حلیم (اسم الله)
این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.
(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)
"حلیم" از اسماء و صفات خداوند متعال و به معنای مهلت دادن و شتاب نکردن بر عقوبت نسبت به گناه است. [۱] و "حلم" در لغت به معنای نگهداری نفس و طبع از هیجان، خشم و غضب است.[۲]
در قرآن یازده مورد خدای متعال به عنوان "حلیم" همراه با اسامی دیگر مانند: «علیم»، «غفور»، «غنی»، «شکور» توصیف شده است، همچنین در قرآن حضرت ابراهیم (ع) و اسماعیل (ع) به این صفت نیکو ستوده شده اند:
« إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لأوَّاهٌ حَلِيمٌ »[۳] «به یقین ابراهیم مهربان و بردبار بود » زمانی که ابراهیم (ع) فرزند صالحی را از درگاه احدیت درخواست میکند: «رَبِّ هَبْ لِي مِنَ الصَّالِحِينَ » «پروردگارا! به من از صالحان ببخش »[۴] حاجتش با بشارت فرزندی حلیم به اجابت میرسد: «فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِيمٍ » «ما ابراهیم را به نوجوانی بردبار و صبور بشارت دادیم »[۵] و در داستان ذبح اسماعیل (ع) آمده است که پدرش گفت: « سَتَجِدُنِي إِن شَاء اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ » «به خواست خدا مرا از صابران خواهی یافت »[۶] و بعد از آزمون الهی معلوم شد که اسماعیل واقعاً حلیم و بردبار است، [۷] بنابراین حلم از فضائل انسانهای صالح و شایسته بحساب میآید.
محتویات
آثار حلیم بودن خداوند در دنیا
عذاب نکردن مشرکان و فرصت توبه برای آنان:
خداوند متعال در آیات 41 تا 44 سوره اسراء بعد از بیان اعتقادات و نسبتهای ناروای مشرکین نسبت به انتخاب شدن فرشتگان به عنوان دختران خدا! و سرزنش آنان، در آخر میفرماید: «...إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا » یعنی خداوند حلم و حوصلهاش بسیار است و در عقوبت مشرکان عجله نمیکند بلکه آنان را مهلت میدهد تا هر کسی را که توبه کرده و به سویش بازگردد، بیامرزد. [۸]
متلاشی نشدن آسمانها و زمین تا مدت معینشان:
« إِنَّ اللَّهَ يُمْسِكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ أَن تَزُولَا وَلَئِن زَالَتَا إِنْ أَمْسَكَهُمَا مِنْ أَحَدٍ مِّن بَعْدِهِ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا » [۹] «خداوند آسمانها و زمین را نگه میدارد تا از نظام خود منحرف نشوند و هرگاه منحرف گردند کسی جز او نمیتواند آنها را نگه دارد او بردبار و آمرزنده است »
مقتضای حلیم و غفور بودن این است که آسمانها و زمین را از اینکه مشرف به زوال شوند تا مدتی معین نگه دارد. [۱۰]
اثر حلم و بردباری با دیگران
« وَلَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ » [۱۱] «هرگز نیکی و بدی یکسان نیست بدی را با نیکی دفع کن ناگاه (خواهی دید) همان کسی که میان تو و او دشمنی است، گویی دوستی گرم و صمیمی است »
این آیه به یکی از آثار درخشان حلم و خویشتن داری اشاره میکند که به وسیله حلم و مدارا میتوان جهل و خشونت را دفع کرد و بدین وسیله دشمنان سرسخت را همچون دوستان، گرم و صمیمی کرد. [۱۲]
شعیب (ع) فردی حلیم و بردبار
« قَالُواْ يَا شُعَيْبُ أَصَلاَتُكَ تَأْمُرُكَ أَن نَّتْرُكَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا أَوْ أَن نَّفْعَلَ فِي أَمْوَالِنَا مَا نَشَاء إِنَّكَ لَأَنتَ الْحَلِيمُ الرَّشِيدُ »[۱۳] «گفتند ای شعیب! آیا نمازت به تو دستور میدهد که آنچه را پدرانمان میپرستیدند ترک کنیم، یا آنچه را میخواهیم در اموالمان انجام ندهیم؟! تو که مورد بردبار و فهمیدهای هستی!» بعد از اینکه حضرت شعیب (ع) قوم خود را از پرستش بتها، کم فروشی و نپرداختن حقوق مردم باز میداشت آنان این عمل وی را ناپسند تلقی کرده و با سخن خود « إِنَّكَ لَأَنتَ الْحَلِيمُ الرَّشِيدُ » که با سه تأکید همراه است (حرف انّ، لام تأکید، جمله اسمیه بودن، خبر انّ) خواستهاند به وجه قویتری حلم و رشد را بر آن بزرگوار اثبات کنند تا به گمان خود ناپسند بودن ملامت و انکار آن حضرت را نسبت به عادات خرافی و اعمال زشت خود اعلام کنند، زیرا عمل سفیهانه از هر کسی بد است ولی از کسی که حلیم و رشد یافته است بدتر، و شخصی که هیچ شکلی در حلم و رشد او نیست هرگز نباید به چنین عملی دست بزند! و علیه حریت و استقلال فکری و عقیدتی مردم قیام نماید! با این بیان روشن شد بسیاری از مفسران در تفسیر این آیه دچار اشتباه شدهاند که توصیف آن جناب توسط قومش به حلم و رشد را نیز از باب استهزاء گرفته و گفتهاند: منظور اهل مدین از این توصیف این بوده که بگویند تو نه حلم داری و نه رشد بلکه مردی جاهل و گمراه هستی.[۱۴]
پانویس
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ج 2، ص 569، انتشارات ناصر خسرو، تهران، 1372ش.
- ↑ اصفهانی، راغب، مفردات ص 253، «حلم».
- ↑ توبه/114.
- ↑ صافات/100.
- ↑ صافات/101.
- ↑ همان/102.
- ↑ میر علی اکبر قرشی، قاموس قرآن، ج 2،ص 167، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1371ش.
- ↑ محمد حسین طباطبائی، المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی همدانی، ج 13، ص 154، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین، قم، 1374ش.
- ↑ فاطر/41.
- ↑ ترجمه المیزان، ج 17، ص 80، تفسیر نور، محسن قرائتی، ج 9، ص 510، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، تهران، 1383ش.
- ↑ فصلت/ 41.
- ↑ ناصر مکارم شیرازی، نمونه، ج 20، ص 280، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1374ش، ترجمه المیزان، ج 17، ص 595.
- ↑ هود/ 87.
- ↑ ترجمه المیزان، ج 10، ص 548.
منابع
حلیم، کاظم احمد زاده، سایت پةوهشکده باقر العلوم(ع) (بخش فرهنگ علوم انسانی و اسلامی) تاریخ بازیابی : 25 بهمن 1391 .