اللمعات المشرقیه (کتاب)
رساله ای است مختصر در منطق از آثار و تالیفات صدرالدین شیرازی (ملاصدرا) است. این کتاب به زبان عربی و دارای 9 اشراق است.
نام كتاب، وجه تسميه
اين كتاب در اولين چاپ آن با عنوان اللمعات المشرقية في الفنون المنطقية معرفى شده است، اما آقاى محمد تقى دانش پژوه آن را التنقيه معرفى نموده است.
ظاهرا به هيچ يك از اين دو عنوان از ناحيه مؤلف نه در اين كتاب و نه در آثار ديگرش تصريح نشده است، با اين حال وجه انتخاب التنقيه از سوى آقاى دانش پژوه روشن نيست.
احتمالا بر اساس يكى از نسخ خطى آن را به اين نام ناميده است اما عنوان اللمعات المشرقية في الفنون المنطقية احتمالا عنوانى است اصطيادى كه از عناوينى كه در تنظيم مباحث كتاب بكار رفته است اصطياد شده است، زيرا مباحث اين كتاب در نه اشراق و هر اشراق در لمعاتى ارائه گرديده است.
مصحح كتاب مدعى است كه اين نام را خود مؤلف بر كتاب نهاده است و مىگويد مصنف اين رساله، مطابق روشى كه در كتب فلسفى خود دارد در اينجا نيز در عين اين كه مسائل منطقى را به سبك و روش اهل تحصيل و مانند ساير كتب منطقى بيان نموده بيشتر به مشرب اشراق توجه دارد و به همين جهت نام كتاب را اللمعات المشرقية و عنوان بابهاى آن را اشراق و فصولش را لمعه قرار داده است. مقدمه كتاب، ص هفتم.
اما آقاى حامد ناجى اصفهانى در مجموعه رسائل فلسفى صدر المتألهين آن را التنقيح معرفى نموده و نسخ خطى موجود را دليل بر اين مدعا گرفته است. مجموعه رسائل فلسفى صدر المتألهين، تصحيح حامد ناجى اصفهانى، انتشارات حكمت، ص بيست و هشت.
مؤلف
مؤلف كتاب، حكيم متأله صدر الدين ابراهيم قوامى شيرازى معروف به ملا صدرا و صدر المتألهين است كه در سال 979 ه ق در شيراز متولد شد و در سال 1045 ه ق و يا به قول مشهور در سال 1050 ه ق در هنگام بازگشت از سفر حج در بصره درگذشته است.
در مورد انتساب اين كتاب به صدر المتألهين مصحح محترم در مقدمه كتاب به چند مطلب استناد نموده است.
1 مطالبى كه از ابتكارات صدر المتألهين است در اين رساله تصريحا يا تلويحا ذكر شده است.
2 از بكارگيرى بعضى از اصطلاحات و نيز سبك نگارش كتاب مىتوان اطمينان حاصل نمود كه كتاب از تأليفات صدر المتألهين است، از جمله اين كه يكى از لمعات كتاب با تفاوتى اندك عينا در اسفار آمده است و نيز جمله إن أخذت الفطانة بيدك كه در مقدمه اين كتاب آمده است عينا در اسفار نيز به چشم مىخورد.
نيز تعبير از عقيده خود به مذهب منصور در آخر لمعه ششم از اشراق چهارم از مختصات صدر المتألهين است اين تعبير در اسفار، ج 1، ص 68 و 226، ج 4، ص 72، ج 5، ص 150 و ج 8، ص 181 آمده است كه در كتاب اسفار نيز اين تعبير آمده است.
ابتكارات
از جمله ابتكارات صدر المتألهين كه در اين كتاب به آن تصريح شده است تقسيم حمل به ذاتى ازلى و شايع صناعى و قرار دادن اتحاد در حمل از شرايط تناقض و نيز حل شبهه معدوم مطلق و مجهول مطلق با آن است. اللمعات المشرقية، ص 7، 15، 20.
