سید عبدالحسین موسوی لاری
منبع: تلخيص از كتاب گلشن ابرار، جلد 2، صفحه 531
نویسنده: سيد عليرضا سيد كباري
آیت الله سید عبدالحسین لاری
میوهای از شجره طوبی
شب ولادت حضرت امام باقر علیه السلام است، شب جمعه سوم ماه صفر 1264 ق / 18 اسفند 1266 ش خدای جهان آفرین سید عبدالله را فرزندی میبخشد كه چون باقرالعلوم علیه السلام نگاهبان دین باشد و نسل امام كاظم علیه السلام را تداوم بخشد. پدر نام فرزند را «عبدالحسین» مینهد.
آقا سید عبدالله نسب از شاه ركن الدین دزفولی میبرد و در واقع از ساداتی است كه در ایران نشو و نما كرده و دیگر بار آهنگ سفر به دیار یار نموده، تا در شهر نجف اشرف سكنی گزیند و خدای هستی بخش عبدالحسین را در این دیار به وی میبخشد. چیزی نمیگذرد كه سید عبدالحسین دوران نوباوگی را طی میكند و با راهنمایی پدر گام در راه تحصیل دانش مینهد و به علوم دینی رومیآورد تا رضای الهی را فراهم كند و با آگاهی از دین، وجودش را از نادانی رهانیده، برای احیای ارزشهای اسلامی در جامعه نهایت كوشش را مبذول دارد.
او برای این كه عالمی دیندار و اسلام شناسی متبحر گردد باید قرآن و سنت را به صورت كامل فراگیرد و علم اخلاق و كلام و تفسیر را به همراه فقه و اصول آموزش بیند و توانایی درك دین الهی و استنباط احكام شرعی را بیابد. اگر او میخواهد فقیه باشد و عالم دینی گردد. باید از هیچ یك از علوم اسلامی فروگذاری ننماید و با استفاده از اساتید حوزه نجف به هر یك از علوم دینی آشنایی یابد.
افق تجلی
بعد از اتمام دوره مقدماتی و سطح، سید میبایست در درس های خارج فقه و اصول حوزه نجف حاضر شود. درس هایی كه در آن، استاد علاوه بر نظریات پیشینیان، نظرات خود را مطرح نموده، به نقد و بررسی آراء گذشتگان میپردازد. با پا نهادن به نردبان ترقی، افق تجلی فراروی عبدالحسین نمایان میگردد. وی گمشده خویش را در «آیت الله العظمی سید محمدحسن شیرازی» مییابد.
میرزای شیرازی آیات الهی بر لب، فقه جعفری را به دلنوازی آهنگ آبشار در حوزه جاری ساخته است و درختان سبز آفرینش را كه جز ستایش پروردگار به چیزی نمیاندیشند، آبیاری میكند. وی در اندك مدتی از هوش سرشار شاگردش آگاهی مییابد و وی را مورد تجلیل قرار میدهد. سرانجام تلاش بیوقفه سید عبدالحسین او را به قوه استنباط احكام الهی مجهز مینماید و در 22 سالگی به درجه اجتهاد نائل میآید. آیت الله سید عبدالحسین موسوی با هجرت میرزای شیرازی از حوزه درس آیات دیگری هم استفاده مینماید. نام فقهای بزرگی كه پس از آشنایی با دانش و فضل شاگرد به وی اجازه اجتهاد میدهند. چنین است:
- 1. آیت الله شیخ محمدحسین كاظمی (متوفی 1308 ق)؛
- 2. آیت الله محمد فاضل ایروانی (متوفی 1306 ق)؛
- 3. آیت الله شیخ لطف الله مازندرانی (متوفی 1311 ق)؛
- 4. آیت الله شیخ حسینقلی همدانی (متوفی 1311 ق).
در این میان، آیت الله همدانی از بزرگان فقهای ربانی و عارفان و اصل و از پرچمداران توحید است كه در نجف اشرف به تربیت شاگردان بسیاری توفیق یافته است.
