نذر و عهد
یكی از اصطلاحات در فرهنگ قرآن، نذر است. نذر در لغت به معنای ملزم ساختن خود بر امری است كه از قبل الزامی بر انجام آن نداشته است. (لسان العرب، ابن منظور، ج14، ذیل واژه نذر؛ و نیز مفردات الفاظ قرآن كریم، ص797)
بنابراین، شخص با نذر كردن خود را ملزم و متعهد به كاری میكند كه در اصل تكلیف و الزامی در برابر آن نداشته است؛ ولی همین كه نذر كرد بر او لازم میشود براساس تعهد و الزام، عمل كند و التزام خویش را به شكل وفای به مفاد نذر نشان دهد.
علامه نجفی از بزرگ ترین فقیهان معاصر در كتاب ارزشمند جواهر الكلام در بیان اصطلاح فقهی آن میگوید كه نذر التزام به انجام یا ترك عمل است به گونهای مخصوص (جواهر الكلام، ج35، ص356)
به سخن دیگر، نذر اعم از انجام یا ترك كاری است كه از نظر حكم شرعی انجام یا ترك دادن آن بر انسان لازم نیست، ولی شخص با اجرای صیغه نذر، آن را بر خودش واجب كند، بنابراین انجام یا ترك آن كار بر او واجب شرعی میشود و در صورت تخلف میبایست تبعات آن را مانند كفاره نذر بپردازد.
محتویات
پیشینه نذر
با نگاهی به گزارشهای قرآنی این معنا به دست میآید كه نذر دارای پیشینه است و در میان اقوام پیش از اسلام نیز رواج داشته است. از جمله خداوند در آیه 35 سوره آل عمران گزارش میكند كه همسر عمران با خود نذر میكند تا فرزندش را برای خدمت در راه خدا آزاد كند و خداوند نذرش را پذیرفت و آن زن مومن، فرزندش مریم(س) را به خدمت خانه خدا فرستاد.
نذر از نظر حضرت مریم(س) و یهودیان، امری مطلوب و معروف بوده و او و سایر یهودیان هم عصر وی به نذر اعتقاد داشته و براساس آن عمل میكردند. البته نذری كه در آن عصر متداول بود، اشكال گوناگونی داشت كه از آن جمله میتوان به نذر سكوت اشاره كرد. (مریم، آیه26)
در میان مردم جاهلیت و پیش از اسلام در جزیره عربی نیز نذر متداول و رایج بود و شاید از همین جا بتوان دریافت كه نذر از آیینهای دین حنیف ابراهیمی(ع) بوده است كه در جزیره عربی باقیمانده بود. (بقره، آیه270)
توسل جستن برای رفع بلا، دفع مصیبت و جلب منفعت در میان همه اقوام، وجود داشته است و هر كسی میكوشید تا فضل و رحمت و محبت الهی را به شكلی به سوی خود و جامعه ای جلب نماید. شاید بتوان گفت كه برخی از احكام كه حضرت یعقوب(ع) برای رسیدن به مقاصد برخود واجب یا حرام كرده بود، از باب نذر بوده باشد. از این رو خداوند در تعرض به مسیحیان از احكام و قوانین الزامی سخن میگوید كه مسیحیان به عنوان رهبانیت برای خود وضع كرده بودند تا با توسل به این احكام و قوانین در جلب فضل و عنایت الهی بكوشند.
آنان در یك فرآیند، رهبانیتی را پدید آوردند كه بیرون از آموزههای معتدل وحیانی بود و ریاضتها و سخت گیریهایی را برخود تحمیل كردند تا بتوانند روحانیت خویش را دو چندان سازند و از دنیا و تعلقات آن بیرون روند. این رهبانیت هر چند كه براساس آموزههای وحیانی نیست؛ چرا كه با فطرت و طبیعت ذاتی انسان در تضاد است، ولی از آن جایی كه امری ارادی بود كه شخص به اختیار خود انتخاب میكرد و انجام میداد، مورد تایید قرار میگیرد، ولی هرگز به عنوان یك قانون شرعی، تایید و امضا نمی شود تا فراگیر و اجباری گردد. (حدید، آیه27) البته این كار در شریعت یهودی پیشینهای تاریخی دارد، چرا كه قرآن از حضرت یعقوب(ع) گزارش میكند كه آن حضرت(ع) برای خود قوانین سخت گیرانهای وضع كرده بود كه بعدها بنی اسرائیل آن را به عنوان قوانین الهی مورد تاكید قرار دادند؛ این در حالی بود كه خداوند آن قوانین را به عنوان قوانین الهی و وحیانی امضا و تایید نكرده بود. همین اتهام زنی بنی اسرائیل و یهود به خداوند درباره این قوانین و احكام سخت گیرانه بود كه خداوند را وادار میسازد تا از یهود بخواهد مدركی از تورات عرضه دارند كه خداوند چنین قوانینی را وضع كرده است. خداوند در آیه93 سوره آل عمران میفرماید: «همه خوراكیها بر فرزندان اسرائیل حلال بود، جز آنچه پیش از نزول تورات، اسرائیل (یعقوب) بر خویشتن حرام ساخته بود. بگو: «اگر جز این است و راست میگویید، تورات را بیاورید و آن را بخوانید.»