و اما عبارتى كه عينا در اين كتاب از اسفار برگرفته شده است. عبارت لمعه سوم از اشراق سوم است اللمعات المشرقية، ص 15، اين عبارت در اسفار در تتمه احكام وجود و عدم با عنوان تذكره آمده است كه با عبارت فالموجبة بحسب الموضوع أخص من السالبة مع مساواتهما الاتفاقية شروع شده و با عبارت ذيل پايان يافته است بل معناه كل ما يوصف ب ج ذهنا أو عينا دائما أو غير دائم محينا به أو لا فهو ب اسفار، ج 1، ص 273 272
تفاوت اين عبارت با عبارتى كه در كتاب اللمعات آمده است حذف چند كلمه است كه حذف آنها مضر به افاده مراد نمىباشد.
اما عبارت إن أخذت الفطانة بيدك هر چند در چند جا از اسفار بكار رفته است(اسفار، ج 1، ص 263، ج 6، ص 339، لكن بكارگيرى اين عبارت از مختصات صدر المتألهين نيست زيرا پيش از او ابن سينا نيز اين عبارت را بكار برده است و در مقايسه مقدمه كتاب لمعات با اشارات ابن سينا روشن مىگردد كه قسمتى از اين مقدمه و از جمله عبارت مورد بحث از مقدمه اشارات اقتباس شده است.
در مقدمه لمعات مصنف مىگويد فإني مهد إليك و هاد إياك من المنطق إلى أصول منقحا فصولها عن فضول، فإن أخذت الفطانة بيدك، سهل عليك السبيل. اللمعات المشرقية، ص 2.
در مقدمه اشارات ابن سينا مىگويد إني مهدت إليك هذه الإشارات و التنبيهات أصولا و جملا من الحكمة إن أخذت الفطانة بيدك، سهل عليك تفريعها و تفصيلها.(شرح اشارات، تصحيح سليمان دنيا، ج 1، ص 114.
با اين حال از مجموع قرائن و نيز سبك كلى نگارش كتاب، مىتوان حدس زد كه كتاب از تأليفات صدر المتألهين است و از اين جهت محققان در انتساب آن به صدر المتألهين ترديد نكردهاند.
علاوه بر اين كه در كليه نسخ خطى اين اثر به صدر المتألهين نسبت داده شده است. رسائل فلسفى، صدر المتألهين، ص 29.
تاريخ تأليف
با توجه به اين كه مصنف به زمان تأليف اين كتاب تصريح ننموده و نيز نام اين كتاب در هيچ يك از تأليفات او، و نام تأليفات ديگر او در اين كتاب نيامده است، تعيين تاريخ دقيق تأليف اين كتاب نه با استناد به كلام مصنف و نه با استناد به ترتيب تأليفات او ممكن نيست.
اما از آنجا كه بعضى از نوآورىهاى صدر المتألهين تلويحا يا تصريحا در اين كتاب و نيز قسمتى از عبارات اسفار عينا در اين كتاب آمده است مىتوان حدس زد كه اين كتاب بعد از آغاز به تأليف كتاب اسفار تأليف شده و از جمله آثارى است كه مؤلف پس از گذراندن دوره انزوا در كهك قم به تأليف آن پرداخته است. البته قاطعانه در اين مورد نمىتوان اظهار نظر كرد.
روش مؤلف
صدر المتألهين در اين كتاب شيوه جديدى را در ارائه مباحث منطق انتخاب نموده است زيرا
1 هرچند مباحث منطق را در نه بخش ارائه نموده و از نظر تعداد بخشها مطابق منطق شفاى ابن سينا عمل نموده اما محتواى بخشها به كلى با آن كتاب متفاوت است زيرا
الف بحث از حد كه در كتاب شفا در كتاب البرهان آمده است در اين كتاب در اشراقى مستقل با عنوان في الأقوال الشارحة ارائه گرديده است.
