حاتم طایی

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۴ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۷:۲۱ توسط اله یاری (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای جدید حاوی '{{نیازمند ویرایش فنی}} {{مدخل دائرة المعارف|دانشنامه جهان اسلام}} حاتم طائی بن عبد...' ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو


Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از دانشنامه جهان اسلام است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

حاتم طائی بن عبداللّه ‌بن سعد شاعر دوره جاهلى عرب و مظهر بخشندگى است.

نسب حاتم طایی

نسب حاتم به طَىّءبن اُدَد از دودمان یعْرُب بن قَحْطان از یمن می‌رسد[۱]. برخى گفته‌اند كه پدر حاتم، به دلیل بخششهاى فراوان پسرش، او را ترك گفت و برخى دیگر برآن‌اند حاتم در كودكى پدرش را از دست داد و پدربزرگش، سعد، او را بزرگ كرد. بخششهاى حاتم، خشم پدربزرگش را نیز برانگیخت و از این‌رو، حاتم وى را ترك كرد [۲]. مادر حاتم (فرزند عفیف) از بخشندگان قبیله طىّ بود. نام او را عِنَبَه، غُنَیه (غَنِیه)، عُتْبَه، عَتَب و عَنْتَره گفته‌اند و در بخشش او داستانى ذكر كرده و ابیاتى نیز از او آورده‌اند [۳].

به گفته میدانى (ج 1، ص 327) و رشیدالدین وطواط (ص 66)، به باور طایفه حاتم وى بخشش را از مادرش به ارث برده است. تاریخ ولادت حاتم دانسته نیست، ولى وى در نیمه دوم سده ششم میلادى می‌زیسته است (د.اسلام، چاپ دوم، ذیل مادّه). كنیه‌هاى حاتم به سبب دو فرزندش، سَفّانه و عَدِى، ابوسفّانه و ابوعدى بود [۴]. كنیه ابوجَعْد یا ابوجَعْر را نیز براى او ذكر كرده‌اند [۵].

شهرت عمده حاتم به بخشش اوست تا بدانجا كه در مثل گفته‌اند : «اَجْوَدُ مِنْ حاتم» (بخشنده‌تر از حاتم؛ میدانى، ج 1، ص 326). هر چند نام كعب‌بن مامَه و هَرِم‌بن سِنان نیز در دوره جاهلیت به عنوان بخشنده آمده [۶] و حتى جاحظ (متوفى 255؛ 1388، ج 2، ص 107) كعب را بخشنده‌تر از حاتم دانسته، ولى شهرت حاتم و حكایتهاى بخشش او بیش از دیگران است و به گفته ابن‌عبدربّه (متوفى 328؛ همانجا)، فقط بخشش حاتم مَثَل گشته است [۷]. گاه به حاتم طائى، به‌طور مطلق «جوادالعرب» نیز گفته شده است [۸].

ابن‌كلبى (متوفى 204) و ابن‌اَعرابى (متوفى 231) اوصافى از بخشش، جوانمردى، شخصیت و اخلاق نكوى حاتم نقل كرده‌اند و جالب توجه آنكه ابن‌اعرابى شعر و بخشش حاتم را مانند هم دانسته است [۹]. بخششهاى حاتم طائى را به زمان زندگى وى محدود نكرده‌اند؛ طایفه طىّ معتقد بودند هر كس بر سر قبر حاتم حاضر شود به نحوى اِطعام می‌شود. در این‌باره حكایت و ابیاتى نیز نقل كرده‌اند [۱۰]. در داستانهاى هزار و یك شب (ج 1، ص 800ـ801) نیز این مطلب به تفصیل آمده است.

