پاکستان

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۶ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۶:۳۲ توسط عربصالحی (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای جدید حاوی ' {{نیازمند ویرایش فنی}} {{مدخل دائرة المعارف|دانشنامه جهان اسلام}} پاکستان ، نخس...' ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو


Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از دانشنامه جهان اسلام است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


پاکستان ، نخستین کشور اسلامی با نظام سیاسی جمهوری اسلامی و دومین کشور اسلامی از لحاظ جمعیت .

موقعیت جغرافیایی پاکستان

این کشور، واقع در جنوب آسیا، در شمال غربی شبه قارة هند، در 14 اوت 1947 با جدا شدن از هند به استقلال رسید. پاکستان از مغرب با ایران و افغانستان ، از شمال شرقی با چین و از مشرق با هند هم مرز است و از جنوب به دریای عرب راه دارد. مساحت پاکستان ، بجز کشمیر آزاد (به وسعت 639 ، 11 کیلومتر مربع )، گِلْگت و بَلتِستان (به وسعت 520 ، 72 کیلومتر مربع )، جوناگره و مناوادار، 095 ، 796 کیلومترمربع و پایتخت آن اسلام آباد است [۱]

پاکستان به لحاظ طبیعی

پاکستان به لحاظ طبیعی به شش منطقه تقسیم می شود: 1) کوههای شمالی ، که ارتفاعات شمالی و بخش غربی مسیر کوههای هیمالیاست و محدودة وسیعی از کشمیر تا شمال گلگت را پوشانده است . 2) شاخة فرعی کوههای هیمالیا، که در غرب دشت رود سند واقع است . 3) فلات بلوچستان ، که از شمال غربی تا جنوب شرقی ادامه دارد و دره های خشک ، دریاچه های نمک و کویرهای وسیع با تپه هایی خشک این فلات را فراگرفته است . 4) فلات پوتوهار و منطقة نمک ، که حدود پنج هزار مایل مربع از منطقة پنجاب را پوشانده و ارتفاع آن بین 305 تا 610 متر از سطح دریا متغیر است . منطقة نمک از نزدیکی جهلم تا درّة اسماعیل خان ادامه می یابد. 5) جلگة پایین رود سند، که منطقة حاصلخیز کشاورزی به وسعت 100 ، 16 کیلومتر مربع است و در ایالت پنجاب و سند قرار دارد. 6) کویر تهر ، که در جنوب شرقی جلگة سند سفلا و دشت راجوپتانا قرار دارد و در قسمتهای گود آن حوضچه های نمک وجود دارد [۲] [۳] رود سند، رود اصلی پاکستان است و انشعابات عمدة آن عبارت اند از: رودهای کابل ، گومل ، پنجند که از به هم پیوستن پنج رود (جهلم ، چناب ، راوی ، بیاس و ستلج ) تشکیل شده است [۴] [۵] آب و هوای این کشور خشک و معمولاً گرم است [۶].

پاکستان از نظر تقسیمات کشوری

از نظر تقسیمات کشوری ، پاکستان از چهار ایالت پنجاب (به مرکزیت لاهور)، سند (به مرکزیت کراچی )، ایالت سرحد شمال غرب (به مرکزیت پیشاور) و بلوچستان (به مرکزیت کویته )، و مناطق قبایلی و منطقة پایتخت فدرال اسلام آباد تشکیل شده است . از نظر مساحت ، بلوچستان بزرگترین ایالت کشور است ، اما پنجاب پرجمعیت ترین ایالت به شمار می رود [۷].

جمعیت پاکستان

طبق سرشماری 1377 ش / 1998، جمعیت پاکستان 571 ، 579 ، 130 تن بوده است . در 1375ش / 1996، 6ر67% جمعیت روستایی و 4ر32% شهرنشین بودند. پرجمعیت ترین شهرهای کشور، بنابر سرشماری 1360ش / 1981، بترتیب عبارت اند از: کراچی ، لاهور، فیصل آباد، راولپندی ، حیدرآباد، ملتان ، گوجران واله و پیشاور [۸] مردم پاکستان عمدتاً وابسته به گروه نژادی هند و آریایی هستند. البته تأثیر دراویدیها، یونانیها، عربها و مغولها را نیز می توان در چهره ها دید [۹].

