اسماعیل بن سعد اشعری قمی
محدث نيكسرشت
هر پديده مادى، به سوى نابودى روان است؛ ولى در ميان پديده هاى عالم هستى، مواردى مى توان يافت كه در تاريخ بشرى جاودانه مانده اند. شايد يكى از ماندگارترين آنها، دانشمندانند كه با تلاش و زحمت فراوان، نام خويش را بر تارك جهان حك كردند. از جمله آنان، اسماعيل بن سعد اشعرى است كه در اين نوشتار با او آشنا مى شويم.
اسم و لقب و ولادت
خاندان اشعرى، از خاندان هاى معروف شيعى در قم به شمار مى رود كه در عصر حضور امامان معصوم نقش برجسته و پويايى در بارورى انديشه شيعى و رونق بخشيدن به حديث آل رسول الله صلی الله علیه و آله داشته و در اين راستا مردان بزرگى را در دامن خود پرورانده است. در همان روزگار، از تبار اشعريان ساكن در قم، نوباوه اى چشم به جهان باز كرد كه براى او نام اسماعيل را برگزيدند. به مناسبت اين كه پدر اين كودك، به «احوص»(×) معروف بود، او هم به همين لقب، شهرت يافت و از آن رو كه از خاندان اشعرى بود و در قم زيست مى كرد، به «اشعرى قمى» هم ناميده مى شود.
تاريخ قطعى طلوع اين ستاره حرم اهل بيت، چندان دقيق و قابل اطمينان نيست؛ اما از بررسى هاى انجام شده، مى توان حدس زد كه او در نيمه دوم از سده دوم هجرى، در قم پا به عرصه هستى نهاد.
چون اين كودك در خاندان دانش و تقوا و ولايتمدار ديده به جهان گشود، طبعاً چنين محيط پاك و منورى در ترقى و تعالى روحى و معنوى او اثرگذار بوده است؛ به طورى كه پس از چندى با طى مراحل رشد و كمال و به مدد ذكاوت و سعى بليغ خود، در سلسله ناموران و روايتگران حديث اهل بيت علیهالسلام قرار گرفت و به فرجامى نيك نايل آمد.(1)
پدرش، سعد الاحوص نيز به گفته دانايان دانش رجال، يكى از راويان حديث بوده است. بعضى از محققان احتمال داده اند كه اسماعيل، برادرى به نام سعد بن سعد الاحوص داشته،(2) كه در اين صورت او هم مانند پدر و برادرش، اسماعيل يكى از محدثان نخبه شيعه و از ياران مورد اعتماد حضرت امام رضا علیهالسلام بوده است.(3)
از ياران امام
اسماعيل بن سعد قمى اشعرى، از همان اوان كودكى با مهر و محبت امامان شيعه بزرگ شد و پيوند عميق و ناگسستنى با خاندان پيامبر داشت. از اين رو از زادگاه خويش، براى طلب حديث به حجاز هجرت مى كند و رحل اقامت، در مدينه مى افكند تا خود را از سرچشمه هاى زلال علوم امامان شيعه سيراب سازد.
محدث برجسته شيعه، احمد بن محمد بن خالد برقى، نقل كرده است: اسماعيل بن سعد، يكى از اصحاب امام موسى بن جعفر علیهالسلام است.(4)
با كاوش در منابع فراوان علم رجال، اسماعيل علاوه بر اين كه از محضر حضرت امام كاظم علیهالسلام بهره برده، يكى از ياران معروف حضرت امام رضا علیهالسلام به شمار مى آيد؛(5) چنان كه تمامى رجالنويسان به اين حقيقت اشاره كرده اند كه: «انّه كان منْ اصحاب الرضا». به همين دليل است كه در جاى جاى رواياتى كه او نقل مى كند، مى بينيم كه اسماعيل بن سعد مى گويد: «سألتُ عن الرضا؛ از حضرت رضا سؤال كردم و امام چنين پاسخ داد».(6)
در محضر بزرگان
اسماعيل بن سعد قمى، كه جانش تشنه دريافت اخبار امامان علیهمالسلام بود، دامن همت به كمر زد و علاوه بر آن كه از محضر امامان معصوم علیهمالسلام، روايات فراوانى را اندوخت، نزد بزرگان حديث و فقه شيعه هم حاضر شد و از خرمن انبوه دانش و فضل آنان بهره ها گرفت. استادان روايتى او، در زمره پرفروغ ترين محدثان شيعه قرار دارند كه نام برخى از آنان به قرار ذيل است:
- 1. محمد بن خالد برقى قمى؛(7) كه نام او در سراسر كتاب هاى شيعه از درخشش ويژه اى برخوردار است و او از ياران حضرت رضا علیهالسلام به شمار مى رفت.
