ارهاص

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۷ اوت ۲۰۱۲، ساعت ۰۵:۱۷ توسط Saeed zamani (بحث | مشارکت‌ها) (تعیین رده)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

زمینه‌سازى براى وقوع بعثت انبیا علیهم‌السلام.

ارهاص در لغت به ‌معناى «اثبات» و «اصرار» از ریشه «ر‌ـ‌ هـ ‌ـ‌ ص» (تأسیس بنیان، ساختن رگه‌زیرین بنا)[۱] و «رِهص» (شالوده، چینه و بنیان) آمده است.[۲] براى ارهاص معانى دیگرى نیز گفته ‌شده است.[۳]

در اصطلاح متكلمان، حوادث خارق‌العاده[۴] یا شگفتى[۵] است كه در آستانه میلاد انبیاء و یا بعد از آن و پیش از بعثت ایشان به وقوع مى‌پیوندد[۶] و از نبوت آن‌ها در آینده حكایت دارد تا مردم با مشاهده آن امور، آماده شنیدن دعوت انبیا علیهم‌السلام شوند.[۷]

آنچه مقدمه آماده‌سازى پیامبران براى نبوت باشد مانند تذكرات غیبى به ایشان نیز، ارهاص دانسته شده است[۸] تناسب بین معناى لغوى و اصطلاحى آن، این است كه با ارهاص، شالوده نبوت پى‌ریزى مى‌شود.[۹]

ارهاص همچون معجزه و كرامت از باب لطف است؛[۱۰] و زمینه انجام اطاعت و دورى از گناه را فراهم مى‌سازد.[۱۱] تفاوت ارهاص با معجزه در این است كه ارهاص، پیش از زمان دعوت و بدون تحدى (مبارزه‌طلبى) است.[۱۲] گرچه متكلمان گاهى از باب مجاز و ‌علاقه مشابهت یا تغلیب به ارهاص معجزه نیز ‌گفته‌اند.[۱۳]

بعضى از متكلمان معتزلى ارهاص را نپذیرفته‌اند. چنان‌كه كرامت را نیز انكار نموده‌اند[۱۴] آنان ارهاصات واقع شده در هر عصرى را به پیامبر موجود در آن عصر نسبت داده و از معجزات وى مى‌دانند[۱۵] و این در ‌حالى است كه برخى از ارهاصات در زمانى تحقق یافته كه پیامبرى وجود نداشته است.[۱۶]

برخى، آماده‌سازى اذهان براى وقوع ولایت اولیا را نیز ارهاص دانسته‌اند بنابر این سخن گفتن حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام را در رَحم مادر[۱۷] و خواندن سوره مؤمنون به ‌وسیله امام على علیه‌السلام لحظاتى پس از ولادت[۱۸] و سخن گفتن دیگر امامان بلافاصله پس از ولادت و كرامات آنان در خردسالى را ارهاص به ‌شمار آورده[۱۹] و تفاوت آن با كرامت را در پیش از موعد بودن ارهاص دانسته‌اند.[۲۰]

در تاریخ، ارهاصات بسیارى براى پیامبران به خصوص نبى ‌اكرم صلی الله علیه و آله نقل شده است.[۲۱] در قرآن گرچه به ارهاص تصریح نشده است ولى آیاتى از قرآن به وقایعى اشاره دارد كه از ارهاصات پیامبران دانسته شده و یا مى‌توان آن‌ها را از مصادیق ارهاص دانست.

