منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة (خوئی) (کتاب)
منهاج البراعة في شرح نهجالبلاغة اثر ميرزا حبيباللههاشمی خويى، معروف به امين الرعايا است. اين شرح، به زبان عربى فصيح نگاشته شده و در ميان شرحهايى كه در قرن سيزدهم هجرى بر «نهجالبلاغة» نگاشته شده، از جايگاه ويژهاى برخوردار است . اين كتاب كه يكى از گستردهترين شرحهای «نهجالبلاغة» به شمار مىرود، شرحى از آغاز «نهجالبلاغة» تا پايان خطبه دويست و بيست و هشتم بوده وبعد از وفات نگارنده توسط آیت الله حسن زاده آملی و آیت الله محمد باقر کوه کمره ای تا پایان نهج البلاغه شرح شده و مجموعا در 21 جلد به چاپ رسیده است
محتویات
شرح حال نویسنده
علامه ميرحبيبالله ابن سيد محمد «امين الرعايا» ابن سيد عبدالحسين هاشمي موسوي خوئي، به سال يكهزار و دويست و شصت و يك هجري قمري در خوي آذربايجان زاده شد در سن بيست و پنجسالگي در معيت پسر عمويش سيد محمد حسين هاشمي موسوي براي ادامه تحصيل عازم نجف اشرف شد. بعد از گذشتن چند سال به خوی بازگشت و در آنجا آغاز به تالیف و نوشتن مصنفات خود کرد. مير حبيباللهخوئي در ماه صفر 1324 ه .ق، در سن 84 سالگی در تهران وفات یافت و در يكي از حجرههاي غربي صحن حضرت عبدالعظيم حسني (عليهالسلام) در شهر ری به خاك سپرده شد.
اساتيد خوئي
از جمله اساتيد وي، آيةالله علامه آقا سيدحسین حسيني كوه كمره اي (رضوانالله تعالي عليه) بوده است، و علامه محقق حاج آقا بزرگ تهراني در كتاب «نقباء البشر فيالقرن الرابع عشر» يادآور شده كه مرحوم ميرحبيبالله خوئي نزد ميرزا حبيبالله رشتي و نيز ميرزاي شيرازي تلمذ مينمود.
مؤلفات و آثار علمي او
- 1-منهاجالبراعه في شرح نهجالبلاغه: به نظر ميرسد مهمترين اثر علمي ميرحبيبالله خوئي همين كتاب است.
- 2-شرحالعوامل فيالنحو: كتاب مزبور در چهار صد و دوازده صفحه نگاشته شد، و آنرا قبل از تشرف به نجف اشرف در جواني به رشته تحرير درآورد، و در شب سهشنبه اول رمضان 1283 ه .ق، آنرا به پايان برد.
- 3-تعليقه علي فرائدالاصول للشيخ الانصاري: اين كتاب عبارت از تقريرات درس استادش آيهالله سيد حسين حسيني كوه كمره اي است كه از مبحث قطع «فرائد الاصول» آغاز شده و به آخر مبحث حجيت ظن ميرسد. مرحوم خوئي اين كتاب را روز يكشنبه هجدهم ربيعلآخر 1287 ه .ق، آغاز كرده و در روز جمعه چهاردهم صفر 1289 ه .ق، آنرا به انجام رسانيده است.
- 4-رسالههاي متفرقه در فقه و اصول فقه: اين رسائل و نامهها به خط خوئي؛ لكن بدون نام و تاريخ است، و همگي آنها بحثها و تقريرات درس اساتيد وي ميباشد.
- 5- تحفةالصائمين في شرح أدعيةالثلاثين: كه به يكصد و پنجاه صفحه ميرسد و در شرح ادعيه هر روزه ماه مبارك رمضان است، و در اوائل مراجعت از نجف اشرف آنرا در شهر خوي به رشته تحرير آورده و در شب نوزدهم ربيعالاول 1291 ه .ق، تأليف آنرا به پايان برده است.
- 6- رساله في ردالصوفيه: محتواي اين كتاب از لابلاي كتاب «منهاج البراعه» - به مناسبت شرح خطبه 208 نهجالبلاغه - گزينش و استخراج شده، و مؤلف -به خاطر اهميت بحث و تفضيل و اطاله سخن در رد صوفيه- آنرا به صورت كتاب مستقلي درآورده است، اين كار در ماه شعبان 1321 ه .ق، در خوي انجام گرفت.[۱]
معرفی اجمالی
اين شرح ، به زبان عربى فصيح نگاشته شده و از گستره معلومات ادبى، روايى، قرآنى، تاريخى نويسنده حكايت مىكند. آنچه در شرح مرحوم خوئي چشمگير ميباشد بررسيهاي بلاغي است؛ ولذا هشدار ميدهد كه در كلام اميرالمؤمنين علي (عليهالسلام) همه نكات ظريف و دقائق لطيف فن بلاغت به كار رفته، و نتيجه آن بارور شدن گفتاري شيوا و بياني رسا است كه به نام «نهجالبلاغه» فراهم آمده و در دسترس ما قرار گرفته است؛ و به همين جهت ميتوان آنرا سخني فروتر از كلام خالق و فراتر ازبيان مخلوق برشمرد.
