شیخ علی اکبر برهان

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۴ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۵:۳۹ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «آیت اللّه حاج شیخ علی اکبر برهان عالم ربانی و خودساخته، یکی از چهره های بسیار...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

آیت اللّه حاج شیخ علی اکبر برهان عالم ربانی و خودساخته، یکی از چهره های بسیار موفق در تبلیغ دین خدا است.

تولد و تحصیلات

شیخ علی اکبر برهان در سال 1324 قمری در تهران و در میان خانواده ای متدین، پای به عرصه حیات گذاشت.

آن بزرگوار، مقدمات و مقداری از سطح اولیّه علوم الهی را در تهران و نزد استادان مبرّزی چون: آقای سیّد محمّدقیصر، آقای شیخ علی رشتی و سید محمّد استرآبادی فرا گرفت و سپس برای ادامه تحصیل، رهسپار نجف اشرف شد وبه مدت 3 سال نیز در این شهر اقامت گزید و مقداری از کتب متداول درسی آن عصر را نزد آیت اللّه شیخ مرتضی طالقانیو آقا میرزا محمّد عراقی تلمذ کرد. آن گاه به ایران مراجعت و به مدت یک سال نیز در تهران اقامت داشت و به تحصیل وکسب دانش پرداخت.

وی برای درک و بهره مندی از فضای علمی حوزه تازه تأسیس علمیه قم، وارد این شهرستان مذهبی شد و توانستسطوح عالیه فقه و اصول را نزد عالم جلیل القدر، مرحوم آیت اللّه حاج شیخ محمدعلی حائری قمی به اتمام برساند.آن گاه برای عمق بخشیدن به معلومات خود و نیل به اهداف والای علمی و معنوی وارد جلسات درسی خارج فقه واصول اعاظم بزرگ حوزه مبارکه قم شد.

اساتید فرزانه وی عبارت اند از، حضرات آیات عظام:

1. حاج شیخ عبد الکریم حائری یزدی رحمه الله ؛

2. حاج سید محمّدتقی خوانساری رحمه الله ؛

3. حاج سید محمّد حجت کوه کمره ای رحمه الله ؛

4. حاج شیخ مهدی مازندرانی رحمه الله .

مهاجرتی دوباره به نجف اشرف او برای بهره گیری بیش تر از فضای علمی و معنوی حوزه کهنسال نجف اشرف، بار دیگر عازم عتبات عالیات شد.در نجف اشرف، رحل اقامت افکند و از محضر فرزانگان و عالمان آن سامان بهره برد که عبارت اند از آیات عظام:

1. سید ابو الحسن اصفهانی؛

2. میرزا محمّدحسین نائینی؛

3. شیخ محمّدکاظم شیرازی؛

4. سید محمود شاهرودی؛

5. سید علی آقای قاضی.

میزرا علی اکبر برهان، بعد از استوار کردن مبانی علمی و اخذ اجازات عالیه اجتهاد و نیل به مقامات والای علمی وسیر و سلوک عرفانی، همانند بسیاری از عالمان به تدریس سطوح پرداخت و جمعی از افاضل برجسته را در مکتبعلمی خویش پرورانید.

مراجعت به تهران

زمانی که آن مرد بزرگ در نجف اشرف مشغول تحصیل و تدریس و تکمیل معلومات و معارف علوم الهی بود، اوجبیدادگریهای ظالمانه و ضددینی حکومت رضاخان در ایران به شمار می رفت. مدارس دینی، تخریب یا متروک شده بودو به بهانه متحد الشکل شدن لباسها، لباس مقدس روحانیت را پاره کرده، چادرهای زنان مسلمان را از سر آنانبرمی داشتند و با اعمالِ کارهای ضددینی، روحانیت را منزوی و چهره های شاخص آنان را تبعید و یا توسط ایادیرضاخان به طرز مشکوکی به شهادت می رساندند که مرحوم آیت اللّه سید حسن مدرس رحمه الله یکی از شاخص ترین آنها بود.

پس از سقوط رضاخان در شهریور 1320 شمسی عالم مجاهد آیت اللّه برهان رحمه الله از جمله کسانی بود که بدون تأخیر،وارد عرصه های اجتماعی ـ دینی شد. آن بزرگوار، بی درنگ به تهران آمد و با این نیت که احداث و تأسیس مدارس دینی وتربیت طلاب متعهد و بازسازی اوضاع دینی و مذهبی در آن زمان حسّاس برای ایران کاری بسیار ضروری است، در اینشهر رحل اقامت افکند و برای احیای علوم اسلامی بسیار کوشید.

