احمد بن اسماعیل قمی
مورخ اديب
اشاره
قرون[۱] سوم و چهارم هجري قمري از دورههايي است كه علوم مختلف اسلامی مانند ادبيات عرب، فقه، حديث، رجال، تفسير، تاريخ، رياضي، نجوم، طب و... رشد و توسعه بسيار يافت و بزرگان و انديشمنداني ژرفنگر در اين دوره پرورش يافتند.
اهميت اين دو قرن از آن رو است كه از سويي، به صدر اسلام و عصر امامان شيعه و خلفايِ همزمان با آن بزرگواران نزديكتر و از سوي ديگر، توليد علم و انديشه در اين زمان نقش بسزايي در شكوفايي، ترقي و پيشرفت اسلام در سراسر كره زمين در زمانهاي بعد داشته است. ايران از جمله كشورهايي است كه قبل از نيمه قرن اول هجري به اسلام گرايش پيدا نمود.
دانشوراني كه از اين سرزمين برخاستهاند (با پذيرش اسلام به وسيله پدرانشان)، در همه رشتههاي علوم اسلامی پيشتاز بودند. عنايات ائمه: و وجود بزرگان و امامزادگان در بيشتر شهرهاي كشور ما خصوصاً وجود افتخارآميز حضرت امام رضا علیهالسلام، حضرت فاطمه معصومه دختر امام موسي بن جعفر علیهالسلام و حضرت عبدالعظيم حسنی علیهالسلام، مردم را علاقهمند به اسلام و معارف بلند آن نمود و بدين جهت، آموختن زبان و ادبيات عربي براي بهتر فهميدن اسلام و معارف آن لازم و ضروري شمرده میشد.
در اين دوره تأثير زبان عربي بر فرهنگ و لغت پارسي بسيار بود و اكثر انديشمندان و دانشوران پارسيگوي آثاري به نظم و نثر عربي انتشار دادند كه اين روش تاكنون ادامه داشته است. هر چند در بيشتر شهرها دانشمندان بزرگي میزيستند، در اين ميان شهر قم به علت وجود قبر حضرت معصومه سلام الله علیها و عنايات اهل بيت علیهمالسلام به محل امني براي شيعه تبديل شده و به حرم اهل بيت مشهور گشته بود.
در تاريخ اسلام، همواره اين شهر مهد تشيع راستين بوده و به همين دليل با حكومتهاي جور و ستم پيشه همكاري و همراهي ننموده است. اين ويژگيها موجب شد تا اين شهر خاستگاه عالمان علوم اسلامی خصوصاً علوم مربوط به اهل بيت علیهمالسلام گردد. درخشش هر كدام از اختران آسمان علم و ادب اين شهر چنان است كه هر پژوهشگر مسائل اسلامی را وامیدارد كه به نظاره آنها بنشيند. يكي از اين ستارگان احمد بن اسماعيل سمكه قمی است.
محل و تاريخ تولد
اجداد او از مهاجران عرب هستند كه به ايران و شهر قم مهاجرت كردهاند.[۲] علت مهاجرت آنها نگاشته نشده است؛ اما احتمال دارد به اين علت باشد كه چون اين خانواده شيعه بودهاند و خلفاي عباسي - خصوصاً در شهرهاي نزديك به مركز خلافت - در مورد شيعيان سختگيريهاي شديدي مینمودند و در شهرهاي ايران به ويژه قم شيعيان بيشتري در آسايشي نسبي زندگي میكردند، لذا خانواده سمكه به قم مهاجرت كردهاند.