انگیزه مولف
مرحوم خوئي در اين شرح ضمن ديباچه ميگويد:
كتاب «نهجالبلاغه»ميان علماء و فضلاء همچون آفتاب در ساعات و لحظات جالب و دلانگيز روز داراي شهرت بوده و انظار را به خود جلب ميكرده و همواره مورد توجه بوده است؛ و لذا گروهي از انديشمندان اسلامي به شرح و گزارش آن روي آوردند؛ لكن مؤلفان اين شروح، رويه و پوستهاي از اين سخنان پر مايه را در مد نظر قرار داده، و در نتيجه نتوانستند به ژرفا و مغز و درون آن راه يابند.
آنگاه چند شرح معروف «نهجالبلاغه» از قبيل: 1-شرح شيخ سعيدالدين هبةالله، معروف به «قطب راوندي» (م532). كه آن هم «منهاجالبراعه» نام دارد. 2- شرح عزالدين عبدالحميد ابن ابي الحديد معتزلي (م 655 ه .ق) 3- شرح ميثم بن علي بن ميثم بحراني (م678 ه . ق) را يادآور كرده و هر يك از آنها را مورد انتقاد و خردهگيري قرار ميدهد.
شرح قطب راوندي را نا تمام و نيز تهي از خصيصه تحقيق معرفي ميكند .
شرح ابن ابيالحديد را همچون كالبدي بي روح و گرفتار اطنابي ممل، و مشتمل بر مباحثي كمرمق برميشمارد كه نميتواند علاقهمندان به «نهجالبلاغه» را به جان و روح و عمق سخنان اميرالمؤمنين علي (عليهالسلام) رهنمون باشد.
شرح ابن ميثم را- با وجود اينكه به عنوان بهترين شرح وانمود ميسازد- از آن جهت كه با آميزههائي از مباحث كلامي و حكمي آميخته است و نيز در اساس خود بر روايات اهل سنت متكي و مبتني است پذيرا نيست، و معتقد است ابنميثم فقط تك واژههاي «نهجالبلاغه» را به بحث و بررسي گرفته؛ لكن هيآتي را كه از رهگذر پيوستن اين الفاظ مفرده و تك واژهها شكل ميگيرند مورد غفلت قرارداده است. اما بايد يادآور شويم كه مرحوم خوئي در شرح خود نه تنها تحت تأثير شرح ابنميثم واقع شده؛ بلكه در موارد فراواني از آن اقتباس كرده است. باري، به نظر مرحوم خوئي، عليرغم آنكه اين شروح، خوشنام و معروف ميباشند ، خالي از نقص و كمبود نيستند؛ ولذا به شرح نهجالبلاغه و تدوين «منهاجالبراعه» روي آورده است. آن نكتهاي كه در شرح نهجالبلاغه خوئي بيش از هر چيز ديگر نظرها را به خود معطوف مي سازد اين است كه مرحوم خوئي اگر چه در مرحله نخست براي گزارش سخنان اميرالمؤمنين علي (عليهالسلام) به آيات روي ميآورد و از آنها مدد ميجويد؛ لكن بلافاصله در مرحله بعد، روايات ائمه معصومين (عليهمالسلام) را نصبالعين خود در شرح خطبهها قرار داده و اهتمام ويژهاي را در استناد به گفتار معصومين (عليهمالسلام) مبذول ميدارد، و سخت به اين كار در شرح خود پايبند است؛ و حتي علت عمده نارضائي وي از شروح ديگر به همين مسأله پيوند ميخورد مبني بر اينكه در شروح مذكور براي توضيح سخنان اميرالمؤمنين علي (عليهالسلام) به روايات اهل سنت استناد و بدانها استشهاد شده؛ لكن به احاديث ائمه (عليهمالسلام) در شرح «نهجالبلاغه» اهتمام و عنايتي در خور، مبذول نگرديده است.[۲]
گزارش محتوا
كتاب حاضر، در آغاز با خطبهاى شيوا و بليغ و رسا آغاز مىشود. پس از آن مقدمهاى را تمهيد مىكند كه بسيار مفصل بوده و در آن مباحثى مطرح است كه اين مباحث به ضميمه مباحثى كه ايشان تحت عنوان "مطالب مهم" ذكر كرده است، مىتواند خود يك كتاب مستقلى در ادب عربى يا در فن بلاغت باشد.