او مدارس علمیه ای را تأسیس کرد و نیز مدارس پسرانه و دخترانه ای برای آموزش و پرورش نوباوگان اسلامیاحداث کرده، شاگردان با فضیلتی را در دامن پر مهر و محبت خویش پروراند. آن عالم وارسته، برای کمک به نیازمندان ومحرومان، صندوق قرض الحسنه ای را راه اندازی کرد و با مواعظ و نصایح مؤثرش، باعث هدایت گمراهان و منحرفانشد.

مهم ترین فعالیتهای دینی، اجتماعی و فرهنگی آیت اللّه برهان عبارت اند از:

1. مسجد و مدرسه علمیه لرزاده، واقع در خیابان لرزاده، نزدیک میدان خراسان که از مهم ترین پایگاه های مذهبیمهم در تهران به شمار می روند. بعد از رحلت آیت اللّه برهان در سال 1340 شمسی، آیت اللّه حاج شیخ علی فلسفیتنکابنی و استاد عمید زنجانی از ائمّه جماعت این مسجد با عظمت بوده اند.

2. مدرسه علمیه برهانیه، جنب حرم مطهّر حضرت عبد العظیم الحسنی علیه السلام که دارای سبکی جدید است و 34 حجرهدارد. این بنا، در دو طبقه با همه امکانات رفاهی آن زمان به دست با کفایت معظم له احداث شد.

3. دبستان و دبیرستان دخترانه و پسرانه برهان که برای پرورش و آموزش پسران و دختران مسلمان پدید آمد.

4. تربیت و پرورش شاگردان نامدار و با فضیلت که برخی از آنها عبارت اند از:

مرحوم حاج شیخ احمد مجتهدی تهرانی، حاج آقا مجتبی تهرانی، حاج شیخ محمّدرضا مهدوی کنی، حاج سیدمحمّدحسین مرتضوی لنگرودی، حاج سید محمّدحسن مرتضوی لنگرودی، حاج شیخ علی پهلوانی معروف بهسعادت پرور، حاج شیخ حسین انصاریان.

آیت اللّه مهدوی کنی درباره روش تربیتی استادش می گوید: «واقعا نَفَس ایشان و روش تربیتشان در افرادی که باایشان ارتباط داشتند، خیلی مؤثر بود. غالبا طلبه های ایشان که به قم می رفتند، انگشت نما بودند؛ یعنی نشان می دادند کهاینها طلبه های آقای برهان هستند؛ زیرا هم اخلاقشان، هم درسشان خوب بود و رفتارشان با طلبه های دیگر فرق داشت.این آثاری بود که ایشان گذاشت. واقعا هم تعداد زیادی از طلاب را تربیت کرد که بعضی از آنها الآن در قید حیاتهستند.»

5. تأسیس صندوق قرض الحسنه در مسجد لرزاده: حاج شیخ حسین انصاریان واعظ شهیر تهران در این بارهمی گوید: «مرحوم آیت اللّه برهان با تمام وجود در اختیار مردم بود. وی از مؤسسان اولیه صندوقهای قرض الحسنهمحسوب می شود که به شکل کنونی در آمده است. مرحوم برهان و اطرافیان او صندوق قرض الحسنه مسجد لرزاده راتأسیس کردند که از اوّلین صندوقهای قرض الحسنه ایران بود. علاوه بر خدمات ارزنده ایشان از طریق مسجد، مدرسهدخترانه و پسرانه و حوزه های علمیه، هر کس هم برای حل هر مشکلی به ایشان مراجعه می کرد، لفظ «نه» از این مردبزرگوار نمی شنید.»

6. آثار قلمی و تألیفات: مرحوم آیت اللّه برهان علاوه بر خدمات اجتماعی، خدمات علمی و آثار قلمی چندی ازخویش به یادگار گذارده است که عبارت اند از: 1. رساله ای در عدالت؛ 2. تعلیقه ای بر مکاسب؛3. تفسیر سوره یوسف موسوم به «احسن المجالس»؛ 4. بشائر النبویه؛5. رساله ای در حدیث ایّام؛ 6. ربیع الابرار؛ 7. پریشان نامه.