آب حیات
ستمی كه خون آشامان انگلیس به یاری رژیم قاجار در پیش گرفتهاند، زندگی مردم را به سیاهی كشانده و آب حیات را از آنان دریغ داشته است. مردم بسان چمن خشكیدهای در زیر پای چكمه پوشان انگلیس توان حیات از كف داده و به زردی گراییدهاند. فروغ زندگی از جنوب ایران رخت بربسته و خون و آتش و عفریت مرگ همه جا را فراگرفته است.
بزرگمردان لارستان از این پیشامد نگران هستند. از این رو با گسیل هیأتی به عراق از زعیم عالیقدر شیعه، فقیه مجاهد و مبارزی را میخواهند كه توان مقابله با ظلم و استبداد را داشته باشد. كسی كه به دفع تجاوزات زورمداران پردازد و رهبری و مدیریت جامعه اسلامی را در لارستان بر عهده گیرد. «حاج سید علی لاری» معروف به «حاجی علی كبیر» از مجاهدان نامدار لارستان همراه این گروه اعزامی است. یافتن فردی ورزیده و تلاشگر و فقیه و سیاستمدار و مجاهد كار آسانی نیست. مردی كه هم در مدارج علمی به اجتهاد نایل آمده باشد و هم در مقام عمل جز خدا را احدی پروا نداشته باشد و توان مدیریت جامعه اسلامی در او موج زند.
میرزای شیرازی به هیأت لارستان میفرماید: «در حال حاضر كسی را در نظر ندارم. مهلت دهید تا در این باره تدبیری كنم و شخص برازندهای را برای شما اختیار نمایم». هیأت برای زیارت مرقد مولای متقیان حضرت امام علی بن ابیطالب علیه السلام راهی نجف میشوند. در نجف اشرف با سید مرتضی كشمیری ملاقات مینمایند و سفره درد و رنج ستم را به آن بزرگ بازگو كرده، تقاضا میكنند تا با هجرت به لار رهبری آن دیار را بر عهده گیرد. سید با سابقه آشنایی كه از آیت الله سید عبدالحسین لاری دارد، این مهم را شایسته وی میبیند و آنان را متوجه فقیه فرزانهای مینماید كه در نجف اشرف با تدریس و تألیف فقه استدلالی به تربیت دانشجو مشغول است.
حضرت آیت الله سید عبدالحسین لاری در چهل و پنج سالگی است و یكی از بزرگترین اساتید حوزه علمیه نجف. از این رو وقتی هیأت لاری از ایشان دعوت به عمل میآوردند، او با توجه به مسئولیتهای حوزوی، از قبول عزیمت به ایران خودداری میكند. حاج سید علی كبیر با سابقه آشنایی كه از مردان خداجوی و مجاهد دارد، از همان برخورد اول، خصایص رهبری را در وجود سید لاری مشاهده میكند و رهبری لارستان را سزاوار چنین شخصیتی میداند. وی شوریده سر، از نجف به سامرا میرود و ماجرای نجف را با میرزای شیرازی در میان مینهد.
میرزای شیرازی رهبر امت اسلامی از منطقه حساس جنوب ایران و موقعیت استراتژیكی آن در مقابل استعمارگران آگاهی كامل دارد. همچنین از مجاهد مردانی كه برای حفظ استقلال اقتصادی ایران در آن سرزمین تلاش های پیگیر نمودهاند و در «تحریم تنباكو» ایفای نقش كردهاند؛ دانشمندان مجاهدی چون سید علیاكبر مجتهد فال اسیری كه با دعوت مردم به جهاد عمومی، خواب راحت را از چشم دشمنان اسلام ربود و پس از چندی از سوی قاجار به بصره تبعید گردید.
اعزام دانشمندی دیگر به این منطقه، تداوم رهبری سیاسی شیعه را فراهم میآورد. میرزای شیرازی با ارسال نامهای سید لاری را از وقایع آشفته جنوب ایران باخبر میسازد و با استفاده از منصب ولایت فقیه برایشان فرض مینماید كه به لارستان هجرت كند.[۱] فرمان استاد و ولی فقیه برای دانشمند آگاهی چون سید لاری جوابی جز اطاعت نمیتواند داشته باشد. از همین رو تقاضای مردم لارستان را میپذیرد و آماده هجرت میگردد.