در حقیقت قوانین و مقررات شخصی را كه حضرت یعقوب(ع) برای خود وضع كرده بود، بعدها یهودیان به عنوان قوانین الهی مطرح میكردند و مخالفان با آن را مجازات و تنبیه مینمودند. همین شیوه غلط و نادرست یهودیان موجب شد تا خداوند با بیان این كه قوانین سخت گیرانه حضرت یعقوب(ع) ارتباطی به وحی و تورات ندارد، از یهودیان بخواهد تا مداركی از تورات درباره این قوانین و وضع الهی آن ارایه دهند؛ ولی از آن جایی كه در تورات این قوانین وجود نداشت، دست به تحریف میزنند و خود و دیگران را گمراه میكنند تا شیوه باطل خود را به عنوان دین الهی معرفی كنند. این همان بدعت باطلی است كه ایشان در پیش گرفتند و امری غیردینی را به دین و خدا نسبت دادند.
بنابراین، این شیوهها را میتوان بخشی از همان الزامی دانست كه در نذر از سوی شخص بر خود تحمیل میشود، ولی هرگز این بدان معنا نیست كه بر دیگران هم این الزام شود. به هرحال، میتوان استنباط كرد كه انسانها به اشكال مختلفی برای رسیدن به اهداف گوناگون و براساس انگیزههای متفاوت، به نذر و مانند آن توسل میجستهاند.
از گزارشهای قرآنی درباره چرایی نذر كردن به دست میآید كه مردم برای دست یابی به اهداف گوناگونی نذر میكردند و انگیزههای چندی، آنان را به این عمل میكشاند. از جمله از آیه 26 سوره مریم میتوان دریافت كه برای رهایی و فرار از تنگناهای اجتماعی از نذر بهره گرفته میشده است. همچنین از آیه 7 سوره انسان این معنا به دست میآید كه اشخاص برای شفای بیماران و درمان آنان به نذر متوسل میشدند.
در روایات درباره شان نزول سوره انسان آمده است كه امیرمومنان علی(ع) و فاطمه(س) و فضه برای شفای بیماری حسن و حسین(ع) به پیشنهاد پیامبر(ص) نذر روزه كردند. (تفسیر كبیر، فخر رازی، ج 10، ص 746 و نیز مجمع البیان، ج 9 و 10، ص 611؛ انوار التنزیل، بیضاوی، ج 4، ص 674؛ الكشاف، زمخشری، ج 4، ص 670)
امام صادق(ع) در روایتی كه در شان نزول همین آیه «یوفون بالنذر» از آن حضرت صادر شده، فرموده است: هنگامی كه امام حسن(ع) و امام حسین(ع) مریض بودند، روزی پیامبر خدا(ص) به ملاقات آنها آمد و به علی(ع) فرمود: خوب است جهت سلامتی فرزندانت نذر نمایی. علی(ع) فرمود: من نذر میكنم، چنانچه این دو بهبود یابند، سه روز را به جهت تشكر از خداوند روزه بدارم. سپس فاطمه(س) و همچنین فضه كه كنیز آنها بود، همین نذر را تكرار نمودند و خدای متعال لباس عافیت را به اندام آن دو امام پوشاند و ایشان نیز روزه گرفتند. (میزان الحكمه، ج 10، ص 48) با توجه به این روایت میتوان دریافت كه روزه گرفتن پس از بهبودی بوده است و امام حسن(ع) و امام حسین(ع) نیز روزه گرفتند كه داستان اطعام ایشان به فقیر و مسكین و اسیر در سوره انسان بیان شده است.
اهداف و انگیزههای نذر
پس نذر میتواند به انگیزهها و اهداف گوناگونی انجام گیرد كه از آن به فلسفه و چرایی نذر یاد میشود. از جمله اهداف و انگیزههای نذركننده میتوان به موارد زیر اشاره كرد:
1-رسیدن به مطلوب و برآورده شدن حاجت.
2-تقید به بندگی خدا و تلاش در جهت رسیدن به مقام قرب ربوبی.
3-تقویت انگیزش در جهت سیر و سلوك معنوی.
4-نجات از مصائب و رویدادهای سخت.