اوصاف و کمالات

اوصاف و ویژگیهای اخلاقی، علمی و دینی این عالم ربانی و مهذّب و خودساخته را از زبان شاگردان آن مرحوم درذیل می آوریم:

1. اخلاق محمّدی و هدایت عملی

آقای حاج شیخ حسین انصاریان می گوید: «در اوان طفولیت من، در خیابان خراسان، مسجدی قرار داشت که مسجدلرزاده نامیده می شد و به دست عالمی ربانی به نام آیت اللّه حاج شیخ علی اکبر برهان بنا شده بود. وی در نجف درسخوانده و در سیر و سلوک عرفانی، تحت تأثیر عالم بزرگ ربانی، سید علی قاضی بود. حاج آقا برهان، عارفی شیعی ومتمسک به قرآن کریم و روایات ائمّه اطهار علیهم السلام بود. مسجد به برکت وجود این مرد خدا غرق در معنویت و منبع فیاضیبرای اهالی محله بود و همه، مجذوب خلق و خوی نیکوی امام جماعت آن شده بودند.

آیت اللّه برهان هر روز، ساعتی قبل از نماز به مسجد می آمد و به نظافت و آراستن مسجد می پرداخت. هنگامی کهمردم برای نماز می آمدند، مسجد را مانند دسته گل، تر و تازه و آراسته می دیدند. نماز جماعت، همواره با شکوه برگزارمی شد و روحانیت و نورانیت آن، تمام نمازگزاران را در بر می گرفت. آن مرحوم هر شب پس از نماز با بیان گیرای خود،حدود نیم ساعت موعظه می کرد و مردم را به فیض می رساند. آن قدر سخنان ایشان جذاب بود که افراد غیر متدین را نیز بهشدت تحت تأثیر قرار می داد. بدین ترتیب محله ما محله ای پاک و معنوی شده بود. در این محله به احترام ایشان، از انجامبسیاری از اعمال مستهجن که در محله های دیگر انجام می گرفت، اجتناب می شد.

از سال 1340 شمسی تا به حال که او از دنیا رفته است، کمتر کسی را مثل او یافته ام؛ نه اینکه نباشد، حتما هست؛ امّامن نمونه ایشان را کمتر دیده ام. او خوش اخلاق، پرجاذبه و در راه امر به معروف و نهی از منکر بسیار جدی و کوشا بود.حتی شرورترین افراد محله های پایین شهر تهران را نیز با گفتاری خوش و ملایم به راه راست هدایت کرد. با ارشادایشان، خیلیها از کارهای زشت دست کشیده، اهل طاعت و عبادت و نیکوکاری شدند. آنها در نماز جماعت حضور یافته،حتی بعضیها نماز شب هم می خواندند. افراد آن چنانی که مثلاً سراپای بدن خود را خالکوبی کرده بودند، از نَفَس گرم وکرامت مرحوم آقای برهان، اهل خیر و منشأ کارهای نیک شده و به انسانهایی بزرگوار مبدل گشته بودند.»

2. علوّ همّت

آیت اللّه مهدوی کنی درباره رمز موفقیت و پشتکار و همّت والای استادش می گوید: «بعد از سقوط حکومتپهلوی در شهریور 1320، به تدریج، مدرسه های دینی در تهران راه افتاد که یکی از آنها، مدرسه لرزاده بود که مرحومبرهان، نخستین استاد ما، آن را تأسیس کرد. تقریبا نزدیک میدان خراسان و اطرافش بیابان و زمینهای کشاورزی اهالیدولاب و به یک معنا خارج از منطقه اصلی تهران بود که ایشان آن مسجد را ساختند و در صحن این مسجد کوچک، ده تاحجره کوچک درست کرده بودند.

در مورد مرحوم آقای برهان باید بگویم ایشان، عالمی عارف، مربی و اهل معنا بودند و از نظر تربیتی روش خیلیخوب و مؤثری داشتند. ایشان با اینکه از علمای درجه یک تهران نبودند و از نظر علمی نسبت به علمای بزرگی که در آنزمان در تهران بودند شاخص نبود، با این حال با دست خالی در آن گوشه تهران، آن مسجد و مدرسه را ساختند.