هجرت
نزدیك است كه گیاهان سبز دشت، لباس مرگ بر تن كنند. ابری باران زا باید تا حیات را بر جانشان فروریزد و هجرتی از شهر زندگی سرسبزی را به ارمغانشان آورد.
هجرت سید عبدالحسین لاری به ایران، فصل پاییز جنوب را فصل گل كرد. دیگر بار رویش سبزهها و شكوفه نیلوفرها آب و خاك جنوب ایران را آراست. نیلوفرهای آبی دریا را به مرزبانی نشستند و آنان كه در خشكی بودند از فراز منارههای مساجد حركات مشكوك دشمنان دین خدا را به دیدهبانی نشستند.
حضرت آیت الله سید عبدالحسین موسوی لاری در سال 1309 ق نجف اشرف را ترك میكند و به لارستان میرود. میرزای شیرازی هنگام خروج سید لاری خطاب به حاج سید علی كبیر و هیأت همراهش میفرماید: «با بردن آقا سید عبدالحسین به لارستان، نجف را به آنجا بردهای و گهواره فضیلت و دانش را از فرزند فضیلت و علم خالی گذاردی.»[۲] هر چند اگر سید لاری در نجف بماند به بالاترین مدارج علمی خواهد رسید لیكن جهاد در راه خدا مسئولیت سنگینی است كه او میبایست به مثابه واجب شری به انجام رساند و مردم محروم جنوب را از ستم قاجار و استعمار انگلیس رهایی بخشد.
نهضت فرهنگی
آیت الله لاری با آموزش علوم اسلامی در صدد نشر معارف قرآن در سرزمین پهناور ایران است. آشنایی با دین، شناخت هر نوع مكتب غیرمذهبی را آسان میسازد و حدود الهی را مشخص مینماید. آگاهی مردم از دین و فرهنگ اسلامی، مصون كننده امت اسلامی از هر نوع بیماری است. سید لاری با تأسیس حوزه علمیه لار، فعالیتهای مركز بزرگ جهان شیعه را ادامه میدهد و دانشمندان و فقهای گرانقدری را در آن حوزه تربیت مینماید.
برخی از آنان عبارتند از: سید عبدالباقی موسوی شیرازی، سید عبدالمحمد موسوی لاری، سید محمدحسین مجتهد لاری، سید احمد مجتهد فال اسیری، سید عبدالمحسن مهری، سید اسدالله اصفهانی، سید ابوالحسن لاری، سید محمد سیرجانی، سید محمدعلی شریعتمداری جهرمی، شیخ محمدحسین لاری و شیخ عبدالحمید مهاجری نوایجانی. وی بسان دیگر علمای شیعه به اصل ولایت فقیه عقیدهمند است و جدایی دین از سیاست را از شعراهای استعماری میداند و فقیه جامع الشرایط را نماینده حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه شریف میشناسد كه در دوران غیبت كبری نیابت عام دارد و وظیفهاش اجرای احكام اسلامی در جامعه است.[۳]
او نظامهای حاكم و دولتهای ستم پیشهای چون حكومت قاجار را دولت قانونی نمیداند و خود در صدد تشكیل حكومت است تا قوانین الهی را در جامعه اجرا كند. او میخواهد با تشكیل حكومت اسلامی به نظریههای فقه سیاسی اسلام وجود عینی بخشد و با اجرای عدل، مستضعفان جنوب را امیدی دوباره دهد ترغیب پیروان به آموزش نظامی و تشكیل گروههای مسلح در لار از جمله فعالیتهای او در این زمینه است. گروههایی كه بعدها به «تفنگچیان سید لاری» و «چریكهای فارس و سید لاری» مشهور میشوند.
