انذار
به اطّلاع رسانی بیمآور انذار گفته می شود.
محتویات
واژه شناسی
انذار مصدر باب افعال از باب «نَذِرَ ینْذَرُ» و به معنای آگاه شدن به امری، از آن پرهیز کردن و خود را برای آن آماده ساختن اشتقاق یافته است.[۱] لغتشناسان و مفسران معنای انذار را با تعابیری گوناگون ذکر کردهاند؛ مانند توجّه و آگاهی دادن به آیندهای ترسناک[۲]، آگاه کردن یا ابلاغ و خبر دادنی که در آن ترسانیدن صورت پذیرد، برحذر داشتن از امر ترسناکی که زمان و فرصت کافی برای پرهیز از آن باشد.[۳] ترسانیدنی که به صورت گفتاری بوده[۴] و در آن امر ترسناک نیز معرفی شود[۵] پند دادن، و آموزش آنچه مردم را در بازشناسی حق از باطل و درست از خطا توانا میسازد.[۶]
برخی ریشه نذر بهمعنای یاد شده را واژهای بیگانه و برگرفته از زبان عبری یا سریانی دانستهاند، با این تفاوت که در آن دو زبان به علّت دارا نبودن ذال، با دال (ندر) یا زاء (نزر) تلفظ میشده است.[۷]
این واژه و مشتقّات آن بیش از 124 بار در قرآن کریم بهکار رفته است[۸] و در آنها ضمن بیان این مطلب که منذر حقیقی خداست و ازاینرو یکی از اسمای الهی منذر است[۹] و دیگر منذران نیز پیام او را ابلاغ میکنند از مسئولیت پیامبران به ویژه رسول گرامی اسلام، اهداف، موارد، شیوه، مخاطبان و واکنش آنها در مورد انذار سخن به میان آمده است. گفتنی است که افزون بر موارد کاربرد انذار و مشتقات آن، بخشهای فراوانی از قرآن بدون بهکارگیری این واژگان عملاً به انذار پرداخته است، زیرا در آنها از عذاب، دشواری مرگ، برزخ، جهان آخرت، حسابرسی*، جهنّم* و عذاب الهی به صورت اعلام، اخبار، تهدید، وعید و تحذیر یاد شده است.
پیامبران، انذارگران الهی:
مبدأ اصلی انذار، ذات اقدس الهی است و انذار بالاصاله به او منتسب است[۱۰]:«إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِينَ»؛ (دخان/44،3)، «إِنَّا أَنْذَرْنَاكُمْ»؛ (نبأ/78،40)، «فَأَنْذَرْتُكُمْ نَارًا تَلَظَّىٰ»؛ (لیل/92، 14) انذار در قرآن گاهی به پیامبران از جمله پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) به عنوان واسطه الهی (انعام/6،19، 48) و گاهی به جنّ به عنوان واسطه میان پیامبر(صلی الله علیه وآله)و قوم خود (احقاف/46،29) اسناد داده شده است. البته براساس قول خداوند در آیه 122 توبه/9 لازم است از هر فرقه، طایفهای برای تفقه در دین کوچ کنند تا در بازگشت، قوم خویش را انذار کنند:« فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ»؛ گفتنی است که به آیات وعید قرآن ازاینرو که وسیلهای برای انذار است «نُذُر» گفته شده است.[۱۱] (قمر/54،5) در برخی آیات از عذاب* الهی به «نذیر» یاد شده است (ملک/67، 17)، زیرا عذاب نیز انذار با زبان حال است.