ارهاصات یوسف علیه‌السلام

1. دور ساختن از گناه:

با این ‌كه تمام شرایط و امكانات تحقق گناه براى حضرت یوسف علیه‌السلام فراهم بود،[۲۲] وى خدا را در خلوت‌ها شاهد و ناظر دیده، بندگى او را برگزید و خود را آماده پذیرش هر گونه سختى نمود: «...قالَ مَعاذَاللّهِ اِنَّهُ رَبّى اَحسَنَ مَثواىَ اِنَّهُ لایُفلِحُ الظّلِمون» (سوره یوسف/12، 23) و با كمك برهان الهى از ارتكاب گناه خوددارى كرد: «...لَولا اَن رَءا بُرهنَ رَبِّهِ... لِنَصرِفَ عَنهُ السّوءَ والفَحشاءَ‌...».(سوره یوسف/12،24)

2. شفاى چشمان یعقوب با پیراهن:

حضرت یوسف علیه‌السلام به برادرانش گفت: پیراهنم را ببرید بر صورت پدرم بیندازید تا بینا شود: «اِذهَبوا بِقَمیصى هذا فَاَلقوهُ عَلى وجهِ اَبى یَأتِ بَصیرًا‌...». (سوره یوسف/12، 93) با توجه به این ‌كه غالباً خواب‌هاى صادق پیامبران را كه از نبوت ایشان گزارش مى‌دهد، ارهاص مى‌خوانند.[۲۳]

ممكن است خوابى كه یوسف علیه‌السلام براى پدر خود نقل مى‌كند كه یازده ستاره، خورشید و ماه براى وى سجده مى‌كنند: «اِنّى رَاَیتُ اَحَدَ عَشَرَ كَوكَبـًا والشَّمسَ والقَمَرَ رَاَیتُهُم لى سجِدین» (سوره یوسف/12،4) را از ارهاصات وى به ‌شمار آورد.

نجات از چاه و پرورش در خانه عزیز مصر، (سوره یوسف/12،100) و علم تعبیر خواب (سوره یوسف/12،21) نیز از ‌جمله مواردى است كه شاید بتوان آن‌ها را از دیگر ارهاصات حضرت یوسف علیه‌السلام دانست. گفتنى است تمام این حوادث را در ‌صورتى مى‌توان از ارهاصات حضرت یوسف علیه‌السلام دانست كه پیش از نبوت آن حضرت باشد.

ارهاصات موسى علیه‌السلام

1. وحى (الهام) به مادر موسى علیه‌السلام:

خداوند به مادر موسى وحى كرد كه او را شیرده و در دریا بینداز و ترس و اندوه به دل راه مده كه ما او را به ‌تو باز ‌مى‌گردانیم: «و‌اَوحَینا اِلى اُمِّ موسى اَن اَرضِعیهِ فَاِذا خِفتِ عَلَیهِ فَاَلقیهِ فِى‌الیَمِّ و‌لاتَخافى و لاتَحزَنى اِنّا رادّوهُ اِلَیكِ‌...».(سوره قصص/28، 7)

2. نجات موسى علیه‌السلام از دریا:

هنگامى كه كارگزاران فرعون، موسى را از آب گرفته به نزد وى آوردند، چون چشم همسر فرعون به موسى افتاد به فرعون گفت: او چشم روشنى براى من و تو است. او را نكشید؛ شاید برایمان سودمند باشد یا او را به فرزندى بگیریم: «و‌قالَتِ امرَاَتُ فِرعَونَ قُرَّتُ عَین لى ولَكَ لاتَقتُلوهُ عَسى اَن یَنفَعَنا اَو نَتَّخِذَهُ وَلَدًا‌...». ‌(سوره قصص/28، 9)

3. بازگشت موسى به دامان مادر:

خداوند مى‌فرماید: موسى را به مادرش بازگرداندیم تا چشمش بدو روشن شود و غم نخورد و بداند كه وعده خداوند درست است: «فَرَدَدنهُ اِلى اُمِّهِ كَى تَقَرَّ عَینُها ولاتَحزَنَ و لِتَعلَمَ اَنَّ وَعدَاللّهِ حَقٌّ‌...». (سوره قصص/28،‌13)

ارهاصات عیسى علیه‌السلام

1. باردار شدن مریم علیهاالسلام بدون شوهر:[۲۴]