گروه های جمعیتی و زبانی پاکستان

پنج گروه عمدة قومی در پاکستان وجود دارد: پنجابی ، سندی ، پشتون (پتهان )، بلوچی و مهاجرها [۱۰]. زبان ملّی پاکستان اردوست ، اما انگلیسی کاربرد زیادی در حکومت و امر تجارت دارد و در تحصیلات دانشگاهی زبان علمی تلقی می شود [۱۱]. بنابر سرشماری 1360ش / 1981، زبانهای اصلی این کشور عبارت اند از: پنجابی (2ر48% خانوارها)، پشتو (1ر13%)، سندی (8ر11%)، سیرائیکی (8ر9%)، اردو (6ر7%)، بلوچی (3%؛ رجوع کنید به بلوچ و بلوچستان ) و برهویی . زبانی که بین همة مردم مشترک باشد، وجود ندارد. طبق سرشماری 1360ش / 1981، 68ر96% مردم پاکستان مسلمان ، 55ر1% مسیحی و 51ر1% هندو هستند؛ بقیه شامل پارسیان ، بوداییها و دیگر اقلیتهای کوچک مذهبی ، از جمله پیروان فرقة احمدیه و شماری از بهائیان می شوند. مسلمانان عمدتاً سنّی مذهب و پیرو فقه حنفی و شمار اندکی نیز حنبلی اند. بیشتر شیعیان ، که احتمالاً 15% تا 20% جمعیت کشور را تشکیل می دهند، دوازده امامی اند. شمار اندکی از شیعیان اسماعیلی اند که به دو گروه آقاخانیها که عمدتاً در کراچی و شمال غربی گلگت زندگی می کنند و بُهره ها تقسیم می شوند [۱۲] [۱۳] [۱۴] [۱۵] [۱۶]

نظام اقتصادی پاکستان

نظام اقتصادی پاکستان مختلط و در حال توسعه است . معضلات اقتصادی این کشور اساساً از سه عامل نظام زمینداری فئودالی ، تخصیص نامتوازن منابع مالی و ثروت کشور به امورنظامی و دفاعی و بار سنگین بدهیهای خارجی نشأت می گیرد. داراییهای اقتصادی ، بویژه زمین ، به طرز نابرابری توزیع شده است . رهبران سیاسی و فئودالهای نظامی بخش عمده ای از زمینهای زراعی را در انحصار خود دارند. درگیری نظامی باهند بویژه دربارة مسئلة کشمیر و استمرار مسابقة تسلیحاتی پرهزینه با هند به اقتصاد کشور آسیب جدی وارد کرده است . با تغییراتی که پس از دهة 1370 ش / 1990 در نظام بین المللی کمکهای خارجی پدید آمد، این کمکها که عمدتاً به دلیل فضای جنگ سرد و قرار داشتن پاکستان در اردوگاه غرب ، به این کشور سرازیر و اقتصاد آن را سرپا نگه داشته بود، متوقف شد و پاکستان را با بحران بازپرداخت بدهیهای گذشته و ساختار اقتصادی وابسته به کمکهای خارجی مواجه ساخت [۱۷] [۱۸] [۱۹]. اقتصاد پاکستان عمدتاً بر پایة کشاورزی و صنایع سبک و خدمات استوار است . از این میان ، کشاورزی با به اشتغال درآوردن 48% نیروی کار (در 1997) و تأمین 26% تولید ناخالص داخلی (در 1998) و تأمین بیش از 50% درآمدهای ناشی از صادرات (در 1997ـ 1998)، مهمترین بخش اقتصادی به شمار می رود. پنبه ، برنج (مهمترین محصولات صادراتی )، گندم ، ذرت ، نیشکر و دانة سویا از محصولات عمدة کشاورزی است . بخش صنعت 5ر17% از نیروی کار را به اشتغال درآورده (در 1994ـ 1995) و 25% تولید ناخالص داخلی کشور را (در 1997ـ 1998) تأمین کرده است [۲۰] صنایع نساجی پیشرفته و منسوجات و پارچه های نخی ، سرآمد کالاهای صادراتی پاکستان است و سهم مهمی در تولید ناخالص داخلی و اشتغال زایی دارد و بالغ بر 8ر32% نیروی کار (در 1994ـ 1995) در بخش خدمات اشتغال یافته و 3ر49% از تولید ناخالص داخلی (در 1987ـ 1998) متعلق به این بخش است . بخش خدمات در 1990ـ 1996 سالانه از رشد متوسط 5% برخوردار بوده است [۲۱]


