حلوا
حلوا ، عنوان عمومى دستهاى از خوراكهاى روزانه و آيينى در جهان اسلام كه معمولا از تركيب سه دسته غذايى ــمادّه نشاستهاى، قند و چربى ــ تهيه مىشود.
محتویات
واژه حلوا در زبانهای اسلامی
واژه حلوا تقريبآ به صورت يكسان در هر چهار زبان اصلى جهان اسلام (عربى، فارسى، اردو، تركى) به كار مىرود [۱]
مواد پخت حلوا
سه دسته اصلىِ مواد اوليه حلوا در جهان اسلام، از تنوع گستردهاى برخوردار است: مادّه نشاستهاىِ حلواها شامل انواع آرد است، از جمله آرد گندم، برنج، نخود، كنجد (ارده) يا آرد جوانه گندم و عدس و نخود و باقلا [۲]؛ چربى شامل انواع روغنهاى حيوانى و گياهى يا شير [۳] و مادّه قندى شامل گَرد قند، شكر، نبات، صمغهاى شيرين، شيره انگور، خرما، عسل و جز آنهاست[۴]. غير از اين مواد اصلى، در بسيارى از انواع حلواها از مواد تكميلكننده نيز استفاده مىشود، از جمله هويج، كدو، مغز ميوههاى گوناگون چون پسته، فندق، گردو و زردآلو [۵]، انواع افزودنيهاى طعمدهنده، معطركننده و رنگدهنده، مانند زيره، گل بابونه، رازيانه، تخم گشنيز، زنجبيل، دارچين و بهويژه گلاب و زعفران [۶]
مراحل اصلى پخت حلوا
مراحل اصلى پخت حلوا عبارت است از: تفت دادن آرد با حرارت ملايم؛ تهيه شيره يا شربتِ حلوا، كه تركيبى از آب يا شير و مادّه قندى با غلظتهاى متفاوت است؛ مخلوط كردن آردِ تفت داده با اين شيره و به دست آوردن خميرى يكدست؛ افزودن ادويه و مواد معطر و رنگدهنده؛ و تزيين حلواى آماده شده با خلال مغز ميوه، بهويژه خلال پسته و بادام [۷]
مصرفِ حلوا
مصرفِ حلوا هم به صورت روزانه و هم در موقعيتهاى آيينى، تنوع بسيار چشمگيرى از اين خوراك در جهان اسلام پديد آورده است. علىاكبرخان آشپزباشى [۸] دوازدهگونه حلواى رايج در ايران دوره قاجارى را معرفى كرده است كه بسيارى از آنها در ادوار پيشين نيز معمول بودهاند [۹]. امروزه نيز دهها گونه حلوا در بخشهاى گوناگون جهان اسلام طبخ و مصرف مىشود ([۱۰]. يافتن منشأ زمانى و مكانى براى ابداع اينگونه گسترده از خوراك ميسر نيست، اما معلوم است كه طبخ و مصرف انواع حلوا در ايرانِ پيش از اسلام رايج بوده است [۱۱]. همين قول را درباره ديگر سرزمينهاى اسلامى نيز مىتوان پذيرفت، همچنان كه فرايند تبادل و اخذ و اقتباس در سنّت حلواپزى نيز در ميان ملتها پذيرفتنى است، از جمله گفته شده است فالوده ــ كه به قولى آن را سيّدِحلواها مىخواندند [۱۲]ــ از سنّتِ آشپزى ايرانى به سفره عربىِ پيش از دورانِ اسلامى راه يافته است [۱۳].
