بخل
بخل صفتی اخلاقی است که انسان را از خرج کردن آنچه در تحت اختیار اوست، منع میکند. در اسلام بخل به شدت نکوهش شده است. خودخواهی و مال دوستی همراه با آرزوی دراز، زمینه ساز بخل معرفی شده است
محتویات
معنای بخل
ماده بخل در مقابل جود و سخاوت است و در لغت به معنای امساک و نگهداشتن اموالی است که نگهداری آنها سزاوار نیست.[۱]
بخل یکی از رذائل اخلاقی است که انسان را از خرج کردن آنچه در تحت اختیار اوست، منع میکند؛ خواه از حقوق الهی باشد، مانند: زکات، خمس و یا از حقوق خلقی، مانند: نفقه های واجب، دیونی که وقت پرداخت آنها رسیده و یا از امور با فضیلت، مانند: صدقه، انفاق برای عیال و خویشان و همسایگان.
بخل از منظر آیات و روایات
بخل ورزی و پرهیز از انفاق از صفات بسیار ناپسندی است که در قرآن و روایات به شدت مورد نکوهش قرار گرفته است.
- بخل از صفات کافران است: «آنها کسانی هستند که بخل می ورزند و مردم را به بخل دعوت می کنند و آنچه را خداوند از فضل و(رحمت) خود به آنها داده، کتمان مینمایند.(این عمل، در حقیقت از کفرشان سرچشمه گرفته) و ما برای کافران، عذاب خوار کنندهای آماده کرده ایم.»[۲]
- بخل مایه خسارت خود انسان است: «آری، شما همان گروهی هستیدکه برای انفاق در راه خدا دعوت میشوید، بعضی از شما بخل میورزند و هر کس بخل ورزد، نسبت به خود بخل کرده است و خداوند بی نیاز است و شما همه نیازمندید.»[۳] انسان های بخیل به خود بخل می ورزند؛ چراکه از همان فقری که از آن می ترسند به واسطه بخل زود تر مبتلا می شوند و در حالی که ثروت زیادی دارند نه غذای خوب می خورند و نه لباس خوب میپوشند و نه وسایل خوب برای زندگی خویش فراهم می کنند، این همان بخل ورزی به خویشتن است.[۴]
- بخل، طوقی بر گردن بخیل در قیامت: «کسانی که بخل می ورزند و آنچه را خدا از فضل خویش به آنها داده، انفاق نمی کنند، گمان نکنند این کار به سود آنها است، بلکه برای آنها شر است؛ بزودی در روز قیامت، آنچه نسبت به آن بخل ورزیدند، همانند طوقی به گردنشان می افکنند.»[۵] همانا اگر حرص ورزی و جمع آوری مال دنیا از حد خود تجاوز کند، همانند طوق آتشینی خواهد بود که نه تنها در آخرت، در همین دنیا نیز شراره های آن را از آه و سوز گرسنگان و نیازمندان می توان مشاهده نمود.