بنابراین، میتوان نذر را برای حل مشكلات و رهایی از مصیبتها و همچنین دست یابی به اموری خاص به كار گرفت. پس نذر در حقیقت نوعی توسل و وسیله جستن برای رسیدن به فضل الهی و تقرب به اوست. (مائده، آیه 35) نذر به عنوان وسیله تقرب و جلب محبت الهی مورد تایید شریعت اسلامی و آموزههای قرآنی قرار گرفته است.
شرایط نذر و احكام آن
اما درباره چگونگی و شرایط نذر باید توجه داشت كه نذر به معنای توسل جستن به خداوند از طریق انجام یا ترك كاری است كه مورد رضایت خداوند است. از این رو، میبایست توجه داشت كه متعلق نذر امری باشد كه در نظر عقل و شرع مقبول و صحیح باشد.
بنابراین، نمیتوان امری كه واجب یا مستحب است متعلق نذر برای ترك قرار گیرد یا امری كه حرام و مكروه است متعلق نذر برای انجام باشد. پس كارهای مستحب را میتوان بر خود واجب كرد یا مكروه را بر خود حرام نمود.
اساسا نذر در اموری مجاز است كه از نظر شرعی راجح باشد؛ مثلاً نماز شب كه مستحب است، شخص میتواند با نذر، آن را بر خود واجب كند یا ضیافت نیكان و نیكوكاران كه استحباب شرعی دارد، با نذر واجب میگرد. همچنین میتوان برای سلامتی، قبولی در درس و به خیر گذشتن حادثه نیز نذر كرد.
در فقه اسلامی نیز كتابی تحت عنوان نذر با فروعات فقهی فراوان وجود دارد. ملاك جواز نذر این است كه متعلق نذر، حرام یا مكروه نباشد.
خداوند در آیه 270 سوره بقره، نذر در معصیت را جایز نمیشمارد و آن را عامل قرار گرفتن فرد در جرگه ظالمان میداند.(مجمع البیان، ج 1 و 2، ص 660) خداوند در همین آیه نذر در معصیت را از عوامل محرومیت شخص از نصرت و یاری خداوند بر میشمارد.
اما اگر نذر به گونهای باشد كه حضرت یعقوب(ع) انجام داد و امر مباح یا مكروهی را بر خود حرام نماید، چنین نذری میتواند منعقد شود و نصرت و یاری خداوند را به همراه داشته باشد.
در شرایع گذشته، مادر اختیاردار كار و شغل فرزند بود. از این رو همسر عمران نذر میكند كه فرزندش خدمتكار خانه خدا شود. (آل عمران، آیه 35) ولی در حال حاضر چنین اختیاری برای مادر در شریعت اسلامی نیست. پس مادری نمیتواند همانند همسر عمران درباره شغل و كار فرزندش نذری داشته باشد و به تعبیر فقهی چنین نذری منعقد نمیشود.
شرط صحت نذر، خواندن صیغه نذر
از شرایط صحت نذر آن است كه صیغه نذر خوانده شود. صیغه نذر را شخص نذركننده میخواند و انشاء میكند؛ چنان كه همسر عمران و دخترش حضرت مریم(س) این گونه نذر كردند. (آل عمران، آیه 35 و نیز مریم، آیه 26)
از گزارش قرآن به دست میآید كه انشای نذر با تلفظ صیغه آن «رب انی نذرت لك» در شریعت یهودی پیش از شریعت عیسوی(ع) وجود داشته است. (همان آیات)
همچنین از شرایط نذر این است كه نام خداوند در نذر آورده شود (همان) و از آنجایی كه الله و رحمن از اسامی خاص خداوند است میتوان در نذر هر یك از این دو نام اختصاصی خداوند را به كار برد. خداوند میفرماید: ولله الاسماء الحسنی فادعوه بها. قل ادعوا الله او ادعوالرحمن فله الاسماء الحسنی (اسراء، آیه 110). از این رو ذكر الرحمن در صیغه نذر درست است و میتواند به جای الله قرار گیرد؛ «مریم، آیه 26) چرا كه الرحمن صفت نیست، بلكه اسمی همانند اسم الله است.
پس از نظر شرعی نذر وقتی واجب العمل است كه یا به صورت صیغه عربی (لله علی) خوانده شود و یا به صیغه فارسی كه در بردارنده این مضمون باشد: برای خدا برعهده من باشد اگر فلان حاجت و خواسته من برآورده شد، فلان كار را انجام میدهم، ولی اگر تنها از ذهن و قلب گذشته و خطور كرده باشد و صیغه نذر به صورت شرعی كه گفته شد خوانده نشود، این نذر وجوب عمل ندارد البته عمل به آن بی اشكال است اما برای صاحب نظر وجوبی در انجام آن ایجاد نمیكند.
