صادق احسان بخش
نام کامل | صادق احسان بخش |
زادروز | 1309 شمسی |
زادگاه | صومعه سرا، گیلان |
وفات | 1380 شمسی |
مدفن | رشت |
اساتید |
آیت الله محمدکاظم صادقی، آیت الله سید مهدی رودباری، آیت الله محمد وحید خورگامی، آیت الله بروجردی، شهید صدوقی، علامه طباطبایی و امام خمینی |
شاگردان |
شهید ربانی املشی |
آثار |
آثار الصادقین در 35 جلد، خوارج و علل پیدایش آن در سه جلد، نقش دین در خانواده در دو جلد، تفسیر سورههای اسراء، نمل، احزاب و … |
آیت الله صادق احسان بخش (1422 - 1349 ق) (1380 - 1309 ش) شهید محراب زنده و جانباز 70 درصد انقلاب اسلامی، روحانی مبارزی بود که در تمام طول مبارزات انقلابی در کنار استاد و مرید خود امام خمینی حضوری فعال داشت.
ایشان به عنوان نماینده ولی فقیه در استان گیلان، دغدغهای جز حل مشکلات مردم نداشتند.
از آیتالله احسانبخش حدود پنجاه اثر علمی در زمینههای مختلف برجای مانده است که از آن جمله میتوان به آثار الصادقین در 35 جلد اشاره کرد.
محتویات
- ۱ تولد و دوران کودکی
- ۲ تحصیلات
- ۳ اساتید
- ۴ خاطره ای از آیت الله بهجت
- ۵ ورود به حوزه قم
- ۶ علوم دانشگاهی
- ۷ چند خاطره
- ۸ هجرت به رشت
- ۹ طرح هجرت
- ۱۰ مدارس دین و دانش
- ۱۱ مبارزات سیاسی
- ۱۲ حضور در تحصن
- ۱۳ مسئولیت ها و فعالیت ها بعد از پیروزی انقلاب اسلامی
- ۱۴ جریان ترور
- ۱۵ فعالیت های علمی و فرهنگی
- ۱۶ حضور در دفاع مقدس
- ۱۷ رحلت
- ۱۸ پانویس
- ۱۹ منابع
تولد و دوران کودکی
صادق احسان بخش فرزند غلامرضا فرزند یحیی فرزند عزیز فرزند سلیمان، در تیرماه 1309 در دهستان «لیفشاگرد» از توابع «تولمات»، در 17 کیلومتری غرب شهرستان رشت در میان خانواده ای متدین و کشاورز دیده به جهان گشود.[۱]
پدرش مردی متدین، شب زنده دار بود. آیت الله احسان بخش درباره اوصاف پدر بزرگوارش چنین می نویسد: «یکی از کسانی که در شکل گیری و رشد شخصیت علمی و اخلاقی من نقش مؤثر داشت، والد بزرگوارم بود. در دوران خفقان رضاخانی صبح های چهارشنبه هر هفته در منزل، مجلس روضه خوانی منعقد می ساخت. خطبای روضه علاوه بر روضه خوانی، احکام و مسائل روزمره را به اهل خانواده مان تعلیم می دادند».[۲]
آیت الله احسان بخش قرآن و خواندن و نوشتن را در مکتب خانه شیخ عزت الله به خوبی فراگرفت و توانست دوره ابتدایی را در تولم شهر به اتمام برساند و آنگاه برای ادامه تحصیل رهسپار شهرستان رشت گردید.
تحصیلات
رشت
ایشان در روز 5 شنبه ۱۱ جمادی الثانی ۱۳۶۴ مصادف با ۳ خرداد ۱۳۲۴ خدمت حضرت آیت الله حاج سید مهدی رودباری رحمه الله در مدرسه مهدویه رشت رفته و رسما واد دوران طلبگی می شوند.[۳]
احسانبخش جوان تحصیلات دینی خود را با ورود به آن حوزه شروع کرد و از محضر بزرگانی چون مرحوم آیتالله شیخ علی علمالهدی، نحو و معانی و منطق؛ آیتالله شیخ کاظم صادقی، کتاب جامی؛ مرحوم شیخ علی عربانی معروف به «هدی» و از شاگردان مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی، شمسیه؛ آیتالله شیخ حسین اوحدی، (هممباحثهی مرحوم آیتالله سید محمدتقی خوانساری) معالم و آیتالله سید حسن بحرالعلوم، شرایع را آموخت. مدتی هم از محضر مرحوم آیتالله سید مهدی رودباری سود برد.