آن طور كه در كتاب صحاح اللغه[۳] آمده است بَجَلي (با دو فتحه) نام كساني است كه مادرشان «بجليه» نام داشته و نيز نام يكي از قبايل عرب است كه ابتدا در يمن میزيستهاند. اين قبيله مردان نامآور زيادي را به اسلام و مسلمين تقديم داشته است. در اين قبيله مرداني برخاستهاند كه در زمره اصحاب پيامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و امامان شيعه بودهاند.[۴]
پدر
پدرش اسماعيل، در شهر قم سكونت مینمايد. در اواخر قرن سوم هجري فرزندي در اين خانواه به دنيا میآيد كه نام او را احمد میگذارند. پدرش شيعه و از علاقهمندان و دوستان اهل بيت علیهمالسلام بود. لذا به محض ورود به قم با عالم سرشناس و راوي بزرگ حديث احمد بن ابوعبدالله برقي قمی[۵] آشنا میشود و به دليل رفت و آمد بسيار به بيت علم و روايت، از دوستان بسيار نزديك و اصحاب خاص او میگردد؛ به طوري كه راوي شناساني چون: نجاشي، شيخ طوسی[۶]، علامه حلی[۷] و مامقاني[۸] در كتابهاي خودشان او را از اصحاب بسيار نزديك احمد برقي قمی میدانند. وي همچنين همزمان با محدث بزرگ صاحب كتاب اصول كافي، مرحوم كليني میزيسته است.
در اين كه چرا او را «سمكه» میناميدهاند؛ اختلاف است. بعضي سمكه را نام جد او میدانند و بعضي ديگر سمكه را لقب احمد دانستهاند. سمكه در لغت به معناي ماهي بزرگ آمده است. احتمال دارد به دليل اين كه او مطالب فراواني درباره تاريخ میدانسته و اين او را بزرگ جلوه میداده است، از اين رو او را ابن سمكه میخواندهاند.
استادان
پرواضح است پدري كه از نزديكان بزرگترين راوي حديث در زمان خود باشد، از تربيت فرزندش غافل نمیشود و از طرفي، احمد از همان اوان كودكي از استعداد فوقالعاده برخوردار بود و پدرش نيز زود استعداد او را درمیيابد. لذا براي شكوفايي اين استعداد، تربيت احمد را به مراد و محبوب خود، يعني احمد بن ابوعبدالله برقي، میسپارد. بدين صورت، وي استاد ستاره ديگري میشود و آن چنان او را پرورش میدهد كه آسمان پرستاره اين شهر با طلوع اين ستاره، زيبايي خاصي به خود میگيرد و بيشتر بر خود میبالد.
از ديگر كساني كه احمد بن سمكه از خرمن پرفيض آنها خوشه برچيده، علي ابن ابراهيم بن هاشم قمي، سليمان بن هاشم نوفلي و ابومنذر هشام بن محمد سايب كلبي است. البته گفتني است كه هر يك از اينها كه نام برده شدند، از بزرگان شيعه و از عالمان و انديشمندان زمان خود و داراي مكتب علمی و تربيتي و صاحب تأليفات بسيار گرانقدري بودهاند كه بايد در جاي خود به آن پرداخت؛ مانند علي بن ابراهيم كه كتاب ارزشمندي در تفسير قرآن كريم تأليف كرده است.
به دليل اين كه ابن سمكه به علم تاريخ علاقه داشته و در اين زمينه پژوهش میكرده، بيشتر از دانشِ تاريخي اساتيد استفاده مینموده تا استفاده روايتي. با تحقيقي كه در سير زندگي ايشان شد، به روايتي كه در زمينههاي فقهي باشد و ايشان آن را با واسطه از اساتيد خود روايت كرده باشد، دسترسي پيدا نكرديم.
آثار
احمد بن اسماعيل سمكه قمی از هوش سرشاري برخوردار بود. لذا به علم فقه، حديث و ادبيات بسنده نكرد. او عاشق اهل بيت: بود و میخواست با زندگي و سيره آن بزرگواران آشنا شود. از طرفي، چون در عصر عباسيان زندگي میكرد و بيشتر امامان شيعه در دوره حكومت اين سلاطين میزيستند و آنان به واسطه جور و ستم خلفاي عباسي از حق خود محروم و زنداني و تبعيد شده و سرانجام به شهادت رسيده بودند، لذا ذهن كنكاشگر او متوجه چگونگي خلافت عباسيان میشود و به تحليل سياسي، اجتماعي و فرهنگي دوره خلفاي عباسي میپردازد و اتفاقات آن زمان را با قلم تواناي خود بر صفحه كاغذ مینگارد. اين اثر تاريخي شامل ده هزار برگ، به نام تاريخ الخلفاي عباسي[۹] نامگذاري میگردد.