در مقدمه اين ديباچه، در چهار مبحث سخنانى دارد:
نخست، اقسام چهارگانه لفظ را از لحاظ اتحاد و تكثر خود لفظ و معنى مطرح مىكند؛ در مبحث دوم، انواع دلالت لفظ را كه عبارت از مطابقه، تضمن، التزام و اقسام آنها است، بازگو مىكند، چرا كه اين بحثها بر آنچه كه در شرح او ذكر شده، اشراف دارد؛ يعنى گاهى در آنجا صحبت از مطابقه، تضمن و التزام مىكند كه مطالعه كننده اين شرح، بايد قبل از ورود، در آن زمينه آگاهى پيدا كند. در مبحث سوم، راجع به لفظ مفرد و اقسام آن بحث مىكند كه عبارت از جزيى و كلى است و اقسام كلى؛ يعنى كلى متواطى و مشكك. در مبحث چهارم، اقسام لفظ مركب را بيان مىكند.
او، پس از مقدمه، چند مطلب را يادآور مىشود:
در مطلب اول، سخنى ازحقيقت و مجاز به ميان مىآورد و بعد اين حقيقت و مجاز را از لحاظ لغوى بررسى مىكند؛ مثلا حقيقت و مجاز از لحاظ لغوى؛ يعنى چه؟ و چرا به آنها حقيقت و مجاز گفتهاند؟ و در ادامه بحث انواع حقيقت و مجاز، مثل حقيقت لغويه، حقيقت شرعيه و حقيقت عقليه، همچنين مجاز عقليه و مجاز شرعيه و نظاير اينها را ذكر مىكند و بعد وارد بحث مشترك و انواع اشتراك مىشود.
در مطلب دوم، پارهاى از مسائل و مباحث بلاغى را ذكر مىكند و معتقد است كه بسيارى از اين مباحث و هنرها در سخنهاى اميرالمؤمنين(ع) به كار رفته است. مباحثى كه ايشان برمىشمارد، يكى، تشبيه است با تمام اركانش، دوم، استعاره و انواع آن، سوم، كنايه و اقسام آن، به اضافه محسنات بديعيه، از قبيل: حسن ابتدا، تخلص، طباق، مقابله، مراعات النظير و...
در پايان بحث محسنات بديعيه، عنوان حذف را ذكر مىكند و آن را شرح داده، مىگويد: حذف، اين است كه انسان در سراسر سخن يا نوشته خود، يك يا چند حرف از حروف تهجى را به كار نبرد و يا انسان در سراسر سخنش از حروف بىنقطه استفاده بكند، چنانكه اميرالمؤمنين، على(ع)، خطبهاى دارد كه هرگز در آن حرف الف را استفاده نكرده و خطبهاى كه در آن فقط از حروف بىنقطه استفاده كرده است.
مرحوم مير حبيبالله خويى، معتقد است كه اميرالمؤمنين در ساير محسنات بديعيه نيز بسيار چيرهدست بوده است.
وی بعد از ذكر اين مقدمه مبسوط و بسيار گسترده، به شرح زندگانى اميرالمؤمنين(ع)، آنگونه كه فراخور اين كتاب است، مىپردازد و هر يك از مباحث را زير عنوان «نور» مطرح مىكند؛ مثلا مىگويد: نور فى ميلاده، نور فى اسمه الثانى، نور فى نسبه الشريف، نور فى كناه الرفيعة، نور فى القابه الشامخة، نور فى شكله و صفته.[۳]
مزایا و ویژگی های کتاب
شارح 7 ویژگی برای کتابش می شمارد:
1-ضبط شمارههاي خطبهها: مرحوم خوئي به منظور تسهيل امر براي علاقهمندان به «نهجالبلاغه» و شرح آن، ارقام و شمارههاي خطب را ضبط نموده تا احاله و ارجاعات و دسترسي به هدف هموار و آسان گردد؛
2-تقطيع شرح خطبهها به "فصلها" و "ذيلها" و "تنبيهها": خطبههاي مفصل و مبسوط تحت عناوين: فصل، ذيل، و تنبيه بر حسب نياز- به طور گستردهاي شرح شده است. هدف شارح از اين تقطيع و ابتكار عناوين ياد شده در جهت گزارش و شرح خطبهها اين است كه مطالعهكنندگان به جوانب و ابعاد شرحي كه بيان شده است دست يافته، و به علت طولاني شدن شرح از مسير بحث منحرف نشده و نسبت به مضامين خطبه احساس بيگانگي و گسستگي مطالب آن از يكديگر نكنند.
