بخت نصر

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۳ فوریهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۰۵:۵۶ توسط بهنام (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

لغت بخت نصر

این نام در اصل بابلى، با تلفظ «نبوكودورى اوصَّر Nabu - Kudurri - Ussur» متشكل از سه بخش «نبو: الهه حكمت بابلى»، «كودورو: جانشین یامرز» و «اوصّر: حمایت كن» است كه در زبان عبرى به صورت «نبوخدناصر» یا «نبوخدراصر» درآمده و در منابع اسلامى نیز به صورت «بُختُ نَصَّر» تغییر یافته ‌است.[۱]

در برخی منابع در وجه تسمیه بخت نصر آمده است: «بُخْتُنَصَرّ مرکب از دو نام بخت (به معنی پسر) و نصر (که نام بتی است) می‌باشد یعنی پسر بت نصر. گفته می‌شود که او را در حالی که طفلی بیش نبود کنار بت یافته بودند».[۲]

علامه قزوینی در مورد نوشتار و تلفظ صحیح این کلمه می‌گوید: صحیح بخت نصر است بضم باء موحده و سکون خاء معجمه و ضم تاء مثناة فوقانیه و نون مفتوحه و صاد مشدده مفتوحه که گاه نیز در کتابت متصل نویسند بختنصر و این ارجح و اکثراست در طی عبارات عربی و استعمال این کلمه با الف و لام بخت النصر غلط است.[۳]

عصر بخت نصر

در تاریخ از دو پادشاه به این نام یاد شده، نخستین آن‌ها متعلق به سلسله چهارم بابل و دومی متعلق به سلسله نو بابلی یا كلده است، شخص مورد بحث دومی می‌باشد که شهرت وى بر اثر حمله به اورشلیم (بیت‌المقدس) و بازتاب وسیع آن در كتاب ‌مقدس است.[۴]

بناهای عجیب بخت نصر در بابل

بُخْتُنَصَرّ برای رضایت خاطر همسرش (دختر هووخشتر پادشاه ماد) باغ‌های مرتفعی را بر تپه‌ای مصنوعی که مردمش ساخته بودند بنا کرد که این باغ‌ها به باغ‌های معلق بابل معروف و از عجایب هفتگانه دنیا به شمار می‌رفتند.

یکی از کارهای مهم دیگرش ساخت سدی بود که از طرف شمال و جنوب بابل برای حفاظت شهر از دشمن ساخت و این سدّ ممکن بود در موقع تهاجم خارجی، تمام جلگه بابل را از شمال به دریاچه تبدیل سازند.[۵]


تصرف بیت المقدس توسط بخت نصر

بخت نصر در سال 605 ق.م به جنگ فرعون مصر رفت و در حوالی کرکمیش وی را مغلوب ساخت و از آن جمله آنچه را که آن پادشاه در بین‌النهرین و شام و فلسطین داشت متصرف گشته بر آن‌ها خراج گذاشت. او پس از فتح اورشلیم بعضی اهالی من جمله حضرت دانیال علیه‌السلام و برخی پیروانش را به اسیری گرفته به بابل بازگشت.

بخت نصر در مدت فرمانروایی خود، سه بار به اورشلیم حمله و آن را محاصره کرد و مردمان آن را به اسیری به بابل آورد. سپس شخصی به نام صدقیا را حاکم آنجا قرار داد. پس از ده سال صدقیا از اطاعت بُخْتُنَصَرّ سرباز زد و او برای بار چهارم به آنجا حمله برد. صدقیا را دستگیر و پس از کشتن پسرانش در جلوی رویش خود او را نیز به طرز فجیعی شکنجه داد.[۶]


بخت نصر و حضرت دانیال نبی علیه‌السلام

شیخ صدوق در کتاب کمال الدین و تمام النعمه به سند خود از امام جواد علیه‌السلام به نقل از پدرانشان تا برسد به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روایتی نقل می کند که در ضمن آن آمده است:

«دانیال كه حجت وقت بود نود سال در دست بخت نصر اسیر بود و چون فضل او را دید و شنید كه بنى‌اسرائیل انتظار خروج او را دارند و امید فرج را از ظهور او و بدست او می‌جویند، دستور داد او را در چاه وسیعى انداختند و شیرى با او همراه كردند تا او را بخورد ولى شیر نزدیك او نرفت و دستور داد به او خوراك ندهند ولى خداى تبارك و تعالى بدست یكى از پیغمبران خود خوردنى و نوشیدنى به او می‌رسانید و دانیال روزها روزه بود و شب با خوراكى كه براى او ریخته می‌شد، افطار می‌كرد. گرفتارى براى شیعیان و قومش سخت شد.

