ملا غلامرضا قمى

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۱۰ توسط شیرین سادات حسینی (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای جدید حاوی ' {{بخشی از یک کتاب}} <keywords content='کلید واژه: ملا غلامرضا قمی، آثار ملا غلامرضا قمی، ...' ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)



رايت پژوهش

مقدمه

يكى از مفاخر علماى قم در اوائل قرن چهاردهم هجرى، حضرت آيت الله حاج ملا غلامرضا قمى معروف به «حاج آخوند» و صاحب كتاب معروف «قلائد الفرائد» است. - كه نامش در زاويه گمنامى مانده و كمتر به زندگى علمى او پرداخته اند. - در اين مقاله كوتاه به شرح اندكى از زندگى سراسر تلاش و كوشش وى مى پردازيم و نمايى از آگاهى و تعهد و مسئوليت او را باز مى نمايانيم.

ولادت

تاريخ تولد آن فقيه بزرگ به خوبى روشن نيست، اما از آنجا كه وى قريب السن و يا همسن مرحوم آيت العظمى حاج سيد صادق قمى - يار ديرين و هم‌مباحثه خويش - بوده و تاريخ ولادت او، 1255 ق بوده است. شايد سال تولد «حاج آخوند» نيز حدود 1255 ق باشد.(1)

تحصيلات

او پس از پشت سر نهادن دوران كودكى و نوجوانى و آموختن مقدمات علوم دينى در قم و تهران و اصفهان - كه نزد مرحوم علامه شيخ على نورى فلسفه را به مدت چهار سال بياموخت.(2) - و در سال 1279 ق به همراه دوست ديرين و هم‌مباحثه اش آيت الله حاج سيد صادق، رهسپار شهر علم پيامبر - نجف اشرف - گرديد و به مدت دو سال از درس‌هاى فقه و اصول استوانه دانش، استاد الفقهاء والمجتهدين شيخ انصارى بهره برده. اين دو سال در پرورش شخصيت علمى و بارورى استعداد او نقش بسزايى داشت، زيرا آن چنان كه از حاشيه اش بر رسائل شيخ برمى آيد، وى در اين مدت مبانى و گفتار شيخ اعظم را به خاطر سپرد و در جاى جاى كتاب به ذكر آن‌ها پرداخت.

پس از درگذشت شيخ انصارى در 1281 ق، وى با شركت در حلقه درسى آيات عظام: ميرزاى شيرازى و ميرزا حبيب الله رشتى به تكميل دانسته هاى خويش پرداخت. با مهاجرت ميرزاى شيرازى به سامرا، او هم بحثش حاج سيد صادق ملازمت ميرزا حبيب الله رشتى را برگزيدند و تا سال 1296 ق، به مدت 16 سال از درس‌‌هاى فقه و اصول آن وارث دانش شيخ انصارى بهره بردند.(3)

سپس در اواخر سال 1296 ق، به همراه دوستش رهسپار سامرا شد و دو سال نيز از درس آيت الله العظمى ميرزاى شيرازى بهره برد و با مكتب فقهى سامرا نيز آشنا شد.

بازگشت به قم

مرحوم حاج آخوند و آقاى حاج سيد صادق، در سال 1298 ق، به زادگاه خويش بازگشتند و بر مسند تدريس، افتاء، وعظ و ارشاد و امامت جماعت تكيه زدند. مردم حق‌شناس قم هم - كه دو تن از بهترين دانش آموختگان نجف را در ميان خويش مى ديدند. - گرد آنان را گرفتند و به استفاده از محضرشان پرداختند.

آيت الله ملا غلامرضا، ساليان فراوان در مسجد شريف امام حسن عسکری علیه‌السلام به تدريس علوم اهل بيت و اقامه جماعت و ارشاد مؤمنان پرداخت و مرحوم حاج سيد صادق هم بيشتر رسيدگى به دعاوى، قضاوت شرعى و فصل خصومات را بر عهده گرفت.(4)

شاگردان

از شمار تلامذه مرحوم حاج آخوند اطلاع دقيقى در دست نيست، اما مسلم آنست كه فضلاء و طلاب حوزه علميه قم نزد اين استاد فقه و اصول به شاگردى پرداخته اند. برخى از آنان عبارتند از:

  • 1- مرحوم آيت الله حاج سيد محمود روحانى قمى (1307-1381 ق) فرزند آقا سيد صادق قمى؛(5)
  • 2- مرحوم آيت الله حاج شيخ محمدجواد قمى (1295-1374 ق)؛
  • 3- مرحوم آيت الله حاج شيخ عبدالهادى حاج آخوند (م 1385 ق)؛
  • 4- مرحوم علامه شيخ محمدعلى ارجستانى كچوئى (م 1330 ق) صاحب «انوار المشعشعين فى شرافة قم والقميّين»؛(6)
  • 5- مرحوم آيت الله حاج سيد عباس رضوى مبرقعى (م 1335 ق).