حلوا محبوترین غذای اسلامی
عربها سفره را بدون حلوا ناقص مىدانستند [۱۴] حلوا از پربسامدترين خوراكهاى ذكر شده در متون عربىِ دوره اسلامى است. اين خوراك مورد علاقه پيامبر صلىاللّهعليهوآلهوسلم و اهل بيت عليهمالسلام نيز بوده است [۱۵]. ظاهراً پيامبر حلوايى به نام مَجيع را، كه با خرما و شير تهيه مىشد، بسيار خوش مىداشت [۱۶] و خود در جشن عروسى حضرت فاطمه سلاماللّه عليها حلواى خَبيص تهيه كرد [۱۷] حلوا روزانه و به مقدار زياد در دستگاه خلفا طبخ مىشد، بهويژه آنكه برخى خلفا، از جمله مكتفى و مقتدر سخت به آن علاقه داشتند [۱۸]. در آشپزخانه برخى دولتمردان دوره خلفا، از جمله ابوالحسنبن فرات (متوفى313)، نيز عدهاى پيوسته مشغول طبخ حلوا بودند [۱۹] در ادوار متأخرتر، بيشاز همه اين سنّت در آشپزخانههاى دستگاه سلاطين عثمانى تداوم يافت و حلواجيان در حلواخانههاى مطبخهاى سلاطين عثمانى، در مقياسهاى بزرگ به طبخ انواع حلوا مىپرداختند [۲۰]
حلوا در طب سنتی
علاوه بر مصرف روزانه، طبيبان نيز مصرف حلواهاى گوناگون را توصيه مىكردند، بهويژه براى جبران كمبود حرارتِ داخلى بدن و طبعِ سردِ افراد [۲۱]
حلوا در مراسم مختلف
حلوا، به سبب نيروزا بودن، از خوراكهاى هميشگى سفره افطار مسلمانان است [۲۲] در استحباب افطار با حلوا احاديثى نيز وارد شده است [۲۳] نوع خاصى از حلوا، به نام كاچى، معمولا براى جبران ضعفِ قواى بدنى به مادرانِ تازهزا توصيه مىشده است [۲۴] مصرف حلوا از ابتدا جنبه عرفى و صِحّى داشته و بهتدريج جنبه آيينى و شعائرى پيدا كرده است. مشخصترين وجه مصرف آيينىِ حلواها در مراسم مختلفِ گذار ــ تولد، ازدواج و مرگ ــ مشاهده مىشود [۲۵] رسم تعارف حلوا در مراسمِ خاكسپارى و مجالس ترحيم در نزد بسيارى از اقوام مسلمان رايج است [۲۶]، چنانكه «برخاستن بوى حلواى كسى» يا «خوردنِ حلواى كسى» كنايه از نزديك شدن زمان مرگ او يا مرگ و پايان كار اوست [۲۷]. در عزاداريهاى مذهبى، بهويژه در محرّم و رمضان، طبخ حلوا و خيرات كردن آن بسيار معمول است [۲۸] حلوا از اجزاى ثابت بيشتر سفرههاى نذرى هم هست [۲۹]، كه تهيه آن گاه به صورت دسته جمعى انجام مىشود [۳۰] وقف مبالغى براى اِطعامِ طلاب و مسافران و واردان به مدارس علميه با نان و حلوا بهطور دائم يا در برخى ايامِ سال در ادوار گوناگون مرسوم بوده است [۳۱] از اطعام نمازگزاران و مستمعانِ وعظهاى دينى با نان و حلوا نيز گزارشهاى بسيارى هست [۳۲]
حلوا در جمع صوفیان
صوفيان علاقه وافرى به حلوا داشتند [۳۳] و بهويژه در خانقاهها و زاويهها، تهيه حلوا و اطعام صوفيان و نيز واردان با آن معمول بود [۳۴]. در ميان اهل فتوت، حلوا غذايى مبارك و تحفهاى تلقى مىشد كه جبرئيل از بهشت براى آدم عليهالسلام آورده بود[۳۵]. قلندران، حلوا را نماد تواضع و خلقخوش مىدانستند و در مراسم تشرفِ خود، حلوايى به نام جَفْنَه/ خفيه بر سر سفره مىنهادند كه گاه از شهرى به شهر ديگر فرستاده مىشد [۳۶]. ضيافتهاى حلواى صوفيان و اهل فتوت در قلمرو عثمانى، بهويژه در قونيه، بسيار معروف بود [۳۷] و در اين