بسیارى از حكایتهاى بخشش حاتم طائى ساختگى یا دست‌كم مبالغه‌آمیز است و برخى به این مطلب تصریح كرده‌اند [۱۱]. به گفته فاخورى (ص 223)، در حكایتهاى حاتم، حقیقت و اسطوره به هم آمیخته است. از كامل‌ترین منابعى كه اخبار و اشعار حاتم در آن گرد آمده، الاَخْبار المُوَفَّقیات زبیربن بكّار (ص 403ـ461) و كتاب الاغانى ابوالفرج اصفهانى (ج 17، ص 362ـ397) است. الاغانى شامل روایتهاى مُفَضَّل ضَبّى، محمدبن سائب كلبى، ابوعَمْرو شَیبانى، ابن‌اعرابى و ابن‌سِكّیت است [۱۲]

نام حاتم طائى از دیرباز تاكنون مظهرى براى كرم و فتوت بوده است. در اصطلاح ادبیات عرب، به وى «فتى» اطلاق می‌شد، به دلیل وجود دو صفت بارز در او: مهمان‌نوازى (بخشندگى) و شجاعت (جنگاورى)، تا جایى كه گذشت و بزرگوارى او در جنگ، بیشتر اوقات به زیانش تمام می‌شد [۱۳].

یك دسته از كسانى كه از بخششهاى حاتم طائى برخوردار شدند شاعرانى همچون حُطَیئَه، عبیدبن اَبرَص، بِشربن ابی‌خازِم و نابغه ذُبیانى بودند كه در سروده‌هاى خود از بخشش حاتم یاد كرده و آن را ستوده‌اند [۱۴].

حاتم با نُعْمان‌بن مُنذِر حاكم حیره، و شاعران دربار آنجا، از جمله عبیدبن ابرص و قَیس‌بن خُفاف، ارتباط داشته و در برخى از سروده‌هاى خود به آن اشاره كرده است [۱۵].

حاتم‌طائى یك یا چندبار نیز در جنگها به اسارت گرفته شد [۱۶]. قبیله حاتم‌طائى مسیحى بودند ولى حاتم، مسیحیت را نپذیرفت [۱۷]. آنچه در اشعار منسوب به حاتم عجیب به نظر می‌رسد سوگند به «بیت‌اللّه» و خدایى است كه غیب می‌داند و استخوانهاى پوسیده را زنده می‌گرداند [۱۸].

اشعار حاتم طایی

شعر حاتم را نكو، بلیغ و با تركیباتى سهل معرفى كرده و او را شاعرى فحل دانسته‌اند [۱۹]. این سروده‌ها قصیده‌هاى كوتاه و قطعاتى بیشتر درباره فضائل اخلاقى، به‌ویژه بخشندگى و مهمان‌نوازى، و بیانگر شخصیت سراینده آنها هستند و اینكه ثروت، ارزشى ندارد مگر آنكه در راههاى انسانى بذل شود. در این سروده‌ها نشانه‌هاى زندگى دشوار دوره جاهلى و سهولت زندگى متمدنانه به چشم می‌خورد [۲۰].

موضوعات شعری حاتم طایی

موضوعات شعرى حاتم، فخر و حماسه، و نیز مضامین حِكْمى است (فرّوخ، همانجا). ابن‌حبیب (متوفى 245؛ 1361، ص 241) بیتى از حاتم، در ارزش اجتناب از شراب و گناه، نقل كرده است [۲۱]. برخى برآن‌اند كه اشعار منسوب به حاتم برساخته مقلدان حاتم‌اند (رجوع کنید به بروكلمان، ج 1، ص 111؛ بلاشر، همانجا) و چون درباره بخشش بوده به حاتم طائى منسوب گشته‌اند (نالینو، ص 79). سروده‌هاى حاتم طائى فراوان بوده است. مَرزُبانى (متوفى 384) اشعار او را در حدود دویست برگ، به روایت ابن‌كلبى، گردآورده بوده است [۲۲] و آنچه در دیوان وى موجود است، فقط بخشى از سروده‌هاى اوست (آلوسى، همانجا). دیوان وى كمتر از چهارصد بیت دارد. برخى واژگان فارسى نیز در اشعارش به چشم می‌خورد [۲۳]. نام برخى از ادوات كتابت در دوره جاهلیت، نظیر رَقّ (پوست نازكى كه بر آن می‌نویسند)، نیز در شعر حاتم طائى به كار رفته است [۲۴] كه نشان می‌دهد حاتم با این‌گونه ادوات سر و كار داشته است.