- 2. احمد بن محمد بن خالد برقى قمى؛ فرزند بزرگتر محمد بن خالد و صاحب كتاب ارزشمند «محاسن» است و مورد عنايت و اعتماد تمام عالمان شيعه و سنى است.(8)
- 3. احمد بن محمد بن عيسى اشعرى قمى؛(9) وى از پرمايه ترين، موجه ترين و نامآورترين عالمان مذهب جعفرى بوده و در قم سكونت داشته است؛ ولى براى گردآورى اخبار اهل بيت علیهمالسلام به كوفه و ساير شهرها، مسافرت مى كرد. ايشان نيز از شاگردان و ياران حضرت امام رضا و حضرت امام جواد و حضرت امام هادى علیهمالسلام بوده است.
- 4. يونس بن عبدالرحمن؛(10) از استوانه هاى علم و فضيلت در مكتب اسلام، به ويژه شيعه است. اين شخصيت بزرگ، چنان داراى باورهاى عميق دينى و پيوند محكم و خلل ناپذير با ولايت امامان شيعه بود، كه دانشمندان بزرگ دينى، او را در شمار «اصحاب اجماع» آورده اند. ايشان هم از ياران حضرت رضا علیهالسلام بوده است.
دو نكته
- 1. اين محدث بزرگوار هر چند آموخته هاى خود را از محضر امامان و بزرگان شيعه، به وسيله شاگردانش به نسل هاى آينده انتقال داد، ليكن در منابع معتبر از آنان نامى ذكر نشده است. با اين حال، اسماعيل فرزندى به نام سعد داشت كه رواياتى را از پدر بزرگوار خويش نقل مى كند.(11)
- 2. با وجود آن كه اسماعيل بن سعد روايات فراوانى را نقل كرده، اما اثر مكتوبى از خود بر جاى نگذاشته است.
اسماعيل بن سعد از منظر رجالنويسان
صاحبان قلم و انديشه هاى بزرگ رجال، از شيعه و سنى، همه او را ستوده و از او به نيكى ياد كرده اند، كه اين امر، حكايتگر منزلت و شايستگى اين محدث والامقام است.
شيخ طوسى در اين زمينه چنين مى نگارد: «اسماعيل بن سعد احوص، محدثى موجه است».(12) ساير بزرگان تراجمنويس، همين سخن طوسى را نقل و به آن بسنده كرده اند.(13)
ابن حجر عسقلانى - كه يكى از نقادان و برجستگان دانش تراجم و از عالمان اهل سنت است. - در اثر معروف خود، درباره اسماعيل بن سعد مى نويسد: «كان اسماعيل بن سعد اشعرى قمى، مِنْ رجال الشيعه؛(14) اسماعيل يكى از مردان بزرگ شيعه است».
يكى از فرهيختگان روزگار ما، درباره اسماعيل آورده است: «او يكى از محدثان برازنده و موجه شيعه است».(15) به هر حال از آنچه گفته شد، معلوم مى شود كه اسماعيل، شخصيتى مورد وثوق بوده است و شرح حال نويسان با ديده تكريم و تعظيم به او مى نگريستند.
گل واژه هاى عطرانگيز
براى اين كه جان خويش را از بوستان زيبا و دل انگيز روايات معطر سازيم، شايسته است گلچينى از گل هاى آن بوستان را به علاقه مندان ولايت اهل بيت علیهمالسلام تقديم كنيم. روايات ذيل همه، از طريق اسماعيل بن سعد نقل شده است.