ب در بارى ارميناس يا عبارت كه در اين كتاب اشراق سوم و در شفا فن سوم است بخشى از احكام قضايا آمده است و اشراق چهارم را به جهات قضايا اختصاص داده است در حالى كه فن چهارم شفاء كتاب قياسى يا انالوطيفاى اولى است و احكام قضايا همه در يك فن عرضه شده است.
ج بحث از قياس خلف و نيز اقسام استدلال در دو اشراق جداگانه آمده است با اين كه در كتاب شفا اين مباحث در فن چهارم مطرح گشته است.
د دو اشراق از مباحث كتاب به برهان و مغالطه اختصاص يافته و مانند ابن سينا در نجات و اشارات از ديگر صناعات خمس بحث ننموده است.
2 بكار بردن عناوين اشراق و لمعه براى هر يك از بخشها و فصول، ظاهرا از مختصات اين كتاب است و اين عناوين حتى در كتابهاى منطقى شيخ اشراق نيز به چشم نمىخورد زيرا در حكمة الاشراق عناوين كلى، مقالات و عناوين جزئى، ضابط است.
3 در اين كتاب نهايت ايجاز و اختصار با دقت در عرضه همه مباحث منطقى كه دانستن آن بر پژوهندگان علوم عقلى لازم است همراه شده است.
4 مباحثى از منطق كه به اعتقاد مصنف خواندنش جز تضييع عمر ثمرهاى ندارد به كلى حذف شده است چنانكه در لمعه دوم از اشراق چهارم مىگويد و لإمكان محامل أخرى حذفناها لعدم الاحتياج إليها.
و نيز در لمعه سوم از اشراق چهارم مىگويد و دع عنك الإطنابات التي لا فائدة فيها سوى إفراغ أوعية الدماغ عن وساوس الخيالات. و در مقدمه كتاب مىگويد فإني مهد إليك و ماد إياك من المنطق إلى أصول منقحا فصولها عن فضول، فإن أخذت الفطانة بيدك، سهل عليك السبيل إلى البسط و التحقيق و البحث و التفصيل.
5 على رغم ايجاز و اختصار كتاب، عبارات آن به نحوى بسيار سليس و روان انشا شده است و در واقع نثر سهل و ممتنع صدر المتألهين را به وضوح در اين كتاب مىتوان مشاهده نمود.
مطالب
مباحث كتاب در ضمن نه اشراق و هر اشراق در ضمن چند لمعه تنظيم شده است.
اشراق اول بحث ايساغوجى، در يك مقدمه و ده لمعه به ترتيب زير است.
مقدمه تعريف علم منطق.
لمعه اول اقسام تصديق و تصور.
لمعه دوم اقسام دلالت.
لمعه سوم لفظ مفرد و مركب.
لمعه چهارم تعريف جزئى و اقسام كلى.
لمعه پنجم اقسام لفظ متكثر المعنى.
لمعه ششم نسب اربع.
لمعه هفتم اقسام حمل و محمولات.
لمعه هشتم كليات خمس.
لمعه نهم تعريف نوع، جنس، فصل، عرض عام و خاص.
لمعه دهم كلى منطق، طبيعى، عقلى.
اشراق دوم قول شارح، در دو لمعه و مطلبى تحت عنوان في أمثلة من الخطأ في التعاريف.
لمعه اول در حد و رسم.
لمعه دوم تشكيل حد تام و ناقص.
اشراق سوم باديرميناس، مقدمهاى در وجود عينى، ذهنى، لفظى، كيتى و شش لمعه.
لمعه اول اقسام قضيه خبرى حمليه، متصله، منفصله.
لمعه دوم اقسام قضيه شخصيه، طبيعيه، مهمله و محصوره.
لمعه سوم اقسام قضيه خارجيه، حقيقيه و ذهنيه.
لمعه چهارم اقسام قضيه معدوله، محصله، موجبه و سالبه.
لمعه پنجم شرطيات مهمله و مسورة.
