استرجاع
گفتن «إنّا لِلّهِ و إنّا إلیهِ رجِعون» هنگام مصیبت.
استرجاع، مصدر باب استفعال و از ریشه (رـجـع) در لغت به معناى طلب رجوع و بازپس گرفتن چیزى است.[۱] این واژه بر پایه روایات فراوان براى گفتن آیه 156 سوره بقره/2: «إنّا لِلّهِ و إنّا إلیهِ رجِعون» هنگام بروز مصیبت، اصطلاح شده است.[۲] راز نامگذارى گفتن این جمله به استرجاع را مىتوان در جزء دوم آن «إنّا إلیه رجعون» جست كه اقرار به بازگشت به سوى خداست.
موارد استرجاع
خداوند در آیات 155ـ156 سوره بقره/2 مواردى از قبیل مواجهه با ترس و گرسنگى و ضررهاى مالى و جانى و از دست دادن محصولات را آزمون الهى و مصیبت و محل استرجاع دانسته و به صابرانى كه هنگام مصیبت «إنّا لِلّهِ و إنّا إلیهِ رجِعون» مىگویند، بشارت دادهاست: «وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِّنَ الْخَوفْ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الأَمَوَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ × الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِيبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّـا إِلَيْهِ رَاجِعونَ» در شأن نزول آیه آمده است: امیرمؤمنان علیهالسلام هنگام شنیدن خبر شهادت حمزه[۳] یا جعفر[۴] كلمه استرجاع را بر زبان آورد سپس این آیه نازل شد.
در روایات فراوانى استرجاع به هنگام روبرو شدن با هر گونه مصیبت، سفارش[۵] و از ویژگیهاى امت پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله هنگام بروز مصیبت شمرده شده است.[۶] بر اساس روایاتى از پیامبر، هر چه موجب اذیت مؤمنى شود، گرچه خاموش شدن چراغ[۷] یا فرو رفتن خارى در دست باشد از مصادیق مصیبت و جاى گفتن استرجاع است.[۸]
تكیه بر ایمان مخاطبان در آیه 153 سوره بقره/2: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اسْتَعِينُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ» در فرمانِ كمك گرفتن از صبر و نماز مىتواند اشاره به منشأ استرجاعِ صابران یعنى ایمان ایشان باشد. به نقل جابر از امام باقر علیهالسلام صبرِ مصیبت دیده مسترجع، از رضاى او به فعل خداوند حكایت دارد.[۹]
پاداش استرجاع
خداوند در ادامه آیه 153 سوره بقره/2 معیت خویش با صابران را اعلام فرموده است: «إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ» و در آیه 155 همین سوره با مسكوت گذاشتن متعلق «بَشِّرْ» بشارت بزرگى به صابران داده است[۱۰] و در آیه 157، صابران مسترجع را داراى مقامى والا و مشمول درود و رحمت و برخوردار از هدایت الهى مىداند: «أُولَـئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُولَـئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ». (سوره بقره/2، 157)
برخى مفسران مقصود از «صلوت» را ثنا، مدح و تعظیم و «رَحمَةٌ» را نعمتهاى دنیایى و آخرتى و «اهتدا» را هدایت و رسیدن به ثواب و بهشت مىدانند.[۱۱] برخى اهتدا را رسیدن به نعمتها و سعادت دنیا و آخرت دانسته، تحقق آن را فقط در سایه استرجاع عملى و قلبى میسر مىدانند كه در آن مرتبه، شخص خود را نزد خداوند حاضر مىبیند.[۱۲]