اگرچه براساس آیات یاد شده انذار افزون بر پیامبران به گروهها و امور دیگری نیز نسبت داده شده است؛ امّا پیامبران و به ویژه پیامبر خاتم(صلی الله علیه وآله)در این مهم از جایگاه خاصّی برخوردارند، زیرا در برخی آیات هدف از برانگیختن پیامبران، نزول وحی و فرو فرستادن قرآن، بشارت و بیم دادن مردم معرفی شده است:«وَمَا نُرْسِلُ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ»؛ (انعام/6، 48؛ کهف/18، 56)، «يُلْقِي الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ... لِيُنْذِرَ»؛ (غافر/ 40، 15)، «وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَٰذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ»؛ (انعام/6، 19)[۱۲] و در برخی از آیات هدف بعثت* و مسئولیت پیامبران به انذار منحصر شده و در برخی دیگر تنها به ذکر انذار اکتفا شده است:«إِنَّمَا أَنْتَ نَذِيرٌ»؛ (هود/11،12)، «إِنَّمَا أَنَا لَكُمْ نَذِيرٌ مُبِينٌ»؛(حجّ/22،49 و نیز عنکبوت/29، 50؛ شعراء/26،115) «إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِيرٌ لَكُمْ»؛ (سبأ/34،46)، «وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا فِيهِمْ مُنْذِرِينَ»؛ (صافّات/37، 72)، «قَدْ خَلَتِ النُّذُرُ»؛ (احقاف/46، 21) و.... بدون تردید حصر یاد شده اضافی است و با شأن بشارت پیامبران تنافی ندارد، زیرا مراد از حصر در آیات مزبور، ذکر انذار نسبت به هدایت*یافتن است؛ نه بشارت دادن[۱۳] و در حقیقت پیام آیات یادشده این است که پیامبران فقط انذار میکنند؛ ولی هدایت یافتن یا گمراه شدن مردم به عوامل دیگری وابسته است که در جای خود بیان شده است. گفتنی است که ذکر انذار و عدم ذکر بشارت برای آن است که مقام، مقام انذار است، یا به این سبب است که دین امری فطری است، جز آنکه با حجابهای شرک و معصیت پوشانده میشود و موجبات غلبه شقاوت و نزول سخط الهی فراهم میآید، ازاینرو نزدیکترین راه مناسب با حکمت و حزم آن است که ابتدا مشرکان و معصیت کاران با انذار بیدار و به سوی حق هدایت شوند.[۱۴] برخی از مفسران علّت این انحصار را آن دانستهاند که در بعثت انذار، مقصود مهمتر محسوب میگردد، وانگهی در آیات دیگری مقرون به بشارت* ذکر شده است[۱۵]:«إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ بِالْحَقِّ بَشِيرًا وَنَذِيرًا»؛ (فاطر/35، 24 و نیز انعام/6،48؛ کهف/18،56)
اهداف انذار
1. راهیابی به حقیقت:
راهیابی گروهی که پیش از پیامبر(صلی الله علیه وآله) از برنامه سعادتبخش و هدایت آفرین الهی آگاه نبودهاند از اهداف انذار معرفی شده است:«لِتُنْذِرَ قَوْمًا مَا أَتَاهُمْ مِنْ نَذِيرٍ مِنْ قَبْلِكَ لَعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ»؛ (سجده/ 32، 3)
2. یادآوری حقایق از یاد رفته:
هدف دیگر انذار، بیدار ساختن مردمان از خواب غفلت، ایجاد زمینه عبرت آموزی و متذکر ساختن افراد به حقایق فراموش شده است:«لِتُنذِرَ قَومًا ما اَتهُم مِن نَذیر مِن قَبلِکَ لَعَلَّهُم یَتَذَکَّرون»؛ (قصص/28، 46) انذار با هدف متذکر شدن خرد ورزان به وسیله قرآن صورت میگیرد:«ولِیُنذَروا بِهِ... ولِیَذَّکَّرَ اُولُوا الاَلبب»؛ (ابراهیم/14، 52) و سرانجام تذکر، رستگاری است:«... واذکُرُوا... لَعَلَّکُم تُفلِحون»؛ (اعراف/7، 69)