- قرار گرفتن در سختیها: «اما کسی که بخل ورزد و از این راه بی نیازی طلبد و پاداش نیک (الهی) را انکار کند، بزودی او را در مسیر دشواری ها قرار میدهیم.»[۶]
- افساری برای کارهای زشت: صفت بخل همچون افساری است که انسان را به سوی اعمال زشت و ناپسند می کشاند. به عنوان مثال انگیزه اصلی تبهکاری و فحشای قوم لوط، بخل و تنگ چشمی آنان بوده است.[۷] حضرت علی علیه السلام می فرماید: «بخل در بردارنده بدیهای هر عیبی است و افساری است که(بخیل) به وسیله آن به سوی هر بدی کشانده میشود.» [۸]
- از بین رفتن آبرو: شخص بخیل از آنجا که آبرو و اعتبار در نزد مردم را، زیادی مال و ثروت می داند با بخل ورزی سعی در جمع کردن مال میکند تا آبرویش حفظ شود، غافل از این که با این کار آبرویش را بر باد می دهد. حضرت علی علیه السلام میفرمایند: «بخیل آبروی خود را بیشتر از آنکه حفظ کند، از بین می برد.»[۹]
- نداشتن دوست و رفیق: در دوستی و رفاقت، گذشتن از مال و کمک کردن در مواقع نیاز، لازم است و بخیل این خصلت را ندارد، پس دوستی هم نخواهد داشت. امام علی علیه السلام می فرماید: «بخیل هیچ دوستی ندارد.»[۱۰]
- بدبینی نسبت به پروردگار: شخص بخیل از آنجا که به رزق رسانی و اعطای پروردگار خود یقین ندارد، احسان و بذل به نیازمندان را، کم شدن مالش میپندارد. امام صادق علیه السلام می فرماید: «از بخل ورزی انسان بخیل همین کافی است که نسبت به پروردگارش بدبین است.»[۱۱]
عوامل بخل
- خودخواهی: گاهی انسان در فکر و تلاش برای خودش است اما نه فقط به اندازه ای که بخواهد زندگی کند، بلکه هدفش بیشتر جمع کردن است. به عنوان مثال کبوتری که دانه جمع میکند برای اینکه سیر شود، امری طبیعی است و اگر بشر در این حد باشد عادی است ولی یک وقت انسان گرفتار حرص و آز می شود اینجا دیگر صحبت این نیست که می خواهد برای زندگی خود فعالیت کند بلکه فقط برای اینکه جمع کند، تلاش می کند، چنین آدمی در جایی که می خواهد ببخشد یا احسان کند، دچار بخل می شود،که یک بیماری روانی است.[۱۲]
- مال دوستی همراه با آرزوی دراز:این افراد با این خصوصیات فقط به کسب مال و ثروت و حفظ آن می اندیشند، از این رو دچار بخل می شوند.[۱۳]
انواع بخل[۱۴]
- بخل در واجبات مانند: زکات، خمس، حقوق واجب مثل نفقه، صرف مال در حج واجب. امام علی علیه السلام میفرماید: «بخل و امساک از اموالی که خدای سبحان، اعطای آنها را واجب کرده، از قبیح ترین بخل ها است».[۱۵]
- بخل در انفاقات: از قبیل دستگیری فقراء، کمک به بیچارگان، صله ارحام، ساختن مساجد و مدارس، صرف مال در اقامه عزاء ابی عبدالله علیه السلام و کمک به اهل علم.
- امساک از امور ممدوحه: مانند توسعه بر عیال و حفظ آبروی خود و بستگان.
نشانه ی بخل
بهانه تراشی و عذرآوردن بیش از اندازه در یاری رساندن به دیگران، نشانه ای است که انسان از وجود صفت بخل در درونش آگاه شود.
