اساس الاقتباس (کتاب)
این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.
(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)
محتویات
مؤلف
مؤلف كتاب محمد بن محمد بن حسن طوسى مكنا به ابو جعفر و ملقب به نصير الدين و مشهور به محقق طوسى و خواجه طوسى است كه يكى از پر آوازهترين شخصيتهاى علمى در تاريخ اسلام است.
او در يازدهم جمادى الأولى در سال 597 ه ق در شهر طوس متولد شد و در هيجدهم ذى الحجه سال 672 ه ق در سن هفتاد و پنج سالگى بر اثر بيمارى در شهر بغداد درگذشت و بنا به وصيتش در عتبه مقدسه كاظمين عليهما السلام مدفون گرديد. [۱]
وجه نامگذارى
طبق تصريح مؤلف كتاب در مقدمه آن نام كتاب اساس الاقتباس است و در وجه ناميدن آن به اين نام مىگويد
و چون اين علم به نسبت با ديگر علوم خاصه اقسام حكمت به مثابت قاعده و بنياد است، اين مجموع را بر اساس الاقتباس موسوم كرد. [۲]
با اين حال جاى شگفتى است كه مصحح دانشمند كتاب، مرحوم مدرس رضوى در مورد وجه تسميه كتاب به اساس الاقتباس با وجود تصريح مصنف آن هم در مقدمه كتاب، مىگويد
وجه تسميه اين كتاب به اساس الاقتباس بدرستى معلوم نيست و شايد از آن روى كه اين كتاب در فن منطق است و منطق هم اساس اقتباس و كسب علوم مىباشد خواجه طوسى اين نام را براى اين كتاب مناسب ديده و تأليف خود را بدين نام ناميده است. [۳]
انگيزه تأليف
مؤلف كتاب در مورد انگيزه تأليف اساس الاقتباس در مقدمه چنين آورده است در تحرير اين مجموع شروع كرده آمد، بر عزم آنكه طرفى صالح از آنچه از اهل علم منطق در اين فن استفاده كرده است يا بحسب قواعد و اصول اين صناعت استنباط نموده بر وجهى كه او را روشن شده است ايراد كند، و از ابطال مذاهب باطل در هر بابى كه مؤدى باشد به اطناب بقدر امكان احتراز كند و اگر در بعضى مواضع بذكر مذهبى فاسد احتياج باشد به اشارتى موجز اقتصار كند و. ...
بنابراين غرض مؤلف از تأليف اين كتاب ارزشمند، ارائه اثرى فنى و تحقيقى و جامع در علم منطق بوده كه هم آموختههاى او را از ديگران در برگيرد و هم بر آرا و انديشههاى شخصى او در اين علم مشتمل باشد.
اما در مورد علت نگارش اين اثر به زبان فارسى توضيحى نداده است. ممكن است اين اثر نيز مانند برخى ديگر از آثار فارسى خواجه به درخواست فرد يا افرادى به اين زبان تأليف شده باشد و ممكن است احساس ضرورت وجود كتابى جامع در علم منطق به زبان فارسى خواجه را به تأليف اين اثر ارزشمند برانگيخته باشد.
تاريخ تأليف
در آخر برخى از نسخ خطى اين كتاب سال تأليف آن 642 ه ق ثبت گرديده است بنا بر اين، كتاب اساس الاقتباس دو سال قبل از اتمام شرح خواجه بر اشارات ابن سينا به پايان رسيده است زيرا در آخر بعضى از نسخ خطى شرح اشارات چنين آمده است
و نقل ما وجد بخطه رحمه الله تعالى في آخر المسودة بعد قوله و إليه المعاد. و قد فرغت من تسويده في أواسط صفر سنة أربع و أربعين و ستمائة حامدا مصليا و داعيا و مستغفرا. [۴]
البته كتاب شرح اشارات به تصريح خواجه بيست سال بطول انجاميده، اين مطلب را دكتر سليمان دينا در مقدمه خود بر شرح اشارات ص 84 و مرحوم مدرس رضوى در كتاب احوال و آثار خواجه نصير الدين طوسى ص 433 آوردهاند، لكن در نسخههاى موجود چنين بيانى از محقق طوسى مشاهده نشد.
اما از آغاز تأليف اساس الاقتباس اطلاعى در دست نيست و از اين جهت معلوم نيست كه آغاز به تأليف اساس الاقتباس پيش از آغاز به تأليف شرح اشارات بوده يا بعد از آن.