قم
در سال ١٣٢۶ به قم مهاجرت می کنند و بعد از چندی درمدسه حاج ملاصادق یک حجره گرفتند. وی معالم را در رشت خوانده بودند؛ اما تکمیلش را نزد فرزند «شیخ عبدالرزاق قائینی» خواندند و لعمه را پیش آیت الله شهید صدوقی محدداً خواندند و لمعتین را پیش آیت الله منتطری خواندند. قوانین را از آیتالله شیخ محمد لاکانی و مکاسب را نیز از آیتالله نجفی فراگرفتند. کفایتین را در محضر آقایان سلطانی و مجاهد تبریزی و منظومه را نزد آیتالله آقا رضا صدر و عرفان را از محضر آیتالله فکور فراگرفتند و در تفسیر و فلسفه از شاگردان علامه طباطبایی بودند. وی درس خارج اصول رسائل را از محضر آیتالله شیخ مهدی امامی مازندرانی، و خارج فقه و اصول را به مدت ده سال ازمحضر آیتالله بروجردی فراگرفتتند و از سال ۱۳۳۱ به مدت هشت سال از درس خارج اصول حضرت امام خمینی و درس فقه آیتالله گلپایگانی استفاده کردند. لازم به ذکر است ایشان در سال 1328 معمم شدند.
اساتید
حضرات آیات شیخ علی علم الهدی، سید حسن بحرالعلوم، شیخ محمدکاظم صادقی، سید مهدی رودباری، شیخ محمد وحید خورگامی و... وی در این باره می نویسد: «درسها را در نزد اساتید نامبرده رشت که امروز در تعجب هستم که این شخصیت ها چگونه این کتاب های ابتدایی (مقدمات) را تدریس می کردند، فراگرفتم».[۴]
خاطره ای از آیت الله بهجت
حضرت آیت الله احسان بخش ضمن ستودن موقعیت علمی و معنوی و سیاسی اساتید برجسته خویش در حوزه علمیه رشت، خاطره جالبی را از آیت الله بهجت نقل می نمایند: «در سال 1325 شمسی، حضرت آیت الله بهجت دامت برکاته که از نجف اشرف برای صله ارحام به گیلان آمده و چند ماهی را در فومن اقامت نمودند، روزی به رشت تشریف آورده و وارد مدرسه مهدویه گردید. در حالی که بنده با مرحوم شیخ عنایت نصرالهی شرح جامی را مباحثه می کردیم. ایشان از ما پرسیدند که این کتاب را در نزد چه کسی می خوانید؟ ما گفتیم: در نزد آیت الله شیخ محمد کاظم صادقی! سری تکان داد و گفت: کسی که شایستگی تدریس خارج و لیاقت مرجعیت را دارد، حال امروز برای شما شرح جامی می گوید. قدر این نعمت بزرگ الهی را داشته باشید.[۵]
ورود به حوزه قم
معظم له پس از سه سال تحصیل و به اتمام رساندن مقدمات علوم دینی در سال 1327 شمسی وارد حوزه علمیه قم شد و دروس متوسطه و عالی را نزد اساتیدی مثل شهید صدوقی، لاکانی، مرعشی نجفی، شیخ مهدی مازندرانی، بتولی گیلانی، فقیهی گیلانی، سلطانی طباطبایی، مجاهدی تبریزی، علامه طباطبایی، اشراقی، میرزا ابوالفضل زاهدی قمی، فکور یزدی، آقا رضا صدر فراگرفت. در سال 1331 شمسی با اتمام سطوح عالیه و موفقیت در امتحانات، وارد درس خارج فقه و اصول حضرات آیات عظام بروجردی، امام خمینی و سید مرتضی مرتضوی لنگرودی گردید که تا سال 1340 شمسی ادامه داشت و با موفقیت توانست مبانی علمی اش را استوار سازد.
علوم دانشگاهی
آیت الله احسان بخش از جمله دانش آموختگان برجسته حوزوی است که علاوه بر تکمیل معلومات حوزوی برای فراگیری دانش جدید وارد دانشگاه گردید و موفق به اخذ سه لیسانس از دانشگاه تهران شد.