تأليفات

اميرالمؤمنين امام على علیه‌السلام راه ارزيابى انسان را تأليفات و نوشته هاى او مي‌داند و مى فرمايد: كتاب الرجل عنوان عقله و برهان فضله(7)(كتاب مرد نشانه خردمندى و دليل فضل اوست) و «عقول الفضلاء فى اطراف اقلامها»(8)(خردهاى دانشمندان به گرد قلم‌هايشان است.)

آيت الله ملا غلامرضا قمى نيز با اغتنام از فرصت‌ها به تدريس منظم فقه و اصول، تربيت شاگردان و تأليف كتابهاى علمى مى پرداخت. برخى از تأليفات ايشان عبارت است از:

1- قلائد الفرائد يا «قلائد العقيان على نحور الخُرّد الحسان»:

اين كتاب مشهورترين تأليفات ايشان و يكى از بهترين حاشيه هاى فرائدالاصول به شمار مى رود كه در سال 1315 ق، در تهران به خط زيباى ميرزا زين‌العابدين قمى و با تقريظ منظوم علامه اديب حاج سيد مهدى قمى به چاپ رسيد.(9)

اين تقريظ چنين است:

يا سالكا سواحل الرسائل × قد اغرق امواجها القوافل

كم ركبوا سفينة البرائة × و راموا الاستصحاب بالقرائة

تحيّروا فى لجج القواعد × ما وصلوا حقيقة المقاصد

عليك فى بلوغك الفوائد × بهذه القلّادة للفرائد

قد نزلت فى كتب الاصول × منزلة الربيع فى الفصول

كاملة دقائق القوانين × كاشفة الغطاء من العناوين

تملأ من بدائع الدقيقة × تميّز المجاز عن حقيقة

قال لنا السادة و رخوها × أجبتُهم «بديهة خذوها».(10)

استاد معظم آيت الله آقاى حاج سيد موسى شبيرى زنجانى درباره اين كتاب مى فرمايد: «براى مبتدى بهترين شرح، قلائد العقيان است كه شرح سهل التناول و مختصرى است و شارح كلمات شيخ را خوب فهميده است».(11)

جناب استاد آيت الله آقاى حاج سيد مهدى روحانى، نيز فرمودند: «وقتى جد ما آقاى حاج سيد صادق، اين كتاب را ديد، فرموده بود: علم و دانش ملا غلامرضا بيش از اين است و اين كتاب همه علم او نيست».

اين تعليقه شامل ويژگي‌هايى است، كه عبارتند از:

  • 1- از آغاز تا پايان رسائل را دربر مى گيرد.
  • 2- اين كتاب، آكنده از مطالب توضيحى، نقد و ايراد بر مطالب شيخ، اشتقاق شقوق، تمهيد مقدمات براى مباحث كتاب و تكميل ايرادها و انتقادات شيخ بر ادله است.
  • 3- عبارات در برخى جاها، بسيار زيبا، مسجع و مقفى است (ص 2 و 62).
  • 4- برخى از حواشى بسيار مفصل و خواندنى است - به ويژه فصل استصحاب -
  • 5- معرفى كتاب‌ها و مؤلفين آن‌ها (ص 59 و 62) - درباره قرب الاسناد و غوالى اللّئالى -
  • 7- لغت شناسى (ص 40، 61، 64، 65 و 473).
  • 8- فوايد رجالى (ص 62، 64، 65 و 67).
  • 9- استفاده از كتاب‌هاى تفسيرى، حديثى، رجالى و لغوى (ص 62).
  • 10- مطالب بسيار جالب و خواندنى (ص 15، 20، 63، 327، 274-280 درباره قاعده لاضرر، ص 501 و 502).
  • 11- معرفى علماء و فقهاء (ص 66 و 67).
  • 12- رفع دشوارى عبارات شيخ (ص 41 و 66).
  • 13- مشخص كردن گويندگان اقوال (ص 30، 245، 262 و 458).
  • 14- ذكر سخنان فقهاء از كتاب‌هايشان (ص 21، 247، 262، 263 و 483).
  • 15- بيان وجوه تأمل در سراسر كتاب.
  • 16- از همه مهم‌تر آن كه، مؤلف سخنان مرحوم شيخ را در مجلس درسش ضبط كرده و همه آن‌ها را در شرح عبارات كتاب آورده است. (ص 11، 13، 14، 18 و 20 - بحث شيخ درباره اخباري‌ها - ص 27، 56، 57، 59، 62 و 63).

