اَیله
بندرى باستانى در كنار درياى سرخ و نزديك خليج عقبه، زيستگاه اصحاب سبت.
اَيله در زبان عبرى به معناى درختان است.[۱] برخى منابع تاريخى آن را نام شهرى ميان يَنْبُع و مصر يا روستايى ميان مَدْيَن و كوه طور دانستهاند؛[۲] ولى بنابر قول مشهور شهرى است از نواحى شام كه در كنار درياى قُلْزُم (سرخ)، نزديك خليج عَقَبه ميان مصر و شام واقع شده[۳] و امروزه به نام ايلات معروف است.[۴] برخى آن را منسوب به دختر مَدْيَن بن ابراهيم عليه السلام دانستهاند.[۵]
در عهد عتيق چندين بار از ايلا (Ila) يا ايلت (Elath) يا ايلوت (Eloth) نام برده شده است كه در ساحل شرقى درياى قُلزُم واقع بوده و اسرائيليان هنگام خروج از مصر از اين شهر گذشتهاند و حضرت داود عليه السلام آن را مسخّر كرده و در زمان حضرت سليمان عليه السلام آباد شده است.[۶]
در قرآن كريم، لفظ اَيله به طور صريح نيامده؛ اما در برخى آيات به ماجراهاى مربوط به آن اشاراتى شده است. (سوره بقره/ 2، 65؛ سوره مائده/ 5، 78؛ سوره اعراف/ 7، 163 ـ 166؛ سوره كهف/ 18، 77)
موقعيت تاريخى و جغرافيايى
ايله از شهرها و بنادر باستانى فلسطين و در دورههاى گوناگون تاريخى از مراكز مهم تلاقى راههاى تجارى مصر، شام، عراق و عربستان بوده است. اين شهر ساليانى چند تحت فرمان حاكمان يونانى مصر بود و كانون ارتباط تجارى نبطيان به شمار مىرفت. در سال 106 ميلادى و پس از پايان حاكميت نبطيان، روميان بر آنجا مستولى شدند. نخستين ارتباط ايله با مسلمانان در سال 9 قمرى اتفاق افتاد.[۷]
در اين سال وقتى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در تبوك بود يوحنابن رؤبه ـ اسقف ايله ـ به شرط پرداخت جزيه و تسهيل عبور مسلمانان از شهر، پيمان صلحى را با آن حضرت امضا كرد.[۸] در دوره جنگهاى صليبى، آسيب هاى فراوانى به شهر ايله وارد شد. در سال 565 قمرى (1170 ميلادى) صلاح الدين ايوبى، آن را از صليبي ها بازپس گرفت و ضميمه مصر كرد. ايله در سالهاى 1335 تا 1343 قمرى (1917 ـ 1925 ميلادى) جزئى از سرزمين حجاز به شمار مىآمد؛ اما از آن پس به اردن منضم شد و سرانجام در سال 1956 ميلادى اسرائيل آن را اشغال كرد. ويرانههاى اين شهر باستانى در گوشه غربى خليج عقبه و در يك كيلومترى شمال بندر عقبه (اردن) قرار دارد.[۹]
يادكردهاى اَيله در تفاسير
در مورد ساكنان سرزمين ايله، برخى اصحاب سبت و برخى ديگر نيز اصحاب ايكه را نام بردهاند. گروهى از مورخان و مفسران نيز آنها را بخشى از قوم ثمود پنداشتهاند كه بر اثر همجوارى با بنىاسرائيل به دين يهود گرويدهاند؛[۱۰] اما بيشتر مفسران نخستين و متأخر، اصحاب سبت را جزو ساكنان ايله برشمردهاند.[۱۱]
اين قوم در عصر پيامبرى حضرت داود عليه السلام بوده[۱۲] و بر اساس آيه 65 سوره بقره/2 خداوند به قوم موسوم به اصحاب سبت فرمان داده بود كه روز شنبه را تعطيل كرده، به عبادت بپردازند؛ اما آنها از فرمان الهى تعدى كردند و از اين رو خداوند چهره انسانى آنان را به صورت حيوان (بوزينه) دگرگون ساخت:[۱۳] «ولَقَد عَلِمتُمُ الَّذينَ اعتَدَوا مِنكُم فِى السَّبتِ فَقُلنا لَهُم كونوا قِرَدَةً خسِين».
