مسعود سعد سلمان
مسعود سعد سلمان
قرن: 6
(تو 440/439/438/425-وف 525/515 ق) شاعر. اصل وى از همدان بود. پدرش سعد بن سلمان، ملازمت سلاطین دورهى اول غزنوى را داشت و همراه امیر مجدود بن مسعود غزنوى به هندوستان رفت و از این زمان ساكن لاهور شد و سمت استیفاء دستگاه او را یافت. بنابراین مسعود سعد در لاهور به دنیا آمد. وى از ابتداى جوانى و به توصیهى پدر به دربار غزنوى راه یافت. او ابتدا در خدمت سلطان ابراهیم غزنوى بود.
و سپس ملازم سیفالدوله محمود، پسر سلطان ابراهیم شد و در شمار نزدیكان او به هند رفت و در آنجا شهرت یافت و در ردیف امراى بزرگ متعهد جنگها و فتحها بود. سیفالدوله در 480 ق مورد سوءظن پدر قرار گرفت و محبوس شد و همراه او عدهاى از مقربانش از جمله مسعود سعد سلمان نیز به زندان افتادند.
وى مدت هفت سال در قلعههاى سو و دهك و سه سال در قلعهى ناى زندانى بود و خود در اشعارش به این سه زندان اشاره مىكند. او در زندان سو با شخصى به نام منجمى بهرامى آشنا شد و از او هیئت و نجوم آموخت. به قولى مسعود بر اثر تهمت حاسدان و خصوصاً ابوالفرج رونى به زندان افتاد. بالاخره پس از سالها با شفاعت عمیدالملك ابوالقاسم خاص از رجال دربار سلطان ابراهیم از زندان آزاد شد و به لاهور بازگشت.
وى در زمان سلطان مسعود بن ابراهیم غزنوى، مدتى به حكومت چالندر رسید ولى دوباره مورد غضب قرار گرفت و مدت هشت سال در قلعهى مرنج محبوس گردید و آخرالامر به شفاعت ثقةالملك طاهر بن على بن مشكان از رجال دربار مسعود آزاد و به كتابدارى كتابخانهى سلطنتى گماشته شد. بعد از مسعود وى همچنان كتابدارى عضدالدوله شیرزاد بن مسعود و ملك ارسلان بن مسعود و بهرامشاه بن مسعود را به عهده داشت و آنان را مدح نیز مىگفت.
به طور كلى مىتوان گفت مسعود سعد سلمان یكى از بزرگترین قصیدهسرایان ایران بود و بیشتر به سبك شاعران خراسان شعر مىگفت. هنرش در قصاید شكوایى بود و در این قصاید از شداید زندان، منت غربت، فراق پدر و مادر و فرزند بىگناهى خود و اغراض دشمنان و غیره سخن گفته است. در بیان از شعرایى چون فردوسى منوچهرى، ناصرخسرو و عنصرى پیروى مىكرد از شعراى معاصر او مىتوان راشدى، سید محمد بن ناصر علوى، امیر معزى، سنایى، عثمان مختارى و ابوالفرج رونى را نام برد.
وى از علوم ادبى عصر خود كاملاً بهرهمند بود. به عربى شعرهاى عالى سروده كه اندكى از آن باقى مانده است. عدهاى به او اشعار هندى نیز نسبت مىدهند. از آثارش: «دیوان» شعر به فارسى، شامل قصیده و مثنوى و غزل و رباعى و مسمط و ترجیعات و مقطعات. «حبسیات» او نیز معروف است. محمد عوفى وى را صاحب سه «دیوان» فارسى، عربى و هندى مىداند. «ذكرة الشعراء» به اشتباه او را از شعراى دولت امیرعنصر المعالى منوچهر بن قابوس مىداند. بعضى از تذكرهها نیز مولد او را همدان یا جرجان مىدانند. تعدادى از تذكرهها نیز آوردهاند كه وى بعد از آزاد شدن از زندان مرنج از مشاغل دیوانى كنارهگیرى كرده است.
منابع
- انجمن مفاخر فرهنگی، اثرآفرینان، ج5، ص233.