رُها (شهر)

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۴ ژوئن ۲۰۲۱، ساعت ۰۷:۴۴ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها) (ویرایش)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


«رُها» شهری است در بین النهرین علیا. نام یونانی این شهر اِدِسا است که اعراب مسلمان «الرُّها» خوانده‌ اند، از کلمه «کاللیرهو»[۱] یونانى گرفته شده است. رُها در کنار یکى از شعب رودخانه بلیخ واقع بود.[۲]

به نوشته بلاذرى، ابوعبیده، عیاض بن غنم را به رها گسیل داشت و او آنجا را فتح کرد.[۳] ابن خرداذبه در نیمه دوم قرن سوم، رها را یکى از شهرهاى دیار مُضَر نام برده و فاصله آن را تا حرّان چهار فرسخ نوشته است.[۴]

قدامه مى‌نویسد: رها شهرى رومى است و در دامنه کوهى قرار دارد.[۵] به نوشته اصطخرى، در این شهر سیصد دیر است و کلیسایى دارند که در همه (دنیاى آن روز) اسلام از آن بزرگتر نیست و بوستانها و آب و کشاورزى بسیار دارد.[۶] مقدسى در نیمه دوم قرن چهارم چیزى بیش از آنچه اصطخرى و ابن حوقل‌ در وصف رها گفته‌اند ندارد، فقط مى‌نویسد: مسجد جامع شهر دورافتاده است و کلیساى آن از عجایب دنیا به‌شمار مى‌رود.[۷]

در سال ۴۱۸ ابونصر بن مروان شهر رها را به تصرف خود درآورد.[۸] در ۴۷۹ هجرى قمرى ملکشاه سلجوقى به رها آمد و آنجا را از رومیان گرفت.[۹]

بعدها رها جزء قلمرو فلادروس رومى - مترجم پادشاه روم - قرار گرفت. چون فلادروس بدست سلطان ملکشاه بن برکیارق اسلام آورد، سلطان فرمانروایى رها را به او داد.[۱۰]

در سال ۵۳۹ اتابک عمادالدین زنگى شهر رها را از تصرف فرنگیان درآورد و پس از آن در دست مسلمانان باقى ماند.[۱۱] یاقوت، بناى شهر رها را به سال ششم بعد از مرگ اسکندر یاد کرده است.[۱۲]

به نوشته ابوالفداء امروز رها، خرابه‌اى است.[۱۳] حمدالله مستوفى مى‌نویسد: دور شهر پنج هزار و هشتصد گام است و آن را از سنگ تراشیده ساخته‌اند. در شهر کنیسه‌اى از سنگ ساخته‌اند که گنبدى بزرگ در میان و زیادت از صد گز حصن گنبد بوده است.[۱۴]

شرف الدین على یزدى در شرح جنگهاى امیر تیمور از رها مکررا نام مى‌برد.[۱۵] تا آغاز قرن نهم این شهر را رها مى‌نامیدند تا این که ترکان عثمانى آنجا را تصرف کردند و آن را «ارفا» نامیدند که تحریف نام عربى «رها» است و تا اکنون همچنان به ارفا مشهور است.[۱۶]

پانویس

  1. پرش به بالا eohrillaC.
  2. پرش به بالا سرزمین هاى خلافت شرقى؛ ص ۱۱۱.
  3. پرش به بالا فتوح البلدان؛ ص ۲۴۹.
  4. پرش به بالا المسالک والممالک؛ ص ۵۷ و ۷۳.
  5. پرش به بالا کتاب الخراج؛ ص۷۳.
  6. پرش به بالا مسالک و ممالک؛ ص ۷۸ و صورة الارض؛ جزء اوّل، ص ۲۰۴.
  7. پرش به بالا احسن التقاسیم؛ بخش ۱، ص ۱۹۹.
  8. پرش به بالا تاریخ ابن خلدون؛ ج۳، ص۴۵۳.
  9. پرش به بالا همان؛ ج۴، ص۳۲.
  10. پرش به بالا همان؛ ج۴، ص۷۶ و ۲۶۸.
  11. پرش به بالا الکامل؛ ج۱۱، ص۱۰۲.
  12. پرش به بالا معجم البلدان؛ ج۳، ص۱۰۶.
  13. پرش به بالا تقویم البلدان؛ ص ۳۰۷.
  14. پرش به بالا نزهة القلوب؛ ص ۱۰۴.
  15. پرش به بالا ظفرنامه یزدى؛ ج۱، ص۶۶۲.
  16. پرش به بالا سرزمین هاى خلافت شرقى؛ ص ۱۱۲.


منابع

  • حسین قره چانلو، جغرافیاى تاریخى کشورهاى اسلامى، سمت، تهران، ۱۳۸۰، ج‌۱، ص ۳۰۶ و ۳۰۷.