مؤلف، عباراتى را كه مرحوم شيخ انصارى به جاى عبارات رسائل القا فرموده، ذكر كرده است. (ص 487 و 503)

  • 1- كوتاهترين بخش كتاب، فصل تعادل و تراجيح و مفصلترين بخش آن، فصل استصحاب (200 صفحه) است.(12)
  • 2- قواعد الاصول، درباره دو مسئله مهم «اجتماع امر و نهى» و مسئله «ضد».(13)
  • 3- صلاة المسافر.(14)
  • 4- كتاب الصلاة.(15)
  • 5- كتاب القضاء.(16)
  • 6- كتاب الديات.(17)
  • 7- كنوز الجواهر.(18)

فرزندان:

اميرمؤمنان امام على علیه‌السلام فرموده است: «الولد الصالح اجمل الذكرين؛(19) فرزندان شايسته، زيباترين دو ياد نيك است» و مرحوم آيت الله ملا غلامرضا نيز به جز تأليفات و شاگردان خويش، از نعمت داشتن فرزندانى صالح، زاهد و عالم نيز برخوردار بود. آنان عبارتند از:

1- آيت الله حاج شيخ محمدجواد مجتهد قمى (1295-1375 ق):

او مهتر و برتر فرزندان حاج آخوند بود كه پس از تولد در نجف اشرف، در هفت سالگى به قم آمد و پس از تحصيل مقدمات، سطوح فقه و اصول را در محضر پدر بزرگوارش و آيت الله حاج آقا احمد قمى - برادر آيت الله العظمى حاج آقا حسين قمى - فراگرفت و در 20 سالگى به اشاره پدرش به تهران ره سپرد و نزد حضرات آيات: ميرزا محمدحسن آشتيانى (فقه و اصول) و حاج شيخ على نورى، ميرزا محمود حكمى و شيخ عبدالكريم سبزوارى (حكمت و كلام) زانوى ادب به زمين زد و بهره هاى علمى بسيار برد و پس از سه سال توقف، به قم بازگشت و يك سال ديگر از پدرش بهره برد.

در سال 1319 ق، به نجف رفت و در درس آيات عظام: محقق خراسانى و سيد محمدكاظم يزدى حاضر شد و مبانى علمى خود را استوار ساخت. او پس از 14 سال، چند ماه پس از وفات پدر بزرگوارش در ربيع الاول سال 1333 ق به درخواست عموم مردم قم - كه از ايشان بازگشت به قم را خواسته بودند. - در ميان ابراز احساسات عموم اهالى كه به مناسبت ورود ايشان شهر را تعطيل عمومى كرده و تا چند كيلومترى به استقبال رفته بودند، به زادگاه پدرانش بازگشت و به تدريس، تأليف، وعظ و ارشاد پرداخت و به جاى پدرش، تصدى امامت مسجد امام حسن عسکری علیه‌السلام را بر عهده گرفت.

تأليفات گرانبهايش عبارتند از:

  • الف) تقريرات درس فقه آيت الله سيد محمدكاظم يزدى؛
  • ب) تقريرات درس اصول آيت الله ملا محمدكاظم خراسانى؛
  • ج) صراط المستقيم (4 ج): جلد اول - در اثبات صانع و توحيد، جلد دوم - در فروع دين، جلد سوم - در معاملات، و جلد چهارم - در عدم جواز تقليد ميت؛
  • د) سعادت بشر: در اثبات نبوت عامه و خاصه؛
  • ه) آيينه حق نما: در اثبات ولايت عامه و خاصه؛
  • و) توحيد قمى: در دو جلد به چاپ رسيده است.
  • ز) كتاب كيمياء: در اثبات معاد جسمانى كه در سال 1364 ق به چاپ رسيده است.
  • ح) ياقوت: رد بر ماديين و دهريون.(20)

وى مشغول نگارش كتاب «حادى عشر» - يازدهمين تأليفش - بود كه نداى حق را لبيك گفت. كتابخانه ايشان - به همراه كتابخانه پدرش كه به سفارش مرحوم حاج آخوند به وى واگذار شده بود. - پس از وفاتش، به آيت الله العظمى بروجردى واگذار و به دستور ايشان به كتابخانه مدرسه فيضيه تحويل داده شد.

