غرور
این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.
(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)
محتویات
واژه غرور در لغت به معناي فريب خوردن و فريفته شدن و گول خوردن ميباشد[۱] و در اصطلاح عبارت است از «اعتماد و تكيه كردن نفس به آنچه كه مطابق هوي و هوس باشد و طبع انسان به خاطر شبههافكني و فريب شيطان به آن گرايش يابد. پس هركس بر اساس شبهه فاسدي معتقد شود كه در دنيا يا آخرت به خير و سعادت رسيده مغرور است». [۲] غرور يكي از مرضهاي قلبي است كه انسان را از درون تهي ميكند و اعمال و رفتار انسان را نابود ميكند و در حقيقت به جاي اينكه پروردگار بيهمتا را پرستش كند از نفس، مال، مقام و علمش بتي ساخته و آنها را عبادت ميكند.
ريشههاي غرور
- 1.جهل و ناداني: انسان سراسر ضعف و عجز وناتواني است، هزاران نقص و نياز وجودش را فراگرفته و در اثر ناآگاهي از حقيقت خويش، امتيازات و كمالاتي را در خود توهم كرده به غرور مبتلا ميگردد و به سبب علاقه شديد به خويشتن، ديگران را پايينتر و فاقد كمالات به حساب ميآورد و به خاطر غرور، ديگر نميتواند حقيقت را تشخيص دهد و پيوسته در مسير گمراهي گام برميدارد.
- 2. كمبود ظرفيت: انسانها از نظر استعدادهاي دروني يكسان نبوده و داراي قابليتها و ظرفيتهاي متفاوت ميباشند. برخي با مشاهده كمترين امتياز مادي يا مقام و مرتبه معنوي خود را گمكرده، آنچنان مست غرور و تكبر ميشوند كه گويي قلّههاي كمال و مدارج بلند علم و معرفت را فتح كردهاند: ولي اگر به ديد انصاف نظر شود اولاً معلوم نيست كه برتريها و فضيلتهاي شخص مغرور داراي ارزشي حقيقي باشد ثانياً بر فرض دارا بودن ارزش حقيقي اصولاً از ما نيست، بلكه در حقيقت، امانت و عاريهاي است كه در اختيار ما قرار گرفته و صاحب اصلی آن آفريننده آسمانها و زمين است و خردمند را شايسته نيست كه به آنچه در حقيقت از ديگري است فخر بفروشد و مباهات نمايد، خصوصاً اگر مايه افتخار خود را در معرض فنا و نابودي ببيند.
- 3. عقده حقارت: يكي ديگر از ريشههاي غرور، عقده حقارت و نوعي پستي و ذلت است كه شخص مغرور در باطن خويش احساس ميكند و با ابزار بزرگي و دست زدن به كارهايي كه شايسته او نيست ميكوشد تا حقارت دروني خويش را از مردم پنهان كرده و شكست و واماندگي خود را از قافله رهپويان طريق كمال و سعادت جبران نمايد.
امام صادق(ع) ميفرمايند: «هيچ كس لاف بزرگي نميزند مگر به خاطر ذلّتي كه درخود احساس مينمايد»[۳]
روانشناسان و دانشمندان امور تربيتي بر اين نكته تأكيد دارند كه هر نوع انگيزه برتري خواهي و كبر و غرور ريشه در احساس عدم امنيت روحي داشته و از عقده حقارت نشأت ميگيرد.
کسانی که در آنها زمینه غرور هست
- 1ـ كافران: گروهي از كافران را زندگي دنيا فريفته است و گروه ديگر را شيطان فريب ميدهد. آنان، دنياي زودگذر را براي خودشان اصل و هدف انتخاب كردهاند و به خاطر همين تا آنجا كه بتوانند تاختوتاز كرده تا مرحله فرعون و نمرود و معاويه و يزيد شدن پيش ميروند؛ آنان برابر حق قرار گرفتهاند و خدا آنان را به حال خودشان رها كرده و به سبب نعمتهاي ظاهري دنيا فكر ميكنند كه از عذاب ايمن هستند درحالیکه اينگونه نيست. قرآن كريم در اينباره ميفرمايد: «اينها همان كساني هستند كه آخرت را به زندگي دنيا فروختهاند، لذا مجازات آنها تخفيفي داده نميشود و كسي آنها را ياري نخواهد كرد.»[۴]
- 2ـ گنهكاران: كساني هستند كه از گناه دوري نميكنند و ميگويند خدا بخشنده است و ما به عفو و گذشت او اميدواريم. آنها به اين اميد تكيه دارند و در اعمال خود سهلانگار هستند و گمان ميكنند چنين اميدواري مقام ستودهاي در دين است، چنين افرادي خود را از غضب الهي، ايمن ميدانند.