امام علی علیه السلام می فرمایند: «زیادی بهانه تراشی و عذرآوری نشانه بخل است».[۱۶]
پیامدهای بخل ورزی
- دوری از خداوند: بخیل کسی است که خود را از خدا و خلق گسسته و با شیطان، نفس اماره و اموال ذخیره خود، مأنوس گردیده است. به فرموده امام رضا علیه السلام: «بخیل از خدا و مردم دور بوده و به آتش دوزخ نزدیک است».[۱۷]
- مشورت نکردن با بخیل: پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله در سخن حکیمانه ای حضرت امام علی علیه السلام را از مشورت کردن با شخص بخیل نهی فرمودهاند و سبب آن را چنین بیان کردند که: «هیچ گاه با بخیل مشورت نکن؛ زیرا تو را از هدفت باز می دارد».[۱۸]
- نداشتن لیاقت برای رهبری: بخیل از آنجا که علاقه زیادی به ثروتاندوزی دارد، نمی تواند مسئولیت رهبری مسلمانان را بر عهده بگیرد؛ زیرا بر بیتالمال طمع میکند. امیرمؤمنان علیه السلام فلسفه آن را چنین بیان میکنند: «هرگز روا نیست که انسان بخیل بر ناموس، جان، مال، احکام و قوانین و پیشوایی مسلمانان گمارده شود؛ زیرا بر اموال آنان حرص و ولع می کند».[۱۹]
- آسایش نداشتن: با توجه به این که بخیل به پروردگارش بی اعتماد و بدبین بوده و نسبت به اموال خود وابستگی دارد، همیشه در نگرانی بسر می برد که مبادا آنها را از دست بدهد و این امر آرامش روحی را از او می گیرد. امام صادق علیه السلام میفرمایند: «برای بخیل راحتی و آسایشی نیست». [۲۰]
ضرورت درمان و راه آن
انسان خردمند، بخوبی درمییابد که بخل یک بیماری خطرناک روحی است و زندگی دنیا و آخرت را به تباهی میکشد، از این رو درمان آن لازم است؛ بهترین نوع درمان هم آگاه شدن از وخامت و ناهنجاری بخل است. بنابراین هر کس خواستار علاج بخل باشد، شایسته است در متون دینی که در نکوهش بخل وارد شده، تأمل بسیار کند و آنچه که خداوند به عنوان عذاب برای بخیلان یاد نموده، زیاد درنگ کند.
در صورتی که مرض بخل مزمن باشد، از جمله راههای درمان آن این خواهد بود که خود را به نیکنامی و شهرت به سخاوتمندی فریب دهد و حتی از روی ریا بخشش کند تا نفسش را به طمع شهرت به صفت سخاوت ترغیب و منقاد سازد.[۲۱] اکسیر محبت نیز میتواند صفت رذیله بخل را که ناشی از خودخواهی، سردی و بی حرارتی است، درمان کند.[۲۲]
پانویس
- ↑ خسروی حسینی، سیدغلامرضا؛ ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن، انتشارات مرتضوی، 1375، ج1، ص243.
- ↑ ترجمه آیتالله مکارم شیرازی، سوره نساء، آیه37.
- ↑ ترجمه آیتالله مکارم شیرازی، سوره محمد، آیه 38.
- ↑ مطهری، مرتضی؛ مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج22، ص99.
- ↑ ترجمه آیتالله مکارم شیرازی، سوره آلعمران، آیه180.
- ↑ ترجمه آیتالله مکارم شیرازی، سوره لیل، آیات 8تا10.
- ↑ اسماعیلی یزدی، عباس؛ فرهنگ صفات، انتشارات مسجد مقدس جمکران، 1386، چاپ اول، ص565.
- ↑ بحارالانوار، ج73، ص307.
- ↑ غررالحکم، ص292.
- ↑ تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد؛ غررالحکم و دررالکلم، دفتر تبلیغات اسلامی قم، 1366ش، اول، ص293.
- ↑ بحارالانوار، ج73، ص307.
- ↑ مطهری، مرتضی؛ مجموعه آثار شهید مطهری، انتشارات صدرا، ج23، ص229.
- ↑ نراقی، مهدی؛ ترجمه جامع السعادات، کریم فیضی، انتشارات قائم آل محمد علیه السلام، اول، 1385ش، ج1، ص680.
- ↑ طیب، سید عبدالحسین؛ اطیب البیان فی تفسیر القرآن، انتشارات اسلام، 1378ش، دوم، ج12، ص438.
- ↑ غررالحکم، ص294.
- ↑ بحارالانوار، ج77، ص209.
- ↑ بحارالانوار، ج73، ص308.
- ↑ بحارالانوار، ج67، ص386.
- ↑ بحارالانوار، ج25، ص167.
- ↑ بحارالانوار، ج73، ص303.
- ↑ ترجمه جامعالسعادات، ج1، ص661.
- ↑ مجموعه آثار شهید مطهری، ج16، ص246.
منابع
ایمان یزدانی نیا، بخل، دانشنامه پژوهه، تاریخ بازیابی: 26 تیر 1391.