشهر معلومات فمن فرض فيهن الحج فلارفث ولافسوق و لاجدال في الحج» [۱۵] فرمودند: «ماه هاي حج; شوال، ذيقعده و ذي حجّه است.» [۱۶] و اگر مقصود از آيه شريفه عمل ابتدايي حج; يعني احرام باشد نظر اوّل و دوم را ميتوان با روايت علي بن ابراهيم تقويت كرد; او ميگويد: ماه هاي حجّ; شوال، ذيقعده و ده روز از ذي الحجه است. [۱۷]

ب : ميقات مكاني و آن بر دو قسم است:

1ـ ميقات كساني كه مسكنشان از مكه معظمه بيش از 16 فرسخ فاصله دارد. در كتاب هاي مختلف فقهي آنگاه كه بحث از ميقات مكاني به ميان آمده براي اينها 5 ميقات معروف را ذكر كردهاند. ليكن شهيد اوّل مكه مكرّمه را براي حجّ تمتع اضافه ميكند كه 6 تا ميشود. [۱۸] مرحوم علامه حلّي ره ـ در كتاب قواعد و محقق حلّي در مختصر النافع مانند شهيد اوّل مواقيت را 6 تا ذكر ميكنند. [۱۹] و بعضي از فقها مانند صاحب دروس سرزمين فخ [۲۰] را نيز براي حجّ بچه ها اضافه ميكند و همچنين فروعي ديگر بر آن ميافزايد كه 10 ميقات ميشود. [۲۱]

2 ـ أدني الحلّ: براي كساني است كه داخل مكه هستند و ميخواهند عمره مفرده بجا آورند. اين افراد ميتوانند از حدود حرم خارج شده و در اولين نقطه حلّ مُحرم گردند; ليكن أفضل و قدر متيقن همان ميقات هاي معروف سه گانه ذيل است:

1 ـ مسجد تنعيم: اين ميقات در شمال غربي حرم و در هفت كيلومتري شهر مكّه واقع شده كه نزديكترين ميقات به شهر مكه است و امروز متصل به شهر شده است. و بناست شهر صنعتي در نزديكي مكه شود. اين مسجد و اين محلّ را از آن جهت تنعيم مينامند كه در وادي نعمان واقع شده و اين وادي از سمت راست منتهي به كوه نعيم و از سمت چپ منتهي به كوه «ناعم» است. [۲۲] رسول گرامي اسلام به عبدالرحمن بن ابي بكر [۲۳] دستور داد همسرش ـ عايشه ـ رابدين وادي ببرد تا محرم به احرام عمره مفرده گردد. [۲۴]

2 ـ الحُدَيْبِيَّة: روستايي است در مسير جدّه و حدود 48 كيلومتر از مكّه فاصله دارد، در آنجا چاه آبي نيز واقع است. از آن جهت آن را حديبيه ناميدهاند كه در اين مكان حدود 1300 تا 1500 نفر با رسول گرامي اسلام ـ ص ـ در زير درختي بنام «حدباء» بيعت كردند كه به «بيعت رضوان» معروف گرديد ـ (از قول أصمعي:) و آيه شريفه «لقد رضي اللّهُ عن المؤمنين إذا يبايعونك تحت الشجرة...» [۲۵] نازل گشت. [۲۶] حـديبيه دورترين نقطه حل است ـ و بـه قول محمد بـن مـوساي خـوارزمي، رسـول خـدا ـ ص ـ از آنجا محرم گشت و عمره مفرده بجاي آورد. [۲۷]

3ـ جِعْرانَةُ: [۲۸] اين محلّ در شمال شرقي مكه معظمه در مسير طائف در ابتداي درّه «سَرِفْ» ميباشد و در اين جا چاهي است كه محلّ بنام آن چاه ميباشد، الآن در آنجا باغستان كوچكي است كه مسجد با عظمتي در كنارش ساخته شده است ـ و چاه هاي نزديك به يكديگر دارد و فاصله آن با مكّه حدود 29 كيلومتر ميباشد. [۲۹] بعضي فاصله آن را 7 ميل (11340 متر) ذكر كردهاند. [۳۰] پيغمبر اكرم ـ ص ـ در اين سرزمين فرود آمد و غنائمي را كه از هوازن در غزوه حنين به دست آمده بود تقسيم كرد. [۳۱] و بنابر نقل ابوالعباس قاضي: رسول خدا ـ ص ـ در ماه ذي قعده سال 8 هجرت در آنجا محرم گشت و به سوي مكه آمد و عمره مفرده بجاي آورد. [۳۲] احرام عمره مفرده از أدني الحل تحرير الوسيله: أدني الحل ميقات براي عمره مفرده است ـ چه بعد از حجّ قران يا اِفراد يا در ايام ديگر باشد ـ و بهتر اين است كه در خارج حرم از ميقات حديبيه يا جعرانه يا تنعيم محرم گردد و مسجد تنعيم نزديكترين اينها است به مكه معظّمه. [۳۳]

