امّت
اُمَّت، واژهاي با بُرد معنايى بسيار وسيع است كه مىتواند جامع مفاهيمى چون قوم، قبيله، عشيره، گروههاي نژادي و نيز ملت يا جامعهاي مذهبى كه تحت لواي هدايت يك پيامبر قرار دارد، باشد [۱]. اين واژه بار اسلامى دارد.
محتویات
معنای لغوی امت
امّت، مشتق از امّ به گروهى اطلاق مىشود كه وجهمشتركى مانند دين، زمان، يا مكان واحد داشته باشند؛ خواه اين اشتراك اختيارى يا غير اختيارى باشد.[۲]
نیز به معنای پیروان، گروه، جماعتی که بسوی ایشان پیغمبری آمده باشد؛ آمده است.
معنای اصطلاحی امت
امت در اصطلاح، جماعتى از مردم است كه خداوند براي آنان پيامبري مبعوث كرده، و آنان به او ايمان آورده، و از اين رو، با خداوند پيمان بسته، و با او ارتباط يافتهاند[۳]
امت در قرآن
امت در قرآن بر غير مسلمانان نيز اطلاق شده است، و از اين رو، مىتواند به معناي «شعب» نيز نزديك باشد؛ در اين كاربرد مقصود از امت گروه بزرگى از مردم است كه داراي زبان يكسان يا دين واحد و يا سرزمين جغرافيايى يكسانى هستند.
واژة امت در قرآن كريم 65 بار به صورت مفرد يا جمع آمده است. در قرآن امت به معنى مردم [۴] و يا عدهاي از انسانها كه با يكديگر پيوند دينى دارند [۵]، آمده، و در حديث كه بارها به صورتهاي «امت محمد»، يا «امتى» [۶]، يا «اُمَم» وارد شده، به معنى جماعتى به كار رفته است كه از يك پيامبر پيروي مىكنند. «اُمَم» نيز به معنى اقوام پيشين و ملتهايى كه خداوند براي آنان پيامبري گسيل داشته، به كار رفته است [۷]. به هر حال، امت افزون بر مفهوم دينى خود، مىتواند به مفهوم همبستگى زبانى، فرهنگى، طبيعى، يا نژادي،... نيز باشد.
ابعاد مختلف مفهوم امت در فرهنگ اسلامى
- الف - امت اسلامى جانشين امتهاي پيشين: نخستين نكته در باب امت پيامبر خاتم(ص) اين است كه اين امت نيز همچون امتهاي پيشين مخاطب وحى الهى قرار گرفته، و حامل رسالت الهى شده است. رسالت پيامبر(ص) نيازمند امتى است كه ضمن پذيرش و ايمان به آن و حفظ و نگاهبانى از آن، آن را به ديگر امتها منتقل كند و از اين رو، وظيفة تبليغ آن بر عهدة امت است. بنابراين، امت حافظ وحى الهى در تاريخ است [۸].
قرآن خود بر مسألة حفظ و نگاهبانى از ذكر [۹] تأكيد كرده است [۱۰]. اين امت، امتى برگزيده است [۱۱] و بنا بر روايات، حتى تورات به آن مژده داده است [۱۲]. اين امت، امت فرجامين است و امت «آخرالزمان»: امت پيامبر خاتم(ص) [۱۳]. پيامبر اين امت، پيامبر خاتم است كه در پايان سلسلهاي از پيامبران و رسولان گذشته مبعوث شده است و در همان سنت انبياي الهى كه مخاطب وحى بودهاند، جاي مىگيرد [۱۴]. در عين حال پيامبرِ امت آخرين، همانند انبياي گذشته و انبياي بنى اسرائيل نيست كه فقط به سوي قومشان مبعوث مىشدند، بلكه او براي همة مردم فرستاده شده بود [۱۵].
- ب - امت، وارث زمين: امت برگزيده حامل وحى الهى در زمين، و تمثل و نمايندة ارادة الهى است. بنابراين، مقام جانشينى خداوند بر زمين در اصل از آنِ امت برگزيده است. امت از همان آغاز براساس آيات قرآنى چنين دريافتى داشت كه بنابر سنت الهىِ خلافت و جانشينى خداوند بر زمين، هماينك وارث زمين شده است [۱۶]. از آنجا كه رسالت نبوي، رسالتى جهانى بود، امت پيامبر[۱۷] مىبايست امر «دعوت» را سامان مىداد و جهانى مىكرد. امت از طريق امر دعوت خواهد توانست كه اين رسالت جهانى را به جهانيان تبليغ كند و بنابر وعدة قرآنى زمين را در اختيار گيرد و وارث همة امتهاي پيشين شود [۱۸]. از اين رو، ديري نپاييد امت دريافت كه مىبايست امر دعوت را به بيرون از جزيرةالعرب گسترش دهد و پيام حضرت رسول[۱۹] را به ديگر امتها تبليغ كند [۲۰].