3-تفكيك بحثهاي مربوط به لغات و معاني جملهها و اعراب (دستور زبان عربي): در گزارش خطبهها، لغات و واژهها و مفاهيم و معاني جملهها، و نيز اعراب(دستور زبان) آنها را جداگانه مورد بررسي قرار داده است.
4-استفاده از روش «شرح مزجي»: براي آنكه مراد و مقصود سخنان اميرالمؤمنين علي (عليهالسلام)هر چه بهتر و جالبتر گزارش شود، شارح طبق روش شرح «مزجي» سخنان آنحضرت را تفسير و شرح كرده تا مجموعاً به صورت يك سخن و گفتاري كه به هم پيوسته است درآمده و مؤثر و دلنشين باشد، و مآلا مطالعهكنندگان اين شرح با گسسته شدن گفتار مواجه نشوند.
5- رد بر شرح ابن ابي الحديد در پارهاي از موارد: در هر موردي كه قلم و قدم ابنابي الحديد ضمن گزارش سخنان اميرالمؤمنين علي (عليهالسلام) گرفتار طغيان و لغزش شد و سوء عقيدهاش وي را به كجروي و انحراف در شرح واداشت. نخست تمام گفتار و نظرياتش را منعكس ساخته، آنگاه به اشتباه و لغزش او هشدار ميدهد و در مقام رد نظريه وي برميآيد.
6-ذكر اسناد سخنان اميرالمؤمنين علي (عليهالسلام): مرحوم خوئي يادآور ميشود: چون سيد رضي به طور مرسل و به حذف اسناد و رجال حديث، سخنان آنحضرت را در «نهجالبلاغه» گردآورده، و احياناً پارهاي از سخنانش را تقطيع كرده و از هم گسسته و بخشی از خطبه را در اول كتاب و بخش دیگر را در آخر كتاب آورده- و چنين كاري موجب اضطراب و نابساماني ذهن در فهم معني و اعراب كلمات گشته است، من در شرح آن سخنان بنا بر آن نهادم كه اسناد را ياد كرده و تمام خبر را مندرج سازم.
7-در هر جا که سخنی از واقعه یا حادثه ای شده شارح آن را با ایجاز و اختصار توضیح داده است.
و اما مزایای دیگر کتاب که نویسنده به آنها اشاره نکرده است:
8- بیشترین چیزی که در این شرح به چشم می خورد توانائی و قابلیت مولف در مباحث کلامی در بحث های عقلی و نقلی است.
9-در پایان هر بخش مولف ترجمه فارسی کلام امیر المومنین را به فارسی آورده است.[۴]
وضعيت كتاب
چاپ اول این کتاب در سال 1328 ق. در 7 جلد رحلی سنگی و چاپ دوم آن را موسسه دارالعلم قم و کتابفروشی اسلامیه تهران در سال 1386 ق.در 14 جلد به انجام رساندند و با وفات نویسنده و ناقص ماندن شرح ،استاد حسن حسنزاده آملى، با نگارش 5 مجلد به نام تكلمة منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه و مرحوم استاد محقق محمدباقركمرهاى نيز با نگارش دو مجلد ديگر به همان سبك و سياق اين شرح ناتمام را به اتمام رساندهاند؛ در نتيجه، دوره كامل شرح، داراى بيست و يك جلد بوده كه محصول تلاش اين سه عالم فرزانه است. [۵]
پانویس
- ↑ دكتر سيد محمدباقر حجتي ،منهاج البراعه في شرح نهجالبلاغه، مقالات و بررسيها ،شماره 47- 48، سال 1368
- ↑ همان
- ↑ منهاج البراعة في شرح نهجالبلاغة (خویی)، ویکی نور
- ↑ دكتر سيد محمدباقر حجتي ،منهاج البراعه في شرح نهجالبلاغه ،مقالات و بررسيها ـ شماره 47- 48، سال 1368؛ منهاج البراعة(شرح نهج البلاغه للمیرزا الخوئی)،شبكة الإمام الرضا عليه السلام.
- ↑ مهدی حائری تهرانی،مقدمه کتاب؛ منهاج البراعة في شرح نهجالبلاغة (خویی)، ویکی نور
منابع
- منهاج البراعة في شرح نهجالبلاغة (خویی)، ویکی نور، بازیابی : خرداد 97
- پایگاه نهج البلاغه، بازیابی: خرداد 97
- منهاج البراعة (شرح نهج البلاغة للميرزا الخوئيّ) || شبكة الإمام الرضا عليه ..،بازیابی: خرداد 97
- هاشمی خویی، حبیبالله، ویکی نور
- دكتر سيد محمدباقر حجتي ،منهاج البراعه في شرح نهجالبلاغه مقالات و بررسيها ـ شماره 47- 48، سال 1368
در دسترس:کتابخانه دیجیتالی تبیان،باریابی:12خرداد97