ناسخ التواریخ (کتاب)

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

نویسنده کتاب

محمدتقى سپهر، معروف به لسان الملك (م1297ق).

زندگی‌نامه سپهر و اظهارنظرها

وى پس از تحصیل مقدمات علوم قدیم به فنون شعر و عروض و قافیه پرداخت. در جوانى از كاشان به تهران آمد و به خدمت همشهرى خود، مرحوم صبا ملك الشعراى فتحعلى شاه رسید و به تشویق صبا به تألیف كتابى در علم قافیه مشغول شد؛ ولى به علت فوت صبا در سال 1238 این كار ناتمام ماند و میرزا محمدتقى به كاشان برگشت و در آنجا محمود میرزا، پسر فتحعلى شاه حكمران كاشان او را به منادمت خود برگزید و به او تخلص سپهر داد.

سپس از طرف فتحعلى شاه به تهران دعوت شد و در سلك اعضاى دیوان درآمد. سپهر در عبد محمدشاه مداح خاص شاه و منشى و مستوفى دیوان شد و به نوشتن كتاب ناسخ التواریخ مأموریت یافت.

وفات سپهر

وفات سپهر در هفدهم ربیع الثانی 1297 ق در تهران اتفاق افتاد و نعش او را به نجف اشرف منتقل ساختند.

تألیفات محمدتقى سپهر

براهین العجم، اسرارالانوار، دیوان اشعار، ناسخ التواریخ.

معرفى اجمالى كتاب ناسخ التواریخ

این كتاب تاریخ را از دوران قبل از هبوط آدم آغاز كرده و مجلدى چند از آن را به ذكر احوال پیامبران و امامان اختصاص داده و از آن پس، تاریخ ایرانِ قبل و بعد از اسلام را با استفاده از آثار مورخان سلف آورده است.

موضوع کتاب

این كتاب كه تاریخ عمومى است به وقایع تاریخى از ابتداى خلقت تا سال 1273 ق پرداخته است. تلاش‌هاى او موجب شد تا پس از چندى ناصرالدین شاه به او لقب «لسان الملك» دهد.

نقد کتاب

لسان الملك در كنار كار ديوانى، مأمور شد تا كتابى را درباره تاريخ جهان از آدم عليه السلام تا آن زمان، بنگارد.[۱] كتابى كه همه آنچه را گفته اند و امكان وقوع دارد و محال نيست. در خود جاى دهد، هر چند دور از ذهن باشد. او اين تفصيل را در بخش مربوط به امام حسين عليه السلام حفظ كرده و از اين رو «هر قصّه را كه در كتب معارف مورّخين و محدّثين»[۲] ديده، آورده است.

او هر چند، گاه به گاه به نقد پاره‌ اى منقولات دست مى ‌يازد، اما خود نيز اشتباهات تاريخى دارد و مطالب ضعيف به كتابش راه يافته است و از اين رو با وجود استفاده اهل منبر و مرثيه از آن، نمى‌ توان متفردات آن را معتبر دانست.

شهيد قاضى طباطبايى اشتباهات آن را فراوان دانسته و محتويات بدون مدرك آن را قابل اعتماد ندانسته است.[۳] شهيد مطهرى نيز هر چند مؤلّف را متدين خوانده، اما تاريخش را چندان معتبر ندانسته و برخى از اشتباهات تاريخى او را گوشزد كرده است.[۴]

وضعیت نشر

این كتاب به همت انتشارات اسلامى تهران چاپ و منتشر شده است.

منابع

  • محمدرضا ضمیری، کتابشناسی تفصیلی مذاهب اسلامی.
  • محمد محمدی ری شهری، فرهنگ‌نامه مرثيه‌سرايي و عزاداري سيدالشهدا عليه السلام، قم:دارالحدیث، چاپ اول، جلد اول،1387، ص94.
  • لغت‌نامه دهخدا: مدخل سپهر كاشانى.
  • ناسخ التواريخ: ج۱، ص۳۷۸.
  • تحقيق درباره اول اربعين حضرت سيدالشهدا عليه السلام: ص۹۷ و ص۱۲.
  • فلسفه تاريخ: ص۱۴، حماسه حسينى: ج۲، ص۱۰۷. استاد مطهرى اين نكته را بر مؤلف ناسخ التواريخ خرده مى‌گيرد كه نوشته: اسب امام حسين عليه السلام چهل تن را با لگد و دندان كشت و سپس به خيمه امام حسين عليه السلام بازگشت و چندان سر خود را به زمين كوبيد كه جان از تنش بيرون شد.