قاهر (خلیفه عباسی)

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۴ مارس ۲۰۱۴، ساعت ۰۹:۱۹ توسط عربصالحی (بحث | مشارکت‌ها) (منابع)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

قاهر (القاهر) بالله ، محمدبن احمد معتضدبن طلحه موفق بن جعفر متوكل، کنیه اش ابومنصور، نوزدهمین خلیفۀ عباسی است.

دوران خلافت قاهر

از اولین اقدامات القاهر بالله پس از رسیدن به خلافت، مصادرۀ اموال خانوادۀ المقتدر عباسی بود. وی از هیچ رفتار خشونت¬آمیزی در حق خاندان المقتدر فروگذار نکرد، به حدی که برای دستیابی به اموال المقتدر، مادر وی را کتک زد و از درخت آویزان نمود[۱] و حتی اموال وقفی وی را نیز تصاحب کرد [۲] و خانه به خانه در جستجوی خانوادۀ المقتدر بود [۳] و این اقدامات را چنین توجیه می کرد که سپاهیان برای تأمین مستمری فشار می آورند، در حالی که گویا این سنّتی بود در میان خلفا که اموال خلیفۀ پیشین را تصرف کنند، چنانکه الراضی با القاهر چنین کرد. از سوی دیگر، القاهر فرزندان متوکل عباسی را نزد خود خواند و مورد لطف و عنایت خویش قرار داد [۴].

به دوران قاهر فتنه ها بود. هنوز سال بسر نرفته بود که سپاه بشورید و بزرگان دولت و مونس فرمانده سپاه و ابن مقله وزیر بخلع وی و نصب یکی از فرزندان مکتفی همسخن شدند اما خبر به قاهر رسید که همه را بگرفت و بکشت و نامزد خلافت را میان دو دیوار بگل کرد.

از میان توطئه گران بر ضد قاهر فقط ابن مقله جان از غائله بدر برد اما خانه اش را بسوختند و خانه کسانش غارت کردند و چون فتنه بخفت قاهر مستمری سپاه را بداد که دلخوش شدند و کار وی استقرار یافت. اما گروه ساجیان یعنی پیروان ابن ابی الساج که از سرداران معتمد بود و هم جماعتی از نگهبانان که از صولت قاهر بیمناک بودند و تحریک ابن مقله در ایشان کارگر افتاد، بار دیگر بشوریدند و چون شنیدند قاهر در خانه مونس سرداب ها آماده می کند هیجانشان فزون شد که پنداشتند برای مجازات سران ایشان مهیا می شود.

ابن اثیر گوید: «قاهر با ساجیان و نگهبانان خشونت آغازید و مقاصد ایشان را انجام نداد و هم در خانه خویش پنجاه سرداب بساخت و درهای آن را محکم کرد گفتند که سرداب ها را برای ساجیان و نگهبانان کرده است و کینه و بیمشان را برانگیخت و هم در آن ایام گروهی قرمطی را از فارس به بغداد آوردند و خلیفه بفرمود تا همه را در سرداب های قصر به زندان کردند و نهانی با ایشان مواضعه کرد تا به کمکشان از خطر ساجیان و نگهبانان آسوده شود».

از معاریف دوران قاهر یکی ابن درید بود که بگفته مسعودی: «در شعر مهارت داشت و در لغت، تالی خلیل بود». به گفته مؤلف الفخری: «قاهر از پس سقوط روزی بر جامع منصور ایستاد و صدقه خواست، این کار را به تقبیح مستکفی می کرد که بر او سخت گرفته بود. یکی از هاشمیان وی را برد و پانصد درم بدو داد و چون مستکفی خبر یافت بگفت تا از خروج وی مانع شدند و همچنان محبوس ببود تا به سال 339 بدوران طائع در پنجاه و سه سالگی بمرد.

صفات قاهر

قاهر بسختی و سنگدلی شهره بود همیشه زوبینی با خود داشت و چون می نشست آن را پیش رو می نهاد و با هر که خشم می کرد در دم او را بزوبین می کشت. از این رو آشوب های که پیش از او بود فرو نشست و آنها که بهر بهانه بجان خلفا دستبرد می زدند به جای خود نشستند به گفته سیوطی: «منتقم را نیز به القاب وی افزوده بودند و بر سکه رقم می زدند».

بگفته صولی، قاهر مردی جسور و خونخوار و بدسیرت و متلون و شرابخوار بود و اگر سلامت نفس حاجب وی سلامه نبود مردم بسیار را بکشتن داده بود.

اقدامات اجتماعی القاهر

از اقدامات اجتماعی القاهردر 321، منع آوازخوانی و نوشیدن هرگونه شراب بود. با این دستور، همۀ نوازندگان و خوانندگان را دستگیر و برخی را به بصره و برخی را به کوفه تبعید کردند، در حالی که خود القاهر همواره شراب می نوشید و به آواز گوش می داد و بهترین کنیزان خواننده را برای خویش بر می گزید و اغلب مورخان روایت کرده اند که وی در مواقع مستی سراغ الراضی می رفت و او را اذیت می کرد[۵]

لعن معاویه در دوران قاهر

از اتفاقات سیاسی مهم در دورۀ القاهر (سال 321)، آن بود که علی بن بلیق و حسن بن هارون دستور به لعن معاویه بن ابی سفیان بر منابر دادند که موجبات اضطراب عامه را فراهم کرد. دستگیری ابی محمد بربهاری، رئیس حنبلیان بغداد، نیز گرایشهای شیعی امرای القاهر را تقویت نمود. هرچند برخی آن را شایعه دانسته اند[۶]


پانویس

  1. طبری،ج11،ص280
  2. ابن اثیر،ج 8،ص246
  3. طبری، همانجا
  4. طبری، همانجا
  5. ابن مسکویه،ج5، ص364؛ ذهبی، شذرات الذهب ،ج4، ص104
  6. ابن جوزی،ج13،ص316-317؛ ابن کثیر،ج11،ص172

منابع

  • حسن ابراهیم حسن، تاریخ سیاسی اسلام، ج2.
  • دانشنامه جهان اسلام،"مدخل قاهر" از ليلا اشرفی، بازیابی: 13 اسند 1392.