شرک

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲ فوریهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۰:۵۲ توسط بهرامی (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای جدید حاوی '{{الگو:منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}} {{نیازمند ویرایش فنی}} شرک در لغت به مع...' ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon-computer.png
محتوای فعلی مقاله یکی از پایگاه های معتبر متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


شرک در لغت به معنای مشارکت[۱] و در اصطلاح، همتا قرار دادن برای خداست و ممکن است در صفات، افعال و یا حتی ذات باشد. ولی آنچه بیش از همه در قرآن مطرح و نقد شده شرک در عبادت است؛ زیرا اکثر مردم گرفتار این نوع از شرک بوده و هستند.[۲]

شرک در قرآن

آنچه در قرآن مقابل شرک قرار گرفته، عنوان ایمان است و در جایی لفظ توحید بیان نشده است. هر جا که عنوان شرک آمده به معنای بت پرستی و خروج از توحید و زمره مسلمانان نیست. زیرا در قرآن علاوه بر اطلاق لفظ مشرک بر بت پرستان، بر اهل کتاب و برخی از اهل ایمان نیز اطلاق شده است. در اینجا به برخی از آیات که شرک در آنها آمده اشاره می شود:

1. خداوند در سوره توبه می فرماید: «یهود گفتند: عزیر پسر خداست. و نصاری گفتند مسیح پسر خداست. این سخنی است که آنها به زبان می آورند، در حالی که همانند گفتار کافران پیشین (و مشرکان) است...»[۳]

در آیه دیگری می فرماید: «و بیشتر آنها به خدا ایمان نمی آورند، مگر آنکه ایمان خود را با شرک آلوده می کنند.»[۴]


شرک در روایات

روایات بسیاری در باب شرک بیان شده که برخی اقسام شرک را بیان کرده و برخی دیگر نفی اقسام آن را عنوان کرده است. در اینجا به چند نمونه از آن اشاره می کنیم. 1. در بخش پایانی روایتی از امام باقر(ع) که تفسیر آیه لم یلد و لم یولد است، آن حضرت می فرمایند: خداوند نزاییده، تا اینکه برای او فرزندی باشد، تا از او ارث ببرد و از کسی زاییده نشده، تا اینکه برای او پدری باشد که در ربوبیت و ملک با او شریک شود.[۵] این روایت اشاره به نفی شریک قرار دادن برای خداوند در مقام ربوبیت است. 2. امام علی(ع) فرموده است: خداوند پیامبر اکرم(ص) را به حق مبعوث کرده است، تا اینکه بندگان خودش را از پرستش دیگر بندگان به سوی پرستش خداوند در آورد و از اطاعت دیگر بندگان، به اطاعت خودش رهنمون کند.[۶]

اقسام شرک

در یک تقسیم بندی کلی شرک را به دو دسته نظری و عملی تقسیم کرده اند:

  • شرک نظری: شرک نظری مربوط به عالم عقیده و علم است، به عبارتی شناخت دروغین ذات و صفات خداوند که دارای انواعی است:

الف- شرک در ذات خداوند:

شرک در ذات، شریک قرار دادن برای خداست که به دو معنا استفاده می شود: یکی آنکه انسان ذات خداوند را مرکب بداند و برای او قائل به جسمانیت باشد و معنای دیگر آنکه کسی معتقد به چند خدای مستقل باشد.[۷]

ب- شرک در صفات ذاتی خداوند:

شرک در صفات ذاتی خداوند به این معناست که فرد معتقد باشد صفات الهی با ذات خداوند مغایرت دارد و دارای وجودی مستقل است. بر این اساس کسی که مانند اشاعره معتقد باشد که صفت خالقیت چیزی است و ذات خداوند چیز دیگری، مشرک محسوب می شود. این نوع شرک بین علمای کلام مطرح است و عموم مردم از آن آگاه نیستند. به همین علت موجب خروج از دایره اسلام نمی شود، اما انسان را از رسیدن به مرحله عالی تقوا و ایمان باز می دارد.[۸]

  • شرک عملی: شرک عملی، مربوط به عبادت و عمل است که خود دارای مراتب گوناکونی است:

الف. شرک جلی:

اولین و بالاترین مرتبه شرک عملی که سبب خروج از اسلام می شود، شرک در عبادت و استمداد از غیر خداست که شرک جلی نامیده می شود.