تاریخ سیاسی پاکستان

خستین بار چودری رحمت علی ، دانشجوی مسلمان دانشگاه کیمبریج ، در 1312ش /1933 میهن مورد خواست مسلمانان شبه قارّه را «پاکستان » خواند. پاکستان ، به معنای «سرزمین پاک »، برگرفته از حروف اول (یا آخر) ایالات این کشور پیشنهادی ، یعنی پنجاب ، سرحد شمال غرب یا افغانیه ، کشمیر، سند و بلوچستان بود [۲۲] [۲۳] ایجاد پاکستان ، به عنوان کشوری که براساس دین اسلام موجودیت و هویت مستقل یافته ، برپایة نظریة «دو ملت » صورت پذیرفت ؛ این نظریه را محمدعلی جناح ، رهبر و بنیانگذار پاکستان ، در 1317 ش / 1938 مطرح کرد که نخستین تقاضای رسمی برای ایجاد وطن اسلامی مستقل به شمار می آمد. در واقع ، آرمان وطن اسلامی به دهه ای پیش از این زمان بازمی گشت ؛ هنگامی که علامه محمد اقبالِ لاهوری در سخنرانی خود خواهان پیوستن پنجاب ، استان سرحد شمال غرب ، سند و بلوچستان به یکدیگر، و ایجاد کشوری واحد شد. اقبال در این سخنرانی ، ضمن رد این نظر که مسلمانان و هندوها ملت هندی واحدی را تشکیل می دهند، خواهان تشکیل کشوری مسلمان متکی بر اصول اسلامی شد. به سبب پیوند فکری وآشنایی جناح با اقبال ، فکر تشکیل پاکستان ، به عنوان خواست سیاسی مسلمانان هند، از سوی جناح دنبال شد [۲۴] [۲۵][۲۶] ریشه های موجودیت پاکستان را در تأثیر استعمار بریتانیا بر روابط میان جوامع مختلف شبه قارّه ، بویژه مسلمانان و هندوها، نیز می توان جستجو کرد. انگلیسیها که عامل و باعث اصلی قیام و جنگ ضداستعماری 1274/ 1857 را مسلمانان می انگاشتند، آنها را هرچه بیشتر از عرصة فعالیتهای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی کنار گذاشتند. مسلمانان که صدها سال حکومت در شبه قارّه را در دست داشتند، از تمام مراتب و شئون بالای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی طرد شدند. این وضع تحقیرآمیز در مقایسه با موقعیت برتر هندوها، مسلمانان را برای کسب هویت سیاسی مستقل برانگیخت . آغاز این حرکت به جنبش علیگره ، به رهبری سرسیداحمدخان ، بازمی گردد. سرسیداحمدخان ، مصلح فرهنگی و مؤسس تجددخواهی اسلامی در هند، بعد از درهم شکسته شدن قیامِ 1274/ 1857 مسلمانان شبه قارّه ، جنبش اصلاحات مذهبی و آموزشی را سامان داد و با تأکید بر هویت مستقل سیاسی و حقوق مسلمانان هند، تجدید حیات اسلام را در هند آغاز کرد دیگر جنبشهای مذهبی مسلمانان مانند جنبش مجاهدین سیداحمد شهید بریلوی ، جنبش دیوبند مولانا قاسم نانوتوی و جنبش مولانا محمودحسن نیز در جدایی خواهی مسلمانان هند مؤثر بودند. مفهوم قلمرو سیاسی مستقل اسلامی با تلاش محمدعلی و بهادر یارجنگ و سپس با پیدایش جنبش خلافت در دهة 1300ش / 1920 زنده نگاهداشته شد [۲۷] [۲۸] [۲۹] در 1303/ 1885 هندوها با حمایت بریتانیا حزب کنگرة ملی هند را تأسیس کردند. تأسیس این حزب و تفکیک بنگال در 1323/ 1905، که ملی گرایی افراطی هندی در آن آشکار بود، سوءظن و ترس مسلمانان را نسبت به مقاصد سلطه جویانة هندوها برانگیخت و آنها را به ضرورت سازماندهی سیاسی برای حفظ حقوق خود آگاه ساخت . بدین سان ، حزب مسلم لیگ سراسر هند برای حمایت از مصالح و منافع مسلمانان شبه قارّه در 1324/ 1906 شکل گرفت (امجدعلی ، همانجا؛ برک و قریشی ، ص 63، 77ـ 78). در طول دهه های 1300ش / 1920 و 1310ش / 1930، خواسته های مسلم لیگ برای حفظ و تأمین حقوق مذهبی و مدنی جمعیتهای مسلمانان و خودمختاری و تفوق سیاسی در استانهای بنگال ، پنجاب و سرحد شمال غربی ، تقاضای برپایی دولت فدرال هند با خودمختاری استانهای مسلمان نشین ، انتخابات جداگانه و تضمین حقوق و آزادی آموزش و مذهب مسلمانان همگی بی ثمر ماند. کنفرانس مسلمانان و هندوها در سالهای نخست دهة 1310ش / 1930 و اقدامات بریتانیا برای دستیابی به مصالحة سیاسی نیز موفقیتی به دست نیاورد. به این گونه بود که خواست سیاسی مسلمانان که رسماً از سوی مسلم لیگ مطرح می شد، از درخواستهای معتدل پیشین به تقاضای تشکیل دولت ارضی مستقل تغییر یافت [۳۰] [۳۱] [۳۲] مقارن با شروع جنگ جهانی دوم ، مبارزات مسلم لیگ به رهبری محمدعلی جناح وارد مرحلة تازه ای شد. با کوشش جناح ، بریتانیا حزب مسلم لیگ را به عنوان نماینده و سخنگوی مسلمانان هند پذیرفت . دستیابی به این موقعیت تاحدی به سبب مواضع مسلم لیگ در قبال جنگ در شبه قارّه بود. در حالی که حزب کنگره با ورود به جنگ مخالف بود، مسلم لیگ با موضعی موافق با انگلستان ، اقدامات مربوط به جنگ را مشروعیت می بخشید. مسلم لیگ با بهره برداری از این فرصت ، در فروردین 1319/ مارس 1940«قطعنامة لاهور» را که حاصل آن تقاضای رسمی برای تشکیل دولت مستقل پاکستان بود، به تصویب رسانید. این قطعنامه در واقع زیربنای مبارزات مسلم لیگ را تا 1325ش / 1947 شکل داد. در 1324ش / 1945 مسلم لیگ رهبران مذهبی را متقاعد ساخته بود که صرف نظر از علایق و منافع محلّی ، وجود کشوری مسلمان که مسلمانان آن را اداره کنند و از اصول و راه ورسم زندگی اسلامی حمایت کند، ضروری است . این واقعیت در پیروزی چشمگیر مسلم لیگ در انتخابات 1324 ش / 1945 نمود یافت . پس از انتخابات ، جنبش هواخواهی از دولت ملی مسلمان برگشت ناپذیر می نمود. سرانجام ، با تقسیم شبه قارّه به هند و پاکستان در 23 مرداد 1326/ 14 اوت 1947، استقلال پاکستان به رهبری محمدعلی جناح تحقق یافت [۳۳] [۳۴][۳۵] در پی اعلان استقلال و مرزبندی ، درگیریهای خونین فرقه ای میان مسلمانان و سیکها و هندوها در خاک دو کشور رخ داد، که به یکی از بزرگترین مهاجرتهای تاریخ معاصر، یعنی مهاجرت قریب هشت میلیون مسلمان از هند به پاکستان و همین تعداد سیک و هندو از پاکستان به هند، انجامید [۳۶] [۳۷] [۳۸] پاکستان پس از استقلال به صورت یکی از اعضای جامعة مشترک المنافع بریتانیا باقی ماند. محمدعلی جناح به عنوان نخستین فرماندار کل (1326ـ1327 ش / 1947ـ 1948) منصوب شد و یار نزدیک وی لیاقت علی خان به عنوان نخستین نخست وزیر پاکستان (1326ـ1330 ش / 1947ـ 1951) انتخاب شد. بخش اعظم ثروتها و منابع بازمانده از استعمار انگلیس در اختیار هندِ بعد از استقلال قرار گرفت [۳۹] پاکستان در 1326 ش / 1947 از دو پارة ارضی به فاصلة حدود دو هزار کیلومتر از یکدیگر تشکیل یافته بود؛ پارة شرقی همان بخش شرقی ایالات بنگال شبه قارّه بود که در 1350 ش / 1971 تحت عنوان بنگلادش اعلان استقلال کرد و پارة غربی از ایالات سند، بلوچستان ، سرحدشمال غرب و بخش غربی ایالات پنجاب تشکیل می شد. اغلب ایالات مهاراجه نشین سابق ، به آرامی به هند پیوستند. الحاق کشمیر به هند به درگیریهای دامنه دار ارضی و مرزی میان دو کشور در 1326ـ1327 ش / 1947ـ 1948، 1344 ش / 1965 و 1350 ش / 1971 انجامید [۴۰]

