محقق کرکی
تولد
آفتاب قرن نهم از نیمه گذشته بود که در یک خانواده صمیمی در روستای «کرک» از روستاهای جبل عامل لبنان کودکی به دنیا آمد. سال 865 یا 870 بود که خانه ساده «عزالدین حسین» به نور جمال کودکی شیعی نورانی شد. پدرش نام وی را «علی» گذاشت و او با نشانی از تشیع در اولین قدمهای زندگی پیش رفت و «نورالدین» لقب گرفت. دوران کودکی او به پاس مراقبت مادر و تلاش پدر بخوبی گذشت و محیط خانواده اسلامی آنان در او تأثیر شگرفی گذاشت.
تحصیل
علی بن عبدالعالی[۱] اندک اندک پای به سن نوآموزی گذاشت و درس و مدرسه را شروع کرد و پس آموزش های ابتدایی به حوزه علمیه کرک و در جرگه دانش پژوهان علوم اسلامی وارد شد.
درس و بحث و مطالعه از او طلبهای جوان و دوست داشتنی ساخت و با تقوای الهی بر گزمههای سپاه شب پرستان حمله برد و به تهذیب نفس همگام با تحصیل همت گماشت. پس از آن به روستای «میس» رفت و با تلاش پیگیر، از استادان آن حوزه شناخته شد. شهید ثانی یکی از شاگردان آن حوزه بود که «شرایع الاسلام» و «قواعد» را نزد او فراگرفته است.[۲]
چندی نیز در «جبع» لبنان به تحصیل مشغول بود و پس از آشنایی و بدست آوردن تجارب و علوم در حوزه علمیه «جبل عامل» رهسپار حوزه «دمشق» شد. آنگاه از دمشق راهی «بیت المقدس» شد و لختی از زمان را نیز به تحقیق و دانش اندوزی در شهر «الخلیل 2» گذراند و سپس بار خود را بسته، رهسپار مرکز حوزه اهل سنت در «مصر» گردید. این سفرها و دیدار حوزههای گوناگون از او مردی حزیم و دانشمندی خوش اندیشه ساخت و شخصیت او را چنان زیبا ترسیم کرد که عاقبت یکی از بزرگترین دانشمندان قرن دهم به شمار آمد و به «محقق ثانی»، «مولای مروّج»، «محقق کرکی» و «شیخ علایی» شهرت یافت.
در کشور مصر از دانشمندان زیادی بهره جست و محضر فرزانگان آن دیار را غنیمت شمرد. گوهرجان به متاع ناچیز دنیا نفروخت و سخت در راه تکامل و معرفت کوشید و در این مدت نیز موفق به گرفتن اجازه از علمای اهل سنت شد. (در بخش استادان به تنی چند از آنان اشاره خواهیم کرد.)
زندگی علمی علی بن عبدالعالی که در این زمان از دانشمندان بلندمرتبه جبل عامل بود زیبا و شیرین و مساله آموز میگذشت. او در پی ورود به سرزمینی تازه توشهای از خرمن اندیشمندان آن سامان برمیگرفت و باز سوار بر گرده سفر، بار و بنه به سویی دیگر میکشید و این بار حوزه مصر را به سوی عراق و حوزه نجف اشرف ترک گفت و به سرزمین ولایت و آستان امامان معصوم وارد شد.
استادان
علی بن عبدالعالی فروغ معرفت و فقیهی جان بر کف برای شیعه شد ولی این میوه شیرین به آسانی بدست نیامد. از لبنان تا مصر و از مصر تا نجف، حضور در حلقههای درس و تحقیق و استفاده از محضر استادان دلسوز و با معرفت بود که توانست جوانه علم و تحقیق را در وجودش بارور کند و درخت تناور فقاهت و دیانت را در جانش به بار بنشاند و ما به پاس خدمت آن اسوههای علم و عمل به یاد کرد تنی چند از آنان بسنده میکنیم.