ميان، حلواى مقدّس بكتاشيان و آيين حلواپزىِ دستهجمعى (حلوا صحبتلرى) شهرت بسيار داشت [۳۸]. ضيافت حلوا در عثمانى در اواسط بهار كه بيشتر رسمى صوفيانه بود، در برخى دورهها باشكوه بسيار و با حمايت دربار برگزار مىگرديد، چنانكه در دوره حكومت احمد سوم (1115ـ1143) اين ضيافت با حضور شاعران، نويسندگان، نوازندگان، خوانندگان و جز آنها، بين يك هفته تا ده و گاه سى روز به طول مىانجاميد [۳۹] و حتى نوعى قصيده ويژه اين نوع ضيافت در ادبيات تركى عثمانى رايج بوده است [۴۰] اين علاقه صوفيانِ تُرك به حلوا، تا حدى بسامد زيادِ ذكر حلوا در اشعار مولوى[۴۱] را توجيه مىكند [۴۲]
حلوا در اعیاد
حلوا همواره از مهمترين خوراكهاى جشنى جهان اسلام بوده و اطعام با آن تقريباً در همه جشنها و اعياد دينى و غيردينى در سرزمينهاى اسلامى رواج داشته است [۴۳] گاه خلفا و اميران و صاحبمنصبان دولتى در اين اعياد، بهويژه در عيد فطر و قربان، سفرههاى رنگين شامل حلواهاى گوناگون تدارك مىديدند [۴۴] هديه دادن حلوا در اعياد، بهويژه در نوروز، رسمى رايج بود [۴۵] هديه دادنِ حلوا، گاه محملى براى تطميع [۴۶] و حتى اغفال و مسموم كردن افراد نيز قرار مىگرفت [۴۷] تعارف كردن حلوا در مواقعى كه خبرى خوش مىرسيد يا خطرى رفع مىشد [۴۸] يا كدورتى به آشتى بدل مىگرديد [۴۹] نيز معمول بود.
تجارت حلوا
علاوه بر توليد و مصرف خانگى، برخى انواع رايجتر حلوا، بهويژه حلواى ارده، به صورت انبوه در كارگاههاى حلواپزى تهيه و در دكانهاى حلوايى در بازارها عرضه مىشده [۵۰] و كارگاهها و دكانهاى حلوايى و صنف حلواگران/ حلواپزان/ حلواجيان و حلوافروشان، از قديمترين اصناف بازارهاى اسلامى بودهاند، چنانكه در متون گوناگون، در ذكر ويژگيهاى شهرها، معمولا به نيكويى حلواهاى رايج در آنها اشاره مىشده است [۵۱]. در متون حسبه، حلواپزان به نظافت دكان و دور داشتن مگسها از ظروف حلوا و پرهيز از تقلب در كارِ تهيه و طبخ حلوا سفارش شدهاند [۵۲] علاوه بر حلوافروشانِ مستقر در بازار، حلوافروشان دورهگرد نيز همواره در شهرهاى جهان اسلام حضور داشتهاند [۵۳]
برخى حلواگران يا خاندانهاى صاحب اين پيشه در اين كار شهرتى حاصل مىكردند [۵۴] و بسيارى از معاريف فرهنگ و تمدن اسلامى نيز پيشه حلواگرى يا شهرت حلوايى داشتند [۵۵]
پانویس
- ↑ رجوع کنید به خليلبن احمد؛ ابنمنظور؛ دهخدا، ذيل واژه؛ عنايتاللّه، ص 152ـ 16؛ د.ترك، ذيل واژه؛ د.اسلام، چاپ دوم، ذيل 2"."Matba kh.
- ↑ رجوع کنید به بسحاقأطعمه، ص 26؛ طباطبائىاردكانى، ص 397؛ وكيليان، ج 1، ص 198
- ↑ رجوع کنید به بسحاقأطعمه، ص 67ـ68؛ نسخه شاهجهانى، ص 112ـ113؛ طباطبائىاردكانى، همانجا؛
- ↑ رجوع کنید به ابونصرى هروى، ص 258ـ259؛ بسحاقأطعمه، ص 101، 107، 130؛ وكيليان، همانجا؛ مظلومزاده، ص 203
- ↑ رجوع کنید به آشپزباشى، ص 48؛ بسحاق أطعمه، ص110ـ111، 113
- ↑ رجوع کنید به طباطبائىاردكانى، ص 398؛ مظلومزاده، همانجا؛ حجازى و ياراحمدى، ص110
- ↑ رجوع کنید به آشپزباشى، ص 47ـ49؛ باتمانقليچ، ص 152؛ دريابندرى، ج 2، ص 1558ـ 1560.