سوگند
اسماعيل بن سعد قمى از حضرت امام رضا علیهالسلام مى پرسد: مردى قسم مى خورد، در صورتى كه در دلش چنين قصدى را ندارد؛ آيا اين سوگند ارزش و اثر دارد؟ امام فرمود: اساس سوگند بر نيت و قصد است.(16)(××)
تجارت با مال يتيم
اسماعيل مى گويد: از حضرت رضا علیهالسلام پرسيدم: آيا كسى كه از طرف پدر بچه يتيم، به عنوان وصى كارهاى مربوط به او را انجام مى دهد، آيا حق دارد مال آن يتيم را قرض بدهد يا با مال او تجارت و معامله كند؟ امام در پاسخ فرمود: اگر اين كار را انجام دهد و مال او تلف شود، اين وصى، ضامن مال آن يتيم است.(17)
حكم نماز با لباس ابريشم
اسماعيل بن سعد مى گويد: از حضرت امام رضا علیهالسلام پرسيدم: آيا مى شود در لباسى كه از پوست جانوران درنده ساخته شده، نماز خواند؟ فرمود: در آن لباس ها نماز نخوانيد. باز پرسيدم: آيا مرد مى تواند در لباسى كه از ابريشم بافته شده، نماز بخواند؟ فرمود: نه.(18)(×××)
نمازهاى واجب و مستحب
از حضرت امام رضا علیهالسلام مى پرسيدم: كه در شبانه روز، نمازها چند ركعت است؟ امام فرمود: پنجاه و يك ركعت(17 ركعت نمازهاى واجب و 34 ركعت نمازهاى مستحبى در شبانه روز).(19)(××××)
كراهت نماز بر فرش نقشدار
باز مى گويد: از حضرت رضا علیهالسلام پرسيدم: آيا نمازگزار مى تواند بر روى فرشى كه تصوير دارد، نماز بخواند؟ امام در پاسخ فرمود: ما اين كار را ناپسند مى دانيم. باز مى پرسد: كسى كه به خانه دوست خود مى رود و او داراى فرش هاى منقوش است؛ اين مرد چه كند؟ امام فرمود: بر روى آنها ننشيند و بر آنها نماز نخواند.(20)
(تذكر: لازم به ذكر است كه بسيارى از فقها با توجه به ادله ديگر، نهى امام در اين روايت را از باب كراهت دانسته اند نه حرمت.)
نماز بر جنازه مؤمن و منافق
اسماعيل بن سعد مى گويد: از امام علیهالسلام درباره نماز خواندن بر ميت پرسيدم. فرمود: چنان چه ميت، مؤمن بوده است. نماز او پنج تكبير دارد؛ ولى چنان چه ميت، منافق بوده است، چهار تكبير بگو و البته نماز ميت «سلام» ندارد.(21)
اعاده مال يتيم
روايت مى كند كه از حضرت امام رضا علیهالسلام پرسيدم: كسى كه وصى فرزندان يتيم است، پس از بلوغ ايتام مال و ثروتشان را به آنان عرضه مى كند؛ ولى آنان از گرفتن مال ها امتناع مى ورزند. در اين موقعيت وصى چه كارى انجام دهد؟ امام در پاسخ فرمود: لازم است كه اموال آنان را به خودشان برگرداند و (اگر نمى پذيرند) آنان را وادار به پذيرفتن كنيد.(×××××)
غروب ستاره
هر چند تاريخ دقيق رحلت اين محدث بزرگ در تراجم محدثان شيعه، روشن نيست؛ ولى با توجه به قرائن مى توان حدس زد كه او تقريباً در نيمه اول سده سوم هجرى، از فرش زمين به سوى عرش رحمن پرواز كرد.