پيامبر(ص) ميفرمايند: «شخص هوشيار كسي است كه نفس خود را به خدمت گيرد و براي پس از مرگ تلاش كند و فرمود احمق كسي است كه از هواي نفساني پيروي كند و به خدا آرزو (اميدبيجا) داشته باشد».[۵]
اميدواري صحيح به خداوند جايي است كه شخص گنهكار از گناهان خويش پشيمان شود و توبه كند. چنين شخصي بايد به خداي كريم اميدوار باشد، چنانكه قرآن كريم ميفرمايد: «اي بندگان من كه بر خود اسراف و ستم كردهايد! از رحمت خداوند نوميد نشويد كه خدا همه گناهان را ميآمرزد همانا او بسيار آمرزنده و مهربان است و به درگاه پروردگارتان توبه كنيد و در برابر او تسليم شويد»[۶]
- 3ـ عابدان غافل: هنگامي كه انسان خود را از چيزي برخوردار ميبيند كه ديگران فاقد آن هستند، به تناسب بالا بودن ارزش آن و كمبود ظرفيت خود، شاد شده و به خود ميبالد. كسي كه موفق به عبادت ميشود در اثر غفلت و كمبود ظرفيت، خود را برتر از ديگران پنداشته و غرور دامنگير او ميگردد؛ بامداد شبي كه پيامبر(ص) به معراج تشريف بردند شيطان خدمت آن حضرت مشرّف شد و عرض كرد؛ يا رسول الله! شب گذشته كه به معراج تشريف برديد در آسمان چهارم منبري شكسته و سوخته و به رو افتاده بود، ميدانيد آن منبر از آن كيست؟ فرمودند: از كيست؟ عرض كرد: آن منبر از من بود بالاي آن مينشستم؛ تمام ملائكه از عبادت من تعجب مينمودند، ناگاه ديدم امر برعكس شد و اينك كسي در پيشگاه خداوند از من بدتر نيست. يا محمد مبادا به خودت غرور راه دهی، چه آنكه از كارهايي است كه كسي از عواقب آن آگاه نيست.[۷] چنين افرادي بايد توجه داشته باشند كه توفيق اين عبادت اندك از خداست، علاوه بر آن معلوم نيست عبادت شخص حتماً مقبول درگاه حق واقع شده باشد.
- 4ـ جویندگان علم[۸]: غرور علمي، آفت خطرناكي است كه همواره جويندگان علم را تهديد كرده و سرچشمه مفاسد فراواني در جهان گشته است.
به جرأت ميتوان گفت كه اكثر قريب به اتفاق كساني كه در مسير تحصيل علم و كسب دانش گام برميدارند، چنانچه در مقام اصلاح نفس و تهذيب و خودسازي نباشند، به اين بيماري خطرناك گرفتار خواهند شد و رهايي از آن نيز جز با تلاشهاي گسترده و مجاهدتهاي بسيار سخت ميسّر نميگردد و در روايتي از امام صادق(ع) تحصيلكنندگان علم به سه دسته تقسيم شدهاند كه از جمله آنان كسي است كه علم را براي برتريجويي و فريفتن ديگران ميطلبد؛ چنين شخصي نيرنگباز است و بر همدوشان خود گردن فرازي ميكند و در پايان روايت آمده كه چنين فردي دينش را از دست ميدهد.[۹]
- 5ـ صاحبان مال و مكنت:[۱۰] افراد كم ظرفيت هنگامي كه به مال و منال دست مييابند خود را گم كرده، مست غرور ميشوند چنانكه اميرالمؤمنين(ع) ميفرمايند:
«چهار نوع مستي وجود دارد: مستي شراب، مستي مال، مستي خواب و مستي رياست و قدرت».[۱۱] براي چنين افرادي، مال و ثروت و حسب و نسب، پُست و مقام، قدرت و سلطنت، فرزند و فاميل، مريد و هوادار و امثال آنها اصل است.