ایده ایشان این بود که طلبه تربیت کند و لذا با همان مدرسه کوچک، هفتاد، هشتاد تا طلبه داشتند که از تهران وشهرهای مختلف گرد آمده بودند. ایشان، در تربیت طلبه، دو چیز را خیلی مهم می دانستند: یکی درس خواندن به همانشکل سابق و دیگری هم تقید به مسائل معنوی، عبادت و نوافل.

ایشان در این مورد، یعنی نوافل، خیلی مقید بودند. از همان اوّل طلبگی، شرایطی را برای طلبه ها ذکر می کردند؛ ازجمله اینکه طلبه ای که اینجا می آید باید نوافلش ترک نشود. از خصوصیاتی که ایشان داشتند، توسل به اهل بیت بود که آنرا از لوازم زندگی معنوی طلاب می دانستند و اصرار داشتند که هفته ای یک شب، روضه خوانی و بعد هم با سایرنمازگزاران مسجد، سینه زنی داشته باشیم. خود ایشان هم که چراغ خاموش می شد در مجلس عزاداری شرکت می کردند.

علاوه بر اینها، ایشان به مسئله موعظه تقید داشتند و هر شب پس از نماز، مردم را موعظه می کردند. به یاد دارم کهمی گفتند انسان به موعظه نیاز دارد؛ یا باید موعظه بکند یا موعظه بشود. هر دو در آدم مؤثر است. می گفتند که انسان، مثلآن فیل سرکش می ماند که باید همیشه چکش بالای سرش باشد تا غفلت نکند.»

3. توسل به اهل بیت علیهم السلام

آن مرحوم، عشق و اخلاص فوق العاده ای به اهل بیت عصمت علیهم السلام داشتند و در تمام موالید و اعیاد و وفیات ائمّه علیهم السلام مجلس جشن و سوگواری با شکوهی تشکیل می دادند و خود در مدح آنان اشعاری می سرودند.

مرحوم آیت اللّه مجتهدی در این باره می گوید: «علت موفقیت من، همین مجالس توسل در کنار درسهای طلبگیاست. وقتی هم نزد استادمان حاج شیخ علی اکبر برهان در تهران در مسجد لرزاده بودیم، ایشان هفته ای یک شبسینه زنی برقرار می کردند و می فرمودند: «من هر چه دارم از همان روضه ها و سینه زنیها که برای اهل بیت گرفته ام،می باشد.»

آن عالم متخلق، عشق و علاقه وافری به حضرت مهدی علیه السلام داشت. آن بزرگوار پس از زیارت حرمین عسکریین علیهم السلام و سرداب مقدس ولیّ عصر (عج)، موقع بیرون آمدن از سرداب مقدس و هنگام وداع در پای پله های سرداب سامرّا،بداهةً این اشعار را سروده اند:

هوای روی تو کرده مرا نیز کویت کی روم دست تهی کی

تو آن شاهی که شاهان اند گدایتعطایت می رسد بر من پیاپی

ولی یک غم مرا آزرده کردهکه عقلم می زند هر دم مرا هی

از آن ترسم که ای شاه زمانهکه گردد مدفن من عاقبت (ری)

غم دیگر از این غم هم فزونستنه بینم روی تو عمرم شود طی

مدد فرما که تا من آنچه دارمبه غیر یار سازم جمله را قی

که تا با این و آن من همنشینممحالست دیدن من صورت وی

بلی مشکل بود این کار لیکنشود آسان چه بر حسنش برم پی

زبان بربند عاصی، چشم بگشکه یارت در مقابل جام پر می

ببیند هر که گلزار رخش رشکایت کی کند از موسم دی

همین یک لحظه آن سرور نظر کردزبانم گشته شکّربار چون نی

از آن دم حال من حال دگر شدهمه عالم به نزدم گشته چون فی

آیت اللّه مهدوی کنی در این باره می گوید:

«ایشان طلبه های مدرسه را به طوردسته جمعی به عتبات مقدسه برد. در این سفر که دو ماه طول کشید. برنامه ویژه ای برای ما گذاشت. ده شب درمسجد کوفه بیتوته و اعتکاف کردیم. در نجف، برنامه اش این بود که هر روز ما را به دیدار یکی از علما و مراجع می برد.این سفر برای ما از نظر معنوی سفر بسیار خوبی بود. از آنجایی که گرایش زیادی به طلبه شدن در بین مردم وجودنداشت، ایشان سعی می کرد همان تعداد کم را نگه دارد.»