3. تقوا و دوری از گناه:
پیشه ساختن تقوا و نگاهداشتن نفس در برابر گناه* از اهداف مهم انذار بیان شده است:«اِنّی لَکُم نَذیرٌ... واتَّقوه»؛ (نوح/ 71، 1 2)، «واَنذِر بِهِ الَّذینَ... لَعَلَّهُم یَتَّقون»؛ (انعام/6، 51)، «لِیُنذِرَکُم ولِتَتَّقوا»؛ (اعراف/7،63؛ نحل/16،2) قرآن کریم با تکیه بر مسئولیت جامعه اسلامی در انذار، هدف از آن را دوری گزیدن مردم از مخالفت با آیات الهی بر شمرده است[۱۶]:«فَلَولا نَفَرَ... لِیُنذِروا قَومَهُم اِذا رَجَعوا اِلَیهِم لَعَلَّهُم یَحذَرون»؛ (توبه/9،122)
4. نیل به رحمت الهی:
انذار زمینهساز تقوا و تقوا مایه نیل به رحمت خاص الهی است:«لِیُنذِرَکُم و لِتَتَّقوا ولَعَلَّکُم تُرحَمون»؛ (اعراف/ 7،63)
5. نگاهداشت حریم الهی:
دستور به حفاظت حریم الهی از اعتقادات شرکآمیز متفرّع بر فرمان انذار به پیامبران در مورد نفی معبودی به جز حق ذکر شده است:«اَن اَنذِروا اَنَّهُ لا اِلهَ اِلاّ اَنا فَاتَّقون»؛ (نحل/16، 2)
6. اتمام حجت:
هدف اساسی دیگر از انذار آن است که مردم حجّتی بر خداوند نداشته باشند، بلکه حجّت خداوند، بر آنان تمام گردد:«رُسُلاً مُبَشِّرینَ ومُنذِرینَ لِئَلاَّ یَکونَ لِلنّاسِ عَلَی اللّهِ حُجَّةٌ بَعدَ الرُّسُلِ و کانَ اللّهُ عَزیزًا حَکیما»؛ (نساء/4، 165) و جای این سخن در پیشگاه خدا نماند که چرا در میان ما پیامبری نفرستادی تا از آیات تو پیروی کنیم و از مؤمنان باشیم:«لِتُنذِر... فَیَقولوا رَبَّنا لَولا اَرسَلتَ اِلَینا رَسولاً فَنَتَّبِعَ ءایتِکَ و نَکونَ مِنَ المُؤمِنین»؛ (قصص/28، 47) یا دچار ذلت عذاب نشویم (طه/20، 143)؛ همچنین پیروان کتب آسمانی پیشین نگویند برای ما بشارت و بیم دهندهای برانگیخته نگردید:«یاَهلَ الکِتبِ... اَن تَقولوا ما جاءَنا مِن بَشیر و لا نَذیر فَقَد جاءَکُم بَشیرٌ و نَذیرٌ»؛ (مائده/5،19)، بر این اساس خداوند هرگز بدون ارائه آگاهی و هشدار لازم بر بندگان خویش عذاب نازل نمیکند:«وما اَهلَکنا مِن قَریَة اِلاّ لَها مُنذِرون * ذِکری»؛ (شعراء/26، 208) و در روز قیامت برای تقریر و اعتراف گرفتن از جنّ و انس پرسیده میشود:آیا فرستادگان الهی درباره چنین روزی هشدارتان نداده بودند:«یمَعشَرَ الجِنِّ والاِنسِ اَلَم یَأتِکُم رُسُلٌ مِنکُم... و یُنذِرونَکُم لِقاءَ یَومِکُم هذا»؛ (انعام/6،130) و خزانهداران جهنّم نیز از دوزخیان همان سؤال را که نشان اتمام حجت است باز میپرسند:«کُلَّما اُلقِیَ فیها فَوجٌ سَاَلَهُم خَزَنَتُها اَلَم یَأتِکُم نَذیر * قالوا بَلی»؛ (ملک/67، 8 9 و زمر/39، 71) و به جهنمیانی که نجات و بازگشت به دنیا را برای انجام دادن کارهای نیک میخواهند پاسخ داده میشود:آیا در طول عمر شما عوامل آگاهی بخش تحقق نیافت و بیم دهندگان نزد شما نیامدند:«اَوَ لَم نُعَمِّرکُم ما یَتَذَکَّرُ فیهِ مَن تَذَکَّرَ وجاءَکُمُ النَّذیر»؛ (فاطر/35، 37) ( => اتمام حجّت)
گستره انذار:
برابر آیات بسیاری انذار همه امّتها و همه افراد را در بر میگیرد:«واِن مِن اُمَّة اِلاّ خَلا فیها نَذیر»؛ (فاطر،35، 24)، «اَن اَنذِرِ النّاس»؛ (یونس/10، 2؛ ابراهیم/14، 44؛ رعد/13، 7؛ فرقان/25، 51) به گفته مفسران مفاد آیه فوق آن است که برای هر امتی فرستادهای[۱۷] و برای هر زمانی پیشوایی خواهد بود.[۱۸] عمومیت انذار به آدمیان اختصاص ندارد، بلکه جنیان را نیز شامل میشود:«یمَعشَرَ الجِنِّ والاِنسِ اَلَم یَأتِکُم رُسُلٌ مِنکُم... و یُنذِرونَکُم»؛ (انعام/6، 130)، «واِذ صَرَفنا اِلَیکَ نَفَرًا مِنَ الجِنِّ... ولّوا إلی قومهم منذرین»؛ (احقاف/46، 29) به گفته برخی مفسران کلمه«مِنْکُم»؛ در آیه 130 انعام/6 به معنای «من جنسکم» بوده و این آیه نشان مبعوث شدن فرستادگان الهی در میان انس و جن از جنس خود آنان است.[۱۹] برخی به استناد آیات فوق فرستادگان الهی در میان آدمیان را «رسول» و برانگیختگان میان جنیان را با عنوان «منذر» معرفی کردهاند.[۲۰] به گفته المیزان عمومیت انذار به این معناست که در میان همه امّتها انذارگر برانگیخته میشود و هیچ امّتی بدون منذر نمیماند (فاطر/35، 24) و این عمومیت در حدّ اقتضاست؛ یعنی فعلیت آن در مورد همگان و رسیدن آن به یکایک افراد منوط به این است که در مسیر آن مانعی پدید نیاید، زیرا با توجّه به اینکه جهان ماده محل برخورد و تزاحم علل و اسباب با یکدیگر است، ممکن است پیام انذار به برخی انسانها نرسد و حجّت الهی بر آنان تمام نگردد. از این افراد در قرآن با عنوان «مستضعف» یاد و امر ایشان به خداوند واگذار شده است، بر این اساس انذار، گرچه عام است؛ ولی مستلزم دریافتن یکایک افراد یک امّت نیست.[۲۱]
گرچه انذار برای همگان لازم و سودمند است؛ امّا گروههای خاصی بر اثر برخورداری از زمینههای تأثیرپذیری بهتر، انذار در حق آنان سودمندتر است یا به علّت وجود مانع قویتر نیاز بیشتری به انذار دارند، بدین روی انذار این دو گروه به صورت خاص مورد تأکید قرار گرفته است:
گروه نخست همچون خداترسان:«اِنَّما تُنذِرُ الَّذینَ یَخشَونَ رَبَّهُم بِالغَیب»؛ (فاطر/35، 18؛ یس/36، 11) و کسانی که از برپایی قیامت و حسابرسی خداوند ترسناکاند:«اِنَّما اَنتَ مُنذِرُ مَن یَخشها»، (نازعات/79، 45)، «واَنذِر بِهِ الَّذینَ یَخافونَ اَن یُحشَرُوا اِلی رَبِّهِم»؛ (انعام/6، 51)، زندگان (زنده دلان):«لینذر من کان حیًّا»؛ (یس/36،70)، پیروان قرآن[۲۲]:«اِنَّما تُنذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّکرَ»؛ (یس/36، 11) و بر پا دارندگان نماز:«اِنَّما تُنذِرُ... واَقاموا الصَّلوة»؛ (فاطر/35، 18)
دسته دوم مانند غافلان:«لِتُنذِرَ قَومًا ما اُنذِرَ ءاباؤُهُم فَهُم غفِلون»؛ (یس/36، 6 و نیز قصص/28، 46؛ سجده/32، 3؛ سبأ/34، 44)، لجبازان و جدال پیشگان:«وتُنذِرَ بِهِ قَومًا لُدّا»؛ (مریم/19،97)، ستمگران:«لِیُنذِرَ الَّذینَ ظَلَموا»؛(احقاف/46، 12)، وکسانی که برای خدا فرزند قائل شدهاند:«ویُنذِرَ الَّذینَ قالوا اتَّخَذَ اللّهُ وَلَدا»؛ (کهف/18، 4) بدون تردید اینگونه آیات با عمومیت انذار منافات نداشته، از موارد ذکر خاص پس از عام محسوب میگردد.[۲۳]
متعلّق انذار
1. شرک:
در قرآن کریم شرک به عنوان مهمترین انحراف اعتقادی مورد توجّه قرار گرفته است و به همین جهت پیام انذار پیامبران الهی در بسیاری از آیات با فراخوانی به توحید در همه ابعاد آن همراه شده است:«یُنَزِّلُ المَلئِکَةَ... اَن اَنذِروا اَنَّهُ لا اِلهَ اِلاّ اَنا»؛ (نحل/16، 2 و نیز فصّلت/41، 13) این پیام اصیل به طور خاص از زبان حضرت هود:«و قَد خَلَتِ النُّذُرُ... اَلاّ تَعبُدوا اِلاَّ اللّهَ»؛ (احقاف/ 46،21)، حضرت نوح:«اِنّی لَکُم نَذیرٌ مُبین * اَنِ اعبُدُوا اللّه»؛ (نوح/71، 2 3) و پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله):«اَلاّ تَعبُدوا اِلاَّ اللّهَ اِنَّنی لَکُم مِنهُ نَذیرٌ»؛ (هود/11، 2)، «ولا تَجعَلوا مَعَ اللّهِ اِلهًا ءاخَرَ اِنّی لَکُم مِنهُ نَذیرٌ مُبین »؛ (ذاریات/51،51) بیان شده و بر بیم دادن مشرکان به صورت ویژه تأکید شده است. (کهف/ 18، 5)
2. عذاب اخروی:
متعلّق انذار در برخی آیات عذاب اخروی است. در این آیات از عذاب نزدیک، دردناک و شدید آخرت سخن به میان آمده است:«اِنّا اَنذَرنکُم عَذابًا قَریبًا»؛ (نبأ/78، 40)، «اَنذِرِ النّاسَ یَومَ یَأتیهِمُ العَذابُ»؛ (ابراهیم/14، 44؛ نوح/71، 1؛ سبأ/36، 46؛ کهف/18، 2؛ هود/11، 3) در آیات فراوانی انذار به روز قیامت با عناوین خاص آن تعلّق یافته و از برپایی آن روز بیم داده شده است؛ از جمله:«واَنذِرهُم یَومَ الحَسرَة»؛ (مریم/19، 39)، «واَنذِرهُم یَومَ الاَزِفَة»؛ (غافر/40،18)،«لِیُنذِرَ یَومَ التَّلاق»؛ (غافر/40،15)، «تُنذِرَ یَومَ الجَمع»؛ (شوری/42،7)، «یُنذِرونَکُم لِقاءَ یَومِکُم هذا»، (زمر/39، 71؛ انعام/6، 130)
3. عذاب دنیوی:
«اَنذَرتُکُم صعِقَةً مِثلَ صعِقَةِ عاد و ثَمود»؛ (فصّلت/41، 12)، «اَم اَمِنتُم مَن فِی السَّماءِ اَن یُرسِلَ عَلَیکُم حاصِبًا فَسَتَعلَمونَ کَیفَ نَذیر»؛ (ملک/67، 17)، «ولَقَد اَنذَرَهُم بَطشَتَنا»، (قمر/54،36)
وسایل و مقارنات انذار:
فرمان انذار با رهنمودهایی از سوی خداوند مقرون گشته که میتوان برخی از آنها را وسایل انذار دانست:
1. زبان روشن:
«لِتَکونَ مِنَ المُنذِرین * بِلِسان عَرَبیّ مُبین»، (شعراء/26، 194 195 و نیز احقاف/46، 12)[۲۴]
2. قرآن:
در بسیاری از آیات، قرآن انذارگر یا وسیله انذار معرفی شده است:«واوحِیَ اِلَیَّ هذا القُرءانُ لاُِنذِرَکُم بِهِ...»؛ (انعام/6،19 و نیز اعراف/7،2؛ مریم/19،97؛ فرقان/25، 1؛ انعام/6، 92) براساس روایتی از پیامبر قرآن 4 بخش دارد و یک بخش آن فضایل و انذار است.[۲۵]
3. اخبار حکمتآمیز و رسا:
«ولَقَد جاءَهُم مِنَ الاَنباءِ ما فیهِ مُزدَجَر * حِکمَةٌ بلِغَةٌ فَما تُغنِ النُّذُر»؛ (قمر/54، 4 5) برخی مفسّران مقصود از آیات کریمه «مُبَشِّرًا و نَذیرا... و سِراجًا مُنیرا»؛ (احزاب/33، 45 46) را بیان مطالب براساس برهان و دلایل واضح دانستهاند.[۲۶]
در برخی از آیات نیز به مقارنات انذار اشاره شده است:
1. حفظ طهارت و آراستگی ظاهر:
«قُم فَاَنذِر... و ثیابَکَ فَطَهِّر»؛ (مدثّر/74، 2، 4)
2. فروتنی در برابر پیروان:
«واَنذِر... واخفِض جَناحَکَ لِمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ المُؤمِنین»؛ (شعراء/26، 214 215)
3. عدم طرد پابرهنگان:
«واَنذِر... ولا تَطرُدِ الَّذینَ یَدعونَ رَبَّهُم...»؛ (انعام/6، 51 52)[۲۷]، بر همین اساس پیامبر میفرماید:«و ما اَنَا بِطارِدِ المُؤمِنین * اِن اَنَا اِلاّ نَذیرٌ مُبین»؛ (شعراء/26، 114 115)
4. عدم مداهنه نسبت به خویشاوندان:
«واَنذِر عَشیرَتَکَ... فَاِن عَصَوکَ فَقُل اِنّی بَریءٌ مِمّا تَعمَلون»؛ (شعراء/26، 214 216)[۲۸]
5. همراهی انذار با تبشیر:
«مُبَشِّرًا ونَذیرا»؛ (اسراء/17، 105؛ فرقان/25،56؛ احزاب/33،45؛ فتح/48،8)، «مبشّرین ومنذرین»؛ (بقره/2، 213؛ نساء/4، 165؛ انعام/6، 48؛ کهف/18، 56) برخی از مفسران مقرون بودن انذار و تبشیر را در اتمام دعوت همانند متلازمین معرفی کردهاند.[۲۹] همراهی بشارت و انذار در بسیاری از آیات توجّه بسیاری را بهکار کردهای آن دو معطوف ساخته است؛ برخی نقش تبشیر را نقش قائد یعنی دعوت، تشویق، تحریک و ایجاد رغبت از پیش رو و کارکرد انذار را کارکرد سائق یعنی راندن از پشت سر دانستهاند.[۳۰] برخی با اشاره به اینکه انگیزههای انسانی معمولاً براساس جلب منافع و دفع ضررها تنظیم میشود نقش بشارت و انذار را بر انگیختن و دامن زدن به آن دو انگیزه و تشویق را عامل حرکت و انذار را عامل باز دارنده معرفی کردهاند.[۳۱] از گفته التحقیق استفاده میشود که کارکرد بشارت ایجاد مقتضی و نقش انذار رفع موانع و دفع انحراف و گمراهی است.[۳۲] برخی با تکیه بر آنکه انسان تا احساس خطر مهمی نکند از جا حرکت نمیکند نقش انذار پیامبران را اعلام خطرهایی دانستهاند که به صورت تازیانه بر ارواح بیدرد گمراهان چنان فرود میآید که هر قابلی را به حرکت درمیآورد.[۳۳] به گفته المیزان تبشیر و انذار برای متوسطان صورت میپذیرد، زیرا برخی از صالحان هیچگونه تعلّقی به غیر خدا، مانند ثواب و عقاب ندارند.[۳۴]
پانویس
- ↑ . اقرب الموارد، ج 5، ص 378، «نذر».
- ↑ . نثر طوبی، ج 2، ص 448.
- ↑ . التبیان، ج 1، ص 62.
- ↑ . التحقیق، ج 12، ص 75، «نذر».
- ↑ . الفروقاللغویه، ص 78.
- ↑ . التحریر والتنویر، ج 11، ص 62.
- ↑ . التحقیق، ج 12، ص 75.
- ↑ . المعجم الاحصائی، ج 3، ص 1542.
- ↑ . بحارالانوار، ج 94، ص 387.
- ↑ . المیزان، ج20، ص305؛ کشفالاسرار، ج1، ص62؛ التبیان، ج 1، ص 62.
- ↑ . مجمعالبیان، ج 9، ص 283.
- ↑ . همان، ج6، ص537؛ المیزان، ج12، ص90.
- ↑ . المیزان، ج 7، ص 39.
- ↑ . المیزان، ج 7، ص 39.
- ↑ . منهج الصادقین، ج 7، ص 442 443.
- ↑ . مجمعالبیان، ج 5، ص 126.
- ↑ . جامعالبیان، مج 12، ج 22، ص 156.
- ↑ . تفسیر قمی، ج 2، ص 24.
- ↑ . کشف الاسرار، ج 3، ص 493.
- ↑ . کشف الاسرار، ج 3، ص 493.
- ↑ . المیزان، ج 17، ص 38.
- ↑ . المیزان، ج 17، ص 66.
- ↑ . همان، ج 7، ص 98.
- ↑ . الکشاف، ج 3، ص 335.
- ↑ . بحار الانوار، ج35، ص 356.
- ↑ . التفسیر الکبیر، ج 25، ص 217.
- ↑ . فی ظلال القرآن، ج 2، ص 1099.
- ↑ . مجمعالبیان، ج 7، ص 322.
- ↑ . المیزان، ج 20، ص 80.
- ↑ . مجموعه آثار، ج 16، ص 154، «سیره نبوی».
- ↑ . پیام قرآن، ج 7، ص 29.
- ↑ . التحقیق، ج 12، ص 75 76، «بشر».
- ↑ . نمونه، ج 9، ص 69.
- ↑ . المیزان، ج 3، ص 157.
منبع
دائره المعارف قرآن کریم، ج4، مدخل انذار [۱]