برخى راویان شعر حاتم از قبیله او و برخى از دیگر قبایل بودند. یكى از راویان شعر او، بِلال‌بن ابی‌بُرْدَه (متوفى ح 126؛ رجوع کنید به اشعرى*، ابوبرده) بوده است [۲۵]. دیوان حاتم طائى در اندلس نیز روایت می‌شد (رجوع کنید به اشبیلى، ص 398). دیوان وى به صورتهاى گوناگون در بیروت، قاهره، لاهور، لندن و لایپزیگ چاپ شده است، گاه به همراه اخبار و حكایتهاى حاتم و گاه در یك مجموعه همراه با دیوان اشعار دیگر شاعران (رجوع کنید به سركیس، ج 1، ستون 730؛ بروكلمان، ج 1، ص 111ـ112، 213؛ وان‌دایك، ص 34، 36؛ فرّوخ، ج 1، ص 188ـ189). اشعار حاتم به انگلیسى نیز ترجمه شده است (رجوع کنید به د. ایرانیكا، همانجا).

در بسیارى از مجموعه‌هاى ادبى حكایتها و سروده‌هاى حاتم مضبوط است [۲۶]. در مجموعه‌هاى دینى و اخلاقى به سروده‌هاى حاتم استشهاد شده است. امام باقر و امام صادق علیهماالسلام سروده‌اى از حاتم را شاهد آورده‌اند [۲۷].

در مسائل صرفى و نحوى نیز سروده‌هاى حاتم به عنوان شاهد ذكر شده است [۲۸]. سروده‌هاى حاتم از حیث مباحث لغوى نیز مهم بوده است و از آنها شواهد لغوى ذكر كرده‌اند [۲۹]. برخى از سروده‌هاى حاتم مَثَل شده [۳۰] كه به گفته ثعالبى (1381، ص 45) این نمونه‌ها از بهترین سروده‌هاى دوره جاهلیت‌اند. برخى از گفته‌هاى حاتم نیز مَثَل شده است [۳۱]. حاتم طائى را خطیب نیز دانسته‌اند [۳۲] و جملات حكمت‌آمیز وى نیز در منابع ذكر شده است [۳۳]. از سروده‌هاى حاتم طائى اخذ و اقتباسهایى صورت گرفته است [۳۴]. انورى (ج 2، ص 717) و سعدى (1363ش، ص 90، بیت 1407) برخى از سروده‌هاى او [۳۵] را به نظم فارسى ترجمه كرده‌اند.

وفات حاتم طایی

حاتم‌طائى پیش از اسلام از دنیا رفت. درباره تاریخ وفات او اختلاف وجود دارد. بیشتر منابع، 578 میلادى، یعنى سال هشتم پس از ولادت پیامبر اكرم، را، كه سال درگذشت خسرو انوشیروان نیز بوده است، نوشته‌اند [۳۶]. برخى منابع سال 605 را ذكر كرده‌اند [۳۷]. فرّوخ (ج 1، ص 187) نیز سال پانزدهم پیش از هجرت، یعنى 607، نوشته و برخى نیز به ذكر نیمه دوم سده ششم میلادى یا آغاز سده هفتم میلادى بسنده كرده‌اند [۳۸].

نوشته‌اند گور حاتم در وادى حائل در سرزمین طىّ بوده است (رجوع کنید به یاقوت حموى، 1965، ذیل «تنغة»، «عوارض») و در دو سوى گور او صورتهاى چهار دختر پریشان‌موى بوده است كه بر سنگ، نقش كرده بودند و در ماتم حاتم شیون می‌كردند [۳۹]. به گفته پالگریو، این‌گور در آن ناحیه معروف بوده است (رجوع کنید به د.اسلام، همانجا). برخى روایتها و مطالب نیز درباره وضع حاتم در عالم آخرت نقل شده است [۴۰].

