قوم تبع
لقب پادشاهان یمن است از سلسه حمیر و گاه جمع آنها را تبابعه گویند. از تاریخ آنها اطلاعی در دست نیست. (نثر طوبی، علامه شعرانی، ذیل واژه تبع)
راغب گوید: علت این تسمیه آنست كه شاهان تبّع در سیاست و زمامدارى تابع یكدیگر بوده و از یك نقشه پیروى میكرده اند و گویند: تبّع پادشاهى است كه ملت از وى پیروى نماید. طبرسى علت این تسمیه را كثرت پیروان دانسته و قول راغب را به طور احتمال آورده است. (قاموس قرآن، علیاکبر قرشی، ذیل واژه تبع)
تبع در قرآن:
این كلمه دو بار در قرآن مجید در آیات زیر آمده:
- «أَهُمْ خَيْرٌ أَمْ قَوْمُ تُبَّعٍ وَالَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ».(سوره دخان: 37)
- «وَأَصْحَابُ الْأَيْكَةِ وَقَوْمُ تُبَّعٍ كُلٌّ كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ وَعِيدِ».(سوره ق: 14)
از قرآن معلوم میگردد که قوم تبع و رعایای او مردمی طاغی و گناهکار بودند و از مردم مکه در قدرت و ثروت و فراخی معیشت بهتر و بالاتر با این حال خدا آنها را هلاک کرد خداوند از قوم تبع در قرآن موضع عبرت را نقل کرده و از تفاصیل خودداری کرده است. (نثر طوبی، علامه شعرانی، ذیل واژه تبع)
تبع در روایات:
در مجمع البیان از سهل بن سعد از رسول خدا صلى الله علیه و آله نقل كرده كه فرمود: تبّع را فحش نگوئید كه او اسلام آورده، ولید بن صبیح از امام صادق علیهالسلام نقل كرده كه: تبّع به طایفه اوس و خزرج گفت در همین جا باشید تا این پیامبر بیاید و اگر او را درك میكردم در خدمتش بودم و با او به پا میخواستم.
در تفسیر برهان نیز چند حدیث در همین مضمون منقول است. در كمال الدین صدوق، ص 169، باب 11 سه حدیث در مدح تبّع آمده از جمله از ابن عباس كه گفت: كار تبّع بر شما مشتبه نشود او مسلم بود. (قاموس قرآن، علیاکبر قرشی، ذیل واژه تبع)
منابع
- نثر طوبی، علامه شعرانی.
- قاموس قرآن، علیاکبر قرشی.