وقتى فرشتگان بشارت فرزند را به مریم دادند، مریم گفت: پروردگارا! چگونه فرزنددار شوم؛ در ‌حالى ‌كه بشرى با من تماس نداشته است؟ گفت: چنین است. خداوند هر چه بخواهد مى‌آفریند: «قالَت رَبِّ اَنّى یَكونُ لى وَلَدٌ ولَم‌ یَمسَسنى بَشَرٌ قالَ كَذلِكِ اللّهُ یَخلُقُ ما‌یَشاءُ‌...». (سوره آل ‌عمران/3، 47)

2. بارور شدن نخل خشك:[۲۵]

پس از وضع حمل مریمِ طاهره و نیاز وى به غذاى مناسب در آن حال، خداوند به وى فرمود: این تنه نخل را به ‌طرف خود تكان ده، رطب تازه‌اى بر تو فرو ‌مى‌ریزد: «و ‌هُزّى اِلَیكِ بِجِذعِ النَّخلَةِ تُسقِط عَلَیكِ رُطَبـًا جَنیـّا». (سوره مریم/19، 25)

3. جارى شدن جوى آب از كنار مریم علیهاالسلام:[۲۶]

هنگامى كه مریم علیهاالسلام به آب نیاز داشت جوى آبى از كنار آن حضرت جارى شد: «...‌قَد جَعَلَ رَبُّكِ تَحتَكِ سَریـّا». (سوره مریم/19، 24)

4. سخن گفتن عیسى علیه‌السلام در گهواره:[۲۷]

عیسى به كسانى ‌كه مریم علیهاالسلام را متهم ساخته بودند. فرمود: من بنده خدا هستم. خداوند مرا پیامبرى صاحب كتاب قرار داده است: «قالوا كَیفَ نُكَلِّمُ مَن كانَ فِى المَهدِ صَبیـّا × قالَ اِنّى عَبدُاللّهِ ءاتـنِىَ الكِتبَ و جَعَلَنى نَبیـّا». (سوره مریم/19، 29‌ـ‌30)

شایان ذكر است كه حضرت عیسى علیه‌السلام با جمله «و‌جَعَلَنى نَبیـّا» از پیامبرى خویش در آینده خبر داده و به ‌دلیل حتمى بودن وقوع آن از فعل ماضى استفاده شده است.[۲۸] بنابر این سخن گفتن وى در گهواره از معجزات آن حضرت به حساب نیامده بلكه از ارهاصات وى به ‌شمار مى‌آید.

گروهى از معتزله كه كرامات اولیا را انكار كرده‌اند نزول مائده آسمانى بر مریم (سوره آل ‌عمران/3،37) و سخن گفتن فرشتگان با وى (سوره آل ‌عمران/3،42‌ـ‌45) را نیز از ارهاصات حضرت عیسى علیه‌السلام دانسته‌اند.[۲۹]

ارهاصات پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله

1. نابودى اصحاب فیل:

در سال چهلم پیش از بعثت، همزمان با میلاد پیامبر صلی الله علیه و آله،[۳۰] اصحاب فیل كه قصد حمله به خانه كعبه را داشتند، شكست خوردند: «اَلَم تَرَ كَیفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِاَصحبِ الفیل».(سوره فیل/105،1)

داستان اصحاب فیل قضیه‌اى است كه در آن نمى‌توان شبهه كرد و در آن هنگامى كه این قصه در قرآن آمد برخى از كسانى ‌كه آن واقعه را دیده بودند هنوز از دنیا نرفته و آن را به ‌خاطر داشتند.[۳۱]

2. شرح صدر:[۳۲]