علی بن هلال جزایری (بزرگترین استاد محقق ثانی)، محمد بن داود بن مؤذّن جزّینی، شمس الدین محمد بن خاتون عاملی، سید حیدر عاملی، احمد بن علی عاملی، زین الدین جعفر بن حسام عاملی، شمس الدین محمد بن احمد صهیونی، که جملگی از استادان شیعی اویند. علاوه بر این از ابی یحیی زکریا انصاری (متوفی 926 ق) و کمال الدین ابراهیم بن محمد بن ابی شریف قرشی (متوفی 923 ق) از علمای اهل سنت نیز بهره برده است.[۳]
آثار قلمی
از شیخ الاسلام بزرگ قرن دهم اندوختههای علمی فراوانی به جای مانده و تألیفات گرانسنگی به نسل های پس از خود هدیت کرده است. آثار قلمی آن بزرگوار عبارتاند از:
جامع المقاصد (شرح قواعدالاحکام)، منهج السداد (شرح ارشاد الاذهان علامه حلی)، حاشیه بر مختلف الشیعه علامه حلی، رساله جعفریّه، رسالهای در صیغههای عقود و ایقاعات، نفحات اللاهوت در لعن جبت و طاغوت، رسالهای در آب کر، رسالهای در تعقیبات نماز، رساله غیبت، رساله نجمیّه، رسالهای در تعریف طهارت و رسالهای در احکام شیردادن، حاشیه برالفیّه و نفلیّه شهید اوّل، شرح الفیّه، حاشیه بر تحریر علامه حلّی، حاشیه بر «الدروس الشرعیه» شهید اوّل، حاشیه بر «الذکری فی الفقه»، رسالهای در قبله، رسالهای در تسبیح، رسالهای در تقیّه، رسالهای در نماز و روزه مسافر، رسالهای در شنیدن دعوای مدّعی در دادگاه و راه استنباط احکام شرعی، حاشیه بر بخش میراث «مختصر النافع»، رسالهای در اثبات رجعت، کتابی در ارث، حاشیه بر قواعد الاحکام، حدیث شناسی، المطاعن المحرمیّه، رسالهای در قبله خراسان، رسالهای در نیت و کتب و رسائل دیگر که به حدود 71 کتاب و رساله میرسد.[۴]
شاگردان
علاوه بر آثار علمی محقق بزرگوار، وی آبشار معرفت دیگری نیز فراراه آیندگان قرار داده است و آن تربیت شاگردانی بود که هر یک مسئولیتی را در جامعه اسلامی به عهده گرفتند و کمبودی را در اجتماع برطرف کردند. از جمله شاگردان محقق ثانی میتوان به ناموران ذیل اشاره کرد:
شیخ علی منشار عاملی (پدر زن شیخ بهایی)، شیخ محمد بن حسن عاملی نطنزی، سید محمد بن ابیطالب استرآبادی، علی بن عبدالصمد عاملی، میر معزالدین اصفهانی، علی بن عبدالعالی عاملی میسی، شیخ عبدالعباس بن عماره الجزائری، شیخ زین الدین فقعانی. احمد بن احمد بن ابی جامع معروف به ابن ابی جامع، شیخ نعمت الله بن احمد بن خاتون عاملی، ابراهیم بن علی خوانساری، جمال الدین بن عبدالله حسینی جرجانی، سید شرف الدین سماک عجمی، شهید ثانی، شیخ احمد بن محمد بن خاتون عاملی، امیر نعمت الله جزایری، ظهیرالدین ابراهیم بن علی المیسی، حسین بن علی بن ابی السروال بحرینی، شیخ بابا، قاضی صفی الدین عیسی. حسین بن محمد بن مکی.[۵]
شهادت
سال 940 ق. فرارسید و محقق باز به نجف اشرف بازگشته بود. در این دوران او سنی نزدیک به 75 سال داشت. کار و تلاش او را فرتوت و شکسته کرده و برف سفید پیری بر رخسارش نشسته بود. تلاش ارزشمند و قابل ستایش او موجب کینهتوزی های فراوانی نسبت به او گردیده بود و این حقد و حسدها هنوز ادامه داشت و هر لحظه جان پیر شیعی حوزه نجف را تهدید میکرد. تا این که عاقبت در 18 ماه ذی الحجه سال 940 همزمان با عید غدیر خبری در نجف پیچید...!
آن خبر این بود که: محقق کرکی، شیخ الاسلام، به وسیله زهر عدهای از متعصّبان اهل سنت مسموم شده و شربت شهادت نوشیده است. آری! نام وی در ردیف شهدای فضیلت ثبت گردید. پیکر آن عالم الهی را در جوار مرقد امیرالمؤمنین علیه السلام به خاک سپردند و دفتر زندگیاش بسته شد ولی نامش، یادش و میراث ماندگارش تا ابد زنده است. ماده تاریخ فوتش (سال 940) «مقتدای شیعه» را رقم زد.[۶]
رحمت بی منتهای پروردگار بر روح پاکش باد.
پانویس
- ↑ در عرب رسم چنان است که پسر را به جد منسوب میکنند یعنی علی بن حسین بن عبدالعالی را علی بن عبدالعالی میگویند.
- ↑ التنبیهات العلیّه، شهید ثانی، تحقیق صفاءالدین بصری، ص28 (چاپ اول آستان قدس رضوی، 1371 ش).
- ↑ فوائد رضویه، شیخ عباس قمی، ص 341؛ المهاجره العاملیّه، جعفر مهاجر، ص 121 و 122 بیروت، 1410 ق.
- ↑ الذریعه الی تصانیف الشیعه، آقا بزرگ تهرانی، چاپ اسماعیلیان قم.
- ↑ امل الآمل فی علماءجبل عامل، شیخ حر عاملی، ج2، ص149؛ فوائد الرضویه، شیخ عباس قمی، ص 419؛ مفاخر اسلام، علی دوانی، ج4، ص434؛ مجموعه رسائل محقق کرکی (13)، تحقیق شیخ محمد حسّون، ج1، ص33.
- ↑ شهیدان راه فضیلت، علامه امینی، ترجمه جلال الدین فارسی؛ فوائد الرضویه، ص133؛ مفاخر اسلام، ج4، ص449 و 450.
منابع
- گلشن ابرار، ج1، ص165 (با اندکی تلخیص).