سیاست خارجی پاکستان

سیاست خارجی پاکستان ارتباط تنگاتنگ با ملاحظات امنیت ملی آن دارد. روابط خارجی آن به گونه ای تنظیم شده است که نهایت امکان را برای تداوم موجودیت این کشور فراهم آورد. جلب حمایت و پشتیبانی نظامی و اقتصادی امریکا از هنگام استقلال تاکنون در جهت پاسخ به نگرانیهای امنیتی و مقابله با تهدیدات هند بوده است . ازینروست که در الگوی سیاست خارجی پاکستان حفظ روابط نزدیک با امریکا به عنوان سیاستی راهبردی دنبال شده است . همچنین پاکستان پیوسته و به طور سنّتی سیاست حفظ روابط دوستانه و نزدیک با کشورهای اسلامیِ خاورمیانه و افریقا و کشور چین را پی گرفته است [۴۱][۴۲] افزون بر این ، الزام به حفظ و تحکیم روابط با کشورهای اسلامی در قانون اساسی آن تصریح شده است [۴۳] خصومت دیرینه میان هند و پاکستان مهمترین عامل تعیین کننده در سیاست خارجی پاکستان است . منبع اصلی تنش و اختلاف در روابط دو کشور منطقه کشمیر است ، که به صورت بحران ارضی و مرزی حل نشده باقی مانده و موجب بروز سه درگیری نسبتاً گستردة نظامی در 1949، 1965 و 1971 میان هند و پاکستان شد. در حال حاضر هند، پاکستان را به استفاده از تروریسم در سیاست خارجی ، بویژه آموزش و تجهیز نظامی گروههای اسلامگرای جامو و کشمیر (تحت کنترل هند)، متهم می کند [۴۴] [۴۵] [۴۶]

تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی (1357 ش )، ایران بزرگترین حامی مادی و معنوی ، سیاسی و نظامی پاکستان بود [۴۷]. حکومت ایران بلافاصله پس از اعلان استقلال پاکستان توسط محمدعلی جناح در 23 مرداد 1326/ 4 اوت 1947، جمهوری اسلامی پاکستان را به رسمیت شناخت و در 2 آبان همان سال به تأسیس سفارتخانه در شهر کراچی مبادرت کرد. پاکستان از بدو تأسیس توسعه روابط فرهنگی با ایران را سرفصل برنامة خود قرار داد؛ روابط فرهنگی فی مابین با امضای موافقتنامه های فرهنگی متعدد، از جمله موافقتنامه اسفند 1334، تحکیم گردید و در اجرای آن ایران بیشترین تعداد خانة فرهنگ را در شش شهر مهم پاکستان دایر کرد و به مبادلة دانشجو و استاد پرداخت [۴۸]