پى نوشت
(1). رجال طوسى، ص 367، منشورات رضى قم؛ جامع الروات، ج 1، ص 96، انتشارات جهان تهران؛ منتهى المقال ابوعلى حائرى، ج 2، ص 61، مؤسسه آل البيت لاحياء التراث؛ بهجة الامال، ج 2، ص 267، طبع بنياد فرهنگ اسلامى؛ نقد الرجال، ابن داود، ص 55، منشورات رضى قم؛ نقد الرجال، سيد مصطفى تفرشى، ص 44، انتشارات الرسول المصطفى؛ معجم الرجال، ج 3، ص 137؛ قاموس الرجال، ج 2، ص 58، جامعه مدرسين؛ الجامع فى الرجال، ج 1، ص 254، پيروز قم؛ مجمع الرجال، ج 1، ص 212؛ لسان الميزان، ابن حجر عسقلانى، ج 1، ص 407، موسسه الاعلمى بيروت؛ تنقيح المقال ممقانى، ج 1، ص 134؛ مسندالرضا، عطاردى، ج 2، ص 520؛ معجم الثقات، ص 17؛ خلاصة الاقوال، ص 8 و وسائل الشيعه، ج 20، ص 140.
(2). حاشيه مجمع الرجال، قهپايى، ج 1، ص 212.
(3). ر.ك. ستارگان حرم، ج 5، ص 207.
(4). معجم الرجال، ج 3، ص 137.
(5). رجال شيخ طوسى، ص 367 و منتهى المقال، ابوعلى، ج 2، ص 61.
(6). تهذيب الاحكام، ج 2، ص 398، حديث 72 و من لايحضره الفقيه، ج 3، ص 371، مكتبة صدوق.
(7). فروع كافى، ج 3، ص 400 و معجم الرجال، ج 3، ص 137.
(8). معجم الرجال، ج 3، ص 137 و جامع الروات، ج 1، ص 96.
(9). تهذيب الاحكام، ج 9، ص 277.
(10). فروع كافى، ج 2، ص 3، كتاب الصلوه، حديث 1 و تهذيب الاحكام، ج 2، ص 3.
(11). ر.ك: تهذيب الاحكام، ج 2، ص 398، حديث 72 و ص 3، كتاب الصلوه، حديث 1.
(12). رجال طوسى، ص 367.
(13). معجم الرجال، ج 3، ص 137؛ جامع الروات، ج 1، ص 96 و نقدالرجال، تفرشى، ص 44.
(14). لسان الميزان، ج 1، ص 407.
(15). موسوعة الفقهاء، جعفر سبحانى، ج 3، ص 127.
(16). من لايحضره الفقيه، شيخ صدوق، ج 3، ص 371.
(17). تهذيب الاحكام، ج 9، ص 280.
(18). فروع كافى، ج 3، ص 400؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 257، باب 6، حديث 1 و ص 267، باب 11، حديث 1.
(19). فروع كافى، ج 3، ص 446، حديث 16، باب صلوة النوافل و تهذيب الاحكام، ج 2، ص 3، كتاب الصلوة، حديث 1.
(20). تهذيب الاحكام، ج 2، ص 398، ح 72.
(21). همان، ج 3، ص 212، باب صلوة الاموات، ص 1.
(22). همان، ج 9، ص 284، حديث 44.
(×). در كتاب لغت «تاج العروس» و ديگر كتاب هاى لغت آمده: «احوص» به مردى گفته مى شود كه چشمان او تنگ و كوچك باشد.
(××). سَئل عن الرضا علیهالسلام: عَنِ الرَجُلِ يَحْلِفُ باليمين و ضَميرُه عَلى غير ما حَلَفَ؟ قال علیهالسلام: اليمين عَلىَ الضمير.
(×××). قال سألتُ اباالحسن الرضا علیهالسلام: عَنِ الصلوةِ فى جلودِ السباع؟ فقال علیهالسلام: لاتصلّ فيها. قال سألته: هل يصلى الرَجُل فى ثوب ابريسم؟ فقال علیهالسلام: لا.
(××××). قلتُ للرضا علیهالسلام: كَم الصلوة منْ ركعة؟ فقالَ اُحدى و خمسون ركعة.
(×××××). سألت الرضا علیهالسلام: عَن وصىّ اَيتامٍ، يُدرك ايتامُه، فيعرض عليهم أنْ يأخذوا الذى لَهُم، فيأبون عليه، كيف يَصْنع؟ قال علیهالسلام: يردّ عليهم و يكرههم.
منبع
ابوالحسن ربانى سبزوارى , ستارگان حرم، جلد 10