حسن مثنی

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

حسن مُثَنّى، شهرت حسن‌بن حسن‌بن علی بن ابیطالب، فرزند امام حسن مجتبى علیه‌السلام و از بزرگان علویان. وى ابومحمد کنیه داشت [۱]. مادرش خَوْلَه‌بنت منظوربن زَبّان فَزارى بود [۲]. خوله پس از کشته شدن همسرش، محمدبن طلحةبن عبیداللّه، در جنگ جمل* (سال ۳۶)، به همسرى امام حسن علیه‌السلام درآمد[۳]. حسن مثنـّى روز عاشورا در واقعه کربلا حاضر بود و احمدبن ابراهیم حسنى در روایتى به نقل از ابومخنف سن وى را در آن هنگام نوزده یا بیست سال ذکر کرده است [۴]، که گفته وى در واقعه عاشورا طفلى بوده است. وى در روز عاشورا همراه امام حسین شجاعانه جنگید و زخمى و اسیر شد. داییاش، اسماءبن خارجه فزارى، وى را نجات داد. او در کوفه تحت درمان قرار گرفت و با بازیافتن سلامت خود به مدینه بازگشت [۵]همسر او دختر عمویش، فاطمه دختر امام حسین علیه‌السلام، بود، امام پیش از واقعه عاشورا دختر خود را به عقد وى درآورده بود [۶].


حسن مثنـّى بر اساس وصیت على علیه‌السلام[۷] عهده دار و متولى صدقات و موقوفات امیر مؤمنان علیه‌السلام در مدینه بود[۸]. هنگامى که حجّاج‌بن یوسف ثقفى* والى مدینه بود، از حسن مثنـّى خواست که عمویش، عمربن على، را در تولیت این صدقات با خود شریک سازد، زیرا عمو و از خویشان وى است، اما او به سبب اینکه تولیت صدقات فقط مختص فرزندان فاطمه سلام‌اللّه‌علیها است، از این کار امتناع کرد و به شام نزد عبدالملک‌بن مروان، خلیفه اموى، رفت. خلیفه نیز حجّاج را از این کار منع کرد [۹].


حسن مثنـّى تولیت موقوفات على علیه‌السلام را بعد از خود به‌فرزندش، عبداللّه، سپرد؛ اما منصور عباسى، عبداللّه را به زندان انداخت و تولیت موقوفات را خود به عهده گرفت[۱۰]. هنگامیکه عبدالرحمان بن محمدبن اشعث کندى بر حجّاج‌بن یوسف شورید، قصد داشت خود را خلیفه معرفى کند، اما چون امر خلافت فقط براى فردى قریشى مورد پذیرش بود، با بزرگان علویان، یعنى على بن حسین، امام سجاد علیهما السلام و حسن مثنـّى براى پذیرش خلافت نامه‌نگارى کرد. امام سجاد علیه‌السلام تقاضاى او را رد کرد و حسن مثنّى نیز که احتمال میداد شورشیان بیعت خود را بشکنند، از این‌کار سر باز زد، اما درپى اصرار آنها پذیرفت و با او با عنوان خلیفه بیعت شد. عالمان مشهور عراقى چون عبدالرحمان بن‌ابی لیلى، شعبى، محمدبن سیرین و حسن بصرى با او، که به الرضى ملقب شد، بیعت کردند[۱۱]. پس از کشته شدن ابن‌اشعث در سال ۸۵، حسن مثنـّى نیز متوارى شد و سرانجام فرستادگان ولیدبن عبدالملک او را مسموم کردند و به قتل رساندند. جنازه او را به مدینه منتقل کردند و در بقیع به خاک سپردند. سن او در هنگام مرگ ۸۳ یا ۸۷ ذکر شده است[۱۲].


در منابع زیدیه از حسن مثنّی به عنوان یکى از ائمه زیدیه یاد می شود[۱۳]، اما به گفته شیخ مفید[۱۴]، حسن مثنّى هرگز ادعاى امامت نکرده و کسى نیز به نام او چنین ادعایى ننموده است. فرزندان ذکور او از فاطمه (دختر امام حسین علیه‌السلام) عبارت‌اند از: عبداللّه محض، ابراهیم عَمر و حسن مثلث، که هر سه در زندان ابوجعفر منصور، خلیفه عباسى، درگذشتند[۱۵]. بعدها نوادگان او، خاصه نوادگانش از عبدالله بن حسن که خود فردى عالم و ادیب بود[۱۶]، چون محمد مشهور به نفس زّکیه و ابراهیم مشهور به قتیل باخَمْرى، قیامهاى مهمى علیه عباسیان را رهبرى کردند. حسن مثنـّى از پدر خود امام مجتبى و برخى دیگر روایت کرده است[۱۷].

