حرم امیرالمؤمنین علیه السلام

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۸ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۱:۱۷ توسط Saeed zamani (بحث | مشارکت‌ها) (ایجاد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

مخفی بودن حرم

مرقد شريف بزرگترين فداكار و تلاشگر تاريخ اسلام در پى انحراف جامعه از طريق الهى و فراموش كردن نصايح و راهنمايى‌هاى رسول اكرم صلى الله عليه و آله از سال 40 ه. ق. تا پايان دوران حكومت امويان يعنى سال 132 ه. ق كاملًا مخفى و از اسرار شيعيان سوخته دل بود.

در اين دوران سياه و سخت، فرزندان على عليه السلام و شيعيان خاص و مورد اعتماد، با راهنمايى ائمه عليهم السلام مخفيانه به زيارت مرقد اولين جانشين پيامبر مى‌آمدند.

زوال بنى اميه باعث گشت افراد بيشترى از مدفن على عليه السلام آگاه شده و تردد و رفت و آمد در اطراف مزار ساده و بى آلايش آن حضرت بيشتر گردد. پس از صد سال و چندى انتظار، نور اميد در دل شيفتگان تابيده و آرزوى ديرين آنان تحقق يافت.

اخبار زيادى در مشخص ساختن آن موضع شريف به ويژه از امام صادق عليه السلام منتشر گشت. پس از آن علويان و عباسيان به زيارت شتافته و مردم از هر سوى‌ بدان روى آوردند.

داود بن على از بزرگان بنى عباس كه اعتقادى نسبت به مقام شامخ على عليه السلام نداشت، چون توجّه و روى‌آوردن مردم به مرقد آن حضرت را مشاهده كرد، غلامى را كه جمل نام داشت و از قوت بدنى بسيارى برخوردار بود به همراه چند تن ديگر به سمت مرقد فرستاد و به آنان دستور داد آن محل را حفر كنند و هر چه در آن يافتند بيرون آورند.

كارگران محل مرقد را حفر كرده و 5/ 2 متر پائين رفتند تا آنكه به سنگ سختى برخورد كرده و هر چه سعى كردند نتوانستند بيش از آن حفر نمايند. جمل غلام قدرتمند داود كه چنين ديد خود پائين رفته و ضربه سختى بر سنگ وارد كرد كه طنين شديدى به دنبال داشت او ضربه دوم را هم وارد كرد ليكن اثرى نداشت و صداى مهيب‌ترى از آن برخاست و ضربه سوم را نيز وارد كرد پس از وارد كردن ضربه سوم، جمل فريادى كشيده و به سختى جان داد.

همراهان غلام كار را تعطيل و جريان را به داود بن على گزارش دادند داود كه چنين ديد از كار خود توبه كرد و به تشيع گرائيد، سپس شبانه نزد على بن مصعب رفته و از او خواست صندوقى براى قبر تهيه نمايد. بدين ترتيب اولين صندوق بر روى قبر مطهر على عليه السلام نصب گرديد.

ساختمان اول‌

در دوران خلافت هارون الرشيد (نيمه دوم قرن دوم هجرى) روزى هارون براى شكار به زمين‌هاى اطراف كوفه‌ (نجف يا غريين) رفت و مشاهده كرد كه سگ‌هاى شكارى آهويى را دنبال مى‌كنند ولى پس از آنكه آهو به منطقه خاصى مى‌رود سگان از تعقيب آهو باز مى‌ايستند. هارون دانست كه آن سرزمين، مقدس و مطهر است كه سگ‌ها وارد آن نمى‌شوند، لذا در صدد تحقيق بر آمد و سرانجام دانست كه آن موضع، مرقد مطهر على عليه السلام مى‌باشد.

هارون به دنبال اين واقعه در حدود سال 175 ه. ق اولين بارگاه و ساختمان مرقد علوى را بنا نهاد.

تا چند دهه قبل در زير طاق نزديك قبر مطهر، نقشى بديع و زيبا جلب توجه مى‌كرد كه در آن مردى تير و كمان در دست، آهويى در پيش روى او قرار داشت. در سال 1364 ه. ق. لوح نقاشى مذكور از جاى خود برداشته شد و به گنجينه حرم مطهر منتقل گرديد.

ارشادالقلوب ديلمى ساختمان اول را چنين توصيف مى‌كند:

«چهار در داشت و ضريح مقدس از سنگ سفيد بوده و گنبد از گل سرخ كه بالاى آن علامت سبز نصب بود».

