تکفیر
تكفیر:
نسبت دادن كفر به مسلمان/ ساقط و بىاثر كردن طاعت، گناه را/ محو كردن خداوند، گناهان صغیره را به سبب اجتناب از گناهان كبیره/ پرداختن كفّاره سوگند و مانند آن (رجوع شود به: كفاره)/ نهادن یك دست بر دست دیگر هنگام قرائت در نماز. (رجوع شود به: تكتف)
از تكفیر به معناى اول به مناسبت در باب حدود و تعزیرات سخن گفته شده است. اگر كسى به مسلمانى نسبت كفر دهد تعزیر مىشود.[۱]
واژه تكفیر به معناى دوم به مناسبت در باب شهادات بكار رفته است.
تكفیر مقابل احباط اصطلاحى كلامى و مراد از آن، این است كه طاعت بیشتر گناه كمتر را باطل و بىاثر مىكند؛ بدین معنا كه عقابى بر آن مترتب نمىگردد.
گروهى از معتزله نظریه احباط و تكفیر را مطرح نموده؛ لیكن در چگونگى آن اختلاف كردهاند. برخى از آنان از طریق موازنه وارد شده و گفتهاند: به عنوان مثال اگر مكلف گناهى مرتكب شود كه ده جزء كیفر دارد سپس طاعتى با بیست جزء ثواب انجام دهد، ده جزء ثواب انجام گرفته، ده جزء از كیفر گناه را از بین مىبرد در نتیجه ده جزء ثواب باقى مىماند كه به مكلف به همان اندازه پاداش داده مىشود. عكس قضیه هم همینگونه است.
مشهور متكلمان امامیّه قائل به بطلان نظریه احباط و تكفیر معتزلى و در مقابل «موازنه» آنان، قائل به «موافات» هستند؛ یعنى اعطاى ثواب بر ایمان و طاعت، مشروط به علم خداوند متعال بر مردن مؤمن بر ایمان؛ و عقاب بر كفر و عصیان، منوط به علم الهى به مردن كافر بر كفر و گناهكار بر عدم توبه است.
برخى امامیّه گفتهاند: اصل سقوط ثواب ایمان به مردن بر كفر و سقوط عقاب كفر به مردن بر ایمان، غیرقابل انكار است و روایات زیادى بر محو بسیارى از طاعتها بر اثر ارتكاب گناهانى و كفاره قرار گرفتن برخى طاعتها براى بسیارى از گناهان، دلالت دارد؛ لیكن عمومیت و فراگیرى این مسئله نسبت به همه طاعات و معاصى معلوم نیست و نیز معلوم نیست مبناى این سقوط، احباط و تكفیر است و یا موافات.[۲]
برخى پنداشتهاند تقسیم گناه به كبیره و صغیره مبتنى بر نظریه احباط و تكفیر معتزلى است؛ یعنى هر گناهى كه به سبب طاعت از بین برود صغیره و هر گناهى كه طاعت را از بین ببرد كبیره است. اما این گمان باطل است؛ زیرا مشهور امامیه در عین تقسیم گناه به كبیره و صغیره قائل به بطلان احباط و تكفیر معتزلى شدهاند.[۳]
از تكفیر به معناى سوم به مناسبت در باب صلات سخن رفته است. بنابر قول مشهور - كه گناه را به كبیره (رجوع شود به: گناه كبیره) و صغیره (رجوع شود به: گناه صغیره) تقسیم كردهاند - اجتناب از گناهان بزرگ (كبائر) سبب تكفیر گناهان كوچك (صغائر) از سوى خداوند متعال است. چنانكه ظاهر برخى آیات بر آن دلالت دارد.[۴]
در تحقق عدالت - بنابر قول مشهور مبنى بر تقسیم گناه به دو قسم - اجتناب از كبائر و عدم اصرار بر صغائر كفایت مىكند و صرف ارتكاب صغائر به عدالت ضرر نمىرساند. برخى گفتهاند: زیان نرساندن صغائر به عدالت شخص در فرض یادشده مبتنى بر تكفیر صغائر به سبب اجتناب از كبائر نیست، بلكه بر اساس مفاد ادله موجود است.[۵]
پانویس
- ↑ كتاب السرائر، ج3، ص529.
- ↑ عدة الداعى/230؛ الفصول المهمة، ج1، ص283؛ بحارالانوار ج5، ص 332-334.
- ↑ جواهرالكلام، ج41، ص29.
- ↑ سوره نساء/ 31؛ سوره آل عمران 193؛ رسائل فقهیة (شیخ انصارى)/ 50؛ مفتاح الفلاح/ 630-631.
- ↑ جواهر الكلام، ج13، ص 305-308.
منابع
جمعى از پژوهشگران زیر نظر سید محمود هاشمى شاهرودى، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهمالسلام، جلد 2، ص 601