گرچه برخى شرح صدر در آیه: «اَلَم نَشرَح لَكَ صَدرَك». (سوره انشراح/94،1) را امرى جسمانى و مادى (شكافتن سینه حضرت) گرفته‌اند[۳۳] ولى برخى از محققان آن را ناظر به سعه وجودى رسول خدا صلی الله علیه و آله به نور الهى دانسته‌اند كه به واسطه آن گنجایش همه معارف الهى را یافته و در برابر آن‌ها احساس ضیق و تنگى نكرده است و درباره قصه‌اى كه موهم مادى بودن شرح صدر است (و ‌بعضى از تفاسیر آن را ذیل این آیه آورده‌اند) گفته‌اند، داستان مذكور از قبیل تمثل است و اعتقاد به مادى بودن آن اساساً باطل است.[۳۴]

چنانچه بتوان وقایعى را كه در ارتباط با تحقق نبوت در عالم تكوین به وقوع مى‌پیوندد، ارهاص نامید. منع و رجم شیاطین از 3 آسمان با تولد حضرت عیسى علیه‌السلام و از همه آسمان‌ها با تولد پیامبر‌اكرم صلی الله علیه و آله كه در روایتى از امام صادق علیه‌السلام در ضمن تفسیر «و‌حَفِظنها مِن كُلِّ شَیطن رَجیم» (سوره حجر/15، 17) وارد شده است[۳۵] از ارهاصات آن‌ها خواهد بود.

افزون بر موارد قرآنى، در تاریخ نیز نمونه‌هاى فراوانى از ارهاصات براى پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله گزارش شده است كه برخى از آن‌ها عبارت‌ند از: آشكار بودن نور پیامبر صلی الله علیه و آله در پیشانى پدرانش[۳۶] و ‌فرو‌ریختن 14 كنگره از ایوان كسرا؛ خاموش ‌شدن آتش‌كده فارس[۳۷] و خشك ‌شدن دریاچه ساوه هنگام ‌تولد حضرت،[۳۸] سایه ‌انداختن ابر بر سر حضرت[۳۹] و سلام‌كردن سنگ‌ها به آن ‌بزرگوار[۴۰] و‌..‌. گفتنى است سخن گفتن حضرت فاطمه ‌زهرا علیهاالسلام در رحم مادر[۴۱] و نیز خواندن سوره مومنون به ‌وسیله على علیه‌السلام لحظاتى پس از ولادت[۴۲] افزون بر این ‌كه مى‌تواند ارهاص براى ولایت خودشان باشد از ارهاصات پیامبر اكرم نیز محسوب مى‌شود.

در میان متكلمان معتزلى آن‌ها كه ارهاص را نپذیرفته‌اند، برخى از موارد قرآنى پیشین را بدین ‌شكل پاسخ داده‌اند: داستان اصحاب فیل، معجزه خالد بن‌ سنان است كه او را در آن زمان پیامبر مى‌دانستند.[۴۳]

نزول مائده بر مریم و سخن‌گفتن فرشتگان با وى و باردار شدن ایشان بدون همسر[۴۴] و باروَر شدن نخل خشك و جارى ‌شدن جوى آب، از معجزات حضرت زكریا علیه‌السلام است.[۴۵] سخن گفتن عیسى علیه‌السلام در گهواره به ‌دلیل كلام وى در قرآن «و‌جَعَلَنى نَبیـّا» (سوره مریم/19، 30) معجزه و در زمان نبوت آن حضرت بوده است.[۴۶]