نجاشي خود اين كتاب ديده و در مورد دوران حكومت امين برادر مأمون از خلفاي عباسي همزمان با حيات حضرت امام رضا علیهالسلام مطالعه نموده است. وي مینويسد: «كتاب تاريخ الخلفاي عباسي نوشته احمد بن اسماعيل بن عبدالله بجلي معروف به ابن سمكه قمي، شامل ده هزار برگه است و من آن را ديدهام و قسمت مربوط به اخبار امين را مطالعه نمودهام و هيچ كس تاكنون به خوبي ايشان چنين كتابي كه بيانگر همه زواياي دوران حكومت عباسيان باشد ننوشته است. علاوه بر خلق چنين اثري، احمد بن اسماعيل نامههايي به شاگردنش ابوالفضل محمد بن حسين بن عميد نوشته است كه به عنوان الرسائل معروف است. كتاب ديگر نامبرده الامثال، در علم ادبيات است.[۱۰]
از آن همه آثار ارزشمند، در حال حاضر هيچ گونه اثري باقي نيست و بر اثر عوامل طبيعي و غيرطبيعي مانند حمله مغولها به كتابخانهها از ميان رفتهاند. البته نويسنده كتابي كه اخيراً به نام تاريخ خلفاي عباسي چاپ شده، معلوم نيست. بنا به گفته محققين و با توجه به قراين موجود در همان كتاب به احتمال قوي اين اثر ارزشمند از ابن سمكه قمی است.
پيوند با سياست
ابن سمكه از كساني است كه به مسائل حكومتي زمانش بيتفاوت نبود. او از نظر اعتقادي و گرايش مذهبي و سياسي، با دولت عباسيان در تضاد كامل بود؛ چرا كه از شيعيان و دوستداران اهل بيت: به شمار میرفت؛ ولي حاكمان عباسي درست در نقطه مقابل قرار داشتند و او آنها را غاصب و ستمگر میدانست. از اين رو، اقدام به خلق اثري گرانقدري به نام اخبار دولت عباسي مینمايد و در آن، تمام زواياي حكومت عباسيان از زمان تولد عباس بن عبدالمطلب عموي گرامی پيامبر اسلام صلی الله علیه و آله، تا زماني كه خود در آن میزيسته و نيز فرزندان و نسل عباس را مورد مطالعه قرار داده است و به شرح زندگاني هر يك از آنان و تعامل و رفتار سياسي آنان با حاكمان بنياميه و اين كه چگونه و با چه انگيزهاي از حق غصب شده اهل بيت علیهمالسلام دفاع میكردهاند، پرداخته است. وي همچنين درباره قيام ابومسلم خراساني كه از خراسان به طرفداري عباسيان خروج كرد و حكومت آنان را كه رو به ضعف میرفت قدرت بخشيد، مطالب درخور توجهي را در اين كتاب آورده است.
شاگردان
در زمانهاي گذشته همه مردم توان خواندن و نوشتن نداشتند و شغل نويسندگي، كتابت و نامهنگاري از مشاغل بسيار مهم اجتماعي بوده؛ تا آنجا كه اگر كسي چنين تواني داشت، میتوانست در دربار پادشاهان به شغل كتابت و نوشتن مطالبي بپردازد كه از طرف حكومت به او واگذار میشد.
بيشتر شهرت احمد بن اسماعيل سمكه قمی به سبب تربيت شاگرد هنردوست و ادب پرورش ابوالفضل محمد بن حسين بن عميد خراساني[۱۱] است. عميد خراساني دوست صاحب بن عباد، وزير ديلميان، بود و بعد از صاحب بن عباد به مقام وزارت رسيد. تمامی كساني كه شرح زندگاني ابن عميد را نگاشتهاند، مینويسند او از شاگردان احمد بن اسماعيل سمكه قمی بوده است.