حاتم طائى در ادبیات فارسى

حاتم طائى در ادبیات فارسى و تركى نیز مَثَلِ جوانمردى و بخشندگى است (د. ا. د. ترك، همانجا). در اشعار كهن فارسى و نیز در بسیارى از قصیده‌ها و مدیحه‌هاى شاعران غزنوى، سخاوت حاتم مطرح و گاه با شجاعت رستم با هم آمده است [۴۱]. برخى شاعران نیز با توجه به معناى كلمه طىّ (پیچیدن و در نوردیدن) و نام قبیله حاتم و برقرارى آرایه جناس میان این دو، بخشش ممدوح خود را فراتر از بخشش حاتم دانسته و گفته‌اند كه بخشش ممدوحان آنان، بخشش حاتم را طى كرده (درنوردیده) است[۴۲]. مولوى (ج 3، دفتر6، بیت 3018) نیز با افزودن پسوند «كده» به حاتم، از واژه حاتم‌كده جاى بخشش را اراده كرده است (نیز رجوع کنید به دهخدا، 1377ش، ذیل مادّه). نام حاتم تا مدتهاى طولانى پس از غزنویان به عنوان نمونه و مظهر بخشندگى در نظم و نثر فارسى باقی‌ماند [۴۳]. برخى داستانهاى حاتم طائى نیز به نظم فارسى درآمده است [۴۴].

با اینكه شخصیت حاتم طائى در آثار ادبى بسیار محبوب بوده، در هیچ اثر ادبى عربى، وى قهرمان اصلى نیست، ولى در بخشهاى شرقى جهان اسلام، از وى شخصیت بسیار جذابى ترسیم شده است (د. اسلام، همانجا).

برخى آثار كهن راجع به حاتم طائى، به دست ما نرسیده است، از جمله اخبار حاتم از زُبَیربن بَكّار (متوفى 256؛ یاقوت حموى، 1993، ج 3، ص 1326). در طول تاریخ نیز برخى به «حاتم» ملقب شده‌اند، از جمله فضل‌بن یحیى برمكى (متوفى 193) كه به وى «حاتم‌الاسلام» و «حاتم‌الاَجْواد» می‌گفتند؛ و زین‌الدین صاعد خَبوشانى (سده هفتم) كه «حاتم‌الزمان» لقب گرفته بود (ثعالبى، 1985، ص 203؛ عوفى، ج 1، ص 144). به تعبیر سعدى (1368ش، ص 108)، نیك‌نامى حاتم تا ابد بر جاى خواهد ماند.