این سید مجاهد در تمامی مسائل فقهی علاوه بر جنبههای عبادی، به نقش اجتماعی و سیاسی آن توجه تام دارد و به موازات اعتقاد به ولایت فقیه، احیای امر به معروف و نهی از منكر و برپایی نماز جمعه را امری لازم میشمارد.
تهاجم فرهنگی
دولت انگلیس برای سلطه استعماری خود، عده زیادی توجهی مبلغ مسیحی را به ایران اعزام میدارد. كتب و نشریات بسیاری همراه این گروه است. آنان زیر پوشش دین مسیح برای ترویج فرهنگ مادی غرب آمدهاند تا جای پایی در منطقه جنوب ایران بازكنند و انگلیس به راحتی نقاط مهم و حساس را تصرف كند.
آیت الله لاری با توجه عمیقی كه به مسائل اجتماعی ایران اسلامی دارد، این عمل انگلیس را ریشهیابی كرده فرمان اخراج مبلغان مسیحی را صادر مینماید. همچنین دستور میدهد تا كتاب گمراه كننده آنان جمعآوری شده، از بین برود. این فرمان از طرف مجتهد مقتدر لار برای دولت بریتانیا گران میآید. چه با این كار قدرت روحانیت شیعه و نقش رهبری آنان در جامعه تأیید میشود و مردم خداجوی فارس كه از طرف دولت مستبد قاجار و استعمار انگلیس به تنگ آمدهاند، با نفوذ كلامی كه از رهبر دینی خود میبینند، به سوی وی متمایل میگردند.
انگلیس برای از بین بردن فرمان سید و نقش چشمگیر آن، از دولت ایران میخواهد تا مجتهد لاری را در تنگنا قرار دهد و مؤاخذه نماید. دولت قاجار كه به صورت دولت وابسته به كشورهای استعماری، ایران را اداره میكند «عین الملك» را مأمور رسیدگی به موضوع كرده، دستور میدهد تا با دریافت دو هزار تومان وجه كتب مصادره شده، سید لاری را از فعالیتهای سیاسی و فرهنگی بازدارد. این وجه در مقایسه با كل مالیات سالانه لارستان كه چهار هزار و بیست تومان است، مبلغ زیادی است. عین الملك به لار میرود و با مشاهده نیروهای مصمم مجتهد لارستان و قاطعیت و سازش ناپذیری وی با عذرخواهی به تهران برمیگردد. با ناكامی عین الملك دیگر با قدرت مجتهد لاری و نظام پوشالی استبداد آشكار میشود و مردم لار بیش از پیش به رهبر خود گرایش پیدا میكنند.
حكومت اسلامی لارستان
پیروزی آیت الله لاری در مبارزه با جریان یهودیان مسلح و مبلغان مسیحی كه انگلیس و دولت قاجار را به رسوایی كشید و ابهت آنان را در هم شكست، موجب گشت كه مردم سید لاری را دانشمند دینی كه تنها به عبادت بپردازد و نماز جماعت بخواند، به شمار نیاورند بلكه به مثابه رهبری آگاه و دلسوز و خداشناس كه در مقابل ظلم میایستد و از هیچ چیز باكی ندارد، بشناسند. خانه سید لاری و كوچههای اطراف از آن پس تنها پناهگاه مردم ستمدیده گردید. آنان دفاع از مال و جان و ناموس خود را از وی میخواستند. موضوعی كه سالهای متمادی ادامه داشت و كسی نبود تا در مقابل آن همه جفا بایستد.