آيات 163 ـ 166 سوره اعراف/7 نيز به همين مضمون آمده است. بنا به روايتى از امام باقر عليه السلام نيز مسخ شدگان بنىاسرائيل، اهل ايله ـ سرزمينى در ساحل دريا ـ بودند.[۱۴] در آيه 78 سوره مائده/5 نيز همين جريان آمده است كه از امام باقر عليه السلام روايت شده: حضرت داود عليه السلام اهالى شهر ايله را نفرين كرد...: «لُعِنَ الَّذينَ كَفَروا مِن بَنى اِسرءيلَ عَلى لِسانِ داوودَ...».[۱۵] از طرق اهل سنت نيز اين روايت از مجاهد و قتاده و ديگران نقل شده است.[۱۶]
در تفسير آيه 77 سوره كهف/18 نيز كه به داستان حضرت خضر و حضرت موسى عليهماالسلام مىپردازد به قريه ايله اشارهاى شده است؛ هنگامى كه آنها به قريهاى رسيدند و از اهل آن غذا خواستند آنها از مهمان كردنشان خوددارى كردند...: «فَانطَلَقا حَتّى اِذا اَتَيا اَهلَ قَريَة...». برخى مراد از قريه را همان شهر ايله دانستهاند.[۱۷]
برخى دو واژه ايله و ايكه را، هم معنا و نام يك محل شمردهاند كه در نتيجه مردم ايله همان اصحاب ايكه خواهند بود.[۱۸] چون قريه ايله نزديك به مدين است و در لغت عبرى معناى اصلى ايله، درختان بوده و اين نام به صورت هاى گوناگون نيز آمده است[۱۹] و از طرفى ايكه را اهل تفسير و لغت به معناى درخت يا بيشه دانستهاند.[۲۰] (چرا كه ساكنان ايكه در سرزمينى پر از باغ و درخت زندگى مىكردهاند) مىتوان حدس زد كه با ايله رابطهاى داشته باشد و اصحاب ايكه همان مردم ناحيه ايله باشند كه دوران ترقى و انحطاط را پياپى ديدهاند. شايان يادآورى است كه آيه 85 سوره اعراف/7 و 84 سوره هود/11 به روشنى مىگويد كه شعيب، پيامبر سرزمين يا قوم مدين (اصحاب ايكه) بوده است. سرزمين اين قوم را در شبه جزيره سينا يا نزديك آن و در حاشيه درياى قلزم دانستهاند.[۲۱]
پانویس
- ↑ قاموس كتاب مقدس، ص142.
- ↑ مجمعالبحرين، ج1، ص140، «ايل»؛ معجم البلدان، ج4، ص48.
- ↑ معجمالبلدان، ج1، ص206، 292؛ ج2، ص48، 69؛ معجم ما استعجم، ج1، ص200.
- ↑ نمونه، ج6، ص418.
- ↑ معجم البلدان، ج1، ص292؛ معجم ما استعجم، ج1، ص200.
- ↑ قاموس كتاب مقدس، ص142؛ اعلام قرآن، ص144؛ المفصل، ج1، ص142.
- ↑ الموسوعةالذهبيه، ج6، ص283ـ284؛ دائرةالمعارف بزرگ اسلامى، ج10، ص711.
- ↑ فتوح البلدان، ص71؛ التنبيه والاشراف، ص236؛ الكامل، ج2، ص280.
- ↑ دائرةالمعارف بزرگ اسلامى، ج10، ص711.
- ↑ تفسير قمى، ج1، ص271؛ الميزان، ج8، ص301ـ302.
- ↑ جامع البيان، مج 6، ج9، ص122؛ تفسير قرطبى، ج7، ص194؛ تفسير ابن كثير، ج2، ص267.
- ↑ كشف الاسرار، ج1، ص223.
- ↑ جامعالبيان، مج1، ج1، ص471؛ التبيان، ج1، ص292؛ ج5، ص13، 17؛ مجمعالبيان، ج4، ص756.
- ↑ تفسير قمى، ج1، ص271؛ تفسير عياشى، ج2، ص166؛ الدرالمنثور، ج3، ص588.
- ↑ الكافى، ج8، ص200؛ مجمعالبيان، ج3، ص357؛ البرهان، ج2، ص343.
- ↑ كشفالاسرار، ج3، ص197؛ الكشاف، ج1، ص666؛ التفسيرالكبير، ج12، ص63.
- ↑ جامعالبيان، مج9، ج15، ص288؛ كشفالاسرار، ج5، ص722؛ مجمعالبيان، ج6، ص751.
- ↑ تفسير قمى، ج1، ص244؛ الميزان، ج8، ص293ـ294، 301.
- ↑ اعلام قرآن، ص144.
- ↑ مجمع البيان، ج6، ص527ـ528؛ لسان العرب، ج1، ص289.
- ↑ مجمع البيان، ج4، ص688؛ اعلام قرآن، ص143ـ144، 153ـ154.
منابع
ایله، امير مسعود صفرى، دائرة المعارف قرآن کریم، ج5، ص186-188.