4. عرفیات طلبگی

آیت اللّه مجتهدی تهرانی رحمه الله در باره مراعات عُرفیات طلاب می گوید: «عرفیات، غیر از اخلاقیات است. ممکناست شخص استاد اخلاق باشد، ولی از عرفیات هیچ نفهمد. باید استادی پیدا کرد که عرفیات را برای انسان بگوید.عرفیات یک سری مسائلی است که شاید خلاف شرع نباشد، ولی خلاف عرف جامعه است و عوام الناس از انجام آنها،توسط ما روحانیون خوششان نمی آید. ما هم برای اینکه مردم به دین و روحانیت علاقمند شوند و طرد نشوند باید اینهارا مراعات کنیم.

روحانی نباید با کسی که به دین و دستورات آن اهمیت نمی دهد معاشرت کند یا چنین افرادی در منزل او رفت و آمدکنند؛ مگر اینکه قصد راهنمایی او را داشته باشد. استاد ما حاج شیخ علی اکبر برهان می فرمودند: «روزی به خانه رفتم ومتوجه شدم که عده ای میهمان از طرف آشنایان و فامیلهای همسرم تشریف دارند و بعضی از آنها بدون رعایت اینکه ماروحانی و آخوند هستیم و مردم از ما بیش از دیگران توقع دارند، با ظاهری که با عرفیاتِ طلبگی ما مناسب نبود حضورداشتند، لذا به اهل بیت گفتم که برای آنها توضیح دهید که متوجه بشوند و آنها هم الحمد للّه متذکر شدند و بعد از اینجریان، هر وقت به منزل ما می آیند آنها هم رعایت عرفیات را می کنند.» و یا روزی که طلبه بودیم با معظم له به دیدار یکحاجی که تازه از مکه آمده بود، رفتیم. ایشان به ما فرمودند: «حق دست زدن به هیچ چیز را ندارید. کاری نکنید که بگویند:آخوند جزء مُطَهِّرات است و همه چیز را پاک می کند و می خورد. بنشینید و به هیچ چیز دست نزنید. بگذارید به زور بهشما یک چیزی تعارف کنند.»

5. مراقبت از طلاب علوم دینی

آیت اللّه مهدوی کنی می گوید: «پدرم دوست داشت که خطّم خوب شود. نزد معلمی به نام زرین قلم در خیابان ناصرخسرو، کلاس خط می رفتم. آقای برهان متوجه شدند که من روزها از مدرسه بیرون می روم و از من پرسیدند: «شما چرابیرون می روید؟» گفتم: «می روم خط بنویسم.» گفت: «نه، نه! بیرون نروید؟» زیرا نگران بودند مبادا محیط، ما را آلوده کند.ایشان خیلی مواظب بودند که طلاب جوان، معاشرتهایشان محدود باشد.»

وی می گوید:

«آن مرحوم هفتاد، هشتاد طلبه داشت. مواظب بودند که ما به عنوان طلبه، پای منبرشان نشسته ایم یا نه؟ اگر یک شبنبودیم ما را مؤاخذه می کرد که دیشب چرا نیامدید؟»

آن عالم وارسته، همواره به طلاب علوم دینی در باره خصوصیاتی چند، همانند نیت خالص، برنامه های سحرگاهی،نیروی جاذبه، حافظه قوی، صبر و تحمل در برابر شداید و سختیهای گوناگون، تواضع، حلم و بردباری، توسل وبرخورداری از استاد اخلاق و... توصیه می کردند که فقط به برخی از آنها به صورت اختصار از زبان شاگرد بزرگوارشآیت اللّه مجتهدی رحمه الله اشاره می کنیم:

الف. طلبه باید علاوه بر درس خواندن، اهل نوافل و مستحبات و تعقیبات نماز باشد. انسان باید عبادات مستحبی رادر طول سال، حداقل یک بار هم شده «نوبر» کند و بچشد؛ مثل میوه ای که انسان هر سال «نوبر» می کند.