مناسك حج: اگر مكلّف در مكه باشد و بخواهد عمره مفرده بجا آورد، جايز است از حرم خارج شده و احرام ببندد و واجب نيست به يكي از مواقيت رفته و از آنجا محرم شود. و بهتر اين است كه احرامش در يكي از اين سه جا باشد: حديبيه، جعرانه، تنعيم. [۳۴] فقها معمولاً غير از سه محل فوق حدود ديگر حرم مانند اضائة لبن، وادي عرنه و... را متعرض نشدهاند; زيرا پيدا كردن حدّ حرم مقداري مشكل است [۳۵] و اين سه مكان جايي است كه رسول گرامي اسلام از آنجاها محرم گرديده است. همانطوريكه گذشت.

تاريخچه ميقات های پنجگانه

همانگونه كه گذشت رسول گرامي اسلام ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ ميقاتهاي پنجگانه را تعيين و نامگذاري نمود كه اين امر از سوي شيعه و سني مورد اتفاق است و ما در ابتداي اين نوشتار آن را از كتب مختلف ذكر نموديم. و در اينجا تاريخچه هر يك از ميقات ها را توضيح خواهيم داد.

1 ـ مسجد شجره: [۳۶] آن را «ذوالحليفة» [۳۷] و آبار علي و يا آبيار علي [۳۸] ناميدهاند كه هر كدام جهت و وجهي دارد. اين مسجد در (حدود) 10 كيلومتري مدينه منوّره به طرف مكه واقع شده و ميقات كساني است كه از اين ناحيه به سوي بيتالله الحرام ميروند. اين ميقات معتبرترين ميقات ها است; زيرا رسول گرامي اسلام ـ ص ـ و بعضي از همسران آن حضرت و ائمّه معصومين ـ عليهم السلام ـ از آنجا محرم گشتهاند. از امام صادق ـ عليه السلام ـ سؤال شد چرا رسول خدا ـ ص ـ در ميان ميقات ها عنايت و توجهش به اين ميقات بيشتر بوده است و بيشتر از آنجا محرم گرديدهاند; بلكه از مواقيت چهارگانه ديگر محرم نشدهاند. حضرت فرمود: وقتي رسول خدا ـ ص ـ به معراج رفت و به سوي آسمان ها سير داده شد، آنگاه كه برابر مسجد شجره رسيد، فرياد برآمد «يا محمّد»، رسول خداـ ص ـ جواب داد: «لبّيك»، سپس به او گفته شد: «آيا تو يتيمي نبودي كه پناهت داديم و آنگاه كه تو را بر سر دو راهي يافتيم هدايتت كرديم.» وقتي اين كلمات را شنيد فرمود: «إن الحمد و النعمة لك والملك، لاشريك لك»; «همانا ستايش و نعمت ها و سلطنت مخصوص تو است.» امام صادق ـ عليهالسلام ـ فرمود: به همين جهت رسول خدا ـ ص ـ از مسجد شجره محرم ميگشت نه از ديگر مواقيت. [۳۹]