او از افراد معدودی بود که بعد از اتمام تحصیلات دانشگاهی، جذب ادارات دولتی نشد. ایشان خود در این باره می نویسد: «پس از فراغت از دانشکده باز چون گذشته در حوزه علمیه قم مشغول به تحصیل شدم. من و آیت الله دکتر سید عبدالله ضیائی لنگرودی رحمه الله روزی به محضر حضرت آیت الله سید احمد خوانساری [مشرف] شدیم و نظر ایشان را درباره استخدام و جذب یک روحانی تحصیل کرده در ادارات و دستگاه های دولتی در زمانی که تبلیغات بهائیت و دیگر گروههای الحادی در کشور بیداد می کرد، استفسار نمودیم. ایشان این آیه شریفه قرآن را خواندند و ساکت شدند: «وَلاَ تَرْكَنُواْ إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُواْ فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ».[۶] ایشان استخدام در دستگاههای دولتی [آن زمان] را تکیه به ظالم می دانستند ولذا من و دکتر ضیائی از جذب و استخدام در ادارات و دستگاههای دولتی منصرف شدیم».[۷]
چند خاطره
آیت الله احسان بخش خاطرات ارزشمندی[۸] از اساتید برجسته خویش دارد که در اینجا چند خاطره از اساتید برجسته او که بنا به گفته خودش در شکل گیری و رشد شخصیت اخلاقی، اجتماعی و سیاسی وی تاثیر گذار بوده است، ذیلا نقل می شود:
1. آینده نگری استاد درباره سلطه آمریکا
وی می گوید: «در سال 1329 شمسی از قم به دیدن استادم حضرت آیت الله علم الهدی به رشت رفتم. وی از مایه علمی و سیاسی خوبی برخوردار بود. از اوضاع قم، تحصن طلاب حوزه در مدرسه فیضیه و اعتراض آنان در جلوگیری از جنازه رضاخان و نیز جریانات مربوط به ملی شدن صنعت نفت را با حرارت خاصی برایش شرح دادم و چون خودم طلبه فعالی بوده و در این قضایا حضور پرشوری داشتم، دوست داشتم نظر این عالم فرزانه را بدانم. ایشان با شنیدن حرفهایم، خنده ای کرد و گفت: پسرم! تو برو درس بخوان تا ملا شوی! کلاهی که بر سر ما در ایام تحصیل گذاشتند، بر سر شما نگذارند.
بعد ادامه داد و گفت: سیاست انگلیس در جهان به بن بست رسیده است و سیاست چرچیلی منفور عام و خاص شده است. قدرت جدید کمونیست شوروی، آلمان را شکست داده و فرانسه توان خود را از دست داده است. باید نیروی جدیدی در منطقه حکومت کند و آن آمریکاست.
امریکا وارث انگلستان می شود و این سر و صدا که الان در مملکت می شنوی، بسیاری از آنها سخنگویان آمریکا هستند و من ملی شدن صنعت نفت را آغاز ورود و سلطه آمریکایی ها بر منطقه خاورمیانه خصوصا ایران می دانم. و آنگاه جریانات تلخی از مشروطیت و عوض شدن مسیرش نقل کردند... که من از درایت، هوشمندی و آینده نگری در اوضاع سیاسی این روحانی والامقام درحیرتم».[۹]
2. آشنایی با حضرت امام
آیت الله احسان بخش از ارادتمندان و شاگردان حضرت امام و نماینده ایشان در گیلان از سال 1340 شمسی به شمار می رفت. وی می نویسد: «من شاید جزو نخستین شاگردان امام بودم که از ایشان اجازه دریافت نمودم و این دستخط از حیث تاریخ جلوتر از دستخطهایی باشد که به دیگر فضلاء داده اند. از حضرت امام کمتر دیده شده است که دستخط نمایندگی با آن سعه صدر و در آن روزهای حساس به شاگردانش بدهد، ولی چون مرا کاملا می شناخت، این شاگرد خویش را به دستخط مبارک مفتخر ساخت.
حضرت امام در درس اصول، مبانی اصولی آقای نائینی را نقد می کردند و ما هم از آن مبانی مطلع نبودیم. دانستن حرفهای اصولی نائینی بر من واجب بود؛ لذا برای رسیدن به این مقصود به درس سایر آقایان رفتم ولی به نتیجه ای نرسیدم تا این که در درس آیت الله خوانساری به من گفته شد: اگر دنبال فهمیدن سخنان آیت الله نائینی هستی، باید به درس شاگرد برجسته اش، آیت الله سید مرتضی لنگرودی شرکت کنی.
وقتی به درس آقای لنگرودی آمدم، دیدم به هدفم رسیده ام. او سخنان اصولی استادش را خوب تفسیر می کرد و آنگاه با این تفسیر، نقد درسهای امام مرا جذب می نمود.