و كسانى كه انتظار او را و ظهورش را داشتند و بیشترشان بر اثر طول غیبت او در دین شك كردند و چون گرفتارى دانیال علیه‌السلام و قومش به نهایت رسید بخت نصر در خواب دید كه افواجى از فرشتگان آسمان به چاهى كه دانیال در آن بود، فرود آمدند و به او مژده فرج می‌دادند، چون صبح شد از آنچه به دانیال كرده بود پشیمان شد و دستور داد او را از چاه برآوردند و چون بیرون آمد از شكنجه اى كه به او داده بود، عذر خواست و او را ناظر كارهاى كشور و قاضى مردم ساخت و هر كس از بنى‌اسرائیل پنهان بود عیان شد و سربلند كردند و دور دانیال علیه‌السلام را گرفتند و یقین به فرج كردند و اندكى بر این وضع گذشت كه دانیال وفات كرد».[۷]


بخت نصر در قرآن

نام بخت‌نصر در قرآن به طور صریح نیامده است ولى در تفاسیر قرآن‌ كریم‌ به‌ ویژه‌ تفسیر سوره اسراء از بختنصر، گاه‌ به‌ عنوان‌ یكى‌ از دو كافری‌ كه‌ پادشاهى‌ سراسر زمین‌ را یافت‌، یاد شده‌ است‌.[۸]

در گزارش‌ها و داستان‌هاى افسانه‌اى بسیارى كه تاریخ‌نگاران اسلامى و مفسران درباره بخت‌نصر ارائه داده‌اند ردپایى از اسفار عهد عتیق، كتب ربانى یهود و نوشته‌هاى ایرانیان قبل از اسلام به چشم مى‌خورد. تأثیر بخت‌نصر در اذهان راویان اسلامى اخبار تا جایى بوده كه هر حمله و رویداد ناآشنایى را در برهه‌هاى مختلف تاریخى به وى نسبت مى‌دادند.[۹]

در آیات ابتدایى سوره اسراء از دو بار عصیان و استكبار قوم یهود و به سبب آن، دو بار مجازات ایشان یاد شده است: «و‌قَضَینا اِلى بَنى اِسرءیلَ فِى الكِتبِ لَتُفسِدُنَّ فِى‌الاَرضِ مَرَّتَینِ ولَتَعلُنَّ عُلُوًّا كَبیرا». (سوره اسراء/17،4)

نخست بار، خداوند گروهى از بندگان نیرومند خود را بر ایشان مسلط مى‌كند: «فَاِذا جاءَ وَعدُ اُولهُما بَعَثنا عَلَیكُم عِبادًا لَنا اولى بَأس شَدید فَجاسوا خِللَ الدّیارِ و كانَ وَعدًا مَفعولا» (سوره اسراء/17،5) و پس از چندى دوباره قدرت و مكنتشان را بیش از پیش به آنان بازمى‌گرداند: «ثُمَّ رَدَدنا لَكُمُ الكَرَّةَ عَلَیهِم و اَمدَدنكُم بِاَمول و بَنینَ ‌و جَعَلنكُم اَكثَرَ نَفیرا» (سوره اسراء/17،6) تا آن كه هنگام وعده (كیفر) دوم، دشمنانشان چنان بر آنان سخت مى‌گیرند كه غم و اندوه بر چهره‌هایشان نمایان مى‌شود و آنچه را زیر سلطه گیرند، درهم مى‌كوبند: «...فَاِذا جاءَ وَعدُ الأخِرَةِ لِیَسوءوا وُجوهَكُم ولِیَدخُلُوا المَسجِدَ كَما دَخَلوهُ اَوَّلَ مَرَّة ولِیُتَبِّروا ما عَلَوا تَتبیرا». (سوره اسراء/17،7)[۱۰]

علامه طباطبائی رحمه الله در مورد این آیات می‌گوید: از آن روزى كه بنى‌اسرائیل استقلال و آقایی یافتند بلا و گرفتارى بسیارى (بیش از دو بلا) بر آن‌ها نازل شده است - به طورى كه تاریخ آن‌ها ضبط كرده - و این امکان وجود دارد که آیات مورد بحث را با دو تاى آن‌ها تطبیق داده شود، لیكن آن حادثه اى كه به طور مسلم یكى از دو حادثه مورد نظر آیات است، حادثه ایست كه به دست بخت نصر (نبوكدنصر) یكى از سلاطین بابل در حدود ششصد سال قبل از میلاد بر آنان آمده است.