ب. طلبه باید برنامه سحرگاهی داشته باشد. یک کارگر صبح تا ظهر کار می کند. ظهر چند دقیقه سرش را می گذاردزمین، خستگی او رفع می شود. دوباره تا شب کار می کند؛ ولی ما ساعتها می خوابیم؛ ولی باز حال بلند شدن نداریم. علتشاین است که گناه، ما را خسته کرده است و نمی توانیم برای نماز شب بلند شویم.

ج. ثواب زیاد است؛ ولی ثواب دان ما سوراخ است؛ یعنی فلان عمل را خوب به جای می آوریم و در عوض به ماثواب هم می دهند؛ ولی عملِ حرام دیگری را انجام می دهیم؛ مثلاً غیبت می کنیم و ثوابها هم می ریزد و از بین می رود.

مرحوم آیت اللّه مجتهدی رحمه الله می گوید: «بعضی از افراد، نزد استاد ما حضرت آیت اللّه حاج شیخ علی اکبر برهانمی آمدند و از مطلبی یا جریانی تعریف می کردند؛ به مجرد اینکه استاد می فهمیدند که قصد غیبت دارند، دست رویزانوی آنها گذاشته و صلوات می فرستادند و بدین ترتیب طرف را ساکت می کردند.

6. فضایل اخلاقی

مرحوم آیت اللّه برهان با تمام وجود در اختیار مردم بود و به قدر توان خود، مشکلات مردم را حل می کرد. حجتالاسلام انصاریان می گوید: «ایشان یک حیاط 50 متری با اتاقی 30 متری بَرِ خیابان لرزاده و کنار خانه اش ساخته بود که درآن به روی همه باز بود. تابستانها افرادی از طلاب و کسبه نجف به مسجد لرزاده می آمدند و در آن خانه اقامت می کردند.مرحوم برهان، صبحانه و ناهار و شام آنها را می داد و هیچ گاه نمی پرسید که چند روز می خواهند بمانند.

در مسجد، سه نوبت، نماز جماعت برپا بود. از هر صنف، بزّاز، بقّال، بنّا، دکتر، مهندس و... برای نماز می آمدند.ایشان به همه سپرده بود که هر کاری دارید به یکدیگر مراجعه کنید؛ حتی برای ازدواج نیز تأکید داشتند که آنها از بین خودعروس و داماد پیدا کنند.

عده ای از پزشکانِ مرید حاج آقا پیشنهاد کرده بودند که اگر بیمار فقیری هست نزد ما بفرستید تا به رایگان او رادرمان کنیم و در تهیه دارو به او کمک کرده و در صورت لزوم بستری اش نماییم. در اداره ها نیز حاج آقا مریدان زیادیداشت. هر کس کارش به بن بست می رسید، نامه ای از ایشان می گرفت و مشکل خود را حل می کرد.

اگر کتاب تازه ای چاپ می شد، به مؤلف آن می گفت که کتابهایت را به مسجد بیاور تا سفارش کنیم مردم بخرند. یکیاز کسانی که کتابهایش را برای فروش به آنجا آورده بود، مرحوم فیض الاسلام بود که کتاب نهج البلاغه اش را که در ششجلد بود به آنجا آورد و جلدی پنج تومان فروخت. پدر من هم یک دوره از آن خرید. مسجد لرزاده تقریبا شهر کوچکیبود که افراد مختلف از هر صنفی در آن حضور می یافتند.»

مدرسه کلاسیک برهان

حکومت پهلوی عمده اهداف ضدّ دینی خود را از طریق اداره آموزش و پرورش اعمال می کرد و با برپایی مجالس ومحافل طاغوتی در صدد اسلام زدایی از نوباوگان مسلمان بود. در جنوب تهران، سه چهره روحانی در صدد مقابله بااهداف پلید و شیطانی رژیم برآمدند و با تأسیس مدارس کلاسیک و تربیت و پرورش فرزندان مسلمان، خدمات بزرگیرا به اسلام و جامعه اسلامی ارائه کردند.

این سه چهره معروف عبارت اند از:

1. آیت اللّه حاج شیخ عباسعلی اسلامی؛ او 160 دبستان و دبیرستان در نقاط مختلف کشور به ویژه در تهران، تحتعنوان «جامعه تعلیمات اسلامی» تأسیس کرد.