پانویس

  1. لسان‌العرب، ج‌ 5، ص ‌343، «رهص».
  2. الصحاح، ج‌ 3، ص‌ 1042، «رهص».
  3. لغت‌نامه، ج‌ 2، ص‌ 1637، «ارهاص».
  4. كشاف اصطلاحات الفنون، ج‌ 1، ص‌ 141، «ارهاص».
  5. كشف المراد، شعرانى، ص‌ 491.
  6. روح البیان، ج‌ 10، ص‌ 510.
  7. همان؛ تلخیص المحصل، ص‌ 350.
  8. منشور جاوید، ج‌ 12، ص‌ 358.
  9. تلخیص المحصل، ص‌ 350.
  10. كشف المراد، شعرانى، ص‌ 49.
  11. كشف المراد، شعرانى، ص‌ 492؛ كشف المراد، حسن‌زاده، ص‌ 444.
  12. شرح المقاصد، ج‌ 5، ص‌ 12.
  13. شرح المقاصد، ج‌ 5، ص‌ 12‌ـ‌13.
  14. كشف المراد، شعرانى، ص‌ 491.
  15. شرح المواقف الایجى، ج‌ 8، ص‌ 226.
  16. شرح المواقف الایجى، ج‌ 8، ص‌ 226.
  17. منتهى‌الآمال، ج‌ 1، ص‌ 215.
  18. مناقب، ج‌ 2، ص‌ 198.
  19. مهر تابان، ص‌ 225.
  20. مهر تابان، ص‌ 225.
  21. كشف‌المراد، حسن‌زاده، ص‌ 353؛ البدایة والنهایه، ج‌ 1، ص‌ 213؛ شرح المقاصد، ج‌ 5، ص‌ 12.
  22. المیزان، ج‌ 11، ص‌ 120‌ـ‌125.
  23. منشور جاوید، ج‌ 12، ص‌ 358.
  24. بحارالانوار، ج‌ 14، ص ‌224؛ الفرقان، ج‌ 16، ص‌ 29.
  25. التفسیر الكبیر، ج‌ 13، ص‌ 528؛ الفرقان، ج‌ 16، ص‌ 296.
  26. التفسیر الكبیر، ج‌ 21، ص ‌528؛ الفرقان، ج‌ 16، ص‌ 296‌ـ‌297.
  27. مجمع‌البیان، ج‌ 2، ص‌ 295؛ بحارالانوار، ج‌ 14، ص‌ 222.
  28. شرح المواقف، ج‌ 8، ص‌ 226.
  29. كشف المراد، حسن‌زاده، ص‌ 476.
  30. التبیان، ج‌ 10، ص‌ 410؛ مجمع‌البیان، ج ‌10، ص‌ 825؛ التفسیرالكبیر، ج‌ 11، ص‌ 293؛ شرح تجرید، ص‌ 491.
  31. كشف المراد، شعرانى، ص‌ 490.
  32. التفسیرالكبیر، ج 32، ص 2؛شرح‌المواقف الایجى، ج‌ 8، ص‌ 225.
  33. التفسیرالكبیر، ج‌ 32، ص ‌206؛ شرح المواقف الایجى، ج‌ 8، ص‌ 225.
  34. المیزان، ج‌ 20، ص‌ 341، 317‌ـ‌318.
  35. البرهان، ج‌ 3، ص‌ 334؛ مناقب، ج‌ 1، ص‌ 56.
  36. شرح‌المقاصد، ج 5، ص 13؛ الصحیح من سیره، ج‌ 2، ص‌ 67.
  37. كشف‌المراد، حسن‌زاده، ص‌ 353؛ البدایة و‌النهایه، ج‌ 2، ص‌ 213.
  38. كشف‌المراد، حسن‌زاده، ص‌ 353؛ البدایة و‌النهایه، ج‌ 2، ص‌ 213.
  39. كشف المراد، حسن‌زاده، ص‌ 353؛ شرح المواقف، ج‌ 8، ص‌ 225؛ روح‌البیان، ج‌ 10، ص‌ 510.
  40. شرح المواقف الایجى، ج‌ 8، ص‌ 225.
  41. منتهى الآمال، ج‌ 1، ص‌ 215.
  42. مناقب، ج‌ 2، ص‌ 198.
  43. التبیان، ج 10، ص 410؛ مجمع‌البیان، ج 10، ص 447.
  44. التفسیر الكبیر، ج‌ 8، ص‌ 217؛ بحارالانوار، ج‌ 14، ص‌ 224.
  45. التفسیرالكبیر، ج‌ 21، ص‌ 528.
  46. بحارالانوار، ج‌ 14، ص‌ 222.

منابع

الله‌مراد انصارى ‌جیرفتی؛ دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 2، صفحه 539-543