جهاد اكبر
جهاد اكبر، مقابل جهاد اصغر (جهاد با دشمن بیرونى) عبارت است از ستیز و مخالفت با هوای نفس، یعنی مخالفت با آن دسته از خواهشهای نفس كه انسان را وادار به مخالفت با خداوند متعال و سرپیچى از دستورهاى او مىكند.
هدف از این جهاد ترك شهوتهاى شیطانى و گردن نهادن به دستورهاى خداوند متعال و پیراستن نفس از صفات ناشایست و آراستن آن به صفات نیكو است.
عنوان یاد شده برگرفته از روایتى از رسول خدا صلى الله علیه و آله است كه به گروهى از اصحاب كه از نبرد با دشمن بازمىگشتند، فرمود: مرحبا به قومى كه جهاد اصغر را به انجام رساندهاند و جهاد اكبر برایشان باقى است. گفتند: اى پیامبر خدا، جهاد اكبر چیست؟ فرمود: جهاد با نفس.[۱]
محتویات
تعریف
جهاد بر سه گونه است: 1- جنگ و مجاهده براى راندن و دفع دشمن آشكار. 2- جهاد با شيطان و اهريمن. 3- جهاد در مجاهده با نفس.[۲]
كلمه ی « جهاد » به معناى بذل جهد و كوشش در دفع دشمن است و بيشتر بر مدافعه به جنگ اطلاق مى شود و ليكن گاهى به طور مَجاز توسعه داده مى شود به طورى كه شامل دفع هر چيزى كه ممكن است شرى به آدمى برساند مى شود. مانند شيطان كه آدمى را گمراه مى سازد و نفس اماره كه آن نيز آدمى را به بديها امر مى كند و امثال اينها. در نتيجه جهاد شامل مخالفت با شيطان در وسوسه هايش و مخالفت با نفس در خواسته هايش مى شود كه رسول خدا (ص) اين قسم جهاد را « جهاد اكبر » ناميد.[۳]
جهاد اکبر در قرآن
در آیاتی از قرآن بحث مخالفت با هوای نفس و پیروی نکردن از آنها مطرح شده است:
- «و اما من خاف مقام ربه و نهی النفس عن الهوی* فان الجنه هی المأوی»؛[۴]
«هر کس که از مقام پروردگارش بیم داشته باشد و جلوی نفس را از هوی پرستی بگیرد، مأوی و جایگاه او بهشت است.»
- «أفرأیت من اتخذ الهه هواه»[۵]
«آیا دیدی آن کسی را که هوای نفس خودش را معبود خویش قرار داده است؟»
همچنین از زبان یوسف صدیق نقل می کند که به یک شکل بدبینانه ای به نفس خودش می نگرد:«و ما أبرء نفسی ان النفس لأماره بالسوء». [۶] «من خود را تبرئه نمی کنم چرا که مسلما نفس پیوسته به بدی ها امر می کند.»
جهاد اکبر در روایات
پيامبر عظيم الشّان اسلام فرمود: «جاهدوا أهواءكم كما تجاهدون أعدائكم». (با هواهاى نفسانيتان همانگونه جهاد كنيد كه با دشمنانتان). .[۷]
امام على عليه السلام :
«أفْضَلُ الجِهادِ جِهادُ النَّفْسِ عنِ الهَوى ، و فِطامُها عَن لَذّاتِ الدُّنيا.» برترين جهاد، مبارزه كردن با هواى نفْس و باز گرفتن آن از لذّتهاى دنياست.
امام على عليه السلام :
«غايةُ المُجاهَدَةِ أنْ يُجاهِدَ المَرءُ نَفْسَهُ.» نهايت جهاد، مبارزه انسان با نفْس خويش است.
امام على عليه السلام :
«اعلَموا أنَّ الجِهادَ الأكْبَرَ جِهادُ النَّفْسِ، فاشْتَغِلوا بجِهادِ أنْفُسِكُم تَسْعَدوا.» بدانيد كه جهاد اكبر جهاد با نفْس است، پس به جهاد با نفْسهاى خويش پردازيد تا نيك بخت شويد.