ب. شرک خفی:

مرتبه بعدی از مراتب شرک عملی، شرک خفی است که در مرتبه خود نیز دارای اقسام گوناگونی است:

1- شرک در خالقیت:

به معنای اعتقاد به وجود دو یا چند خالق مستقل به گونه ای که هیچ یک از آنان تحت سیطره و اراده دیگری نباشد که یکی از عمده ترین نمونه های آن اعتقاد به دو خالق شر و خیر است.[۹] عده ای می گویند چون عالم دارای خوبی ها و بدی ها است، پس دارای دو آفریننده است. یکی یزدان که خالق خوبی ها ودیگری اهریمن که خالق بدی ها است.[۱۰]

2- شرک در اطاعت:

یعنی اطاعت از شیطان در چیزی که رضای خداوند در آن نیست.[۱۱] پس گاهی انسان اطاعت خداوند می کند و گاهی هم در اطاعت، شیطان را شریک خداوند قرار می دهد.[۱۲]

3- شرک در عبادت:

شرک در عبادت به معنای پرستش و خضوع و خشوع در مقابل غیر خداست که به ریا می انجامد.[۱۳]

مفاهیم نزدیک با شرک

1. کفر:

کفر در لغت به معنای پوشاندن است.[۱۴]بر اساس روایتی از امام صادق(ع) کفر در قرآن به پنج معنا آمده است:[۱۵]

الف. کفر جحود و نفی: که عبارت است از نفی و انکار ربوبیت. به گفته آن حضرت این گروه معتقدند نه پروردگاری هست و نه بهشت و جهنمی. از گمان پیروی می کنند و خداوند انذار این دسته را بی فایده دانسته است.[۱۶]

ب. انکار آگاهانه حق: مانند کسانی که خداوند درباره آنها فرمود: «و آن را از روی ظلم انکار کردند، درحالی که در دل به آن یقین داشتند. پس بنگر سرانجام تبهکاران و مفسدان چگونه بود!»[۱۷]

ج. کفران نعمت های خداوند: مانند آنچه از حضرت سلیمان نقل شد: «اما کسی که دانشی از کتاب(آسمانی) داشت گفت: «من بیش از آن که چشم برهم زنی آن را نزد تو خواهم آورد.» و هنگامی که (سلیمان) آن (تخت) را نزد خود ثابت و پا برجا دید، گفت: «این از فضل پروردگار من است، تا مرا آزمایش کند که آیا شکر او را بجا می آورم یا کفران می کنم؟ و هر کس شکر کند به نفع خود شکر می کند و هر کس کفران نماید (به خودش زیان رسانده) چرا که پروردگار من بی نیاز و بخشنده است.»[۱۸]

د. ترک اوامر خداوند متعال: خداوند فرمود: «آنها که(در مسیر اطاعت و ترک گناه) استقامت می ورزند، راستگو هستند (در برابر خدا) خضوع و در راه او) انفاق می کنند و در سحرگاهان از خداوند آمرزش طلب می کنند.»[۱۹]

ه. برائت از کافران:

مانند برائت جستن حضرت ابراهیم(ع) و پیروان او از کافران. نتیجه آنکه کفر در قرآن به معانی متعددی آمده که یک معنای آن انکار خداوند و آموزه های دینی است.

2. الحاد:

الحاد به معنای انحراف از وسط و میل به کنار است[۲۰] و مقصود از آن انحراف از توحید و میل به شرک است.[۲۱] مانند نسبت دادن اسماء و صفات الهی به غیر. چون صراط مستقیم توحید است و افراط از آن تفکر چند خدایی است و تفریط از آن انکار محض و نفی هرگونه ربوبیت است و هر یک از حد خود بیرون رود شرک محسوب می شود.