ساختمان دوم‌

توسط عمر بن يحيى ايجاد گشت. او از اصحاب امام كاظم عليه السلام بود.

ساختمان سوم‌

داعى صغير (محمد بن زيد) پس از آنكه در طبرستان‌ به‌قدرت رسيد عمارت سوم آستان علوى را بنا نهاد اين عمارت هفتاد طاق داشت.

ساختمان چهارم‌

در حدود سال 372 ه. ق. توسط عضدالدوله ديلمى بنا گرديد. او در شكوه و جلال دادن به ساختمان سعى فراوان كرده و اموال زيادى صرف نمود و معماران و هنرمندان را از اطراف براى اين كار دعوت كرد ساختمان مذكور در سال 755 ه. ق. دچار آتش سوزى گشت.

ساختمان پنجم‌

در عصر صفويه تعميرات حرم مطهر به دست شاه اسماعيل صفوى در سال 914 ه. ق آغاز شد و در عصر شاه عباس با طرح و نقشه شيخ بهايى صحن شريف آستانه تكميل گشت. سپس شاه صفىّ صفوى در سال 1042 ه. ق.

دستور اصلاحات و تعميرات و نيز افزودن به مساحت و وسعت ساختمان حرم را صادر كرد.

طلا كارى گنبد و تعويض ضريح‌

نادر شاه افشار در سال 1156 ه. ق موفق به زيارت حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام گرديد او به هنگام حضور در نجف دستور داد كاشى‌هاى سبز رنگى را كه در عصر صفويه با طرح شيخ بهايى گنبد و دو گلدسته را تزيين كرده بود بردارند و تمامى آنرا مزين به طلا كنند.

وى اموال زيادى براى تعميرات آستانه صرف كرده و هداياى بى شمارى نيز به حرم مطهر اهدا كرد كه بيشتر آنها تا عصر حاضر باقى است.

گنبد مطهر حرم در عصر عضدالدوله سفيد بود و در دوران صفويه با كاشى‌هاى سبز رنگ مزين گشت و سرانجام در عصر نادر شاه طلاكارى و زرين گرديد. اين اقدام تأثير عميقى در قلوب شيعيان نهاد و جمع زيادى از شاعران شيعه به فارسى، عربى، تركى و هندى اشعارى بدان مناسبت سرودند.

تزيين حرم مطهر و كاشى‌كارى صحن شريف در عصر نادر شاه تكميل و بر شكوه آن افزود. كاشى‌كارى ايوان‌العلماء كه در آن، بسيارى از علماى شيعه و برخى از بزرگان صفويه مدفون مى‌باشند، از آثار نادر شاه مى‌باشد و تاكنون باقى مانده است.

آغا محمد خان قاجار در سال 1211 ه. ق. ضريحى نقره‌اى به آن آستان مقدّس تقديم كرد و فتحعلى شاه در سال 1236 ه. ق. تعميراتى در ساختمان حرم انجام داد و در سال 1262 ه. ق. عباس قلى خان وزير محمد شاه ضريح ديگرى از نقره به حرم مطهر اهدا نمود.

آستان علوى در عصر حاضر

آستان مقدس علوى در حال حاضر از صحن و حرم تشكيل مى‌شود.

بر روى قبر مطهر صندوقى از ساج خاتم كارى شده و نفيس قرار گرفته كه اهدائى شاه اسماعيل صفوى است.

در اطراف صندوق مطهر سوره دهر و احاديثى در شأن حضرت على عليه السلام با خط زيبا نوشته شده است.

بر روى صندوق، ضريح نقره‌اى قرار گرفته كه از ده هزار و پانصد مثقال طلاى خالص و دو ميليون مثقال نقره تشكيل شده است.

در وسط ايوان طلا قصيده‌اى فارسى با حروف طلا به خط زيباى محمد جعفر اصفهانى و به تاريخ 1156 ه. ق. در مدح حضرت امير نوشته شده است اين قصيده از سروده‌هاى شاعر مشهور سيد محمد عرفى شيرازى است و مطلع آن چنين است:


اين بارگاه كيست كه گويند بى هراس كاى اوج عرش سطح حضين تو را مماس‌

در طرف شمال و جنوب ايوان دو گلدسته (مناره) طلا به ارتفاع 35 متر واقع است كه در بالاى آن بعضى از آيات سوره جمعه كتيبه شده است.


ايوان‌ العلماء

ايوانى است بزرگ كه در قسمت شمال حرم شريف قرار دارد. اين ايوان از آثار عصر آل‌بويه مى‌باشد كه در عصر صفويه تجديد بنا گشت.