احزاب و گروهها

در سیاست حزبی پاکستان دو ویژگی درخور توجه است : نخست ، ناپایداری و فراوانی دسته بندیها و جناح گرایی سیاسی شدید در درون احزاب ، که حاصل آن حضور طیف وسیعی از جناحها و گروههای سیاسی در صحنة سیاست کشور است ؛ دوم ، نگرش مثبت یا دست کم بیطرفانةتمامی احزاب سیاسی پاکستان نسبت به اسلام ، و این بدان معناست که راست یا چپ بودن احزاب الزاماً به معنای غیرمذهبی (لاییک ) بودن آنها نیست . این خصیصه ، در واقع ، منحصر به فضای سیاسی کشور نیست ، بلکه تقریباً همة مردم ، از توده های وسیع گرفته تا تحصیلکرده ها و ثروتمندان و مقامات دولتی ، کم و بیش یکسان نسبت به اسلام وفادار و مؤمن اند و مهمتر این که تلقی و تفسیرشان از اسلام کم و بیش یکسان است . در این کشور اسلام مهمترین عامل وحدت بخش تلقی می شود و کسی درصدد معارضة با آن نیست[۴۹] [۵۰] [۵۱] با اینهمه ، در یک دسته بندی کلی براساس طرز تفکر و خط مشیهای سیاسی ، می توان احزاب و گروههای سیاسی را در سه گروه طبقه بندی کرد؛ احزاب دست راستی (راستگرا)، احزاب دست چپی (چپگرا)، احزاب اسلامی[۵۲] احزاب راستگرا که «مسلم لیگ پاکستان » و حزب جمهوری پاکستان (پاکستان جمهوری پارتی ) نمونه های برجستة آنند، خواهان سیاستهای اصلاحی تدریجی برمبنای اصول اسلام و دموکراسی (منهای سکولاریسم ) در حوزة سیاست و اقتصاد و فرهنگ اند. این احزاب با اینکه خود را منضبط به چارچوب دین و شریعت معرفی می کنند، از لحاظ الگوی توسعه از دموکراسی غربی پیروی می کنند و برای آزادیهای مدنی احترام قایل اند[۵۳] احزاب چپگرای موجود در پاکستان طیف گسترده ای تشکیل می دهند که از لحاظ گرایشهای فکری و سیاسی تفاوتهای زیادی با یکدیگر دارند. مهمترین آنها حزب «مردم پاکستان » به رهبری بینظیر بوتو با شعارهای «اسلام »، «سوسیالیزم » و «جمهوریت » و حزب تحریک استقلال با شعار نفی استثمار و نابودی فئودالیسم و برقراری عدالت اسلامی و حزب ملی مردم با شعارهای تند ضداستعماری و ضدامپریالیسم غربی و حمایت از ناسیونالیسم قومی و نژادی (پشتونیسم و بلوچیسم و...) در صحنة مبارزة قدرت حضور دارند. این احزاب در چند اصل با هم اشتراک نظر دارند و همین اصول مشترک سبب تشکیل جبهة واحد چپ از سوی آنها شده است ؛ این اصول عبارت اند از: 1) محدود کردن حوزة دخالت دین در سیاست ؛ 2) حمایت از حقوق کارگران و دهقانان و طبقات محروم جامعه در برابر سلطة ملاکین و زمین داران و سرمایه داران ؛ 3) انحصار پایگاههای اجتماعی حامی مردم به طبقات کارگران ، دهقانان ، دانشجویان و روشنفکرانِ طبقه متوسط . در حال حاضر، رهبری طیف احزاب چپ در رقابتهای انتخاباتی در دست حزب مردم قرار دارد [۵۴] احزاب اسلامی پاکستان تشکلهایی را شامل می شود که رهبری و نیز بخش قابل توجهی از مقامات عالیرتبة آن را علما و روحانیان تشکیل می دهند. احزاب سیاسی فعال با توجه به گرایشهای فکری و سیاسی به سه گروه تقسیم می شوند: 1) جماعت اسلامی پاکستان ؛ این حزب را در 1320 ش / 1941 مولانا ابوالاعلی مودودی تأسیس کرد که از 1336 ش / 1957 رسماً وارد فعالیتهای سیاسی شد؛ 2) احزاب بنیادگرا و تندرو سَلَفی مسلک که در «جمعیت العلمای اسلام »، «جمعیت العلمای پاکستان »، «اهل حدیث » و «سپاه صحابه » تشکل یافته اند. مرام اصلی این احزاب ایجاد دولت و جامعة اسلامی بر مبنای نظامهای سیاسی صدراسلام ، بویژه خلفای راشدین ، است . این دسته از گروههای اسلامی از زمان روی کار آمدن ضیاءالحق در 1356 ش / 1977 به برخوردهای نظامی خشونت آمیز با جریانهای مذهبی دیگر، بویژه با شیعیان و حزب «تحریک جعفریه »، کشیده شده اند؛ 3) احزاب اصلاح گرای مذهبی متأثر از اندیشة سیاسی امام خمینی (ره ) که درون جامعه شیعی پاکستان فعالیت دارند. مهمترین حزب سیاسی متعلق به این گروه «تحریک جعفریه پاکستان » است که در اوایل حکومت نظامی ضیاءالحق در 12 آوریل 1979 به زعامت مفتی جعفر حسین رسماً موجودیت یافت [۵۵] [۵۶]