رسول خدا ـ ص ـ از اين ميقات سه مرتبه جهت زيارت بيتالله الحرام محرم گرديدند: الف: در سال هشتم هجرت پس از غزوه بني مصطلق، ماه رمضان و شوال را در مدينه به سر برد و دوّم ماه ذي قعده آهنگ عمره مفرده نمود، و به همگي اعلان كرد و حتي كفار قريش نيز فهميدند كه او عزم عمره دارد. به همراه عدّه زيادي از ياران [۴۰] به سوي ذوالحليفه آمد. در اين سفر چهار تن از زنان به نام هاي ام سلمه (همسر رسول خدا) و امّ عماره، امّ منيع و امّ عامر اشهلي نيز همراه بودند كه اينان اعم از مهاجرين و انصار بودند. نماز ظهر را در مسجد شجره خواندند سپس جلو درب محرم گشتند و ذكر تلبيه «لبّيك اللّهمّ لبّيك، لبّيك لا شريك لك لبّيك، إنّ الحمد و النعمة لك و الملك، لاشريك لك» را بر زبان جاري كردند و بدين ترتيب بسياري از ياران آن حضرت در مسجد شجره محرم گشتند و سپس عازم مكه معظمه گرديدند كه با منع كفّار، منتهي به صلح حديبيه گشت. [۴۱]

ب : در سال هفتم هجرت در روز دوشنبه ششم ذي قعده رسول خدا ـ ص ـ جهت احرام عمره مفرده به مسجد شجره رفت، اين احرام بجاي احرام عمرهاي بود كه در سال گذشته ازآنحضرت فوتشدهبود و همان افراديكه درسال ششم با رسول خدا ـ ص ـ در حديبيه شركت داشتند دوباره همراهي نمودند، مگر چند نفري كه در خيبر به شهادت رسيده يا فوت كرده بودند. آن روز چون به ذوالحليفه رسيدند نماز ظهر را اقامه فرمودند و بعد از آن محرم گرديدند و به سوي مكّه معظّمه حركت كردند. در اين سفر رسول خدا ـ ص ـ 60 شتر جهت قرباني به همراه داشتند كه با سربلندي و موفّقيت، بعد از مدت كوتاهي وارد مكه معظّمه شدند و اعمال خود را به پايان رساندند و طبق قرارداد سه روز ماندند و سپس به مدينه منوره بازگشتند. اين عمره به «عمرةالقضاء» معروف گشت. [۴۲]

ج : حجّةالوداع: سعيد بن محمد بن جبير از پدرش نقل ميكند كه روز شنبه 25 ماه ذيقعده رسول خدا ـ ص ـ از مدينه منوره به سوي مكه معظمه به طرف ذوالحليفه خارج شد. ـ در آن سال يعني سال يازدهم هجرت مردم را توصيه به رفتن به حجّ مينمود ـ نماز ظهر را دو ركعتي در ذوالحليفه بجا آورد و سپس محرم گشت. بعضي گفتهاند: آن روز را به شب رساند و شب در مسجد شجره بيتوته كرد تا اينكه همه ياران به همراه قربانيهاي خود جمع شوند، سپس فردايش نزديك ظهر محرم گرديد. در آن سال رسول خدا ـ ص ـ از ناحيه خود و علي بن ابي طالب ـ ع ـ قرباني نمود و حجش را به پايان رسانيد. [۴۳]

ساختمان مسجد شجره

با تأمّل در احاديث و رواياتي كه از امام چهارم زينالعابدين و امام ششم «جعفر بن محمد» ـ عليهم السلام ـ و مالك بن أنس فقيه اهل مدينه و... نقل شده روشن ميشود كه ساختمان مسجد در جاي درخت سمره بوده است. و همچنين در كتاب «المناسك و اماكن طرق الحج و معالم الجزيرة» كه در قرن سوم هجري تأليف شده، از مسجد شجره به «المسجد الكبير» ياد مي كند و ميگويد: در ذوالحليفه دو مسجد متعلق به رسول خدا ـ ص ـ مي باشد; اول: مسجد كبير كه در سمت راست مكان مرتفعي به نام «بيداء» واقع شده و مردم از آنجا محرم ميشوند و به مكه ميروند. و مسجد ديگر مُعَرّسْ است كه در قسمت پايين «بيداء» و جهت قبله مسجد شجره واقع شده. رسول خدا ـ ص ـ بعد از بازگشت از مكه معظمه در اين مسجد بيتوته ميكرد، و نماز ميخواند، و صبحگاهان خارج ميشد. [۴۴] كتابهاي حديثي و فقهي مانند فروع كافي، كليني و وسائل الشيعه، شيخ حرعاملي و جواهرالكلام در مورد مستحبات نماز در اين مسجد بحث نمودهاند. در قرن پنجم (578 ـ 581 ق» ابن جبير مينويسد: چون به وادي عقيق رسيديم مناره سفيد و بلند مسجد ذوالحليفه را مشاهده كرديم. [۴۵] در اكثر سفرنامههاي حجّ سخن از ساختمان مسجد شجره به ميان آمده است كه نياز به يادآوري نيست. شكي نيست كه مسجد شجره تا امروز بارها تجديد بنا گرديده و امروز هم بنايي عظيم دارد و زائران زيادي را در آغوش ميگيرد كه با فرياد ذكر تلبيه فضاي ملكوتي خاصي بر آن حاكم است.

