مسجد قبة الصخرة
معرفي:
مسجد قبه الصخره در فاصلهاى كاملاً متساوى از دو ضلع شمالى و جنوبى باروى حرم قدسى قرار دارد. صخره عبارت است از يك تخته سنگ نامنتظم كه روزگارى قلهى كوه موريا بوده است. اين صخره آبى رنگ است و پاى هيچ انسانى بر آن نهاده نشده است. در قسمت روبروى قبلهى اين سنگ يك فرورفتگى وجود دارد كه به نظر مىرسد زمانى انسانى بر آن راه رفته و بر اثر آن اين رد پا برجاى مانده است.
بر اين سنگ آثارى از هفت رد پا بر جا مانده است. گفته شده است كه روزى ابراهيم پيامبر علیهالسلام در آن منطقه بود و به همراه وى فرزند خردسالش اسماعيل نيز بود كه اسماعيل در آن هنگام بر آن سنگ راه رفت، و اين رد پاهاى اوست.
گنبد عظيمى كه بر فراز اين مسجد است از چوب ساخته شده و ورقهايى از سرب آن را پوشانده بوده است و بر اين ورقهاى سرب نيز الواحى از مس براق قرار داده شده بود. تاريخ بناى گنبد كنونى به سال 423 هجرى بازمىگردد. اين گنبد از دو جداره ساخته شده است. جدارهى داخلى آن را الواحى چوبين و سپس تزئينات و نقوش گچين زيبايى پوشانده است.
جدارهى خارجى آن را نيز الواح مس براق پوشانده است. طول قلهى گنبد 17 متر و 70 سانتيمتر، عرض آن 5/13 و ارتفاع آن 5/1 متر است. زير گنبد، گودالى غار مانند قرار دارد كه براى ورود به آن بايد از پلكانى پايين آمد. عدهاى بر اين عقيدهاند كه اين صخره كشتارگاه اصلى قربانىهاى سوزانده شده، بوده است؛ و نيز اين كه اين غار محل ريختن خون قربانىها و آب تطهير بوده است.
روى صخره آثار ضربههاى كلنگ بازمانده از دوران جنگهاى صليبى بر جاى مانده است كه بر اثر اين ضربهها تلاش شده بود تا تكههايى از آن صخره جهت تبرك بركنده شود. كشيشهاى مسيحى آن دوران در مقابل هر قطعه سنگ بركنده شده معادل وزن آن را به فروشندگان طلا مىپرداختند. مدتى به منظور محافظت از آن صخره روپوشى از مرمر بر آن پوشانده شد، اما صلاح الدين ايوبى در ساليان بعد آن پوشش را برطرف كرد.
در شرق قبه الصخره گنبدى كوچك به نام قبه السلسله قرار دارد كه بر شش ستون استوار است. پيرامون اين ستونها رواقى يازده ضلعى قرار دارد كه در هر زاويهى آن يك ستون مرمرين و در ميان هر دو ستون يك محراب وجود دارد. اين ساختمان قضاوتكدهى داوود نام دارد. در غرب قبه الصخره نيز گنبدى ديگر به نام قبه المعراج نام دارد كه به يادبود معراج رسول اكرم صلی الله علیه و آله به آسمان بنا گرديده است. در جنوب قبة الصخرة گنبدى ديگر به نام قبة يوسف و در جنوب غربى دروازهى «دوايداريه» در شمال حرم شريف گنبد سليمان قرار گرفته است؛ كه بنايى است استوار و درون آن صخرهاى ديگر قرار دارد.
مسجد قبة الصخرة روزنههايى از مرمر مشبك دارد؛ كه جایگزين مشبككارىهاى گچين شدهاست. شكافهاى اين روزنهها با شيشههاى رنگى تزيين شده است. قسمتهاى بالايى طاقها و ستونها را تزيينات زيبايى آرا بسك و خطوط كوفى و خاتم و معرق پوشانده است. همچنان كه طوق بيرونى گنبد را تزيينات كاشىكارى پوشانده و در قسمت بالاى آن به خطى عريض سوره اسراء نگاشته شده است. در قسمت داخلى كتيبهاى به خط كوفى مذهب به طول 240 متر وجود دارد. اين كتيبه شامل آياتى از قرآن مجيد و نيز عبارتى دال بر تاريخ بناى آن ساختمان مىشود.
تاريخچه:
در سال هفدهم هجرى (636 ميلادى) در دوران خليفهى دوم «مسجد جامع عمر» به فاصله اندكى از كليساى «قيامت» در جايى كه عمر در آن نقطه نماز خوانده بود بنا گرديد. گفته مىشود هنگام زيارت عمر از آن كليسا وقت نماز فرارسيد؛ از اين رو پاپ سفر ونيوس از وى خواست تا در كنار او نماز بخواند. اما عمر نپذيرفت و در محلى كه ايستاده بود نماز خواند؛ تا نماز خواندن وى در كنار پاپ دستآويزى نگردد.