وى در سال 1375 ق (1333 ش) درگذشت و پس از يك تشييع باشكوه و نماز آيت الله العظمى بروجردى بر پيكرش، در مسجد بالاسر حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها مدفون شد.(21) و نخستين مجلس بزرگداشت او از سوى آيت الله بروجردى در مدرسه فيضيه برگزار شد. فرزند وى - آقاى حاج محمدحسن اعرابى - داماد امام خمينى مى باشد.

2- مرحوم حجت الاسلام شيخ عبدالهادى حاج آخوند (م 1385 ق).(22)

3- مرحوم حجت الاسلام شيخ محمد حاج آخوند (م 1378 ق).(23)

4- مرحوم حجت الاسلام آقا حسين قمى (م 1379 ق).(24)

هر سه از شاگردان حضرات آيات عظام: حاج شيخ عبدالكريم حايرى يزدى، آقاى حجت، سيد محمدتقى خوانسارى و آيت الله بروجردى به شمار مى آيند.

درگذشت

سرانجام مرحوم حاج آخوند، پس از عمرى - قريب به 75 سال - سرشار از خدمات دينى و اجتماعى، در 16 ذی الحجه الحرام 1332 ق(25) بدرود حيات گفت و پس از يك تشييع در خور و شايسته، در ايوان آيينه حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها به خاك سپرده شد.(26) و وفاتش اثرى عميق از غم و اندوه در دل مردمان قم به جاى گذاشت.

در گفتار ديگران

برخى از تراجم‌ نگاران درباره شخصيت وى، جملاتى را نگاشته اند كه اوصاف او را به ما نمايانده اند. از جمله:

  • 1- شيخ آقا بزرگ تهرانى مى نويسد: دانشمند محقق، فقيه متبحر، و از بزرگان با شرافت قم...(27)
  • 2- شيخ محمدحسين ناصرالشريعه هم مى نويسد: وى از علماى بزرگ و فقهاى سترگ قم است كه در عصر خود، در اولين صف علماى اين بلد بود. علاوه بر فضل ظاهر، قدس باطن نيز داشت...(28)
  • 3- حاج شيخ مرتضى انصارى دزفولى نيز مى گويد: فقيه اصولى، زاهد متقى، محقق مدقق، جامع معقول و منقول و از اجله شاگردان شيخ بوده است...(29)

خصوصيات اخلاقى

مرحوم حاج آخوند عالمى متواضع و به دور از مظاهر تشخص و تعين بود، تنها به حل و فصل مشكلات دينى مردم و تدريس و تأليف و امامت جماعت مى پرداخت. آنقدر در چشم و دل مردم قم جاى گرفته بود كه مردم تكه‌هايى از پيراهن او را براى گذاشتن در كفن خويش، ذخيره مى كردند و آن را مايه مباهات خود مى دانستند. زمانى گروهى از مردم قم براى زيارت عتبات عاليات به سامرا مشرف شدند و وجوهات شرعيه خود را به مرحوم ميرزاى شيرازى تقديم داشتند. اما ميرزا از پذيرفتن آن‌ها سرباز زد و فرمود: مگر آقاى حاج آخوند در قم نيست كه شما وجوهاتتان را به سامرا آورده ايد؟ ببريد به ايشان بدهيد.

از مظاهر فروتنى حاج آخوند آن كه: روزى براى ايشان نامه اى آمده بود و در آن خطاب به «حجت الاسلام» شده بود. معظم‌له ناراحت شد و اين عنوان را زائد بر شأن خود دانست و فرمود: حجت الاسلام فقط شيخ انصارى بود و بس.

و به هنگام وفات، وصيت نمود تا جنازه اش همانند يكى از مردمان عادى و به دور از تشريفات تشييع شود، اما مرحوم حاج سيد محمدباقر - توليت آستانه مقدسه - فرمود: ما مقدارى از راه را به وصيت ايشان عمل مى كنيم و بعد از آن به صلاح‌ديد خود تشييع مى نمائيم. و هم از سر تواضع، اجازه عكسبردارى از خود را نمى داد و بدين دليل، تصويرى از او در دست نيست.(30)

پى نوشت

(1). مقدمه سر السعادة، ص 5.