تمدن و فرهنگ

سرزمین کنونی پاکستان دارای تمدنی بسیار کهن است . گسترش و تأثیر تمدن و امپراتوری هخامنشیان و ساسانیان ، نفوذ و حاکمیت اسلام از سال 93 به دست محمدبن قاسم و سپس توسعة حاکمیت و فرهنگ اسلامی از رهگذر دو تمدن ایرانی و مغولی اسلامی در یک تعامل فرهنگی موجب آمیزش فرهنگ اسلامی و ایرانی با فرهنگ هندویی در شبه قاره شد. آثار این آمیختگی فرهنگی را هنوز می توان در آداب و رسوم زندگی مردم پاکستان ، بخصوص در مراسم ازدواج ، سبک پوشاک ، آداب عبادت ، نوع موسیقی و مانند آن ، بروشنی دید. دوران استعمار انگلیس در شبه قاره نیز تأثیر بسزایی بر فرهنگ و هنر مردم این سرزمین گذارده است که در آداب زندگی ، زبان و سبک معماری محسوس است [۵۷] با ورود اسلام به شبه قاره ، سبک معماری تحول یافت و طاقهای هرمی جای خود را به طاقهای قوسی دادند. لاهور، مرکز فرهنگ و تمدن اسلامی ، انواع متنوعی از آثار معماری اسلامی را در خود جای داده است که می توان به پادشاهی مسجد ، مسجد وزیرخان و باغ شالیمار اشاره کرد. مسجد محبت خان در پیشاور و مسجد شاه جهان در تهته نمونه های دیگری از آثار معماری اسلامی پاکستان است . مهاجرت شمار زیادی از عرفاو متصوفان مکاتب قادریه ، چشتیه ، نقشبندیه و سهروردیه در رواج این مکاتب در این سرزمین مؤثر بوده است . آرامگاه این علما و متصوفان زیارتگاه علاقه مندان و محل برگزاری مراسم رقص و سماع و آیینهای صوفیانه پیروان و دعا و نذر و نیاز مردم عادی است . از جملة این زیارتگاهها می توان به آرامگاه سیدعلی بن عثمان هجویری جلاّ بی معروف به داتا گنج بخش در لاهور، لال (لعل )، شهباز قلندر در سهوان شریف ، شاه لطیف بهتایی در نزدیکی شهر هاله و حرم باری امام نزدیک اسلام آباد و شاه شمس تبریز در مُلتان اشاره کرد. سالانه مراسم «عُرس » به مناسبت سالگرد وفات این اولیا در محل زیارتگاه آنان برگزار می شود [۵۸] [۵۹]. در طی قرون متمادی زبان فارسی در مردم پاکستان نفوذ و تأثیر گذاشته است . 60% لغات زبان اردو از فارسی گرفته شده است و ادبیات اردو بشدت تحت تأثیر ادبیات فارسی است [۶۰] [۶۱] نگارش زبان اردو غالباً به خط نستعلیق است و روزنامه های اردوزبان به خط نستعلیق منتشر می شوند. کتیبه ها، سردر عمارتها و زیارتگاهها و مساجد و سنگ مقابر مزین به اشعار، آیات و احادیث خطاطی شده است . هنرهای تزیینی دیگر مانند حکاکی روی چوب و خاتم کاری و کاشیهای معرّق میراث هنرهای اسلامی است . نگارگری (مینیاتور) نیز تحت تأثیر هنرمندان ایرانی و آسیای میانه و دوران مغول توسعه یافت و با ورود انگلیسیها و تفوق سیکها رو به افول گذاشت . هم اکنون تعداد معدودی به این هنر آشنایی دارند. موسیقی فعلی پاکستان حاصل ترکیب موسیقی هندی و ایرانی و افغانی است که در طی قرون شکل گرفته است . قرائت حمد و نعت یکی دیگر از هنرهای آوایی (بدون آلات موسیقی ) سنتی و مذهبی مسلمانان پاکستان است . قاریان ، آیات قرآن را با صوت خوش قرائت می کنند و در مناسبتهای مختلف مذهبی برای ستایش خداوند و مدح پیامبر بزرگ اسلام اشعاری به فارسی و اردو با صوتی دلنشین و آهنگین و سبکی مخصوص می سرایند [۶۲]. پوشاک اقوام مختلف پاکستان متفاوت است ، ولی لباس غالب مردم به سبب آب و هوای گرم پاکستان از پارچه های نخی نازک و رنگهای روشن تهیه می شود که شامل شلوار گشاد و پیراهن آزاد و بلند تا بالای زانو است . نام این نوع لباس برای مردان کورتا شلوار و برای زنان قمیص شلوار است [۶۳] شیعیان پاکستان در دهة اول محرم به سوگواری امام حسین علیه السلام می پردازند. اهل سنت نیز دسته های سینه زنی و زنجیرزنی را همراهی می کنند. مراسم نذر و نیاز و احسان در این ایام پرشورتر است و روزهای عاشورا و تاسوعا تعطیل عمومی است . در سالهای اخیر