- ↑ همانجا
- ↑ رجوع کنید به بسحاقأطعمه، ص 24ـ26، 35ـ36
- ↑ براى نمونه در ايران رجوع کنید به دريابندرى، ج 2، ص 1557ـ1565؛ مظلومزاده، ص 203ـ218؛ در سرزمينهاى عربى رجوع کنید به شيزرى، ص40ـ 41؛ طعمه، ص 306؛ جميل، ص110ـ111؛ جمال، ص 267؛ در مغرب و اندلس رجوع کنید به ابنرزين تجيبى، ص 244ـ 247؛ در هند و پاكستان رجوع کنید به نسخه شاهجهانى، ص110ـ121؛ عنايتاللّه، همانجا؛ دريابندرى، ج 2، ص1570ـ1571؛ در تركيه رجوع کنید به د.ترك، همانجا)
- ↑ رجوع کنید به د. ايرانيكا، ذيل واژه
- ↑ رجوع کنید به ابونعيم اصفهانى، ج 8، ص210
- ↑ بهائى، ج 2، ص 393
- ↑ رجوع کنید به بهائى، همانجا.
- ↑ رجوع کنید به ابنسعد، ج 8، ص 83؛ ذهبى، سيراعلامالنبلاء، ج 12، ص90؛ حرّعاملى، ج 25، ص 72ـ73
- ↑ رجوع کنید به ثعالبى، ص 171
- ↑ رجوع کنید به مجلسى، ج 43، ص 106، به نقل از خرايج راوندى
- ↑ رجوع کنید به مسعودى، ج8،ص226؛ ابنجوزى، 1412، ج13، ص69
- ↑ رجوع کنید به صابى، ص216.
- ↑ رجوع کنید به د.اسلام، همانجا
- ↑ رجوع کنید به اخوينىبخارى، ص 508؛ جرجانى، كتاب 3، بخش 2، ص 59؛ براى اطلاع بيشتر درباره كاربردهاى حلوا در طب سنّتى رجوع کنید به همان، كتاب 3، بخش 2، ص50، 78؛ نيز رجوع کنید به حكيم مؤمن، ص 338ـ339، كه انواع حلواها و خواص طبى و صِحّى هريك را برشمرده است
- ↑ رجوع کنید به جمال، همانجا؛ جميل، ص 109ـ111؛ وكيليان، ج 1، ص 187ـ189
- ↑ براى نمونه رجوع کنید به حرّعاملى، ج10، ص 156ـ158.
- ↑ رجوع کنید به آشپزباشى، ص 82؛ مظلومزاده، ص 218.
- ↑ رجوع کنید به اسديان خرمآبادى، ص 122، 124ـ125، 127، 129؛ مظلومزاده، ص 204
- ↑ رجوع کنید به ترحيم، مجلس
- ↑ رجوع کنید به بسحاقأطعمه، ص 41، 119؛ دهخدا، همانجا؛ براى برخى باورهاى عاميانه درباره كارگشايى حلوا براى مرده رجوع کنید به هدايت، ص 69ـ70؛ مظلومزاده، ص 213ـ214
- ↑ رجوع کنید به آلمانى، ج 2، ص 758؛ شهرىباف، 1381ش، ج2، ص43ـ44؛ مظلومزاده، ص204، 213؛ وكيليان، ج 1، ص 99
- ↑ رجوع کنید به آقاجمال خوانسارى، ص 24ـ25؛ شكورزاده، ص 36ـ37؛ شريعتزاده، ج 2، ص390، 417ـ418
- ↑ براى نمونه در افغانستان رجوع کنید به فرهنگ، ص 328ـ329
- ↑ رجوع کنید به ابنبطوطه، ج 1، ص 203؛ سپنتا، ص 162، 165.
- ↑ براى نمونه رجوع کنید به مَقريزى، ج 2، ص 445؛ ابنبطوطه، ج 1، ص 223.