بر پایه روایتى از امام صادق علیهالسلام خداوند سه ویژگى صلوات، رحمت و اهتدا را به مسترجعانِ صابر عطا كرده است كه اگر یكى از آنها به فرشتگان داده مىشد، به آن راضى مىشدند.[۱۳]
بر اساس روایتى دیگر مسترجعان، اهل بهشت[۱۴] و در سایه نور اعظم الهى هستند[۱۵] و هرگاه با یادكرد مصیبت گذشته استرجاع كنند، خداوند گناهان پیشین آنها را مىبخشاید و ثواب زمان مصیبت را به آنان عطا مىكند.[۱۶] سیوطى نیز روایاتى به این مضمون نقل كرده است.[۱۷]
آثار استرجاع
گفتن «إنّا لِلّهِ و إنّا إلیهِ راجِعون» از یك سو اقرار به مبدأ و معاد و اظهار تسلیم در برابر قضا و قدر بوده، مایه آرامش قلب[۱۸] و امید به پاداش الهى مىگردد[۱۹] و از سوى دیگر یادآور این نكته است كه بلاها و مصیبتهاى زودگذر دنیایى از ناحیه خداوند بوده و تصرف مالك در مملوك و ملك حقیقى خویش است: «إنّا لِلّهِ» و مملوك حق اعتراض ندارد: «عَبْدًا مَّمْلُوكًا لاَّ يَقْدِرُ عَلَى شَيْءٍ». (سوره نحل/16، 75)[۲۰]
استرجاع همچنین موجب دورى استرجاع كننده از سخنان نامناسب و شكایت و مانع وسوسههاى شیطان یا موجب دلدارى و تسلى قلب و كاهش حزن و اندوه مصیبت دیده[۲۱] و همچنین اشتغال به كارى مستحب[۲۲] و اظهار عقاید حق است. البته این آثار در صورتى است كه استرجاع تنها زبانى نباشد بلكه به معناى آن نیز توجه شود.[۲۳]
پانویس
- ↑ الصحاح، ج 3، ص 1216ـ1218؛ لغت نامه، ج 2، ص 1813.
- ↑ جامعالبیان، مج 2، ج 2، ص 58ـ59؛ روض الجنان، ج 2، ص 241ـ242؛ النهایه، ج 2، ص 202.
- ↑ كنزالدقائق، ج 2، ص 201.
- ↑ روضالجنان، ج 2، ص 251؛ مناقب، ج 2، ص 138.
- ↑ جامعالبیان، مج 2، ج 2، ص 57؛ مجمع البیان، ج 1، ص 437؛ الدرالمنثور، ج 1، ص 378ـ379.
- ↑ روضالجنان، ج 2، ص 241؛ تفسیر قرطبى، ج 2، ص 119؛ الدرالمنثور، ج 1، ص 377.
- ↑ روضةالواعظین، ص 423؛ روض الجنان، ج 2، ص 241؛ الدرالمنثور، ج 1، ص 380.
- ↑ تفسیر قرطبى، ج 2، ص 118؛ الدرالمنثور، ج 1، ص 381.
- ↑ مسكن الفؤاد، ص 99.
- ↑ المیزان، ج 1، ص 353.
- ↑ مجمعالبیان، ج 1، ص 437؛ التفسیرالكبیر، ج 2، ص 133ـ134.
- ↑ مواهبالرحمن، ج 2، ص 194ـ195؛ اطیبالبیان، ج 2، ص 262.
- ↑ الكافى، ج 2، ص 92.
- ↑ تفسیر عیاشى، ج 1، ص 69، ح 127؛ مجمع البیان، ج 1، ص 437.
- ↑ تفسیر عیاشى، ج 1، ص 69، ح 128.
- ↑ نورالثقلین، ج 1، ص 144؛ البرهان، ج 1، ص 362ـ363.
- ↑ الدرالمنثور، ج 1، ص 378ـ379.
- ↑ روحالبیان، ج 1، ص 261؛ مواهب الرحمن، ج 2، ص 194.
- ↑ جامعالبیان، مج 2، ج 2، ص 58.
- ↑ اطیب البیان، ج 2، ص 260.
- ↑ روح البیان، ج 1، ص 261.
- ↑ احكام القرآن، ج 1، ص 134؛ جواهرالكلام، ج 4، ص 310.
- ↑ المیزان، ج 1، ص 353؛ حاشیه شیخ زاده، ج 2، ص 395.
منابع
اللّهمراد انصارىنیا، محمود گودرزى زاهدى، دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 3، صفحه 86-88.