لمعه ششم اجزاء قضاياى شرطيه.
اشراق چهارم جهات قضايا و تصرفات در آنها، در هفت لمعه.
لمعه اول وجوب، امكان و امتناع.
لمعه دوم تقسيمات جهات قضايا.
لمعه سوم بازگشت قضايا به موجبه كليه ضروريه.
لمعه چهارم تناقض و شرايط آن.
لمعه پنجم شرط وحدت حمل در تناقض.
لمعه ششم عكس و اقسام و شرايط آن.
لمعه هفتم عكس نقيض.
اشراق پنجم تركيب دوم، در هفت لمعه و مطلبى با عنوان حل و عقد در اشكالات وارده بر انتاج قياسهاى شرطى و جواب آن.
لمعه اول تعريف قياس و اجزاء آن.
لمعه دوم تعريف هر يك از اشكال قياس.
لمعه سوم شرايط صحت شكل اول و ضروب منتجه آن.
لمعه چهارم شرايط صحت شكل دوم و ضروب منتجه آن.
لمعه پنجم شرايط صحت شكل سوم و ضروب منتجه آن.
لمعه ششم قياسهاى اقترانى شرطى.
لمعه هفتم قياسهاى استثنائى.
اشراق ششم قياس خلف، در سه لمعه.
لمعه اول قياس بسيط و مركب.
لمعه دوم تعريف قياس خلف و بيان اقسام آن.
لمعه سوم قياس دور.
اشراق هفتم اقسام دلائل، مطالب اين اشراق تحت همين عنوان آمده است و از عنوان لمعه در آن استفاده نشده است.
اشراق هشتم برهان، با مقدمهاى در انواع قياس و چهار لمعه.
لمعه اول مطالب تصورى و تصديقى.
لمعه دوم برهان لمى و إنى.
لمعه سوم موضوع، مبادى و مسائل علوم.
لمعه چهارم طريق اكتساب حد.
اشراق نهم سوفسطيقا يا مغالطه، با مقدمهاى در تعريف مغالطه و يك لمعه در انواع مغالطات.
چاپها
كتاب اللمعات المشرقية اولين بار در سال 1362 ه ش با تصحيح و ترجمه و شرح آقاى دكتر عبد المحسن مشكوة الدينى در تهران چاپ و منتشر شد، مصحح، مجموعه متن و ترجمه و شرح را منطق نوين نام نهاده و علاوه بر ترجمه و شرحى نسبتا جامع و محققانه، مقدمهاى كوتاه در آغاز كتاب و دو فهرست(فهرست موضوعات و مطالب و فهرست اعلام و كتب) در پايان آن به كتاب افزوده است.
متن اين رساله در سال 1375 ه ش در مجموعه رسائل فلسفى صدر المتألهين با تصحيح حامد ناجى اصفهانى توسط انتشارات حكمت چاپ و منتشر شد. اين رساله به عنوان ششمين رساله در مجموعه رسائل فلسفى صدر المتألهين و با نام التنقيح في المنطق از ص 197 به بعد آمده است.
مصحح، علت تصحيح مجدد رساله را مطلوب نبودن تصحيح اولين چاپ آن دانسته و مىگويد اين وجيزه قبلا توسط دانشمند معاصر آقاى مشكوة الدينى تصحيح قياسى، ترجمه و شرح گشته است ولى مع الاسف داراى تصحيح مطلوبى نيست. نظر به اين كه اين اثر تنها نوشته منطقى مستقل اين حكيم بزرگوار است و متن چاپى آن عليرغم شرح محققانه جناب مشكوة الدينى داراى كاستىهاى متنى و نارسايىهاى ويرايشى است، لذا تصميم بر احياى مجدد آن گرفته شد.
منابع
مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، نرم افزار نورالحکمه (نسخه 3)، بخش اطلاعات جانبی (کتابشناسی).
اللمعات المشرقیه، دائره المعارف طهور، بازیابی: 29 اردیبهشت 1392