- ↑ رجوع کنید به ابنجوزى، 1426، ص 28ـ29؛ عنصرالمعالى، ص 257؛ مولوى، كليات شمس، ج 1، غزل 225
- ↑ رجوع کنید به ابنبطوطه، ج 1، ص 241ـ242، 294، 297، 299؛ مقريزى، ج 2، ص 417، 423، 425
- ↑ رجوع کنید به فتوّتنامهها و رسائل خاكساريّه، ص 120
- ↑ رجوع کنید به كاشفى، ص 128ـ130؛ فتوّتنامهها و رسائل خاكساريّه، ص 129، 135، پانويس 3؛ چهارده رساله در باب فتوت و اصناف، ص 284ـ285
- ↑ د.اسلام، همانجا؛ شيمل، ص 145
- ↑ رجوع کنید به د.ترك، همانجا؛ شيمل، ص 429، يادداشت 57
- ↑ رجوع کنید به د. اسلام، همانجا
- ↑ رجوع کنید به همان، ذيل "Kasida.3".
- ↑ براى نمونه رجوع کنید به مثنوى، ج 1، دفتر2، ابيات 392ـ396، ج 3، دفتر5، ابيات 1662ـ1663؛ همو، كليات شمس، ج 1، غزلهاى 106، 125، 225، ج2، غزل 589؛ ج3، غزلهاى 1227، 1372
- ↑ براى نگارهاى از مولوى در حال پخش كردن حلوا در ميان مريدان رجوع کنید به شيمل، ص 301.
- ↑ براى نمونه رجوع کنید به مقريزى، ج 1، ص490، 492؛ ابنتغرى بردى، ج 4، ص97ـ 99؛ جبرتى، ج 3، ص 613؛ طعمه، ص 306؛ وكيليان، ج 1، ص31).
- ↑ رجوع کنید به مقريزى، ج 1، ص 387ـ 388.
- ↑ رجوع کنید به طبرى، ج 9، ص 184؛ ابناثير، ج 7، ص 54.
- ↑ رجوع کنید به زمخشرى، ج 5، ص 364
- ↑ رجوع کنید به ياقوت حموى، ج 1، ص 906؛ ذهبى، تاريخالاسلام، حوادث و وفيات 351ـ380ه ، ص 525، حوادث و وفيات 561ـ570ه ، ص 298
- ↑ رجوع کنید به بسحاقأطعمه، ص 48؛ سنگر، ص 41
- ↑ سعدى، ص 531
- ↑ رجوع کنید به مظلومزاده، ص 207؛ طباطبائىاردكانى، ص 396ـ397
- ↑ رجوع کنید به مقدسى، ص 357، 392، 402، و جاهاى ديگر؛ د. اسلام، چاپ دوم، ذيل"Ghidha. IV.5"؛ نيز براى ذكرى از حلواپزان و دكانهاى حلوايى رجوع کنید به سنايى، ص 22؛ محمدبن منوّر، بخش 1، ص 64، 67ـ68؛ سعدى، ص 367، 544؛ براى وصف دكان حلوايى در تهران قديم رجوع کنید به شهرىباف، 1367ـ1368ش، ج 3، ص 734ـ735؛ در مينابازار هند رجوع کنید به ابريشمى، ص 220، به نقل از صبايى دهلوى؛ در كشورهاى عربى رجوع کنید به مقريزى، ج 2، ص 99ـ100؛ كيك و شيخو، ص 833ـ834؛ جمال، ص 266
- ↑ رجوع کنید به شيزرى، ص 40ـ41؛ ابناخوه، ص 183؛ براى گزارشى از قيمتِ حلوا رجوع کنید به ابنبطوطه، ج 1، ص 323.
- ↑ رجوع کنید به شهرىباف، 1381ش، ج 3، ص 155ـ156؛ همو، 1367ـ1368ش، ج 3، ص 736ـ742
- ↑ رجوع کنید به جمال، ص 266ـ267؛ احمدامين، ذيل «كنافة»؛ د.اسلام، چاپ دوم، ذيل"Khalid Diya"
- ↑ براى نمونههاى متعدد از علما، ادبا، مشايخ صوفيه و نيز دولتمردان رجوع کنید به سمعانى، ج2، ص248ـ249؛ ذهبى، سيراعلامالنبلاء، ج18، ص126، 177؛ آقابزرگ طهرانى، ج 9، قسم 4، ص 1196، 1224، 1302؛ د.اسلام، چاپ دوم، ذيل "Baki Billah"، "Malamatiyya.3"، "Hamza Pasha".
منبع
- دانشنامه جهان اسلام، "مدخل حلوا" از
افسانه منفرد.