اين ايوان را از آن رو ايوان‌ العلماء مى‌گويند كه بسيارى از بزرگان شيعه در آن مدفون شده‌اند از جمله:

مولى على نقى كمره‌اى فراهانى متوفاى سال 1060 ق.

ميرزا على رضا اردكانى شيرازى متوفاى سال 1166 ق.

شيخ احمد جزائرى متوفاى سال 1151 ق.

مير محمد باقر هزار جريبى متوفاى سال 1245 ق.

شيخ ملا محمد مهدى نراقى متوفاى سال 1209 ق.

فرزندش شيخ احمد نراقى متوفاى سال 1245 ق.

و جمعى ديگر.

آسیب به حرم توسط رژیم بعث

پس از شكست عراق در جنگ خليج فارس و در پى قيام مردم عراق، شهر نجف و بارگاه اميرمؤمنان على عليه السلام مورد هجوم و تعرض ارتش بعث قرار گرفت و آسيب‌هاى فراوان به ساختمان حرم وارد آمد.

صحن مطهّر

صحن شريف آستان علوى با طرحى بديع بنا گشته و يكى از مهم‌ترين ويژگى‌هاى آن اين‌است كه در هر چهار فصل سال آفتاب مستقيم بر قبر مطهر مى‌تابد و زوال ظهر در هر دو فصل زمستان و تابستان مشخص مى‌گردد.

در حال حاضر پنج درب، صحن شريف را با خارج مرتبط مى‌سازد:

1- درب جهت قبله‌

2- درب مقابل جهت قبله كه به باب‌الطوسى مشهور است‌

3 و 4- دو درب در جهت مشرق‌

5- تا زمان شاه عباس درب‌هاى ورودى 4 باب بود ولى در عهد سلطان عبدالعزيز عثمانى در سال 1279 ق، در طرف غرب نيز درى ايجاد گرديد كه پنجمين درب مى‌باشد.

در حال حاضر، صحن بزرگى در بخش غربى حرم، در حال ساخت است.

توسعه و باز سازى بناى حرم و صحن مطهر پس از سقوط رژيم بعثى، از بزرگترين و وسيع‌ترين مراحل توسعه آستان علوى است، حضور و مديريت ايرانيان در امر بازسازى مشهود است.

مدفن علماء

در ايوان و حجره‌هاى صحن، شخصيت‌هاى برجسته شيعه مدفون هستند كه به نام برخى از ايشان اشاره مى‌كنيم.

1- علامه حلى، در ايوان طلا و در ايوان جنب گلدسته شمالى.

2- مقدس اردبيلى، در ايوان طلا و حجره جنب گلدسته جنوبى.

3- شيخ انصارى، حجره سمت چپ درب ورودى باب‌القبله.

در حجره‌هاى صحن نيز عالمانى چون محدث نورى، نائينى، حاج آقا حسين قمى، سيد ابوالحسن اصفهانى، شيخ عباس قمى، سيد محمود شاهرودى و سيد ابوالقاسم خويى به خاك سپرده شده‌اند.

مقام سدانت (توليت) در حرم مطهر

سلاطين آل‌بويه پس از آنكه اقدامات شايسته‌اى در رابطه با آبادى و رونق نجف و مرقد مطهر انجام دادند، افرادى را نيز به عنوان متولى (سادن) و خدمتكار در حرم مطهر مشخص و براى آنان حقوق و مزاياى معين قرار دادند.

خاندان‌هايى كه توليت را عهده‌دار بودند :

1- آل شهريار، از خانواده‌هاى مشهور نجف بوده و اهل علم و فضل به شمار مى‌آمدند.

2- خاندان «الملالى»، اقدامات زيادى در آباد ساختن شهر نجف انجام دادند در دوران حكومت عثمانى كه سدانت حرم با آنان بود از نفوذ و قدرت بسيارى بهره داشتند و دوران سدانت آنها از بهترين ايام نجف مى‌باشد.

اين خانواده از نوادگان ملاعبدالله يزدى نويسنده كتاب «الحاشيه» در علم منطق مى‌باشند.

3- آل رفيعى، از قرن يازدهم هجرى تا حال حاضر در نجف سكونت دارند و هم اكنون از بزرگترين خاندان‌هاى علوى نجف مى‌باشند.

منبع

سعيد بابايى حائرى‌، گزيده سيماى نجف اشرف، ص24 تا 32