حمزة بن یعلی اشعری قمی
راوي صادق
يكي از كارهاي ارزشي، كه در مجامع فرهنگي جهان، از منزلت و جايگاه والايي برخوردار است؛ احياء يادمانِ چهرهها و الگوهاي تأثيرگذار بر روح و جان ملتها است. و اين پژوهش فرهنگي كه در منزلت و معرفي محدثان شيعي است، در اين فرايندِ مثبت فرهنگسازي قرار دارد.
نام و كنيه
در هنگام جستجو و بررسي در زندگينامه راويان شيعي، كه زادگاه و خاستگاه آنان قم بوده است، بدين نكته واقف میشويم كه حدوداً در اواخر سده دوم هجري در خاندان مردي از تبار اشعريان قم، به نام «يعلي اشعري» فرزند پسري پا به عرصه وجود گذاشت. اين كودك زندگي را در خاندان اشعري طراواتي ديگر بخشيد، و چنان كه نامگذاري رسم عموم انسانهاست، نام اين نورسيده حمزه انتخاب شد. كُنيهاش، ابويعلي است و منسوب به قبيله اشعريان قم است؛ بنابراين اشعري و قمی ناميده میشود.[۱]
خاندان
اشعريان در قم، ايمان، دانش و عشق به ولايت اهل بيت عصمت را در خويش جمع كرده بودند و اين يك پديده ارزشي است، به ويژه در آن روزگاري كه به آرمانها و مكتب اهل بيت علیهمالسلام كمتر توجه میشد. به هر حال در چنين موقعيت ممتازي، حمزة بن يعلي، پله پله، مراحل نوجواني و جواني را پشت سر نهاده و كمكم به جايي رسيد كه توانست مانند همتباران خويش، راه و روش امامان شيعي را، به عنوان الگوي زيستن برگزيند.
از پدرش اطلاع قابل استنادي در دست نيست؛ فقط از يك روايت، روشن میشود كه گويا پدر حمزة، در گروه راويان است. شيخ طوسی از محمد بن احمد بن يحيي اشعري قمي، از يعلي بن حمزة با يك واسطه از حضرت امام صادق علیهالسلام نقل میكند كه امام فرمود: هر كس كه براي نماز، به سمت مسجد حركت كند، گام بر هيچ خشك و تري نمینهد؛ مگر اين كه تمام طبقات هفتگانه زمين براي او تسبيح و ذكر میگويند.[۲]
حمزة بن يعلي در قم، به كسب دانش حديث پرداخت، اما از آنجا كه شعله دانش طلبي، و رسيدن به فيض حضور و زيارت امامان معصوم علیهمالسلام منتهاي آرزوي او بود. وي را بر آن داشت كه رنج سفر و هجرت از ديار خود را، با جان و دل بر خويش هموار سازد. با اين انگيزه بوده كه وي از قم به سمت حجاز، شهر مدينه و يا احياناً به خراسان يا بغداد، حركت كرد.
ترجمه نگاران دربارهاش نوشتهاند: «نه تنها ديدهگانش به ملاقات دو تن از امامان بزرگ شيعه، روشن شد؛ بلكه در جرگه ياران و محدثان اين دو بزرگوار قرار گرفت. رَوي عن الرضا علیهالسلام و عن ابي جعفرالثاني او از حضرت امام رضا و حضرت امام جواد علیهاالسلام روايت نقل میكند.
مقام ارجمند
حمزة بن يعلي، در راستاي بهرهمندي از دانش حديث، در جايگاه رفيعي قرار داشت به گونهاي كه تمام ترجمهنويسان شيعي، به شخصيت ممتازش ارج نهادهاند و او را اكرام نمودهاند. در اين جا سخن آن بزرگ ترجمهنويس شيعي، نجاشي را نقل میكنيم كه سخن و نظر او پايه و بنياد تمامی ترجمهنويسان بعد از اوست.
وي در منزلت حمزه چنين مینگارد: حمزه بن يعلي، ابويعلي اشعري قمي، محدثي، موجه و از چهرههاي برجسته و سلسله راويان شيعي است.[۳]
علامه حلی، محقق اردبيلي، صاحب وسائل الشيعه، آيت الله مامقاني و آيت الله خويي به نقل سخن نجاشي بسنده و آن را تأييد كردهاند.
استادان
در طليعه هر پژوهشي پيرامون شخصيتهاي برجسته، اولين نكتهاي كه ذهن انسان را متوجه خود میسازد، اين است كه اينان، در نزد چه استاداني بهرهمند میشدند و استادان آنها چه افرادي بودند. علت اين پرسش اين است كه سرشت انسان، اين را میيابد كه يكي از عِلَل بنيادين رشد و شكوفايي يك دانشور توانا، استاد است. بنابراين بايد بنگريم كه اين محدث والامقام، از محضر چه استاداني بهره برده است. در بررسيهاي انجام شده، به اسامی چند بزرگوار به عنوان استاد حديث او دست يافتيم.
