تباکی

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۸ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۰:۵۴ توسط مرضیه الله وکیل جزی (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای جدید حاوی 'خود را به گريه زدن، خود را گريان نشان دادن، خود را شبيه گريه‏كننده ساختن، حالت ...' ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

خود را به گريه زدن، خود را گريان نشان دادن، خود را شبيه گريه‌كننده ساختن، حالت ‌گريه به خود گرفتن. در راه احياى عاشورا و سوگوارى بر عزاى حسين‌ علیه السلام، هم گريستن، هم گرياندن و هم حالت گريه داشتن ثواب دارد.

حتى اگر كسى نگريد يا گريه‌اش نيايد، گرفتن اين حالت هم در خود شخص حالت اندوه و تحسر ايجاد مى‌كند، هم به مجلس‌ عزا، چهره و رنگ غم مى‌بخشد. تباكى، همسويى با داغداران سوگ عاشوراست و مثل‌ گريستن و گرياندن است.

در حديث امام صادق علیه السلام است: «من انشد فى الحسين شعرافتباكى فله الجنة‌»[۱] هر كه درباره حسين، شعرى بگويد و تباكى كند، بهشت براى اوست.

در حديثى هم كه سيد بن طاووس نقل كرده، چنين است: «من تباكى فله الجنة‌»[۲] و در حديث قدسى آمده است: «يا موسى! ما من عبد من عبيدى فى ذلك الزمان بكى او تباكى‌ و تعزى على ولد المصطفى الا و كانت له الجنة ثابتا فيها»[۳] اى موسى هر يك از بندگانم كه ‌در زمان شهادت فرزند مصطفى‌ صلی الله علیه و آله گريه كند يا حالت گريه به خود گيرد و بر مصيبت‌ سبط پيامبر تعزيت گويد، همواره در بهشت ‌خواهد بود البته غير از تباكى در مصيبت ابا عبدالله الحسين علیه السلام، حالت گريه به خود گرفتن در مناجات و دعا و از خوف خدا نيز مطلوب است و اين از نمونه‌هاى روانى تاثير ظاهر در باطن است.

رسول خدا صلی الله علیه و آله در اين زمينه به ابوذر غفارى فرمود: «يا اباذر! من استطاع ان‌ يبكى فليبك، و من لم يستطع فليشعر قلبه الحزن و ليتباك، ان القلب القاسى بعيد من‌الله‌»[۴]

هر كه مى‌تواند گريه كند، پس بگريد و هر كه نتواند، پس در دل خويش حزن قرار دهد و تباكى كند، همانا قلب قساوت گرفته، از خداوند دور است.

امام صادق علیه السلام درباره‌ گريه بر گناه خويش و از خوف خدا مى‌فرمايد: «ان لم يجئك البكاء فتباك، فان خرج‌ منك مثل راس الذباب فبخ بخ‌»[۵] اگر گريه‌ات نمى‌آيد، خود را به حالت گريه درآور پس ‌اگر به اندازه سر مگسى اشك بيرون آمد، پس مرحبا به تو.

پانویس

  1. بحارالانوار، ج 44، ص 282.
  2. همان، ص 288.
  3. مستدرك سفينة البحار، نمازى شاهرودى، ج 7، ص 235.
  4. مكارم الاخلاق، طبرسى، ص 462، بحارالانوار، ج 74، ص 79.
  5. بحارالانوار، ج 90، ص 344.

منابع

جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، نشر معروف.