3. نفاق:

«نفق» یعنی راه زیر زمینی و کانال منتهی به کانال های زیر زمینی.[۲۲] انسان دو چهره را از آن جهت منافق می گویند که در ظاهر اظهار ایمان به خدا و پیامبر می کند ولی در واقع منکر مبدأ و معاد است.در این خصوص آیات فراوانی در قرآن آمده است:

از دیدگاه قرآن:

- «نفاق» اظهار ایمان و پوشاندن کفر است. یعنی منافقان شهادت ظاهری می دهند ولی در باطن منکرند.[۲۳]

- منافقان در برخی از احکام با کافران شریکند. مثلا در سقوط در آتش قهر خدا.[۲۴]

- منافقان در برخی آیات با احکام مشرکین شریکند. مانند عدم غفران الهی.[۲۵]

علل گرایش به شرک

1. جهالت و نشناختن خدا:

عدم شناخت خداوند و مساوی قرار دادن او با مخلوق در یک سطح، یکی از مهم ترین عوامل شرک به خداوند است. زیرا کسی که خداوند را آنگونه که باید بشناسد و معتقد باشد که آفرینش آسمانها و زمین از آن خداوند است، دیگر برای خدا شریک و همتا قرار نمی دهد.[۲۶]

2. هواپرستی:

یکی از ریشه های مهم و اساسی شرک، که بزرگترین ظلم انسانی است، هواپرستی است. خداوند در قرآن می فرماید: «بگو من از پرستش کسانی که غیر از خدا می خوانید، نهی شده ام. بگو من از هوا و هوس های شما، پیروی نمی کنم. اگر چنین کنم،گمراه شده ام و از هدایت یافتگان نخواهم بود.»[۲۷]

نتیجه آیه این است که پرستش غیرخدا در واقع تن دادن به هواهای نفسانی است که منجر به شرک خواهد شد.

3. تقلید کورکورانه:

تقلید یعنی قبول و پذیرش گفتار و روش شخص دیگر بدون دلیل. از بسیاری از آیات استفاده می شود که بت پرستان به خاطر پیروی کورکورانه از پدران خود و پیروی از سنت بزرگان خود عقیده به شرک داشته اند.

خداوند در قرآن می فرماید: «و هنگامی که به آنان گفته شد: «از آنچه خدا نازل کرده پیروی کنید.» می گویند: «نه بلکه ما از چیزی پیروی می کنیم که پدران خود را بر آن یافتیم.» آیا حتی اگر شیطان آنان را دعوت به عذاب آتش فروزان کند(باز هم تبعیت می کنند؟»[۲۸]

4. شخصیت پرستی:

یکی از علل شیوع بت پرستی بین افراد، شخصیت پرستی است. یعنی برخی افراد چون انبیاء به موجب قداست و پاکی که دارند و یا موقعیت اجتماعی مورد توجه قرار می گیرند و به مرور زمان به مقام ربوبی و واجب بالا برده می شوند.[۲۹]

آثار و پیامدهای شرک

1. محروم شدن از معارف الهی: یکی از اصول مهم این است که خداوند کسی را ابتدائا گمراه نمی کند و بی جهت لطف خود را از هیچ کس دریغ نمی کند، حتی از مشرک منصف. بنابراین اگر گفته شده خدا بعضی را گمراه می کند، مقصود کیفری است که در اثر لجاجت شرک و عناد، خود را از رحمت و هدایت خاص الهی محروم می کنند.

2. تفرقه و جنگ: توحید عامل وحدت و هماهنگی و شرک عامل تفرقه و پراکندگی است. شرک از آن جهت که ناشی از هواپرستی است و هواپرستی همواره تابع شهوت و غضب است، هرگز نمی تواند عامل وحدت و همدلی باشد.[۳۰]

3. ذلت و خواری: خداوند در قرآن می فرماید: «هرگز معبود دیگری را با خدا قرار مده که نکوهیده و بی یار و یاور خواهی ماند.»[۳۱] از این آیه استفاده می شود که شرک، مایه ضعف و ناتوانی و مذمت و نکوهش است؛ زیرا مشرکان با بت پرستی، عقل خویش را می کشند و به چیزهایی روی می آورند که عقل آن را توبیخ و ملامت می کند. در نتیجه خداوند بشر را به معبودش واگذار می کند و دست حمایت و عنایت را از سر او بر می دارد و در نتیجه خوار و ذلیل گردد.[۳۲]

4. حبط اعمال: حبط اعمال به معنی محو آثار است. چرا که شرط قبولی اعمال، اعتقاد به اصل توحید است، و بدون آن هیچ عملی پذیرفته نیست. شرک آتش سوزانی است که شجره اعمال آدمی را می سوزاند که تمام محصول زندگی او را به آتش می کشد.[۳۳]

موارد عینی وجود شرک

با اندک توجهی به زندگی امروز آدمی در می یابیم که نمونه های شرک در زندگی روزمره بسیار زیاد است.