- ج - امت و سنت: امت از طريق سنت و پيروي از آن ارتباط خود را با پيامبر خويش در طول تاريخ نگاه مىدارد، و سنت در واقع ضامن حضور و استمرار امت [۲۱] در تاريخ است. شافعى به طور برجسته در باب سنت سخن گفته است [۲۲]. سنت پيامبر[۲۳] را غايب از شاهد اخذ كرده، و به نسلهاي بعدي امت منتقل كرده است [۲۴]. امت، سنت را از طريق حاملان علم نبوي كه وارث، حافظ و مبلغ آنند، اخذ و پيروي مىكند. در انديشة اسلام سنى در واقع ختم نبوت، تنها در ساية وجود اين عالمان مىتواند محقق شود؛ عالمانى كه مىكوشند از سنت در برابر بدعت دفاع كنند و حافظ وحدت و تحقق جماعت باشند [۲۵].
- د - امر به معروف و نهى از منكر، مهمترين شأن امت: جامعة اسلامى اساساً بر مبناي امر به معروف و نهى از منكر قوام مىگيرد. دعوت مهمترين وظيفة امت در تاريخ مقدس است. الگوي دعوت در اسلام، امر به معروف و نهى از منكر است [۲۶]. با اصل امر به معروف و نهى از منكر، امت اسلامى با جهان بيرون از خود مواجه مىشود و همين امر نيز زمينة جهاد را فراهم مىنمايد.
در اينكه امت چگونه و از طريق چه نهاد و يا شخصى، وظيفة امر به معروف و نهى از منكر را سامان مىدهد، اختلاف بوده است؛ اما علما بر اين نكته تأكيد ورزيدهاند كه اين امر وظيفة همگى امت است [۲۷]. سلطة سياسى همواره اين وظيفه را تنها براي خويش محفوظ مىدانسته، و خود را نمايندة امت در اجراي آن مىپنداشته است [۲۸]. به هر حال، اعتقاد عمومى چنين بوده است كه امت مىتواند با نهادهاي مدنى خود [۲۹] حتى در برابر سلطة سياسى از حق دينى امر به معروف و نهى از منكر بهره گيرد [۳۰].
پانویس
- ↑ نك: تركى، 30
- ↑ مفردات راغب.
- ↑ ص 97-103
- ↑ بقره /2/213
- ↑ آل عمران /3/110؛ بقره /2/143
- ↑ از زبان پيامبر
- ↑ تركى، همانجا
- ↑ نك: عبدالحميد، 211؛ باقلانى، اعجاز...، 48؛ ابن ابى الحديد، 8/241؛ ابن تيميه، رسالة...، 9-10
- ↑ قرآن
- ↑ حجر /15/9؛ نيز نك: بيهقى، 1/54
- ↑ آل عمران /3/110
- ↑ نك: قاضى عبدالجبار، 2/352-353؛ بيهقى، 1/336-340
- ↑ نك: بخاري، 2/380؛ دارمى، 2/221؛ ابن ماجه، 1/344
- ↑ احقاف /46/9
- ↑ اعراف /7/157؛ سبأ /34/28؛ نيز نك: باقلانى، التمهيد، 147- 148؛ ابويعلى، 158
- ↑ انبياء /21/105
- ↑ ص
- ↑ نك: توبه /9/33؛ براي بحث دربارة اين آيات، نك: طبري، اختلاف...، 1-2
- ↑ ص
- ↑ براي نمونه، نك: همو، تاريخ، 3/523 بب
- ↑ جماعت
- ↑ نك: ص 32، براي تفسير كلمة حكمت در قرآن به سنت نبوي
- ↑ ص
- ↑ نك: ابن طهمان، 165؛ احمد بن حنبل، 5/4، 37؛ بخاري، 1/28، 38؛ ابن ماجه، 1/85 - 86؛ خطيب، شرف...، 18
- ↑ نك: ابن وضاح، 2؛ خطيب، همان، ص 28
- ↑ آل عمران /3/110؛ نيز نك: حج /22/41؛ اعراف /7/157، 165؛ توبه /9/71
- ↑ توبه /9/71؛ نيز نك: خلاّل، 105؛ خطيب، همان، 46؛ ابن تيميه، الامر...، 15-16
- ↑ نك: غزالى، احياء...، 2/278-279
- ↑ و از جمله علما
- ↑ نك: ابويعلى، 197؛ غزالى، همان، 2/273
منابع
- دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج 10، ذیل مدخل امّت از حسن انصاری.
- فرهنگ قرآن، جلد 4.
- فرهنگ لغت دهخدا.
- فرهنگ لغت معین.