2 ـ جُحْفَه:

دومين ميقات است كه رسول خدا ـ ص ـ براي اهل مصر و شامات و كساني كه از آن مسير به سوي مكّه معظّمه ميآيند تعيين كرده است. جحفه روستاي بزرگي است كه تپههاي مرتفع و بلندي دارد و در مسير راه مدينه به مكه واقع شده و فاصله آن تا مكه معظّمه به اندازه چهار مرحله است، [۴۶] اگر چه بعضي مانند السكري گفته است: فاصله جحفه تا مكه معظّمه سه مرحله ميباشد [۴۷] صاحب معجممعالم الحجاز مدعي است كه فاصله صحيح آن 5 مرحله ميباشد و شهرهايي كه در اين فاصله قرار گرفته به ترتيب نام ميبرد: مرّ الظهران، عسفان، الدف، الطارف (القَضيمة) و سپس ميرسد به جحفه كه با رابغ 22 كيلومتر فاصله دارد، آنگاه مينويسد:

در نزديكي جحفه غدير خم با فاصله سه ميل (5760 متر) [۴۸] واقع شده كه چشمهاي در آن جاري است و به همين جهت درختان زيادي در آنجا وجود دارد. رسول خدا ـ صليالله عليه و آله و سلم ـ در برگشت از حجّةالوداع علي بن ابي طالب ـ ع ـ را به مقام وصايت خود معرفي كرد و فرمود: «من كنت مولاه فعلي مولاه، اللّهمّ وال من والاه و عاد من عاداه...» [۴۹] نام ديگر جحفه «مَهْيَعَه» ميباشد، همانطوري كه در روايات زيادي از شيعه و اهل سنت وارد شده و بعضي معتقدند، اين نام را رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ گذاشت هنگامي كه فرمود: «اللّهمّ انقل وباء المدينة إلي مَهْيَعَة»; يعني بار خدايا مرض وبايي را كه در مدينه است به «مَهْيَعَه» [۵۰] ـ كه همان جحفه باشد ـ منتقل كن. در ابتداي جحفه مسجدي به نام رسول خدا ـ ص ـ (مسجدالنبي) بنا گرديده و در آخر آن نزديكي علامت هاي ميقات ـ مسجدالائمه ـ ميباشد. [۵۱] در علّت نامگذاري جحفه گفتهاند: در جاهليت «عبيل بن عوص بن ارم بن سام بن نوح» با فرزندان خويش در اين منطقه سكونت داشتهاند وليكن سيل آنها را هلاك نمود، پس از آن، آنجا را جحفه ناميدند; زيرا به ساكنان خود اجحاف نمود. [۵۲] ميقات حجفه در زمان رسول خدا ـ ص ـ مورد عنايت صحابه بوده، همانگونه كه در سال ششم هجرت در جريان غزوه حديبيّه، عدهاي از ياران آن حضرت در «ذوالحليفه» احرام خود را به تأخير انداختند و در جحفه مُحرم گشتند. [۵۳]