پانویس

  1. ابن‌عنبه، عمدةالطالب فى انساب آل ابیطالب، ص۹۸
  2. مصعب‌بن عبداللّه، نسب قریش، ص۴۶؛ ابن‌قتیبه، المعارف، ص ۱۱۲؛ طبرى، تاریخ (بیروت)، ج۵، ص۴۶۹
  3. ابن‌عنبه، عمدةالطالب فى انساب آل ابیطالب، همانجا؛ قس ابن‌قتیبه، المعارف، همانجا
  4. رجوع کنید به ص۳۷۹؛ قس طبرى، تاریخ (بیروت)، همانجا
  5. رجوع کنید به حسنى، المصابیح، همانجا؛ مفید، الارشاد فى معرفة حجج‌اللّه علی العباد، ج۲، ص ۲۵؛ ابن‌طاووس، اللهوف فى قتلى الطفوف، ص ۶۳
  6. رجوع کنید به مصعب‌بن عبداللّه، نسب قریش، ص ۵۱؛ حسنى، المصابیح، همانجا
  7. رجوع کنید به مصعب‌بن عبداللّه، نسب قریش، ص۴۶؛ حسنى، المصابیح، ص۳۸۴
  8. مصعب‌بن عبداللّه، نسب قریش، همانجا؛ بلاذرى، انساب‌الاشراف، ج۲، ص ۴۰۳؛ مفید، الارشاد فى معرفة حجج‌اللّه علی العباد، ج۲، ص۲۳
  9. مصعب‌بن عبداللّه، نسب قریش، ص۴۶ـ۴۷؛ بلاذرى، انساب‌الاشراف؛ حسنى، المصابیح، همانجاها؛ ابن‌عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۳، ص۶۵؛ ابن‌عنبه، عمدةالطالب فى انساب آل ابیطالب، ص۹۹
  10. رجوع کنید به حسنى، المصابیح، ص۳۸۳؛ مُحَلِّى، الحدائق الوردیة فى مناقب ائمة الزیدیة،ج۲، ص۲۳۸
  11. رجوع کنید به حسنى، المصابیح، ص۳۸۰ـ ۳۸۱
  12. رجوع کنید به حسنى، المصابیح، ص۳۸۲؛ ابن‌عنبه، عمدةالطالب فى انساب آل ابیطالب، ص۱۰۰
  13. رجوع کنید به حسنى، المصابیح، ص۳۷۹؛ محلى، الحدائق الوردیة فى مناقب ائمة الزیدیة، ج۲، ص ۲۳۵
  14. شیخ مفید، الارشاد فى معرفة حجج‌اللّه علی العباد، ج۲، ص۲۶
  15. ابن‌سعد، ج ۵، ص ۳۱۹؛بلاذرى، انساب‌الاشراف، ج۲، ص۴۰۳ـ۴۰۴؛ ابن‌عنبه، عمدةالطالب فى انساب آل ابیطالب، ص۱۰۱
  16. رجوع کنید به ابوالفرج اصفهانى، ج ۲۱، ص ۸۵ـ۹۳
  17. رجوع کنید به ابن‌عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۳، ص۶۱ـ۶۲


منابع

  • ابن‌سعد (بیروت)؛
  • ابن‌طاووس، اللهوف فى قتلى الطفوف، نجف ۱۳۶۹/۱۹۵۰، چاپ افست قم ۱۳۶۸ش؛
  • ابن‌عساکر، تاریخ مدینة دمشق، چاپ علی شیرى، بیروت ۱۴۱۵ـ۱۴۲۱/ ۱۹۹۵ـ۲۰۰۱؛
  • ابن‌عنبه، عمدةالطالب فى انساب آل ابیطالب، چاپ محمدحسن آل طالقانى، نجف ۱۳۸۰/۱۹۶۱؛
  • ابن‌قتیبه، المعارف، چاپ ثروت‌عکاشه، قاهره ۱۹۶۰؛
  • ابوالفرج‌اصفهانى؛
  • امین؛
  • احمدبن یحیى بلاذرى، انساب‌الاشراف، چاپ محمود فردوس‌العظم، دمشق ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰؛
  • احمد بن ابراهیم حسنى، المصابیح، چاپ عبداللّه حوثى، صنعا؛
  • طبرى، تاریخ (بیروت)؛
  • حُمید بن احمد مُحَلِّى، الحدائق الوردیة فى مناقب ائمة الزیدیة، چاپ مرتضى بن زید محطورى حسنى، صنعا ۱۴۲۳ / ۲۰۰۲)؛
  • مصعببن عبداللّه، کتاب نسب قریش، چاپ لوى پرووانسال، قاهره ۱۹۵۳؛
  • محمدبن محمدمفید، الارشاد فى معرفة حجج‌اللّه علی العباد، قم ۱۴۱۳.

منبع

فریده حشمتى، مدخل«حسن مثنی» در دانشنامه جهان اسلام، (ج1، ص6188).