2. عالم مجاهد آیت اللّه حاج شیخ جواد فومنی.

3. حضرت آیت اللّه حاج شیخ علی اکبر برهان.

حجت الاسلام انصاریان می گوید: «جوّ مدرسه مرحوم برهان و روحیه معلّمان آن مدرسه، به گونه ای دیگر بود؛ یعنیپرورش فرهنگ اسلامی در روح و جان بچه ها و دور نگه داشتن از فرهنگ غرب، محور اصلی کار بود و مخالفت ومقابله با تبلیغات و جلوه های طاغوتی حکومت شاهنشاهی نیز روی دیگر سکه بود.

معلمها به روشهایی که ما بتوانیم درک کنیم در سخنان خود، یا با نقل داستان، این مقاصد را اعمال می کردند. در آنزمان، جشنهای طاغوتی برگزار می شد که دانش آموزان باید در آن شرکت می کردند؛ امّا مسئولان مدرسه ما تلاش فراوانمی کردند و بچه های مدرسه را به آن جشنها نمی بردند. مرحوم برهان نیز دافعه عجیبی نسبت به فرهنگ غرب و حکومتشاهنشاهی داشت.

می توان گفت تربیت یافتگان مدارس مرحوم برهان، از سرمایه های انقلاب هستند. در حقیقت، آن مرد بزرگ بدوناینکه بداند در آینده، انقلاب اسلامی صورت می گیرد و به پیروزی می رسد، نیروی اسلامی تربیت کرده بود. شش سالهبودم که دست در دست پدربزرگ، برای ثبت نام به مدرسه مرحوم برهان رفتم. به مدرسه که رسیدیم آیت اللّه برهان نیزحضور داشت. رفتار و استقبال ایشان به گونه ای بود که من بعد از ثبت نام با آرامش و آسودگی در مدرسه ماندم.

مدرسه، زیر نظر آن مرحوم اداره می شد و همه معلمها را نیز خود ایشان انتخاب می نمود. در اوّلین جلسه ای که آیتاللّه برهان در کلاس حضور یافت، سوره حمد را به ما یاد داد و آن قدر حوصله به خرج داد تا آن را کاملاً حفظ کردیم. درآن مدرسه، پرورش، بیش از آموزش اهمیت داشت و بچه ها تحت نظر معلمان نیک و دلسوز به خوبی پرورش یافتند.بحمد اللّه تا به حال هر کدام از شاگردان آن مدرسه را که می بینم آنان را متدیّن و معنوی می یابم. نماز خواندن آقای برهانبه گونه ای بود که برای همه جاذبه داشت. ایشان صدای بسیار گیرایی داشتند و به قدری متواضع بودند که یک ساعت پیشاز نماز، دستشوییهای مسجد را پاک می کردند. همه افراد بی دین و بی قید نیز مجذوب ایشان شده بودند.»

وفات

سرانجام آن عالم وارسته برای انجام فریضه حج رهسپار بیت اللّه الحرام شد و در مکه، تمامی اعمال و مناسک حج رابه خوبی به پایان رساند و در همان سرزمین مقدس از دار دنیا رحلت فرمود. ابتدا فکر می کنند شاید سکته کرده باشند؛چون آن روزها در مکه، امکاناتی نبود، به همین دلیل او را به جده می رسانند؛ امّا دکترها می گویند که وفات یافته است.

پیکر پاکش در نیمه ذی الحجه 1378 قمری حدود سال 1339 شمسی پس از انجام نماز توسط حضرت آیت اللّهحاج شیخ حسین لنکرانی رحمه الله ، در کنار قبر حوا به خاک سپرده شد. مرحوم حاج شیخ محمّد شریف رازی که سالیانمتمادی در امور تربیت طلاب با او همکاری داشت و جزوه «برهان ما» را در فقدانش به طبع رسانده است، می نویسد: «درمرگ آیت اللّه برهان، مردم خیابان خراسان و لرزاده و دیگر نقاط تهران، چنان گریستند که کم تر دیده شد. قصاید بسیاریدر فقدانش سروده شد. «عاش سعیدا و مات حمیدا.»

منابع

"مبلّغ وارسته، آیت اللّه برهان رحمه الله"، محمدتقی ادهم نژاد، مجله مبلغان، بهمن و اسفند 1387 - شماره 112.