البته در جمعبندي روايت به اين نتيجه ميرسيم كه احرام بستن از مسجد شجره افضل است بويژه براي كسي كه از مدينه منوره حركت ميكند و چنانچه انسان به جهت مريضي يا دوري راه ـ مانند كسي كه راه او از مغرب، مصر و شام و... باشد و ـ نتواند به مسجد شجره برود بايد از جحفه محرم گردد، همانطوري كه روايت ابي بصير آن را تأييد ميكند. «عَن أبي بصير قال قلت لأبي عبدالله ـ ع ـ خصال عابها عليك أهل مكّة قال: ما هي؟ قلت: قالوا: أحرم من الجحفة، و رسول اللّه أحرم من الشجرة. قال ـ ع ـ الجحفة أحد الوقتين، فأخذت بأدناهما و كنت عليلاً.» ابوبصير گفت به حضرت صادق ـ ع ـ عرض كردم: مردم مكه بعضي از كارها را بر شما عيب ميگيرند. فرمود چه كاري را؟ گفتم مردم ميگويند: شما از جحفه محرم شدهايد و حال آن كه رسول خدا ـ ص ـ از مسجد شجره محرم ميشد. در جواب فرمود: جحفه هم ميقات است و من نزديكترين ميقات را به مكّه انتخاب كردم و من مريض بودم. [۵۴] اطلاق روايت فوق به همراه روايت ديگر [۵۵] اثبات ميكند جواز احرام را از ميقات جحفه [۵۶] گويا امام صادق ـ عليهالسلام ـ فرمودهاند: جحفه يكي از ميقات ها است و احرام از آن جايز و بلامانع است و اگر من أفضليت احرام در مسجد شجره را درك نكردهام به خاطر مريضي بوده است. امروز در ميقاتگاه جحفه مسجد مجلّلي را ساختهاند كه هزاران حاجي ميتواند در آن محرم گردد، اگر چه اين مسجد ريشه تاريخي ندارد. 3 ـ وادي عقيق در ميان بلاد عرب وادي عقيقهاي گوناگوني است كه بعضي از نويسندگان مانند الحموي در معجم البلدان چهار جا [۵۷] و بعضي ديگر مانند عاتق بن غيث بلادي هفت جا [۵۸] را معرفي ميكنند و فهيم محمد شلتوت در حاشيه كتاب «تاريخ المدينة المنوره» دو جا را معرفي ميكند. 1 ـ وادي عقيق; منسوب به عقيق بن عقيل ميباشد. 2 ـ عقيق المدينة; كه رسول خدا ـ ص ـ آن را وادي مبارك خواندند. ابن عبـاس ميگويد: رسول خدا ـ ص ـ فرمود: «أتاني الليلة آت من ربّي و هو بالعقيق ـ أن صلّ في هذا الوادي المبارك و قل عمرة في حجّة». جبرئيل در يكي از شب ها ـ در وادي عقيق ـ از سوي پروردگارم بر من نازل شد و گفت: در اين وادي مبارك نماز بگزار و عمره را ضميمه حج كن. [۵۹] و امام صادق ـ عليهالسلام ـ فرمودند: «وقّت رسولاللّه ـ ص ـ لأهل العراق العقيق و أوّلُه المسلخ و وَسطُه غَمِرة و آخره ذات عرق و أوّله أفضل.» رسول خدا ـ ص ـ براي عراق و كساني كه از آن جهت عبور مي كنند وادي عقيق را معين فرمود. و سپس فرمود: ابتداي عقيق «مسلخ» و ميانه آن «غمره» و انتهاي آن «ذات عِرق» است و احرام در ابتداي آن افضل است. [۶۰] وادي عقيق