در انعقاد نذر باید صیغه مخصوص یعنی لله علی كذا خوانده شود. برای نذر كردن میتوان چنین نیت كرد: برای خدا برعهده من باشد اگر بیمارم شفا یافت یا فرزندم در كنكور قبول شد فلان مقدار پول برای امام حسین(ع) یا حضرت ابوالفضل و در راه شادی روح آنها به فقراء بدهم و یا بر اقامه مجلس روضه آنها بدهم.
البته لازم نیست صیغه نذر را به عربی بخوانند، پس اگر نذر كننده بگوید: «چنانچه بیمار و مریض من خوب شود، برای خدا برعهده من است كه فلان مبلغ به فقیر بدهم»، نذر او صحیح است.
بنابراین، نذر در حقیقت پیمانی است با خداوند تا در نتیجه انجام عمل نیكی كه آدمی بر خویش واجب مینماید، حق تعالی حاجت او را برآورد. (تفسیر انوار درخشان، ج1، ص 353)
با توجه به تعریف نذر؛ نذر را میتوان نوعی عبادت، دعا و درخواست از خداوند دانست كه اتفاقا دارای تاثیر فراوان است و با هدف قرب الهی انجام میشود. به لحاظ شرعی، وفا نمودن به نذر چنانچه مشروع و مستحسن باشد و ضوابط شرعی آن مراعات شود، واجب است، زیرا كه مشمول آیه «اوفوا بالعقود» كه متضمن حكم وجوب وفاء به هر پیمانی است، میگردد.
از دیگر شرایط نذر میبایست به اخلاص و نیت خالصانه نذركننده اشاره كرد كه آیه 35 سوره آل عمران بدان توجه میدهد؛ چرا كه خلوص در نذر زمینه پذیرش آن از سوی خداوند را فراهم آورد. (آل عمران، آیات 35 و 36) و خداوند به صراحت در آیات 7 و 9 و 22 سوره انسان، علت پذیرش نذر اهل بیت(ع) و شفای حسنین(ع) را اخلاص اهل بیت(ع) میداند و این گونه بر نقش ویژه اخلاص در نیت و عمل در نذر تاكید میكند.
لزوم قصد قربت در عقد نذر (آل عمران، آیه 35، مریم، آیه 26، و حج، آیه 29) و همچنین لزوم ذكر نام خدا در صیغه عقد نذر (همان) از شرایط صحت نذر است.البته شرایطی چون مكلف بودن، عاقل بودن، مختار بودن و قدرت بر انجام و امكان متعلق نذر از دیگر شرایط صحت عقد نذر است كه از آیات قرآنی به دست میآید و فقیهان بر آن فتوا داده اند. (رساله امام خمینی، باب نذر)
لازم است كه شخص به نذری كه كرده عمل كند و وفای به نذر از مهم ترین اصول نذر است كه خداوند بارها در آیاتی بر آن تاكید كرده است. (همان و نیز حج، آیه 29، انسان، آیه 7)
آثار وفای به نذر
اگر كسی نذری كرد میبایست به مفاد نذر عمل نماید كه از آن به وفای به نذر یاد میشود؛ چرا كه مصداق عقود است و عقد با هر كسی بسته شود لازم است عقلاو شرعا به آن وفادار باشد و عمل نماید.
وفای به نذر آثار بزرگی دارد كه از جمله میتوان به یاری خداوند (بقره، آیه 270)، ورود به بهشت (انسان، آیات 5 و 7 و 12)، مصونیت از سختیهای قیامت (همان)، شادمانی و سرور در قیامت (همان) و ستایش خداوندی(همان) اشاره كرد.
از نظر قرآن، وفای به نذر آن چنان مهم است كه خداوند از كسانی كه برای امر كوچكی هم نذر كرده اند میخواهد تا در همان امر كوچك وفای به نذر داشته باشند. (بقره، آیه 270) از این رو واژههای نفقه و نذر را نكره آورده تا دلالت بر هر نوع و هر مقدار از نفقه و نذر داشته باشد هر چند كه اندك است.
به هر حال، نذر از ابزارهای توسل جویی بشر به خداوند و بهره مندی از نصرت و یاری الهی است. هر كسی در هر مشكلی گرفتار است یا خواسته ای دارد میتواند با توسل جویی از طریق نذر، خود را به خداوند نزدیك ساخته و از محبت و نصرت الهی بهره مند سازد. بنابراین، نذر را میبایست در جایگاهی چنین برتر دید و به آن به دیده یك رفتار نیك و سیره و سنت پیامبری نگریست و عمل كرد.
منبغ
فرشته محیطی روزنامه كيهان، شماره 20013 به تاريخ دوازدهم شهریور نود ، صفحه 6 در دسترس در پژوهشکده باقرالعلوم بازیابی هفتم اردیبهشت 1394