1. ریا:

یکی از این موارد که بسیاری از مردم دچار آن هستند ریا است. ریا به معنای انجام کار برای نشان دادن به دیگری است.[۳۴] پیامبر اکرم(ص) می فرماید: بی تردید مخوف ترین چیزی که از آن برای شما بیمناکم شرک اصغر است. پرسیدند: شرک اصغر کدام است؟ حضرت فرمودند: ریا. خداوند در روز قیامت، هنگامی که جزای بندگانش را می دهد به ریاکاران می گوید بروید نزد آنان که برای آنان عبادت کردید و ببینید آیا پاداش اعمال خود را نزد آنان می یابید یا نه.[۳۵]

2. توسل نامشروع:

یکی دیگر از مواردی که منجربه شرک می شود توسل است. توسل در اصطلاح مسلمانان، به معنای تمسک جستن به اولیای الهی در درگاه خداوند، به منظور برآمدن نیازهاست.[۳۶] این نوع از توسل شرک محسوب نمی شود. بلکه آنچه شرک و توسل نامشروع است این است که غیر خدا را مستقل و در برابر خداوند مؤثر بداند و حاجت خود را از غیر خدا بخواهد. اما مراجعه به ائمه(ع) و توسل به آنها برای واسطه قرار دادن آنها به منظور رسیدن به فیض الهی مانعی ندارد و شرک محسوب نمی شود.

راه درمان شرک

1. عبرت از گذشتگان:

توجه به سرگذشت مشرکینی که در گذشته بوده اند و عذابی که دچار شده اند و خواهند شد یکی از عواملی است که با توجه به آن انسان به حقیقت شرک پی می برد و توجه به عواقب آن انسان را به سمت خداوند متعال می کشاند.

خداوند در قرآن می فرماید: «هر کسی به خدا شرک آورد، قطعا خدا بهشت را بر او حرام ساخته و جایگاهش آتش است و برای ستمکاران یاورانی نیست.»[۳۷]

2. توجه به نعمتها:

انسان باید به حالات گذشته خویش بنگرد و ببیند که چگونه خداوند عالم او را بوسیله ی نور هستی از ظملت نیستی خارج ساخته و لباس زیبای وجود که ریشه همه موهبت هاست بر قامت او پوشانیده است. هنگامی که در رحم مادر هم بود و دست او از همه جا کوتاه بود، از لطف خداوند بی بهره نبود، بلکه هر چه نیاز داشت در اختیارش بود و پس از گام نهادن در فضای این جهان نیز آنچه مایه حیات و بقای او بود، از شیر گرفته تا نوازش ها و محبت های او را برایش فراهم ساخت.[۳۸] خداوند متعال در سوره نحل این نعمت ها را از ابتدای به وجود آمدن انسان تا بهره مندی او از نعمات دیگر از جمله میوه ها و... بیان می کند. و در انتها می فرماید: این ها برای مردمی که تفکر می کنند نشانه ای است.[۳۹]

3. توجه به ضعف خدایان دیگر:

توجه به این حقیقت که خدایان دیگری که آدمی جایگزین خداوند متعال می کند، هیچ کدام از خصوصیات الوهیت و ربوبیت خداوند را ندارند. حضرت یوسف(ع) در زندان به دو رفیق زندانی اش می فرماید: «ای دو رفیق زنداینم، آیا خدایان پراکنده بهترند یا خدای یگانه مقتدر؟»[۴۰]

4. توجه به پشیمانی در قیامت:

خداوند در قرآن می فرماید: «و چون کسانی که شرک ورزیدند، شریکان خود را ببینند می گویند: پروردگارا، اینها بوندن آن شریکانی که ما به جای تو می خواندیم.»[۴۱]

پانویس

  1. راغب اصفهانی، حسین بن محمد؛ مفردات الفاظ القرآن، المکتبه المرتضویه لإحیاء الآثار الجعفریه، بی جا، ص266، ذیل ماده شرک
  2. جوادی آملی، عبدالله؛ توحید در قرآن، قم، اسراء، 1383، چاپ اول، 571
  3. توبه، آیه 30 - 31
  4. یوسف، آیه106
  5. مجلسی، محمد باقر؛ بحارالانوار، تهران، انتشارات اسلامیه، 1364، ج3، ص225
  6. حکیمی، محمدرضا؛ الحیاه، تهران، دائره الطباعه و النشر تحت اشراف جامعه مدرسین قم، 1360، جلد1، ص225
  7. مطهری، مرتضی؛ مجموعه آثار، تهران، صدرا، 1387، ج2، ص123
  8. جوادی آملی، عبدالله؛ پیشین، ص579
  9. مصباح یزدی، محمدتقی؛ آموزش عقاید،تهران، شرکت چاپ و نشر بین الملل، 1386، ص128
  10. جوادی آملی، عبدالله؛ پیشین، ص580.
  11. نراقی، ملا احمد؛ معراج السعاده، قم، موسسه فرهنگی انتشاراتی طوبای محبت، 1385، ص90.
  12. طالقانی، مولی نظرعلی؛ کاشف الاسرار، تهران، موسسه خدمات فرهنگی رسا، 1373، ص463.
  13. جوادی آملی، عبدالله؛ پیشین، ص583 ؛ طالقانی، مولی نظرعلی، پیشین، ص463
  14. راغب اصفهانی، حسین بن محمد؛ پیشین، ص451، ذیل ماده کفر.
  15. کلینی رازی، ابی جعفر محمد بن یعقوب بن اسحاق، الاصول من کافی؛ تحقیق، غفاری، علی اکبر، بیروت، دارالصعب و دارالتعارف، چاپ چهارم، 1401ق، ج2، ص389
  16. بقره، آیه 78
  17. نمل، آیه 14
  18. نمل، آیه 40
  19. آل عمران، آیه 17
  20. راغب اصفهانی، حسین بن محمد؛ پیشین، ص468،ذیل ماده لحد
  21. جوادی آملی، عبدالله؛ پیشین، ص574
  22. راغب اصفهانی، حسین بن محمد؛ پیشین، ص523، ذیل ماده نفق
  23. منافقون، آیه1-3
  24. نساء، آیه140
  25. منافقان، آیه6
  26. سیدکریمی، سید عباس، شرک و بت پرستی درقرآن؛ قم، کوثر ادب، 1385،ص221-224
  27. انعام، آیه 56
  28. لقمان، آیه21
  29. جوادی آملی، عبدالله، پیشین؛ ص 658
  30. جوادی آملی، عبدالله، پیشین؛ ص685
  31. اسراء، آیه 22
  32. شریعتی سبزواری، محمد باقر؛ توحید و شرک و ریا، مجله با معارف اسلامی آشنا شویم، شماره 53، ص 64.
  33. مکارم شیرازی،ناصر؛ تفسیر نمونه، انتشارات دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، 1367، ج19، ص 527.
  34. سیاح، احمد؛ فرهنگ بزرگ جامع نوین، تهران، انتشارات اسلامی، 1378، ج1، ص631.
  35. ری شهری، محمد؛ پیشین، ج4، ص28.
  36. روحانی، سیدمحمدکاظم؛ شفاعت و توسل، قم، دفتر نشر معارف، چاپ سوم.1384، ص49
  37. مائده، آیه72
  38. نراقی، ملا احمد؛ پیشین، ص270
  39. نحل، آیات66 به بعد
  40. یوسف، آیه39
  41. نحل، آیه86

منابع

شرک، سیده معصومه جوادی زاویه، سایت پژوهشکده باقر العلوم(ع) ( بخش فرهنگ علوم انسانی و اسلامی)، تاریخ بازیابی : 14 بهمن 1391 .