بين نجد و تهامه واقع شده و در انتهاي آن كوه «عِرْق» واقع است كه مشرف بر منطقه ذات عرق ميباشد. [۶۱] و سيلاب آن به سرزمين هاي پست تهامهميريزد. [۶۲] يونس بن عبدالرحمان از امام كاظم ـ عليهالسلام ـ نقل ميكند كه حضرت فرمود: در وادي عقيق از «وجرّة» محرم شويد. اصمعي ميگويد وجَرَّهْ بين مكه و بصره واقع شده كه 40 ميل با مدينه فاصله دارد و در آنجا عمران و آبادي وجود ندارد. [۶۳] فاصله آن را مختلف ذكر كردهاند كه مسافت فوق تقريباً 73 كيلومتر ميشود و بعضي فاصله وادي عقيق را تا مدينه منوره 4 بريد دانستهاند كه هر بريد 28 كيلومتر است; تقريباً مساوي 112 كيلومتر خواهد شد. [۶۴] چه بسا اختلاف ذكر مسافت بخاطر وسعت وادي عقيق باشد كه معمولاً مورد سؤال حجاج و مسلمانان آن روز بوده كه به بعضي از آن روايات اشاره شد. 4 ـ قرن المنازل: و آن ميقات اهل يمن و طائف است و در روايات آمده ميقات اهل نجد ميباشد كه اين به واسطه تعدّد راه ها است. گفته شده قرن المنازل دهي است كه فاصله آن تا مكه 51 ميل است. «قَرْن» كوهي است مشرف بر سرزمين عرفات كه از مكه دو مرحله [۶۵] فاصله دارد. به آن قرن الثعالب و قَرَنْ هم گفته ميشود. [۶۶] با يك محاسبه مختصر و روشن معلوم ميشود هر دو مسافت تقريباً به يك اندازه ميباشد. و امروز هم قرنالمنازل مشخص و معلوم است. شاعر عرب «عمر بن ابي ربيعة» در مورد قرن المنازل ميگويد: ألم تسأل الرّبعَ أن ينطقا بقرن المنازل قد أخلقا؟ «آيا نميپرسي مكاني را كه دوستان در فصل بهار در آن جمع بودند تا اينكه سخن بگويد; آن مكان در قرن المنازل است كه همه چيز آن نابود شده است.»[۶۷] 5 ـ يَلَمْلَمْ: آخرين ميقاتي است كه در روايات براي أهل يمن و كساني كه از آن طريق عبور ميكنند معين شده و به آن «الملم»، «يرمرم» و «ململم» نيز گفته شده، صاحب جواهر ـ ره ـ فرموه: فاصله يلملم تا مكّه معظمه دو مرحله است. [۶۸] اين ميقات در جنوب شهر مكّه واقع شده و حدود 100 كيلومتر فاصله دارد كه در آن سرزمين مسجد معاذ بن جبل قرار دارد. تقريباً دو مسافت فوق يكي است و چندان تفاوتي ندارد. مرزوقي ميگويد: «يلملم» اسم كوهي است در ناحيه طائف كه دو تا سه شب مسافت بين آن تا مكه مكرّمه است، از طرفي اين ميقات در جنوب بندر جدّه واقع شده و زماني كه باران ميآيد و سيل جاري ميشود رودهاي زيادي مانند: حُثُنْ، وَدْيان، تَصِيل، نُمَار، شَكِيل و... به اين وادي سرازير است و از اين جهت اين سرزمين قابليت كشت و زرع بسيار زيادي را دارد، كه تاكنون متأسفانه از آن بهرهبرداري نشده و همچنان بي آب و علف و لميزرع باقي مانده است. [۶۹]