سید برای مقابله با زورگویی و استعمار گروهی را تربیت كرده و با مسلح نمودن آن لباس عزا بر تن دشمنان اسلام كرده است. روز موعود فرامیرسد. مجتهد لارستان با بیانی قاطع وجوب انحلال رژیم سلطنتی قاجار را صادر مینماید: «واجب است تبدیل سلطنت امویه قاجاریه به دولت حقه اسلامیه».[۴]
رزمندگان سلحشور لارستان سپاه ستم را تار و مار كرده، عدهای را كشته و جمعی را اسیر مینمایند و اموال حاكمان دست نشانده استعمار مصادره میگردد. بدین ترتیب دانشمند مجاهد و فقیه سیاستمدار لار مردم ستمدیده فارس را از زیر یوغ زورمداران زرپرست رهایی میبخشد و فروغ عدل علوی را به ارمغان میآورد. حضرت آیت الله العظمی میرزای شیرازی وقتی از اقدامات سید مطلع میگردد، به منظور تأیید اقدامات وی و سپاسگذاری از او نامهای به وی مینگارد.[۵]
حضرت آیت الله سید عبدالحسین موسوی لاری با عقیده راسخ به اصل ولایت فقیه توانست حكومت اسلامی برپا نماید و احكام الهی را در آن به مورد اجرا گذارد. آموزش نیروی نظامی و احداث كارخانه اسلحه سازی از جمله اقدامات اولیه او در تأسیس حكومت اسلامی لارستان است. همچنین از دادن مالیات به دولت مستبد مركزی خودداری نمود و پرداخت آن را تحریم كرد.[۶] و با چاپ تمبر برای حكومت اسلامی از پرداخت وجه به پست مركزی و كاغذهای بهادار آن مقابله نمود.
روی تمبرها «پست ملت اسلام» نگاشته شد تا از تمبرهای دوره قاجار تمییز داده شود. نصب ائمه جمعه برای شهرها و قصبات مجاور از دیگر كارهای سید لاری است. و تبلیغات عملی وی كه با درستی كارگزاران حكومتی به نمایش گذارده شده است، هر روز بر وسعت حكومت اسلامی میافزاید. چنانچه بندرعباس، بندرلنگه، بوشهر، استان كرمان و فارس زیر نظر حكومت اسلامی قرار میگیرد.
اخبار حكومت اسلامی به مردم ستمدیده دیگر شهرهای ایران، خبر خوشی است كه رایحه بهشتی از آن شنوده میشود و آیههای سبز امید را در دل جوانان میكارد. این پدیده یكی از عمدهترین و پرهیجانترین رویدادهایی است كه مردم را به نهضتی بزرگ فرامیخواند. مشروطهخواهی مردم شهرهای ایران كه در اندك مدتی در تمام كشور به صورت فراگیر و پردامنه مطرح میشود، برخاسته از تجربه مباركی است كه مردم لارستان آن را به رهبری آیت الله لاری به ارمغان آوردهاند.
مجتهد لاری با ورود به لارستان به دو محور تأكید میورزد. راغب ساختن مردم به مسائل اجتماعی و سیاسی اسلام، بازداشتن آنان از غربگرایی. آیت الله لاری تجارب و بارزگانی استعمارگران روس و انگلیس را به زیان امت اسلامی میداند. از این رو استعمال چای، قند، ادویه، خوراك و پوشاك هایی را كه از كشورهای خارجی - بخصوص روسیه و انگلیس - وارد ایران و سایر كشورهای اسلامی میشود، تحریم مینماید. وی عقیده دارد، خارج ساختن ارز از كشورهای اسلامی برای خرید اشیای خارجی موجب تقویت دشمنان اسلام و قدرت استعمارگران است و بدین وسیله سبب ریخته شدن خون مسلمانان و ملتهای فقیر میگردد. همچنین ورود كالاهای خارجی موجبات وابستگی اقتصادی را فراهم میآورد و از دیدگاه فقهی و سیاسی اسلام، حرام است.[۷]
آثار جاودانه
