زبطره
اين شهر در قسمت بالاى رودخانه قراقيس كه يكى از سرشاخههاى رود قباقب بود، قرار داشت. روميان اين شهر را سوزپطره مىگفتند و بعيد نيست «ويران شهر» در چند فرسخى جنوب شهر ملطيه در ساحل رودخانه سلطان سو كه نام جديد نهر قراقيس است، خرابههاى شهر قديم زبطره باشد.[۱]
بلاذرى مىنويسد: زبطره دژى كهن از آن روميان بود... حبيب بن مسلمه فهرى آن را تصرف كرد و همچنان برپاى بود تا روميان در ايام وليد بن يزيد ويرانش كردند. اين شهر را بارها روميان ويران كردند. پس از ويرانى زبطره در فتنه مروان بن محمد، منصور عباسى آن را بازسازى كرد؛ اما روميان مجدداً شهر را ويران كردند. هارون الرشيد زبطره را بدست محمد بن ابراهيم آباد كرد و در آن نگاهبانانى گمارد؛ ولى در دوران خلافت مأمون روميان دوباره به زبطره حمله و آنجا را ويران كردند و چهارپايان و مردم شهر را به اسارت بردند.
مأمون دستور داد تا آنجا را بازسازى و قلعه آن را مستحكم كنند... در سال 210 فرستادگان طاغيه (امپراتور) روم براى درخواست صلح آمدند؛ اما مأمون نپذيرفت و به كارگزاران خود در مرزها دستور داد تا به بلاد روم حمله كنند. آنها به روم حمله كرده و كشتار فراوان كردند. در خلافت معتصم روميان مجدداً به زبطره حمله كردند، مردان را كشتند، زنان را به اسارت گرفتند و شهر را ويران كردند.
معتصم به تلافى اين كار به عموريه لشكر كشيد، آنجا را ويران كرد و مردانشان را كشت و زنان و كودكان را به اسارت گرفت. معتصم دستور داد تا زبطره را از نو بازسازى كنند.[۲]
ابن خرداذبه، زبطره را جزء مرزهاى جزيره نام برده است.[۳] به نوشته قدامه زبطره در روزگار معتصم خراب شد؛ چون او به سرزمين دشمن لشكر كشيد و عموريه را فتح كرد، در بازگشت در محل زبطره ساختمان هايى بنا كرد و در نزديكى آن قلعههايى ساخت تا جايگاهى براى سپاه باشد.[۴]
اصطخرى مىنويسد: زبطره حصارى است نزديك روم كه روميان آن را ويران كردند.[۵] به نوشته ياقوت، زبطره ميان ملطيه و سميساط و حدث به سمت سرزمين روم قرار داشت.[۶]
ابوالفداء مىنويسد: در محرم سال 715 هجرى قمرى، سالى كه ملطيه تصرف شد، من (ابوالفداء) از آن ديار گذشتم... ما در زبطره در ميان درختان بلوط خرگوش هاى بسيار بزرگ كه در شام همانند آنها را نديده بوديم، شكار كرديم.
پانویس
منابع
- حسین قره چانلو، جغرافياى تاريخى كشورهاى اسلامى، سمت، تهران، 1380، ج1، ص 324 و 325.