گروههای معتقد به وهابیت به دسته های عزاداری شیعیان حمله کرده و عده ای را به شهادت رسانده اند. عید فطر و عید قربان و عید میلادالنبی از اعیاد بزرگ و مهم مسلمانان است که معمولاً با دو سه روز تعطیلی همراه است و مردم با برگزاری جشن و شادی و خرید لباس نو به دید و بازدید می روند [۶۴] [۶۵] آموزش و سواد در پاکستان در سطح نازلی قرار دارد. در 1364 ش / 1995، 7ر62% از مردم بی سواد بودند که این رقم 50% مردان و 6ر75% از زنان را در بر می گرفت ( > کتاب سال جهان اروپا 1999 < ، ج 2، ص 2739). با توسعة مدارس جدید، آموزش در مدارس دینی و حوزه های علمیه کاهش یافته و این مراکز تنها به آموزش علوم دینی و زبان فارسی می پردازند. در پاکستان حوزه های علمیه و مدارس دینی وابسته به مکاتب مختلف اهل سنت از جمله دِئوبندی ، بریلوی [۶۶] اهل حدیث ، منهاج القرآن و مدارس وابسته به حزب جماعت اسلامی و مدارس دینی و حوزه های علمیه شیعیان به امر تدریس و آموزش و پرورش پیروان خود مشغول اند [۶۷] [۶۸]. در پاکستان حدود 25 دانشگاه با بیش از هفتاد هزار دانشجو وجود دارد و حدود پانصد دانشکدة علمی و هنری نیز فعال است . از این میان دانشگاههای پنجاب (تأسیس 1261 ش / 1882) و کراچی (1282 ش / 1893) و دانشگاه کشاورزی فیصل آباد (1288 ش / 1909) سابقة آموزشی دیرینه ای دارند [۶۹] [۷۰] مطالعات اسلامی از آغاز تأسیس پاکستان مورد توجه بود. نخستین بار در 1950/ 1329 ش بخش «اسلامیات » در دانشگاه پنجاب تأسیس شد. با تأسیس دانشگاه سند، بخش تاریخ و فرهنگ اسلامی نیز در این دانشگاه در اوایل دهة 1340 ش / 1950 شکل گرفت . در 1358 ش / 1979 هستة اصلی دانشگاه بین المللی اسلامی اسلام آباد به نام «دانشکدة شریعت » شکل گرفت و پس از آن با ادغام چند مؤسسه و آکادمی دیگر به دانشکدة شریعت ، این دانشگاه به صورت فعلی آن درآمد [۷۱] [۷۲]. نخستین بار، براساس موافقتنامة فرهنگی کراچی 9 مارس 1956 (اسفند 1334)، صدها دانشجو بین دانشگاههای ایران و پاکستان مبادله شد. دانشگاههای ایران بورسهای تحصیلی در رشتة زبان فارسی برای دانشجویان پاکستانی در نظر گرفتند، برخی استادان پاکستانی زبان فارسی در دانشگاههای ایران دوره های بازآموزی گذراندند و بعدها کرسی زبان و ادب فارسی در دانشگاههای پاکستان دایر شد. همچنین هر ساله عده ای از معلمان ایرانی برای تدریس زبان فارسی در مدارس و دبیرستانهای پاکستان به آن کشور اعزام می شدند. «مرکز تحقیقات فارسی ایران و پاکستان » در آبان 1350/ 23 اکتبر 1971 با عنوان «فرهنگستان مشترک ایرانی و پاکستانی » و به منظور مطالعة میراث مشترک فرهنگی دو کشور و احیا و ترویج زبان فارسی در پاکستان افتتاح شد [۷۳]. پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز روابط دو کشور در خصوص ترویج زبان فارسی ، در قالب تدریس و برگزاری دوره های آموزشی زبان فارسی و مبادلة استادو تأسیس خانه های فرهنگ ، گسترش یافت ؛ هر چند برخی اقدامات و کوششها در جایگزین کردن زبان عربی (به عنوان زبان اصلی جهان اسلام ) به جای زبان فارسی صورت گرفت . مرکز تحقیقات فارسی با چاپ و نشر شمار زیادی از کتب خطی و چاپی به زبان فارسی یا ترجمة آنها به اردو در گسترش زبان فارسی نقش قابل توجهی داشت . در 1365 ش / 1987، با تشکیل «شورای دائمی گسترش زبان فارسی » در جمهوری اسلامی ایران ، طرح گسترش زبان و ادبیات فارسی در شبه قارّه ، بویژه پاکستان ، سازماندهی شد. این شورا اساتیدی را برای تدریس زبان فارسی در دانشگاهها و مؤسسات آموزش پاکستان معرفی می کند. موافقتنامة تأسیس کرسی زبان فارسی و اردو در دانشگاهها و مؤسسات آموزشی طرفین ، در سفر بی نظیر بوتو، نخست وزیر وقت پاکستان ، به ایران در 17 آذر 1372/ 8 دسامبر 1993 امضا شد [۷۴]