من در حوزه از درس های جنجالی و پرنشاط مثل درس امام همواره استقبال می کردم. بعد از رحلت آقای بروجردی، مبلغ مرجعیت امام در گیلان بودم و همواره مورد عنایت آن حضرت بودم؛ به طوری که هیچگاه در طول عمر مبارک ایشان با تعیین وقت قبلی به محضرشان شرفیاب نمی شدم. از سال 1340 شمسی عکس حضرت امام در دفتر مدرسه ام تا پیروزی انقلاب نصب بود. امام از حیث اخلاق و سیاست، معلمی سازنده برایم بود».[۱۰]
هجرت به رشت
دل کندن از شهر و حوزه قم برای کسانی که با آن مانوس گشته اند و با همه وجود دوستش می دارند، کاری بس دشوار و مشکل است. آیت الله احسان بخش درباره چگونگی ترک حوزه و هجرت به رشت، این گونه می نویسد: «روزی از درس اصول حضرت امام برگشتم که مرحوم آیت الله ضیابری (یکی از علمای ذی نفوذ رشت) را دیدم. از من پرسید: تا کی می خواهی در قم بمانی و آب و هوای حوزه را بخوری؟ خسته نشده ای؟ گفتم: فعلا مشغول درس و بحث هستم. فرمود: بیا رشت! آخه تو هم نسبت به جوانهای این مملکت دینی داری و چه بهتر حالا که جوان هستی، دینت را نسبت به آنان اداء کنی تو شرعا مسئولی.
از سخنان وی قدری تکان خوردم و به خود آمدم. سخنان گرم ایشان بر دلم نشست. قدری فکر کردم، دیدم ما نباید شهریه بگیریم و عمر تلف کنیم. انتظارات و توقعات ایشان بجاست. تصمیم گرفتم به رشت بروم و علی رغم علاقه مندی من به حوزه و مخالفت برخی از اساتید قم و رشت که نگران آینده من بودند، در سال 1340 شمسی به رشت رفتم».
طرح هجرت
یکی از سنت های پسندیده آیت الله احسانبخش، دعوت طلاب و فضلاء گیلانی قبل از ماههای محرم و رمضان در مهدیه رشت بود که یکبار ضمن بیان اوضاع استان، فرمود: «به خاطر دارم در اوایل طلبگی من در رشت در این شهر بیش از 30 مجتهد سکونت داشت و خیلی از روستاهای گیلان یک یا چند مجتهد در آن سکونت داشت. روحانیت در سابق وقتی به حد کافی از نظر علمی اشباع می شدند، بیشتر آنان برای اداء تکلیف الهی خویش به شهرها و روستاها برمی گشتند و حالا قضیه برعکس شده است، علماء برجسته شهرها به حوزه می روند ولذا الان در برخی از مناطق گیلان ما، مردم به خاطر نداشتن روحانی از دراویش استفاده می کنند. به خدا همه ما و مدرسان و مسئولان حوزه مسئولیم!».
مدارس دین و دانش
آیت الله احسانبخش در قم با مدرسه دین و دانش به مدیریت آیت الله شهید دکتر بهشتی آشنایی کامل داشت. ایشان به تبعیت از این سبک نوین، در سال 1340 شمسی مدرسه ابتدایی و دبیرستان دین و دانش و بعد از مدت کوتاهی مدرسه راهنمایی دین و دانش را با حمایت آیت الله ضیابری در رشت تاسیس کردند. برنامه های این مدارس کاملاً ابتکاری بود و مورد استقبال شدید مردم متدین رشت واقع شد. فهرست برخی از برنامه های خاص این مدارس چنین است:
الف. اقامه نماز جماعت:
وی در این باره می نویسد: «با توجه به اوضاع بد فرهنگی آن روز رشت، نماز از این مدارس به خانه ها راه پیدا می کرد و خیلی ها اهل نماز شدند».[۱۱]
ب . تلاوت قرآن صبحگاهی:
در این مدارس، هر روز به جای سرود صبحگاهی برای دانش آموزان، تلاوت قرآن اجرا می شد.
ج. جذب دبیران مجرب و کارآمد:
وی در این باره می نویسد: «سالی که دبیرستان دین و دانش را افتتاح کردم، هنوز سن من به سی سال نرسیده بود. محتاج یک مدیر لایقی بودم؛ لذا از آقای سید محمد تائب استدعا کردم و ایشان هم پذیرفتند. او تنها دبیری بود که مورد قبول همه اقشار دانش آموزی، خصوصا آن روزهایی که رشت زیر نفوذ نیروهای چپ قرار داشت، بوده است.