امام باقر عليه السلام :
«لا فَضيلةَ كالجِهادِ ، و لا جِهادَ كمُجاهَدةِ الهوى.» هيچ فضيلتى چون جهاد نيست و هيچ جهادى مانند مبارزه با هواى نفس نمى باشد .
امام صادق عليه السلام :
«إنَّ النّبيَّ صلى الله عليه و آله بَعثَ بسَرِيّة، فلَمّا رَجَعوا قالَ: مَرْحَبا بقَومٍ قَضَوُا الجِهادَ الأصْغَرَ و بَقِيَ الجِهادُ الأكْبَرُ . قيلَ : يا رسولَ اللّه ِ ، و ما الجِهادُ الأكْبَرُ ؟ قالَ: جِهادُ النَّفْسِ.» پيامبر صلى الله عليه و آله سپاهى را به جنگ گسيل داشت؛ وقتى برگشتند فرمود: خوشامد مى گويم به گروهى كه جهاد اصغر را انجام دادند، اما جهاد اكبر همچنان مانده است. عرض شد: اى پيامبر خدا! جهاد اكبر چيست؟ فرمود: جهاد با نفْس.[۸]
وجوب جهاد با نفس
شیخ حرّ عاملی در کتاب وسائل الشیعه در باب صد و یک، 1 910 حدیث در پیرامون "جهاد با نفس" برگزیده و آنها را سامان داده است. در این باب ده حدیث آورده شده است و مفاد آنها این است که مبارزه با نفس و اقدام به درمان بیماریهای نفسانی برانسان طالب کمال و سعادت، لازم و واجب است. واژه ی وجوب هرچند در هیچیک از احادیث این باب ذکر نشده، اما در برخی دیگر از احادیث مربوط به همین موضوع که در این باب ذکر نشده، آمده است مانند این سخن امام کاظم(ع) به هشام ابن الحکم: جاهد نفسک لتردّها من هواها فإنّه واجب علیک کجهاد عدوّک([1]: با نفس خود به مبارزه برخیز تا آن را از خواسته های [نادرستش] دور کنی. این مبارزه همانند جهاد با دشمن بر تو فرض و واجب است. افزون بر این، همینکه جهاد با نفس در برخی از روایات جهاد اکبر نامیده شده و در برخی دیگر أفضل الجهاد دانسته شده است و ما میدانیم که جهاد با دشمن از واجبات است، جهاد با نفس هم همانند جهاد با دشمن واجب، بلکه از آن واجبتر است.[۹]
نتیجه جهاد اکبر
« وَ الَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنين »[۱۰] و آنهايى كه در راه ما تلاش مى كنند، به طور قطع به راههاى خودمان آنان را راهنمايى مى كنيم؛ زيرا كه خداوند با نيكوكاران است.
معناى « جاهَدُوا فِينا» اين است كه جهادشان همواره در راه ما است، و اين تعبير كنايه از اين است كه: جهادشان در امورى است كه متعلق به خداى تعالى است، چه جهاد در راه عقيده باشد، و چه در راه عمل، و چون جهادشان در راه خدا است هيچ عاملى ايشان را از ايمان به خدا و اطاعت اوامر و نواحى او باز نمى دارد. « لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا » در اينجا خداى تعالى براى خود سبيلهايى نشان مى دهد، و راههاهر چه باشد بالآخره به درگاه او منتهى مى شود، براى اينكه راه را براى اين راه مى گويند كه به سوى صاحب راه منتهى مى شود، و آن صاحب راه منظور اصلى از راه است.[۱۱]
پانویس
منابع
- قران کریم
- تفسیر المیزان
- ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن
- فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهمالسلام، جمعى از پژوهشگران زیر نظر سید محمود هاشمى شاهرودى، جلد 3، ص 145.
- مرتضی مطهری، فلسفه و اخلاق
- محمدی ری شهری، میزان الحکمه