پانویس

  1. کتاب سال جهان اروپا 1999 ، ج 2، ص 2731، 2739.
  2. اختر، ص 2ـ4؛
  3. کامران مقدم ، ص 12.
  4. اسعدی ، ج 2، ص 124ـ 125؛
  5. کامران مقدم ، ص 13.
  6. کتاب سال جهان اروپا 1999 ، ج 2، ص 2731
  7. همان ، ج 2، ص 2739
  8. همان ، ج 2، ص 2739ـ 2740
  9. مرندی ، ج 1، ص 46
  10. مهاجران اردو زبان از هند پیش از تجزیه ؛ دایرة المعارف جهان اسلام آکسفورد ، ج 3، ص 286
  11. مرندی ، ج 1، ص 33ـ 34
  12. د.اسلام ، چاپ دوم ، ذیل مادّه ؛
  13. دایرة المعارف جهان اسلام آکسفورد ، همانجا؛
  14. کتاب سال جهان اروپا 1999 ، ج 2، ص 2731؛
  15. اسعدی ، ج 2، ص 132ـ133؛
  16. اشتیاق احمد، ص 225.
  17. سریدهار و بهاگات ، ص 123؛
  18. هرمیداس باوند، ص 1052ـ 1053؛
  19. اطلس مرجع جهان درلینگ کیندرزلی ، ذیل مادّه
  20. کتاب سال جهان اروپا 1999 ، ج 2، ص 2738
  21. همانجا
  22. برک و قریشی ، ص 194ـ 195؛
  23. لاپیدوس ، ص 236
  24. برک و قریشی ، ص 183ـ185؛
  25. شهاب ، ص 33؛
  26. رضوی ، ص 38ـ39.
  27. امجدعلی ، ص 147؛
  28. اسعدی ، ج 2، ص 147ـ 148؛
  29. دایرة المعارف جهان اسلام آکسفورد ، ج 3، ص 286ـ 287
  30. امجدعلی ، همانجا؛
  31. لاپیدوس ، ص 235، 240؛
  32. برای آگاهی از مشروح تلاشهای مسلمانان رجوع کنید به برک و قریشی ، ص 143ـ232
  33. برک و قریشی ، ص 246، 287ـ 288، 356؛
  34. لاپیدوس ؛
  35. د. اسلام ، همانجاها.
  36. بوید ، ص 164؛
  37. رضوی ، ص 49؛
  38. شهاب ، ص 49
  39. اسعدی ، ج 2، ص 159.
  40. بوید، ص 164ـ166.
  41. برک و زایرینگ ، ص 490ـ491؛
  42. کتاب سال جهان اروپا 1999 ، ج 2، ص 2736.
  43. اسعدی ، ج 2، ص 192.
  44. هرمیداس باوند، ص 1064؛
  45. بوید، ص 164ـ 165؛
  46. سریدهار و بهاگات ، ص 123
  47. مسجدجامعی ، ص 65
  48. ازغندی ، ص 378.
  49. دستینة سیاسی جهان : 1998 < ، ص 702؛
  50. عارفی ، ص 321؛
  51. مسجدجامعی ، ص 61ـ 62.
  52. عارفی ، همانجا.
  53. همان ، ص 322.
  54. همان ، ص 323ـ324.
  55. همان ، ص 324ـ326؛
  56. دستینة سیاسی جهان : 1998 ، ص 703
  57. عباسی ، ص 72ـ73.
  58. همان ، ص 89 ـ90؛
  59. لانگ ، ص 133، 142ـ 145، 194
  60. دستینة ملل ، ص 359ـ360؛
  61. کامران مقدم ، ص 115ـ116؛
  62. عباسی ، ص 90، 98
  63. کامران مقدم ، ص 15
  64. لانگ ، ص 198، 200ـ201؛
  65. شاو، ص 42.
  66. رجوع کنید به بریلوی ، احمدرضا،
  67. امیری ، ص 257ـ 258؛
  68. اطلس مرجع جهان درلینگ کیندرزلی ، ذیل مادّه
  69. اسعدی ، ج 2، ص 243ـ 245؛
  70. کتاب سال جهان اروپا 1999 ، ج 2، ص 2745.
  71. فضل الرحمان ، ص 119؛
  72. دایرة المعارف جهان اسلام آکسفورد ، ج 2، ص 209، ج 4، ص 286
  73. فرزین نیا، ص 251ـ 252
  74. همان ، ص 252ـ253.

منبع

علیرضا قدیمی و جواد کریمی .