پانویس

  1. وسائل الشيعه، ج8، ص223، باب فروع كافي، ج4، ص319، حديث2 ـ صحيح البخاري، ج2، ص240 ـ صحيح مسلم، ج2، ص838، باب «مواقيت الحج و العمرة». بايد گفت مضمون بالا در روايات زيادي ديده ميشود ليكن در بعضي بجاي «أهل نجد»، «أهل عراق» ذكر شده و بجاي «أهل شامات»، «مغرب» را آوردهاند، كه در حقيقت تفاوت چنداني ندارد; زيرا همه روايات باب درصدد بيان جهت ميقات ها است. لذا در بعضي از كتاب هاي فقهي، ميقات جحفه را براي أهل مصر، شام، مغرب، اندلس، روم و... نوشتهاند و براي اهل عراق و كساني كه در مشرق زمين هستند ذات عرق را و براي اهل يمن و هند و... يلملم را ميقات دانستهاند پس اينها درصدد بيان جهت ميقات ها بودهاند. جواهرالكلام، ج18، ص113 ـ الفقه علي المذاهب الأربعة، ج1، ص640، مواقيت الإحرام.
  2. حج : 27.
  3. الامام جعفر الصادق ـ عليهالسلام ـ دراسات و أبحاث، ص 306 ـ خصال صدوق، ج 1، ص 167 ـ الحج في الكتاب و السنّة، ص 375.
  4. الشِّبلي عنوان جمعي از علما، زهاد و عرفاي شبله است. شبله قريهاي است در ماوراءالنهر (نزديك سمرقند) كه داراي دانشمندان فراواني بوده است و راوي حديث از رجال همان قريه است. (وفيات الاعيان، ج 2، ص 41).
  5. مستدرك الوسائل، ج 2، كتاب الحجّ، ابواب العود إلي مني، باب 17، ص 187.
  6. شرح لمعه، ج 1، ص 219. چاپ حجري، الميقات اسم يوّقت به الشي فهو اسم آلة كالمفتاح أي يحدّد زماناً أو مكاناً.
  7. مجمع البحرين، طريحي، ج 1، ص227، ماده وقت.
  8. بقره: 189
  9. لسان العرب، ج 2، ص 108، مادّه وقت.
  10. غاية المنتهي، ج 2، ص 295، 296.
  11. جواهر الكلام، ج 18، ص 102.
  12. سلسلة الينابيع الفقهيه، ج 8، كتاب السرائر، ابن ادريس، ص 509 ـ آن را نسبت به شيخ طوسي در كتاب خلاف و مبسوط ميدهد.
  13. همان كتاب ج 7، المهذب في الفقه، قاضي طرابلسي، ص 273.
  14. همان كتاب، ج 8، كتاب الغنيه، علي بن زهرة، ص 389.
  15. بقره: 197.
  16. وسائل الشيعه، ج 8، باب 11، ص 196، حديث 1.
  17. فروع كافي، ج 4، ص 290، حديث 3.
  18. شرح لمعه، ج 1، ص 220.
  19. سلسلة الينابيع الفقهية، ج 8، قواعد الاحكام، علامه حلّي، ص 743 ـ همان كتاب، مختصرالنافع، محقق حلّي، ص667.
  20. «فخّ» وادي معروفي است كه در مدخل شهر مكّه از سوي مسجد تنعيم واقع شده و امروز به ـ شهداء ـ معروف است و در روز يوم الترويه در سال 169 هـ «حسين بن علي بن حسن بن حسن بن حسن ابن علي بن ابي طالب(ع)» با سپاه عباسيان جنگيده و با يارانش به شهادت رسيد، كه قبر او الآن در آنجا است. ـ تاريخ مكه، ازرقي، ج 1، ص191.
  21. جواهرالكلام، ج 18، ص 102.
  22. معجم معالم الحجاز، ج 2، ص 44 ـ معجمالبلدان، ج 2، ص 49 چاپ بيروت.
  23. «عبدالرحمن بن ابي بكر» برادر عايشه بوده است.
  24. وسائل الشيعه، ج 8، ص 153 ـ سنن البيهقي، ج 5، ص 6.
  25. فتح: 18.
  26. مجمع البحرين، طريحي، ج 3، ص 343.
  27. معجم معالم الحجاز، ج 2، ص 246 ـ معجمالبلدان، ج 2، ص 229.
  28. حركات جِعْرانَةُ براساس، لسان العرب، ج 4، ص 141.
  29. معجم معالم الحجاز، ج 2، ص 149.
  30. معجم البلدان، ج 2، ص 142 ـ شايد اختلاف عدد از جهت اختلاف راه ها باشد.
  31. معجم معالم الحجاز، ج 2، ص 151.
  32. المغازي للواقدي، ج 3، ص 1088. جواهرالكلام، ج 18، ص 119.
  33. تحريرالوسيله، ج 1، ص 376 ـ مسأله 7 ـ ترجمه شده.
  34. مناسك حجّ آيت الله العظمي خوئي، ص 72، مسأله 140.
  35. بعضي مسجد نمره در عرفات را ميقات عمره مفرده معرفي كرده اند كه اين خلاف احتياط است زيرا معلوم نيست آن مسجد خارج حرم باشد.