- 1- زكريا بن آدم قمي؛
- 2- محمد بن حسن بن شبنوله اشعري قمي؛
- 3- علي بن ادريس، كه يكي از ياران حضرت امام رضا علیهالسلام است؛
- 4- محمد بن سنان؛
- 5- محمد بن خالد برقي قمي؛
- 6- عبدالله بن حسن؛
- 7- محمد بن داود بن محمد نَهدي؛
- 8- حسن بن معاويه؛
- 9- محمد بن فضيل.[۴]
حمزه بن يعلي معلومات خويش را به گروهي از شيفتگان اخبار امامان معصوم علیهمالسلام انتقال داده است و جمعي محضر او را قدر دانسته و از خرمن دانش و فضل او توشهها اندوختند. نام جمعي از شاگردان وي عبارت است از:
- 1- احمد بن محمد بن خالد برقي؛
- 2- محمد بن علي بن محبوب قمي؛
- 3- احمد بن محمد بن عيسي قمي؛
- 4- سعد بن عبدالله اشعري قمي؛
- 5- محمد بن احمد بن يحيي قمي؛
- 6- محمد بن حسن صفار قمي.[۵]
يادآوري
همان گونه كه اشاره شد، اين محدث بزرگ، از شاگردان دو تن از امامان معصوم علیهمالسلام است كه البته روزگار زيستن او با روزگار حيات آن دو امام بزرگوار، همزمان بوده است. با آن كه شخص بزرگي چون نجاشي میگويد: او از آن دو امام روايت میكند؛ ولي با تحقيق و بررسي در رواياتي كه از اين راوي شيعي، در كتاب هاي روايتي هست، اين نكته آشكار میگردد كه تمام روايات او، باواسطه است.
وي روايتهايش را با واسطه از امام صادق و امام موسي بن جعفر علیهاالسلام نقل نموده است. و روايتي كه بدون واسطه از امام رضا و امام جواد علیهاالسلام نقل كند، به دست نيامد. طبعاً بايد گفت، تمام روايات او به دست ما نرسيده و پارهاي از آنها، در گستره زمان در اثر حوادث و دگرگونيهاي سياسي و اجتماعي از ميان رفته است.
با اين كه حمزة بن يعلي از چهرههاي شيعي است؛ ولي شيخ طوسی در دو اثر رجالي خود، فهرست و كتاب رجال نامی از اين راوي نبرده است. بدين لحاظ است كه محقق گرانمايه، علامه شوشتری در اثر نفيس خود قاموس الرجال، بر شيخ طوسي انتقاد میكند؛ كه چرا اين محدث را در شمار محدثان شيعي نام نبرده است.[۶]
گرايش روايتي
در ميان محدثان و راويان اخبار، گرچه در نقل روايت همه با هم اشتراك دارند؛ ولي گرايشهاي روايتي آنها گوناگون و متفاوت است. برخي از آنان، بيشتر رواياتي را در رابطه با فضايل و حقانيت اهل بيت علیهمالسلام نقل كردهاند. برخي نيز روايات مربوط به خداشناسي و صفات خداوند متعال را مهمتر ديدهاند؛ ولي غالباً گرايشها در حوزه مسائل فقهي است. گرايش روايتي حمزة بن يعلي بيشتر فقهي است كه مربوط به حوزه رفتار مؤمنان است. در پايان اين نوشتار زماني كه روايات او را نقل كنيم، اين نكته روشن خواهد شد.
تأليف
روش جاري در ميان شاگردان مكتب اهل بيت علیهمالسلام چنين بوده كه اخباري را كه میشنيدند، مینوشتند و به شكل يك كتاب و مصنف[۷] به نسلهاي آينده منتقل میگردند. گرچه اين راوي نامور از محضر امامان معصوم علیهمالسلام و ياران آنها كسب دانش كرده و طبعاً بايد سيره آنان را به ارث برده باشد. اما از وي آثار ماندگار فراواني به جاي نمانده است و فقط دربارهاش گفتهاند: لَهُ كتاب يرويه عدّةُ من اصحابنا؛ او داراي كتابي است كه گروهي از عالمان و محدثان شيعي آن را روايت كردهاند.[۸]
متأسفانه در مورد نام اين كتاب، هيچ اطلاعي در دست نيست.
فرزندان
آيا حمزة بن يعلي داراي فرزند يا فرزنداني بوده است؟ آيا اگر فرزنداني داشته، در راستاي راه و روش پدرشان قدم برداشته اند يا نه؟ شايد بتوان گفت: چون كنيه حمزة بن يعلي ابويعلي است، پس او فرزندي داشته به نام يعلي[۹]؛ اما اين كه فرزندش هم از سلسله محدثان است، اطلاعي در دست نيست.
وفات
سرانجام حمزة بن يعلي، بعد از عمري تلاش، در راه نشر و گسترش اخبار امامان معصوم علیهمالسلام، ديده از جهان فروبست. اين كه وي در چه سالي و در كدام شهر از دنيا رفته و مكان خاكسپارياش كجا بوده، باز هم در پردهاي از ابهام قرار دارد. با توجه به اين كه يكي از شاگردان او به نام محمد بن حسن صفار در سال 290 ق. از دنيا رفته، شايد بتوان گفت او قبل از اين تاريخ، در اوائل نيمه دوم سده سوم هجري، جان به جان آفرين تسليم نموده است.