پانویس

  1. (رجوع کنید به ابن‌حبیب، 1361، ص 145؛ ابن‌قتیبه، المعارف، ص 104؛ ابوالفرج اصفهانى، ج 17، ص 363)
  2. (رجوع کنید به ابن‌قتیبه، الشعر و الشعراء، ج 1، ص 241ـ242؛ قالى، كتاب ذیل الاَمالى و النوادر، ص 152ـ153؛ ابوالفرج اصفهانى، ج 17، ص 366ـ368)
  3. (رجوع کنید به ابن‌قتیبه، الشعر و الشعراء، ج 1، ص 241ـ242؛ قالى، كتاب ذیل الامالى و النوادر، ص 23؛ ابوالفرج اصفهانى، ج 17، ص 365؛ تنوخى، ص 70ـ71؛ ابن‌كثیر، ج 2، ص 216؛ فرّوخ، ج 1، ص 186)
  4. (ابن‌حبیب، 1422، ص 58؛ جاحظ، 1388، ج 1، ص 383؛ ابوالفرج اصفهانى، ج 17، ص 363)
  5. (رجوع کنید به زبیربن بكّار، ص 408؛ مسعودى، ج 2، ص 298؛ ابن‌كثیر، ج 2، ص 217)
  6. (رجوع کنید به ابن‌قتیبه، الشعر و الشعراء، ج 1، ص 241؛ ابن‌عبدربّه، ج 1، ص 233)
  7. (قس میدانى، ج 1، ص 327، كه مَثَلِ «اَجْوَدُ مِنْ كعب‌بن مامة» را نیز آورده است)
  8. (رجوع کنید به مبرّد، 1936، ج 1، ص 199)
  9. (رجوع کنید به ابن‌قتیبه، كتاب عیون‌الاخبار، ج 1، جزء3، ص 336؛ ابوالفرج اصفهانى، ج 17، ص 366)
  10. (رجوع کنید به زبیربن بكّار، ص 408ـ411؛ ابوالفرج اصفهانى، ج 17، ص 374ـ375؛ مسعودى، ج 2، ص 299؛ ابن‌عساكر، ج 11، ص 378؛ قزوینى، ص 77)
  11. (از جمله زیدان، ج 1، جزء1، ص 126؛ نیكلسون، ص 85)
  12. (سزگین، ج 2، جزء2، ص 177؛ براى نمونه رجوع کنید به ابوالفرج اصفهانى، ج 17، ص 363، 369).
  13. (رجوع کنید به ابشیهى، ج 1، ص 251؛ حتى، ص 95؛ تشنر، ص 77)
  14. (رجوع کنید به زبیربن بكّار، ص 413ـ 414؛ ابن‌قتیبه، الشعر و الشعراء، ج 1، ص 241ـ 242؛ ابوالفرج اصفهانى، ج 17، ص 366ـ367)
  15. (رجوع کنید به ابن‌قتیبه، كتاب عیون‌الاخبار، ج 2، جزء4، ص 23ـ24؛ ابن‌عساكر، ج 11، ص 367ـ 368؛ ابن‌كثیر، ج 2، ص 216؛ بلاشر، ج2، ص 267؛ قس دیوان حاتم طائى، كه این ابیات را ندارد)
  16. (براى تعداد اسارتها و چگونگى آنها رجوع کنید به ابن‌كلبى، ج 1، ص 510؛ جاحظ، 1388، ج 1، ص 383؛ ابوالفرج اصفهانى، ج 17، ص 391)
  17. (د. ا. د. ترك، ذیل مادّه؛ سركیس، ج 1، ستون 730؛ قس شیخو، قسم 1، ص 98ـ134، كه شرح‌حال حاتم طائى را جزء شاعران مسیحى پیش از اسلام آورده است)
  18. (رجوع کنید به حاتم‌طائى، ص 86، 88)
  19. (رجوع کنید به ابن‌قتیبه، الشعر و الشعراء، ج 1، ص 241؛ ابن‌نُباته، ص 117؛ آلوسى، ج 1، ص 75؛ فرّوخ، ج 1، ص 187)
  20. (فاخورى، ص 224؛ >دایرةالمعارف ادبیات عربى<، ذیل مادّه)
  21. (قس دیوان حاتم طائى، كه این بیت را ندارد)
  22. (ابن‌ندیم، ص 148؛ یاقوت حموى، 1993، ج 6، ص 2583؛ سزگین، همانجا)
  23. (رجوع کنید به د. ایرانیكا، ذیل مادّه؛ آذرنوش، ص 125؛ براى نمونه رجوع کنید به حاتم‌طائى، ص 39، واژه «جُناح»)
  24. (اسد، ص 77ـ78؛ براى نمونه رجوع کنید به حاتم‌طائى، ص 79)