(2). نقباء البشر، 1657/4؛ تاريخ قم، ص 278، هدية الرازى؛ ش 167 (احوال حاج سيد صادق قمى).

(3). ميرزا خود فرموده است: شيخ مرحوم سه چيز داشت: علم و سياست و زهد. علم خود را به من و سياستش را به آقا حسن شيرازى بخشيد و زهدش را هم با خود به گور برد. شيخ انصارى هم فرموده بود: من براى سه نفر درس مى گويم: ميرزا محمدحسن شيرازى، ميرزا حبيب‌الله رشتى و آقا حسن نجم‌آبادى. ر.ك: نقباءالبشر، 438/1.

(4). رجال قم، ص 99.

(5). آثار الحجة، 72/2.

(6). كتابشناسى آثار مربوط به قم، ص 132.

(7). غررالحكم، 575/2، ح 41.

(8). همان، 502/2، ح 55.

(9). الذريعة، 164/17.

(10). «بديهة خذوها» ماده تاريخ تأليف كتاب - 1312 ق - است.

(11). ابعاد شخصيت شيخ انصارى، ص 23 (مجله مسجد، ش 17 (دى 1373)، ص 90).

(12). مجله آينه پژوهش، ش 27، ص 76-78.

(13). الذريعة، 178/17، نقباءالبشر، 1657/4.

(14). نقباءالبشر، 1657/4.

(15). همان مدرك.

(16). همان جا.

(17). همان مدرك.

(18). الذريعة، 171/18.

(19). غررالحكم، 65/1، ح 1704.

(20). كتاب كيمياء، ص 239، رجال قم، ص 150.

(21). آثار الحجة، 66/2 و 67، روزنامه نداى حق، سال 2، ش 8 (مقاله استاد حسين عمادزاده).

(22). آثار الحجة، 100/2؛ رجال قم، ص 130.

(23). همان، 108/2، رجال قم، ص 150.

(24). همان، 91/2.

(25). نقباءالبشر، 1657/4.

(26). تاريخ قم، ص 278.

(27). نقباءالبشر، 1657/4.

(28). تاريخ قم، ص 278.

(29). زندگى و شخصيت شيخ انصارى، ص 298.

(30). از افادات آقاى حاج محمدحسن اعرابى زيد عزه.

منابع:

(1). آثار الحجة يا تاريخ حوزه علميه قم، محمد شريف رازى، كتابفروشى برقعى، قم.

(2). آينه پژوهش (مجله)، نشريه دفتر تبليغات اسلامى، حوزه علميه قم.

(3). تاريخ قم، محمدحسين ناصرالشريعة، با مقدمه و اصلاحات: على دوانى، دارالفكر، قم.

(4). الذريعة الى تصانيف الشيعة، شيخ آقا بزرگ تهرانى،‌‌ دارالاضواء، بيروت.

(5). رجال قم، سيد محمد مقدس‌زاده، چاپخانه مهر ايران، 1335 ش.

(6). زندگى و شخصيت شيخ انصارى، مرتضى انصارى، اهواز، 1383 ق.

(7). سرالسعادة، سيد احمد حسين روحانى، مقدمه: سيد مهدى روحانى، چاپ قم.

(8). غررالحكم و دررالكلم، عبدالواحد بن محمد تميمى آمدى، ترجمه: محمدعلى انصارى قمى، چاپ قم، 1335 ش.

(9). قلائد الفرائد، ملا غلامرضا قمى، چاپ افست، قم، 1372 ش.

(10). كتابشناسى آثار مربوط به قم، سيد حسين مدرسى طباطبايى، قم، 1353 ش.

(11). كيميا، ملا محمدجواد قمى، چاپ قم، 1364 ق.

(12). نداى حق (روزنامه)، چاپ تهران، 1371 ق.

(13). مؤلفين كتب چاپى، خان بابامشار، تهران، 1342 ش، (ج 4، ص 695).

(14). نقباءالبشر فى قرن الرابع عشر، آقا بزرگ تهرانى، مشهد، 1404 ق.

(15). گفتار آقاى حاج محمدحسن اعرابى.

منبع

ناصرالدين انصارى قمى, ستارگان حرم، جلد 6