حضرت آیت الله لاری علاوه بر جهاد در راه خدا و تطهیر جامعه از وجود دیوسیرتانی چون انگلیس. با تألیف كتب ارزشمندی در علم فقه و كلام و فقه سیاسی و اصول و حدیث میراث، گرانبهایی برای آیندگان باقی گذاشت. حدود چهل اثر از ایشان شناخته شده است كه در علوم اسلامی و شیوههای حكومتی و قانونگذاری نگاشته شده است بدین قرار است: معارف السلمانی بمراتب الخلفاء الرحمانی، رساله در عقوبت حب دینا (عرفان السلمانی بحقائق الایمانی)، اكسیر السعاده فی اسرار الشهاده، استخاره نامه، آیات الظالمین، رساله و جیزه در كیفیت علم امام علیه السلام قانون در اتحاد دولت و ملت، قانون مشروطه مشروعه، هدایت الطالبین، تعلیقات المكاسب (در دو جلد)، كتاب الاصول، حاشیه بر فرائد الاصول شیخ انصاری (در دو جلد)، حاشیه بر شرح كبیر، حاشیه بر قوانین الاصول.[۸]
با توجه به زندگی سراسر مبارزه و جهاد آیت الله لاری و اشتغالاتی كه ای بسا مانع فعالیت علمی و تحقیقی میگردد، تألیفات ارزنده ایشان در علوم مختلف حاكی از جهاد قلمی و استمرار حركت فرهنگی است كه ایشان از نجف اشرف با خود همراه داشتهاند. تأسیس حوزه علمیه و پرورش شاگردان فاضل و دانشمندی چون آیت الله سید عبدالباقی موسوی شیرازی (متوفی 1354 ق) كه بعد از ایشان از مراجع تقلید محسوب میشود یكی دیگر از ثمراتی است كه زندگی پربار آیت الله لاری برجای نهاد. وی در طی سی و سه سال اقامت در ایران بالغ بر پانصد نفر از طلاب و دانش پژوهان را با معارف اسلامی و علوم اهل بیت آشنا ساخت و با سلوك خود خاص و عام را به دین و قرآن فراخواند. اخلاق وی درس زندگی شد و رادمردانی تربیت كرد كه تا جهان باقی است بوی عطر افكارشان مشام آدمی را نوازش میدهد.
آیت الله دستغیب میفرمایند: روزی با پیرمردی از لار مصاحب شدم. فصل تابستان بود و شبها كوتاه. دیدم این مرد قبل از اذان صبح بیدار شد، وضو ساخت و به نماز ایستاد. وقتی از اهتمام ایشان به نماز شب پرسیدم جواب داد: آیت الله لاری ما را این گونه تربیت كرده است. میفرمود نباید نماز شب شما ترك شود.
وفات
روز جمعه چهارم شوال 1342 ق (15 اردبیهشت 1303 هجری ش) است. آیت الله لاری از خانه خارج شده، رو به مصلا مینهد تا نماز جمعه را چون دیگر ایام بپا دارد پس از اقامه نماز به سوی منزل برمیگردد. پس از چندی در جایش آرام میگیرد. رایحهای بهشتی شنیده میشود. سید پس از بیست و سه سال اقامت در لار، چهار سال در فیروزآباد و شش سال در جهرم، در میان مردم دلیر تنگستان و مجاهدان جنوب به دیار باقی میشتابد. هم اینك مرقد مطهر آن بزرگ مجاهد در شهر جهرم به مقبره «آقا» مشهور و زیارتگاه پیروان خاندان عصمت و طهارت و فرزندان جهاد و شهادت است.
پانویس
- ↑ شجره طیبه (تلخیص گلشن حسینی)، عبدالحمید مهاجری، ص 7 و 8؛ دانشمندان و سخن سرایان فارس، ص 578.
- ↑ ولایت فقیه، زیربنای فكری مشروطه مشروعه، سید محمدتقی آیت اللهی، ص 30.
- ↑ ر.ك: تعلیقات المكاسب، آیت الله سید عبدالحسین لاری، ج 2، ص 378-406.
- ↑ فتوكپی حكم جهاد آیت الله العظمی سید عبدالحسین لاری، دفتر امام جمعه جهرم.
- ↑ ر.ك: ولایت فقیه، زیربنای فكری مشروطه مشروعه، ص 160.
- ↑ كتاب آبی، به كوشش احمد شیری، ج 2، ص 353 و 431.
- ↑ شجره طیبه، ص 20-22.
- ↑ از كتابهای فوق، ده عنوان نخست به چاپ رسیده است. دیگر آثار ایشان به صورت خطی موجود میباشند.