روزی به خاطر عمل جراحی ناشی از ترور در بیمارستان برلین آلمان، پرفسور غفاری به دیدنم آمد و از وضع زندگی خود به تفصیل سخن گفت و آنگاه از من پرسید: آیا آقای تائب زنده است؟ پرسیدم: شما با آقای تائب چه آشنایی دارید؟ گفت: پدرم مدتی رئیس دارائی رشت بود. من دوره متوسطه را نزد ایشان آموختم و امروز اگر از اخلاق انسانی در آلمان چیزی برایم مانده باشد، آن را از آقای تائب دارم».[۱۲]
د . برگزاری مراسم مذهبی:
در این مدارس در تمام اعیاد مذهبی، جشن و چراغانی و آذین بندی همراه با پذیرایی مفصل و سخنرانی برگزار می شد و نیز در ایام تاسوعا و عاشورای حسینی هر سال هیئت عزاداری با دستجات منظم و باشکوهی از این مدارس وارد شهر رشت می شدند. استقبال پرشور مردم و جوانان از آن به قدری تاثیرگذار بود که بارها شهربانی و ساواک می خواستند جلوی این حرکت عزاداری را بگیرند، اما چون فراگیر شده بود، نمی توانستند کاری انجام دهند.
اشعار انقلابی این هیئت در بیداری نسل جوان و مردم بسیار مؤثر واقع گردید . یک نمونه از اشعار آنها این است:
تاج و تختت را یزیدا واژگون خواهیم کرد کاخ تو ویران چو کاخ بیستون خواهیم کرد
شاد می باشی که دنیا شد به کامت ای یزید در همین دنیا ترا پست و زبون خواهیم کرد
مبارزات سیاسی
مبارزات سیاسی آیت الله احسانبخش از سال 1329 شمسی آغاز شد و تا پیروزی انقلاب تداوم یافت. ایشان سخنران بیشتر تظاهرات مردمی دوران ستمشاهی بود
وی با ایجاد گروه فرهنگی ابوریحان که اعضای آن را فرهنگیان خوشنام گیلان تشکیل می دادند، اعلامیه های حضرت امام را شبانه فتوکپی و با هماهنگی در سطح استان پخش می نمودند. مبارزات سیاسی در سطح عموم مردم که با سخنرانی های افشاگرانه ایشان از مظالم رژیم در مسجد چینی چیان رشت که محل برگزاری نماز جماعت ایشان بود، بارها منجر به احضار، دستگیری، زندانی، ممنوع المنبر و ممنوع الخروج شدن ایشان گردید.
حضور در تحصن
آیت الله احسانبخش با 70 نفر از روحانیون گیلان به منظور فشار بر دولت غیرقانونی شاه که از ورود حضرت امام به ایران ممانعت می کرد، به تهران آمد و به جمع علماء و روحانیون سراسر کشور که در دانشگاه تهران تحصن کرده بودند، پیوست و نیز در مراسم استقبال حضرت امام در فرودگاه حضور داشت.
مسئولیت ها و فعالیت ها بعد از پیروزی انقلاب اسلامی
- تامین امنیت شهرها و خدمات رسانی به مردم استان
- خنثی سازی توطئه ها و فتنه های منافقین که از همه جا به جنگل های گیلان و مازندران پناه آورده بودند
- پاکسازی شهر انزلی از وجود ضدانقلاب و نیروهای چپ و لیبرال به کمک یگان نیروی دریایی
جریان ترور
منافقین که از سوی آیت الله احسانبخش لطمات جبران ناپذیری را دریافت کرده بودند و به خوبی واقف بودند که نبض حرکت انقلاب در خطه گیلان در وجود ایشان است، در صدد انتقام جویی برآمدند و ناجوانمردانه وی را در روز پنج شنبه 26 فروردین سال 1361 شمسی بعد از اقامه نماز ظهر و عصر در مسجد کاسه فروشان ترور کردند که ایشان به سختی مجروح گردید و جمعی از نمازگزاران مسجد نیز مجروح گردیدند.
خبر ترور فورا به بیت امام گزارش شد و به دستور حضرت امام، وی برای معالجه به بیمارستان شهید مصطفی خمینی منتقل گردید. وی تا سال رحلت (1380 شمسی) بارها در ایران و خارج به خاطر عوارض ناشی از ترور، 14 بار عمل جراحی گردید. اما منافق معدوم که با ضربات محافظان وی از پای درآمد، در بازدید از بدنش معلوم شد که پر از تله های انفجاری، 12 لول دینامیت و 4 عدد نارنجک بوده و قصد شهادت معظم له را داشته است که وی به مشیت الهی زنده ماند.