يكي ديگر از شاگردان او، ابوالقاسم جعفر بن محمد بن قولويه[۱۲] (صاحب كتاب كامل الزيارات) است.
در آيينه دانشوران
علماي علم رجال و حديث، احمد بن اسماعيل بجلي معروف به سمكه قمی را ستوده اند. نجاشي در كتاب رجال خود میگويد: او كتابي در تاريخ خلفاي عباسي نوشته كه ده هزار ورقه است و كسي تاكنون مثل آن را ننوشته است و چه نيكو نوشته است!
علامه حلی در كتاب الخلاصه مینويسد: احمد بن اسماعيل، دوازده امامی است و روايات او مورد قبول است.
عالم بزرگوار قرن پنجم عبدالجليل قزويني، در كتاب النقض [۱۳]، او را از علماي لغت كه در شهر قم میزيسته میداند. مامقاني در كتاب تنقيح المقال جلد اول مینويسد: او ممدوح است و رواياتش مورد قبول است.
صاحب كتاب نقدالرجال[۱۴] بعد از نقد و بررسي برخي از اشكالات، در آخر نظر میدهد كه روايات او مورد قبول است. مرحوم آقا بزرگ تهراني در كتاب طبقات اعلام الشيعه او را از معاصران مرحوم كليني - صاحب كتاب اصول كافي - میداند و كتاب تاريخ خلفاي عباسي او را ستوده است.
مرحوم سيد جلال الدين محدث ارموي (صاحب كتاب تعليقات النقض) میگويد: او از بزرگان شيعه و از مفاخر ايشان است. از اين روي، ترجمه او در همه كتب رجال شيعه مذكور است.
لكن مرحوم آيت الله خويي، در كتاب معجم رجال الحديث[۱۵]، بعد از نقل اقوال و بررسي آنها میفرمايد: چون از جانب علماي رجال توثيقي درباره احمد بن اسماعيل نشده، لذا نمیتوانيم روايات او را بپذيريم. ايشان میفرمايند: اينكه درباره يك راوي، مطلبي كه عدالت او را زير سؤال ببرد پيدا نشود، كافي نيست؛ بلكه حتماً بايد او را به عدالت و وثاقت ستوده باشند.
غروب ستاره
اين ستاره تابناك، پس از سالها تلاش و كوشش و نورافشاني و تربيت شاگرداني انديشمند و فرزانه و به جاي نهادن آثاري گرانبها در اواخر سال 359 يا 360 ق.[۱۶] دعوت حق را لبيك گفت. از محل دفن آن بزرگوار خبري در دست نيست.
پانویس
- ↑ جامع الرّواة، ج 1، ص 42-43.
- ↑ تاريخ قم، ج 1، ص 554.
- ↑ صحاح اللغه، ج 4، ماده بجل.
- ↑ مانند عبدالله بجلي از اصحاب پيامبر اسلام صلی الله علیه و آله و زهير بن قيم بجلي از اصحاب امام حسين علیهالسلام (انصارالحسين، شيخ مهدي شمسالدين).
- ↑ رجال نجاشي، ص 71.
- ↑ الفهرست، ص 55.
- ↑ تنقيح المقال، ج 1، ص 51.
- ↑ الذريعه، ج 3، ص 26.
- ↑ رجال نجاشي، ص 71.
- ↑ همان.
- ↑ همان.
- ↑ كتاب النقض، ص 198.
- ↑ نقد الرجال، تفرشي، ج 1، ص 106-107.
- ↑ طبقات اعلام الشيعه، ج 1، ص 20.
- ↑ معجم رجال الحديث، ج 2، ص 57-58.
- ↑ الذريعه، ج 3، ص 264.
منبع
حسن شاكري كاشاني, ستارگان حرم، جلد 18، صفحه 69-74