به همين جهت با برخورداري از كمترين امتيازي از اين قبيل، مغرور آنها شده و آنچنان در پندار باطل فرو ميروند كه براي هيچكس ارزشي قايل نبوده و آبرو و حيثيت ديگران در نظرشان بيارزش جلوه ميكند و از اين حقيقت غافلند كه دنيا و زرق آن دير نميپايد و به زودي همه آنها همچون خود آنان دستخوش باد فنا و طعمه مرگ و نيستي خواهد شد و چيزي كه زوال ميپذيرد شايسته غرور و بزرگي نباشد.
دنيا متاع غرور
بيشترين عاملي كه باعث فريب خوردن انسان ميشود زرق و برقهاي زودگذر دنيوي است كه با دلبستن به مطامع دنيوي روشني توحيدي دروني انسان خاموش ميشود و ديگر نميتواند هدف اصلي را ببيند و راه را گم ميكند و در دره منيّت و خودخواهي سقوط ميكند حضرت علي(ع) ميفرمايند: «دلبستن به دنيا، بزرگترين فريب است»[۱۲] و در جاي ديگر ميفرمايند: «از فريب دنيا بپرهيزيد؛ زيرا دنيا هر خوبي و نعمتي كه فريبكارانه به انسان دهد، همواره پس ميگيرد و كسي را كه به دنيا دل ببندد و در آنجا خوش كند، كوچ دهد»[۱۳]
بايد از گذشتگان عبرت بگيريم؛ كساني كه از هرگونه امكانات و آسايش دنيوي بهرهمند بودند و زر و زور مادي قابل توجهي داشتند ولي امروزه نه از خودشان اثري هست و نه از كاخها و ثروتشان اثري ديده ميشود و نعمت و موقعيت همچون سايهاي زودگذر است و انسان خردمند هيچگاه فريب دنيا را نميخورد و هميشه هدف اصلي كه همان رسيدن به كمال انسانيت است را دنبال ميكند و در جاهايي كه احتمال لغزش وجود داشته باشد پا نمينهند.
راههاي درمان غرور
- 1ـ يادآوري اصل و پايان خويش: اگر انساني به نوع آفرينش خويش دقت كند در مييابد كه از آب نجس بدبو به وجود آمده و در آخر تبديل به مرداري ميشود كه اگر چند روز در بيرون بماند بوي متعفن او همهجا را فرا ميگيرد و بهترين عزيزان نيز از او فرار ميكند.
امام صادق(ع) از پدران بزرگوار خود نقل ميكنند كه اميرمؤمنان(ع) فرمودند: «در شگفتم از آدمي كه آغازش نطفه، پايانش مردار و در اين بين حامل كثافات است چگونه تكبر ميورزد»[۱۴] مهلّب بن ابيصفره كه از جانب عبدالملك مروان، والي خراسان بود روزی جامه نفيس و گرانقيمتي بر تن كرده و با تكبّر فراوان عبور ميكرد. شخصي به او گفت: اي بنده خدا راه رفتن به اين شكل مورد خشم خدا و رسول است. مهلّب گفت: مرا ميشناسي؟ پاسخ داد: آري ميشناسم؛ در آغاز نطفه كثيفي بودهاي و سرانجام مردار خبيثي خواهی شد و در اين بنين حمّال كثافاتي! مهلّب پس از اين هشدار از رفتار تكبّرآميز خود دست برداشت».[۱۵]
- 2ـ تواضع كردن، توجه به هدف خلقت: يكي از عوامل از بين رفتن غرور در انسان، تواضع ميباشد و بايد گونههاي مختلف تواضع را در اين زمينه مراعات كند مثلاً يكي از آنها سلام دادن به ديگران است و يا متواضعانه و نرم با مردم سخن بگويد و سعي كند ديگران را برخود مقدم بدارد و بيشتر با فقيران نشست و برخاست كند در حديثي از رسول اكرم(ص) آمده است:
«هركس براي خدا تواضع كند خداوند او را از مقام رفيع بهرهمند سازد و هركس تكبّر و غرور ورزد خداوند خوارش ميكند.»[۱۶] و در حديثي از حضرت علي(ع) آمده است: « به سبب تواضع كردن با تكبر و غرور مبارزه كنید»[۱۷]
- 3ـ تفكّر در آفرينش هستي: اگر انسان نظارهگر عالم هستي باشد عجز و ناتواني خود را در مييابد و اگر تمام انسانها گرد هم آيند تا بال پشهاي را به وجود آورند از انجام چنين كاري ناتوان خواهند بود وحتي اگر انسان در خودش تأمل نمايد مشاهده ميكند خداوند چه كارخانه عظيمي را در وجود او نهادينه كرده و همه آنان با نظم و ترتيب حيرتآوري به كار خود مشغول هستند؛ در این هنگام است که انسان خود به خود عظمت خدا را اذعان میکند و از کبر و غرور در امان میماند.