  25. (رجوع کنید به ابن‌سلام جُمَحى، ص 483؛ سزگین، همانجا)
  26. (براى نمونه رجوع کنید به زجاجى، ص 92، 106ـ109؛ ابن عبدالبرّ، قسم 1، ج 1، ص 197، 234، 297؛ نویرى، ج 3، ص 208ـ210؛ ابشیهى، ج 1، ص 249ـ251)
  27. (رجوع کنید به كلینى، ج2، ص 149، ج 4، ص 21؛ براى دیگر مباحث و مجموعه‌هاى اخلاقى رجوع کنید به بیهقى، ص188ـ190؛ ماوردى، ص307؛ ابن‌عساكر، ج 11، ص 373)
  28. (رجوع کنید به سیبویه، ج 1، ص 367ـ368، ج 4، ص 71؛ نحّاس، قسم 1، ص 108، پانویس 102؛ رضی‌الدین استرآبادى، ج 2، ص 294)
  29. (رجوع کنید به ابوعُبَید، ج 1، جزء1، ص 248، ج 2، جزء3، ص 989؛ جاحظ، 1388، ج 6، ص 189؛ قالى، كتاب‌الاَمالى، ج2، ص282؛ ابوریحان بیرونى، ص 110)
  30. (رجوع کنید به ثعالبى، 1381، ص 55؛ نویرى، ج 3، ص 67؛ آلوسى، ج 3، ص 115)
  31. (رجوع کنید به مبرّد، 1375، ص 41ـ42؛ میدانى، ج 2، ص 104، ج 3، ص 134؛ ابن‌عساكر، ج 11، ص 369
  32. (فاخورى، ص 142، پانویس 1؛ قس منابع كهن مذكور در مقاله كه به این مطلب اشاره‌اى نكرده‌اند)
  33. (براى نمونه رجوع کنید به جاحظ، 1367، ج 2، ص 145؛ ابن‌قتیبه، كتاب عیون‌الاخبار، ج 2، جزء5، ص 178، ج 2، جزء4، ص 8؛ قالى، كتاب ذیل الامالى و النوادر، ص 27؛ ابن‌عساكر، ج 11، ص 363، 377)
  34. (براى نمونه رجوع کنید به ابن‌قتیبه، الشعر والشعراء، ج 1، ص 248؛ ابن‌عبدربّه، ج 5، ص 367ـ368)
  35. (رجوع کنید به حاتم‌طائى، ص 50، 59)
  36. (براى نمونه رجوع کنید به دیار بكرى، ج 1، ص 255؛ د. ا. د. ترك، همانجا)
  37. (رجوع کنید به شیخو، قسم 1، ص 134؛ فاخورى، ص 223؛ قس جرجى زیدان، ج 1، جزء1، ص :126 506، احتمالا تصحیف 605)
  38. (رجوع کنید به د. اسلام، همانجا؛ سزگین، ج 2، جزء2، ص 176)
  39. (براى تفصیل رجوع کنید به زبیربن بكّار، ص 408؛ مسعودى، ج 2، ص 297ـ 298؛ تنوخى، ص 73؛ هزار و یك شب، ج 1، ص 800)
  40. (رجوع کنید به ابن‌حنبل، ج 4، ص 258؛ میبدى، ج 4، ص 41ـ42؛ ابن‌عساكر، ج 11، ص 359ـ362؛ ابن‌كثیر، ج 2، ص 212ـ213؛ خرقانى، ص 256؛ ماوردى، ص 184؛ نظام‌الملك، ص 164)
  41. (رجوع کنید به رودكى، ص 42؛ منوچهرى، ص 231، بیت 2775؛ فخرالدین اسعد گرگانى، ج 1، ص 16؛ ناصر خسرو، ص 92، 458؛ سنایى، 1380ش، ص 382؛ انورى، ج 2، ص 1027)
  42. (رجوع کنید به مختارى غزنوى، ص510؛ سنایى، 1329ش، ص 538؛ ادیب صابر، ص 61؛ سوزنى، ص 304؛ ابن‌یمین، ص 125)
  43. (براى نمونه در متون نثر رجوع کنید به كلیله و دمنه، ص 34؛ لمعةالسراج لحضرة التاج (بختیارنامه)، ص 7؛ سعدى، 1368ص، ص 108، 114؛ تاریخ سیستان، ص 289ـ290؛ خواندمیر، ج 2، ص 144ـ145، 611، ج 3، ص 368؛ براى متون نظم رجوع کنید به مولوى، ج 1، دفتر2؛ بیت 426، ج 3، دفتر6، بیت 3368؛ ابن‌یمین، ص 25، 42، 328)
  44. (براى نمونه رجوع کنید به عطار، ص 368؛ سعدى، 1363ش، ص 89ـ 93؛ سلیم تهرانى، ص 613ـ617)

منابع