وى پادشاهى نیرومند و صاحب شوكت و یكى از ستمكاران عهد خود به شمار مى رفت و در آغاز از بنى‌اسرائیل حمایت مى كرد ولیكن چون از ایشان تمرد و عصیان دید لشكرهاى بى شمار به سرشان گسیل داشت و ایشان را محاصره و شهرهایشان را در هم كوبید و همه را ویران ساخت، مسجد اقصى را خراب و تورات و كتب انبیاء را طعمه حریق ساخت و مردم را قتل عام نمود، به طورى كه جز عده قلیلى از ایشان آن هم از زنان و كودكان و مردان ضعیف، كسى باقى نماند.

باقیمانده ایشان را هم اسیر گرفته و به بابل كوچ داد، بنى‌اسرائیل همچنان در ذلت و خوارى و بى‌كسى در بابل بسر مى بردند و تا بخت‌النصر زنده بود و مدتى بعد از مرگ او، احدى نبود كه از ایشان حمایت و دفاع كند تا آن كه كسراى كورش یكى از پادشاهان ایران تصمیم گرفت به بابل سفر نموده و آنجا را فتح كند. وقتى فتح كرد نسبت به اسراى بنى‌اسرائیل تلطف و مهربانى نمود و به ایشان اجازه داد تا دوباره به وطن خود سرزمین مقدس بروند و ایشان را در تجدید بناى هیكل (مسجد اقصى) و تجدید بناهاى ویران شده كمك نمود و به عزرا یكى از كاهنان ایشان اجازه داد تا تورات را برایشان بنویسد و این حوادث در حدود چهارصد و پنجاه و اندى قبل از میلاد بود.[۱۱]


سرانجام بخت نصر

گفته شده در اواخر عمر در اثر گناهان بسیار به صورت حیوانی مسخ یا دیوانه شده، خود را گاو می‌پنداشت. برخی سرانجام وی را پس از دوره‌ای مسخ شدن و بخشش از سوی خداوند و بازگشت به هیئت انسانی ذكر كرده‌اند،[۱۲] وی در سال 561 قبل از میلاد از دنیا رفت و مدت سلطنتش را چهل و چهار سال ذكر كرده‌اند.[۱۳]

پانویس

  1. بخت نصر، محمدجواد معمورى، دائرة المعارف قرآن کریم، ج5، ص354.
  2. لغت نامه دهخدا به نقل از ناظم الاطباء.
  3. دهخدا به نقل از نامه علامه قزوینی به دکتر معین مورخ 9 خرداد 1325.
  4. بخت نصر، محمدجواد معمورى، دائرة المعارف قرآن کریم، ج5.
  5. لغت نامه دهخدا.
  6. لغت نامه دهخدا.
  7. كمال الدین/ ترجمه كمره اى، اسلامیه-تهران، چاپ: اول، 1377 ش، ج 1، ص263.
  8. [بخت نصر، روزبه زرین کوب، دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج11]، تاریخ بازیابی: 10 خرداد 1391
  9. بخت نصر، محمدجواد معمورى، دائرة المعارف قرآن کریم، ج5.
  10. همان
  11. ترجمه المیزان، ج 13، ص59.
  12. [بخت النصر، علی محمودی، پژوهشکده باقر العلوم]، تاریخ بازیابی: 10 خرداد 1391 به نقل از اعلام قرآن، مركز فرهنگ و معارف قرآن، قم، بوستان كتاب، 1386، ج 3، ص 56.
  13. همان به نقل از قاموس كتاب مقدس، مستر هاكس، تهران، اساطیر، 1377، ص 871.

منابع

  • بخت نصر، محمدجواد معمورى، دائرة المعارف قرآن کریم.
  • بخت نصر، لغت نامه دهخدا، قابل دسترس در سایت واژه یاب، تاریخ بازیابی: 10 خرداد 1391.
  • كمال الدین، محمد بن علی بن بابویه (شیخ صدوق)، ترجمه كمره اى، اسلامیه - تهران، چاپ: اول، 1377 ش.
  • بخت نصر، روزبه زرین کوب، دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج11، تاریخ بازیابی: 10 خرداد 1391
  • بخت النصر، علی محمودی، پژوهشکده باقر العلوم، تاریخ بازیابی: 10 خرداد
  • المیزان، علامه سید محمدحسین طباطبائی، دفتر انتشارات اسلامى جامعه ى مدرسین حوزه علمیه قم ، 1417 ق ، چاپ پنجم
  • ترجمه المیزان، سید محمدباقر موسوى همدانى، دفتر انتشارات اسلامى جامعه ى مدرسین حوزه علمیه قم ، 1374 ش.