علی بن هلال جزائری
محتویات
شیخ الاسلام علی بن هلال جزائری
شیخ علی بن هلال جزائری، زاهد و متقی و جامع المعقول والمنقول بوده است. استاد روایت ابن فهد حلی است و بعید نیست كه استاد فقه او نیز هم او باشد، میگویند در عصر خودش شیخ الاسلام و رئیس شیعه بوده است. محقق كركی شاگرد او بوده و او را به اوصاف فقاهت و شیخ الاسلامی ستوده است. ابن ابی جمهور احسائی نیز فقه را نزد او تحصیل كرده است.[۱]
جزائر نام ناحیهای در كنار رود شوشتر نزدیك بصره است كه كشاورزی خوبی دارد علما و بزرگان متعددی از آنجا برخاستهاند و همنام كشوری است كه مركز آن «الجزیره» بوده كه بعد از قاهره و اسكندریه، بزرگترین و آبادترین بلاد اسلامی در آفریقا میباشد كه علما و فقهای متعددی از هر دو محل برخاستهاند كه شخصیت مورد ترجمه ما، شیخ علی بن هلال یا به تعبیر كاملتر، علی بن محمد بن هلال یكی از متولدین آن محل اول میباشد و علما دیگر نیز مانند سید نعمتالله جزائری و دیگران از آن محل برخاستهاند.
او یكی از بزرگان فقهای امامیه در قرن دهم میباشد كه در معارف معقول و منقول یكتای عصر خویش بوده و در روزگار خویش ریاست مذهبی و فقهی شیعه به او منتهی گردیده است.
او یكی از معروفترین مشایخ روایتی فقها و بزرگان دین میباشد كه نام او در سلسله اجازات اغلب بزرگان فقاهت و روایت دیده میشود. فقیه ناموری مانند محقق كركی (متوفی 940 هـ.ق) و ابن ابی جمهور احسائی و جمعی از اكابر و بزرگانی از مكتب فقهی او برخاستهاند.
محقق نامبرده در سال 909 او را به عنوان «شیخ الاسلامی» و فقیه اهل بیت علیهمالسلام بودن میستاید و ابن ابی جمهور نیز كه فقه، اصول و منطق و بالخصوص تهذیب القواعد و قسمتی از مختلف علامه را از وی كسب فیض نموده است و معترف است كه با كثرت اساتید و مشایخ خویش، تنها به پاس عظمت و جلالت قدر استادش ابن هلال، به ذكر نام وی كفایت میكند و دیگر اساتید خویش را به احترام و عظمت نام او یاد نمیكند.[۲]
او یكی از علمای معاصر شاه اسماعیل اول، سرسلسله سلاطین صفویه بوده است.
عنوان شیخ الاسلام چیست؟
عنوان و لقب شیخ الاسلام نخستین بار در زندگی این فقیه بزرگوار به چشم میخورد و شاید جلوتر از او نیز بكار رفته باشد، ولی ما نخستین بار در زندگی این فقیه میبینیم؛ این عنوان چه مضمونی را میرساند؟ آیا عنوانی بوده است دولتی یا مردمی و تودهای یا آمیزهای از هر دو؟
این عنوان بعدها توسعه و گسترش پیدا كرده است و رجال علمی و فقهی مانند: شیخ بهایی، علامه مجلسی، حاج میرزا محمود تبریزی فرزند شیخ الاسلام میرزا علیاصغر و تنی چند از فقها و علما صاحب این عنوان بودهاند.
آیا این عنوان مقتبس از عناوین مقامات روحانی اهل سنت میباشد. یا در برابر عناوین و مناصب آنان پدید آمده است، مطلبی است كه باید تحقیق و كنجكاوی بیشتری صورت گیرد. در ابتدا امر به نظر میرسد این لقب از القاب تفویضی حكومت صفویه بوده باشد و این عالم بزرگوار در دوران حكومت شاه اسماعیل صفوی، سر سلسله صفویان زندگی میكرده است آن چنان كه محقق ثانی (محقق كركی) در دوران شاه طهماسب حائز چنین مرتبت و عنوان گردیده است.
آیا پادشاهان صفویه واقعاً معتقد به چنین عنوانی بودهاند یا در برابر رقبای عثمانی خویش، توسل و تمسك به چنین دستاویزهایی میكردهاند، هنوز از نظر نگارنده درست روشن نگردیده است.
گفتار دانشمندان درباره او
صاحب ریاض درباره او گوید: «او یكی از مشایخ اجازه امامیه و یكی از بزرگان مورد احترام و تجلیل ما میباشد. جماعت كثیری از او روایت كردهاند، مانند: شیخ محمد بن ابی جمهور احسائی، شیخ عزالدین آملی، شیخ بزرگوار ابراهیم بن حسن وراق، محقق نامدار محمد بن سلطان حسین اصفهانی و محقق ثانی».[۳]
صاحب امل الامل گوید: «شیخ زینالدین علی بن هلال جزائری، فاضل متكلم و عالم بزرگواری است و كتابی به نام «الدرالفرید فی التوحید» در علم كلام دارد و از شیخ احمد بن فهد روایت میكند و از او هم شیخ علی بن عبدالعالی میسی كركی روایت میكند. او در برخی از اجازات خویش مدح و ثنا كامل در مورد او بكار برده است، از آن جمله میگوید: او شیخ الاسلام و فقیه اهل بیت علیهمالسلام در عصر خویش بوده است».[۴]
ملا عبدالله افندی اصفهانی نیز پس از نقل گفتار صاحب امل الامل او را ستوده و اضافه كرده است: «او تالیفات دیگری نیز دارد و من در سجستان (سیستان) با خط برخی از علماء تالیف او را دیدهام و كتاب فوق (الدرالفرید) بسیار پرفایده است و آن از تالیفات علی بن محمد بن هلال جزائری است و ظاهرا لفط محمد اشتباه باشد».
ولی لفظ محمد اضافه و سهو نیست، بلكه پدر او محمد بوده است و این كه علی بن هلال گفته میشود، به علت اشتهار جدش یا امتیاز تشخصی است كه در لفظ هلال وجود دارد و میتواند او را مشخصتر از علی بن محمد نشان دهد».[۵]
رحلت
وفات او در سال 937 هـ.ق در نجف رخ داد و عمر او نزدیك به 70 سال بوده است.[۶]
پانویس
منابع
- عقيقي بخشايشي،"علی بن هلال جزائری" تلخيص از كتاب فقهاي نامدار شيعه، صفحه 127.