يادگارهاي مكتوب
روزه:
از امام صادق علیهالسلام درباره روزه روزي كه انسان ترديد دارد، آيا آخر ماه شعبان است يا اول ماه رمضان سؤال شد: امام فرمود: من اگر يك روز از شعبان را روزه بدارم، در نزد من محبوبتر است از اين كه يك روز از ماه رمضان را افطار كنم.[۱۰]
ماه رمضان
امام صادق علیهالسلام فرمود: هنگامی كه در آغاز ماه رجب، هلال ماه ديده شد، پنجاه و نه روز بشمار، روز شستمين را روزه بگير![۱۱]
فراخواني پدر و مادر در نماز
امام موسي بن جعفر علیهالسلام فرمود: اگر هنگامی كه انسان در نماز است - نماز مستحبي - پدرش او را فراخواند، نمازش را ادامه دهد و به ذكر و تسبيح مشغول باشد و اما اگر مادرش او را فراخواند، جواب دهد و میتواند نماز را بشكند![۱۲]
وضو گرفتن با آب گرم
امام صادق علیهالسلام فرمود: اشكالي ندارد اگر انسان با آبي كه با حرارت خورشيد گرم شده است، وضو بگيرد.[۱۳]
افطار روزه نافله و قضاي روزه واجب
از صبح تا شب، هر زمان كه دلت بخواهد، میتواني افطار كني؛ اما در هنگامی كه قضاي روزه واجب را به جاي میآوري فقط میتواني تا هنگامی كه ظهر فرانرسيده، افطار كني.[۱۴]
آرزوي زيارت خانه خدا
امام ششم شيعيان علیهالسلام فرمود: كسي كه از مكه بازمیگردد، در حالي كه قصد دارد در آينده نيز به مكه مشرف شود، عمر او زياد میگردد.[۱۵]
پانویس
- ↑ رجال نجاشي، ص 102، چاپ داوري قم؛ رجال علامه حلي، ص 53؛ تنقيح المقال مامقاني، ج 1، ص 376؛ جامع الروات، ج 1، ص 283؛ معجم رجال الحديث، ج 6، ص 283، سال 1369 ش؛ وسائل الشيعه، ج 20، ص 184؛ معجم الثقات، ص 47؛ قاموس الرجال، ج 4، ص 51، چاپ جامعه مدرسين، 1415 ق؛ تهذيب المقال، سيد محمد ابطحي، ج 5، ص 227، چاپ نجف، 1417 ق؛ الجامع في الرجال، ص 69؛ منتهي المقال، ج 3، ص 140، مؤسسه آل البيت علیهمالسلام، چاپ 1416 ق؛ هداية المحدثين، ص 52.
- ↑ تهذيب الاحكام، ج 3، ص 281.
- ↑ رجال نجاشي، ص 102، (ثقةٌ ثقةٌ).
- ↑ ستارگان حرم، ج 9، ص 95.
- ↑ رجال نجاشي، ص 102؛ الجامع في الرجال، ص 69؛ جامع الروات، ج 1، ص 283؛ معجم الرجال، ج 6، ص 283؛ تهذيب الاحكام، شيخ طوسي، ج 6، ص 377.
- ↑ همان.
- ↑ قاموس الرجال، ج 4، ص 51، (مُصَنِّف بروزن مُعَظِّم).
- ↑ رجال نجاشي، ص 102.
- ↑ از اين جهت كه اشعريهاي قم، ريشه عربي داشتند و اهل يمن بودند و از طرفي عربها كنيه خودشان را به نام اولين فرزند خود برمیگزينند.
- ↑ فروع كافي، ج 4، ص 81، باب اليوم الذي يشكّ فيه، حديث 1، چاپ دارالكتب الاسلاميه.
- ↑ تهذيب الاحكام، ج 4، ص 247، حديث 83، (لاَنْ اصومَ يوماً مِنَ شعبان احَبُّ الّي مِن اَن اُفطِر يوماً مِن شهرِ رمضان).
- ↑ تهذيب الاحكام، ج 6، ص 377، حديث 1452، نشر صدوق، 1367 ش، (اِنَّ الرجُلَ اذا كان في الصلوة فدعاهُ الوالدُ فَليسبَّح و اذا دَعَتْهُ الوالده فَليَقُلْ لبّيك).
- ↑ تهذيب الاحكام، ج 1، ص 390، حديث 1114، (لابأس اَن يتوضّا بالماء الذي يُوضَعُ في الشمس).
- ↑ همان، ج 4، ص 349، حديث 424، (صومُ النافله لك اَن تُفْطِر ما بينك و بين الليل متي ما شئت و قضاء الفريضه لك ان تفطر الي زوال الشمس فاذا زالت الشمس فليس لك ان تفطر).
- ↑ فروع كافي، ج 4، ص 281، حديث 3، (مَنْ رَجَعَ مِنْ مكّه و هو ينوي الحجّ مِن قابلٍ زيدَ في عُمره).
منبع
ابوالحسن رباني سبزواري, ستارگان حرم، جلد 18، صفحه 80-86