  36. چون در آن محلّ درختي بنام ـ سَمُرة ـ بوده و پيغمبر اكرم ـ صلي اللّه عليه و آله و سلم ـ در زير سايه آن درخت فرود ميآمدند و نماز ميخواندند و محرم ميشدند. بنام ـ الشجرة ـ معروف گرديده است. و در زير اين درخت ـ اسماء دختر محمد بن ابي بكر ـ به دنيا آمده است. ـ معجم معالم الحجاز، الجزء: 3، ص 48.
  37. حُلَيْفَةْ از كلمه حلفة گرفته شده كه آبي بوده بين دو قبيله: بن جشم بن بكر بن هوازن و بني خفاجه كه هر دو منسوب به عقيل بودند. ـ معجم معالم الحجاز، الجزء: 3، ص 48.
  38. منطقه مسجد شجره از مناطق كشاورزي بوده و بدون شك توسط علي بن ابي طالب ـ عليهالسلام ـ چاه هائي در آنجا زده شده كه از آن استفاده ميشده، كه به آبار علي معروف گشته است، البته چاه هاي ديگري هم بوده، رسول خدا ـ ص ـ قبل محرم شدن در يكي از اين چاه ها خود را شستشو داده و غسل نموده است. ـ مدينه شناسي، سيد محمد باقر نجفي، ج 1، ص 182. ـ فروع كافي، باب حج النبي، ج 4، ص 245، حديث 4.
  39. وسائل الشيعه، ج 8، ابواب المواقيت، ص 224، حديث 13.
  40. گفته شد همراهان رسول خدا ـ ص ـ ، 116 نفر بودند و بعضي 1400 نفر و بعضي ديگر 1525 نفر هم نقل كرده اند.
  41. المغازي، واقدي، ج 2، ص 574 ـ تاريخ پيامبر اسلام، دكتر محمد ابراهيم آيتي، ص 425 ـ سيره ابن هشام، ج 3، ص 322.
  42. تاريخ پيام اسلام، دكتر محمد ابراهيم آيتي، ص 425 ـ الكامل في التاريخ، ابن اثير، ج 2، ص 227 ـ با اختلاف مختصري در خروج رسول خدا ـ ص ـ از مدينه كه مينويسد: در ماه ذي حجه رسول خدا با 70 شتر براي عمره رفت.
  43. الكامل في التاريخ، ابن اثير، ج 2، ص 302 ـ المغازي، واقدي، ج 3، ص 1089.
  44. المناسك و اماكن الطرق الحج و معالم الجزيرة، تحقيق حمد الجاسر، ص 428.
  45. رحلة ابن جبير، ص 167 به نقل از مدينه شناسي، ص 183.
  46. مروج الذهب، مسعودي، ج 1، ص 503.
  47. مرحلة: مقدار مسافتي است كه مسافر به صورت عادي در يك روز طي ميكند «المنجد: لغت رحل» كه ميشود گفت 48 كيلومتر است. و در مجموع امروز از راه اتوبان هجرت حدود 220 كيلومتر ميباشد.
  48. معجم معالم الحجاز، عاتق بن غيث البلادي، ج 2، ص 124.
  49. محاسبه براساس هر ميل 4000 ذراع و هر ذراع تقريباً 48 سانتيمتر شده است. و هر سه ميل يك فرسخ شرعي است.
  50. المنجد: مَهِيعَةُ ـ زمين وسيع و طولاني را ميگويند.
  51. معجم معالم الحجاز، ج 2، ص 124.
  52. التاريخ، طبري، ج 1، ص 144، ذكر ذريه نوح ـ عليهالسلام ـ الكامل في التاريخ، ابن أثير، ج 1، ص75، مروج الذهب، مسعودي، ج 1، ص 503.
  53. المغازي، واقدي، ج 2، ص 574.
  54. وسائل الشيعه، ج 8، ص 229، حديث 4.
  55. ر، ك: وسائل الشيعه، ج 8، ص .
  56. جواهرالكلام، ج 18، ص 111.
  57. معجم البلدان، ج 4، ص 138. «عقيق اليمامة، عقيق بني كلاب، عقيق المدينة، عقيق نزديك درياي سرخ».
  58. معجم معالم الحجاز، ج 6، ص 136 «اضافه بر وادي عقيقهاي معجمالبلدان، عقيق الحسا، عقيق الطائف و عقيق العشيرة ذكر كرده است».
  59. تاريخ المدينة المنورة، ج 1، ص 146.
  60. وسائل الشيعه، ج 8، ص 227، باب 3، حديث 4.
  61. معجم البلدان، الحموي، ج 4، ص 107.
  62. جواهرالكلام، ج 18، ص 104 به نقل از تهذيب اللغة، و ص 105.
  63. همان
  64. اخبار وادي مبارك «العقيق»، محمد حمد حسن شراب، ص 39.
  65. مرحله مقدار راهي است كه مسافر در روز بصورت عادي طي ميكند تقريباً حدود 48 كيلومتر است.مسافت قرن المنازل تا مكه مكرمه بر اساس مرحله 96=2×48 01و هر ميل 4000 ذراع كه هر ذراع تقريباً 48 سانتيمتر است. تبديل مقدار مسافت از ميل به متر (متر)97920=1920(ميل)×51
  66. جواهر الكلام، ج 18، ص 113.
  67. معجم معالم الحجاز، الجزء 7، ص 118.
  68. جواهر الكلام، ج 18، ص 113.
  69. معجم معالم الحجاز، جزء 10، صص 29 ـ 28

منابع

ميقات ها در حج، احمد زمانی، ميقات حج، شماره 6