وی علی رغم معلولیت، دست از فعالیت شبانه روزی خویش برنداشت و اکتفاء به آمار و ارقام مسئولان نمی کرد. او بارها با لباس مبدل در اقصی نقاط گیلان حضور می یافت و مشکلات مردم را از نزدیک مشاهده و برای حل آن، مسئولان استان را بسیج می کرد.
فعالیت های علمی و فرهنگی
آیت الله احسانبخش علاوه بر تدریس طلاب در مدرسه رشت، اقدام به ساختن دو مدرسه علمیه پسرانه و دخترانه با امکانات رفاهی به صورت مجزا نمود و علاوه بر آن همواره در روز، بیش از 5 ساعت تعهد داشت که مطالعه نماید. مجموع این مطالعات منجر به چاپ بیش از 57 اثر علمی، دینی و سیاسی گردید که مهمترین اثر چاپ شده ایشان «مجموعه 35 جلدی آثار الصادقین» است که احادیث بیش از 360 اثر نفیس شیعه و سنی با 50 هزار حدیث به همراه ترجمه را به صورت الفبایی دربردارد.
آیت الله صافی گلپایگانی ارزش این اثر نفیس را در ردیف آثار شیخ طوسی قلمداد فرمودند و اما در کنار خدمات علمی، وی مبادرت به ساختن دهها باب مدرسه، مسجد، کتابخانه، پل، جاده، پمپ بنزین، دارالایتام و منازل برای فقراء نمود که مهمترین آثار باقیات الصالحات ایشان احداث مصلای بزرگ امام خمینی رحمه الله در زمینی به مساحت 4 هکتار در شهر رشت است که دهها باب مجتمع مسکونی، تجاری، صنعتی، چندین هکتار زمین مزروعی به عنوان پشتوانه این اثر بزرگ وقف گردیده است.
گفتنی است که 95 درصد عملیات مصلی در زمان حیات ایشان به اتمام رسیده بود.
حضور در دفاع مقدس
حضرت آیت الله تقریبا در تمامی عملیات های دوران دفاع مقدس حضور داشتنذ و حتی در برخی از موارد در خطوط مقدم جبهه به دیدن رزمندگان اسلام می رفت و به آنان روحیه می دادند.
رحلت
سرانجام این مبلغ سخت کوش اسلام، در شب 14 خرداد 1380 شمسی در سالگرد رحلت استاد و مرادش امام خمینی رحمه الله به ملکوت اعلی پیوست، در پی رحلت این عالم ربانی، 3 روز در استان گیلان عزای عمومی اعلام شد. مقام معظم رهبری و سران سه قوه و شخصیت های کشوری و لشکری پیامهای تسلیت صادر کردند و پیکر پاک این روحانی خدوم و خستگی ناپذیر با تشیع جنازه کم نظیر مردم استان و با نماز آیة الله محمدی گیلانی، در جوار مصلای بزرگ امام خمینی رحمه الله رشت به خاک سپرده شد.
پانویس
- ↑ سایت نوید شاهد گیلان، حاج صادق؛ عالمی خدمتگزار و پرتلاش
- ↑ خاطرات صادق، صادق احسان بخش، ص 30-21، با تلخیص.
- ↑ خاطرات، ص 37.
- ↑ دانشوران و دولتمردان گیل و دیلم، ص 55.
- ↑ دانشوران گیل و دیلم، ص 105.
- ↑ سوره هود/113: «و به کسانی که ظلم کردند، تکیه نکنید که موجب می شود تا آتش شما را فراگیرد».
- ↑ خاطرات، ص95 با تلخیص.
- ↑ مجموعه خاطرات حیات علمی، سیاسی و اخلاقی به قلم خود ایشان تحت عنوان «خاطرات صادق» در 800 صفحه به چاپ رسیده است.
- ↑ دانشوران و دولتمردان گیل و دیلم، ص396.
- ↑ دانشوران و دولتمردان گیل و دیلم، ص84-81.
- ↑ خاطرات صادق، ص103.
- ↑ دانشوران و دولتمردان گیل و دیلم، ص 119.
منابع
محمدتقی ادهم نژاد، مبلغ آگاه و خستگی نا پذیر؛ آیت الله احسان بخش، مبلغان، شماره 54، خرداد 1383، صفحه 103.