پانویس
- ↑ . دهخدا، علی اکبر؛ لغت نامه، موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، 1373ش، چاپ اول، ج10،ص14699.
- ↑ . کاشانی،محسن؛ راه روشن، مترجم عبدالعلی صاحبی، مشهد، استان قدس رضوی،1379، چاپ دوم، ج 6، ص414.
- ↑ . عاملي،حر؛ وسائلالشيعه، قم، موسسه آل البيت لاحياء التراث، 1409ق، چاپ اول، ج5، ص379.
- ↑ . سوره بقره، آیه85.
- ↑ . طبرسی، حسن بن فضل؛ مکارم الاخلاق، انتشارات مؤمنین، مترجم محمد حسن رحیمیان، قم، چاپ اول، 1386،ج2، ص522.
- ↑ . سوره زمر، آیه 53-54.
- ↑ . فاطمی ،حسینی؛ جامع الدرر،تهران،انتشارات امیر کبیر، مصحح صادق حسن زاده، 1384، تهران، چاپ اول، ج2، ص348.
- ↑ . اسماعيلي يزدي، عباس؛ برگرفته از کتاب فرهنگ اخلاق، انتشارات جمكران، 1385ش، ص501.
- ↑ . کليني، محمد بن يعقوب؛ كافي، تهران، دارالکتب الاسلامیة، 1365ش، چاپ چهارم، 1، ص39.
- ↑ . اسماعيلي يزدي، عباس؛ برگرفته از کتاب فرهنگ اخلاق، انتشارات جمكران، 1385ش، ص501.
- ↑ مجلسي، محمدتقي؛ بحارالانوار، بيروت، دارالوفاء، 1404ق، ج10، ص114.
- ↑ . تمیمی آمدی، عبدالواحدین محمد؛ تصنیف غررالحکم و در رالکلم، مطبعۀ مکتب الاعلام الاسلامی، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات، 1365 ه ش، چاپ دوم، ص136 .
- ↑ . همان،ص135.
- ↑ . مجلسي، محمدتقي؛ بحارالانوار، بيروت، دارالوفاء، 1404ق، ج70، ص234.
- ↑ .ورام بن ابی فراس؛ مجموعه ورام، قم، انشارات مکتبة الفقیه، 1376ش، ج1، ص199.
- ↑ . مجلسي، محمدتقي؛ بحارالانوار، بيروت، دارالوفاء، 1404ق، ج72، ص122.
- ↑ . تمیمی آمدی، عبدالواحدین محمد؛ تصنیف غررالحکم و در رالکلم، مطبعۀ مکتب الاعلام الاسلامی، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات، 1366 ه ش، چاپ دوم، ص249 .
منابع
غرور،مهدی امینی، سایت پژوهشکده باقر العلوم(ع) (بخش فرهنگ علوم انسانی و اسلامی) تاریخ باز یابی : 12 اردیبهشت 1391 .