در سال 154 هجرى (771 ميلادى) زلزله بخش شرقى مسجد را ويران ساخت. منصور عباسى فرمان داد تا صفحههاى زرين درهاى مسجد را جدا ساخته، از آنها سكه ضرب كرد؛ و آن سكههارا خرج بازسازى قسمتهاى آسيب ديده كرد. زلزله همچنين در سالهاى 158 و 425 و 462 هجرى نيز به اين مسجد آسيبهايى رساند. از جمله اين كه در زلزلهى سال 425 بخشى از محراب داوود فروريخت و نيز بخشى از مسجد ابراهيم خليل آسيب ديد.
در سال 492 هجرى (1099 ميلادى) صليبيان قدس شريف را اشغال كردند؛ و مسجدالاقصى رابه كليسا تبديل كرده، بر آن نام «تاميلوم سولومونيس» نهادند. آنان برخى از اجزاى مسجد را به سكونت سازمان سواران كليسا اختصاص داده، بخشهايى را كه در قسمت جنوب مسجد بنا كرده بودند به انبار تسليحات خود تبديل كردند. آنان همچنين از سردابهاى زير آن مسجد به عنوان اصطبل چارپايان خود استفاده كرده، بر بالاى صخره قربانگاهى به نام معبد سرور بزرگ بنا كردند.
در سال 583 هجرى (1178 ميلادى) صلاح الدين ايوبى قدس را از اشغال صليبيان رهايى بخشيد؛ و فرمان داد بخشهاى تخريب شدهى آن را اصلاح نمايند. همچنان كه محراب آن را تجديد بنا كرد؛ و منبرى در آن نهاد و گنبد آن را خاتمكارى نمود.
در سال 1364 هجرى قمرى (1945 ميلادى) يهوديان شهر قدس را از طريق هوا و نيز با توپخانهى سنگين بمباران كردند. در جريان اين بمباران در ميانى مسجد از بين رفت و گنبد آن متحمل آسيبهاى سنگين گرديد. آنان همچنين گلدستهى باب الاسباط را مورد بمباران مستقيم قرار دادند.
در سال 1387 هجرى (1967 ميلادى) پس از اشغال شهر قدس توسط صهيونيستها كه در پى شكست جنگ ژوئن 1967 صورت گرفت، صهيونيستها شهر قدس و مسجدالاقصى را ويران كردند و گنبد اين مسجد را متحمل تلفات زيادى كردند.
در سال 1389 هجرى (1969 ميلادى) يكى از اتباع يهود يك گالن بنزين پاى منبر مسجد نهاد و آن را به آتش كشيد؛ كه در نتيجه منبر باستانى مسجد سوخت؛ و آتش به الوارهاى چوبين كه گنبد بر آنها تكيه داشت نيز سدايت كرد و آنها را به آتش كشيد.
تلاشهاى يهوديان براى آلودهسازى و اهانت به حرم قدسى مسجدالاقصى استمرار يافت. آنان به اين بهانه كه بازماندههاى معبد سليمان پيامبر صلی الله علیه و آله در زير مسجدالاقصى قرار دارد بارها به حفارى و گمانهزنى پيرامون و زير مسجدالاقصى پرداختند. آنان همچنين بارها كوشيدند ديوار «البراق» را كه مسلمان به علت ارتباط مستقيم اين ديوار با معراج پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله آن را تقديس مىنمايند به تصرف درآورند.
همچنين خاخامها و متعصبان يهودى پيوسته براى نماز به داخل مسجدالاقصى وارد مىشوند؛ تا بدين وسيله مقاصدى از پيش انديشيده را به اثبات برسانند. و بدين ترتيب هتك حرمتها و تجاوزهاى مسلحانهى صهيونيستها به حرم قدسى و نمازگزاران همچنان ادامه دارد؛ كه يكى از آخرين اين موارد هتك حرمت شارون به اين مسجد در تاريخ 28 سپتامبر سال 2000 ميلادى بود، كه نقطه آغاز انتفاضهى ديگرى در مسجدالاقصى بود.
منابع:
(1). العمارة فى صدرالاسلام، د.كمال الدين سامح، ص 146.
(2). المساجد فى الاسلام، طه ولى، ص 561.
(3). صفحات من تاريخ تونس، محمد بن الخوجة، ص 83.
(4). ترجمه شده در سایت بینات.