قابل توجه اين است كه محقق طوسى اين آثار ارزشمند را در شرايطى پديد آورده است كه بلا و مصيبت و گرفتارى از هر سو او را احاطه نموده و آرامش خاطر را از او سلب كرده بوده است چنان كه در آخر شرح اشارات مىگويد
رقمت أكثرها في حال صعب لا يمكن أصعب منها حال و رسمت أغلبها في مدة كدورة بال بل في أزمنة يكون كل جزء منها ظرفا لغصة و عذاب أليم و ندامة و حسرة عظيم. و أمكنه توقد كل آن فيها زبانية نار جحيم و يصب من فوقها حميم، ما مضى وقت ليست عيني فيه مقطرا و لا بالي مكدرا و لم يجىء حين لم يزد ألمي و لم يضاعف همي و غمي، نعم ما قال الشاعر بالفارسية
بگرداگرد خود چندان كه بينم بلا انگشترى و من نگينم[۵]
اهميت و اعتبار
اولا از حيث كميت، پس از منطق شفا و شرح ابن رشد بر منطق ارسطو، كتابى به جامعيت اساس الاقتباس تأليف نشده است و از نظر كيفيت به دليل در بر داشتن محاسن كتب پيشين و محاسنى كه مؤلف به آن افزوده است بىنظير است.
ثانيا زبانى كه اين كتاب به آن نگارش شده است زبان فارسى است كه از يك سو بيانگر كشش و قابليت اين زبان در بيان مقاصد علمى و فنى است و از سوى ديگر خلاء نبودن چنين اثرى را در دانش منطق به زبان فارسى برطرف مىسازد. بخصوص كه نثر روان و پختگى تعبيرات، آن را از كتابهايى چون دانش نامه علايى ابن سينا و درة التاج قطب الدين شيرازى متمايز مىسازد.
ثالثا همان گونه كه مؤلف در مقدمه كتاب وعده داده است، تنها به بيان انديشههاى ناب دانش منطق پرداخته و از طرح قيل و قالهاى بىحاصل پرهيز نموده و در رد و ابطال آرا و نظريات باطل به آن ميزان كه ضرورت داشته اكتفا نموده است.
روش مؤلف
الف) در اين كتاب مباحث منطق به روش 9 بخشى عرضه شده است كه لازم است جهت روشن شدن تمايز اين روش با روش ديگر موسوم به روش دو بخشى نكاتى عرض شود. در روش 9 بخشى مباحث منطق در 9 قسمت و با عناوين زير تنظيم گرديده است.
1 مدخل كه آن را به يونانى ايساغوجى گويند.
2 مقولات عشر يا قاطيغورياس.
3 العبارة يا قضايا يا باريرميناس، بارى ارميناس، بارا ارمانياس.
4 قياس يا آنولوطيقاى اول.
5 برهان يا انولوطيقاى دوم يا ابودقطيقا.
6 جدل يا طربيقا.
7 مغالطه يا سوفسطيقا.
8 خطابه يا ريطوريقا.
9 شعر يا بوطيقا.
روش 9 بخشى با جمعآورى و تدوين رسالههاى منطقى ارسطو و افزودن ايساغوجى فرفوريوس به آن شكل گرفت به اين نحو كه تك نگارههاى ارسطو در منطق در حدود سالهاى 395-330 م در مجموعهاى با نام ارغنون گردآورى شد كه مشتمل بر شش رساله بود يعنى قاطيغورياس، باريرميناس، آنالوطيقاى اول، آنالوطيقاى دوم، طوبيقا، سوفسطيقا.
از آنجا كه شارحان ارسطو در يونان خطابه و شعر را جزء منطق نمىدانستند دو رساله ارسطو در شعر و خطابه، در اين مجموعه قرار نگرفت اما نوافلاطونيان حوزه اسكندرانى در اوايل قرن پنجم با اعتقاد به اين كه شعر و خطابه نيز جزء منطق هستند دو رساله ارسطو را در اين دو فن به مجموعه شش قسمتى ارغنون افزودند كه در مجموع هشت رساله در هشت بحث از مباحث منطق گرد آمد.
فرفوريوس شاگرد افلوطين مقدمهاى بر منطق نوشت با نام ايساغوجى، اين مقدمه را حكيمان مسلمان به منطق هشت قسمتى ارسطويى ضميمه نمودند و بدينسان منطق 9 بخشى پديد آمد، حكيمانى چون فارابى، ابن سينا(در شفا و نجات) ابن رشد، ابو العباس لوكرى(در بيان الحق) و محقق طوسى روش 9 بخشى را برگزيدهاند.
اما اولين بار ابن سينا در اشارات بر اين اساس كه منطق ابزار درست فكر كردن است و فكر نيز يا براى تحصيل تصور مجهول از تصورات معلوم است و يا براى تحصيل تصديق مجهول از تصديقات معلوم، منطق را به دو بخش اصلى يعنى معرف و حجت تقسيم نمود و مبحث ايساغوجى را مقدمه بخش معرف و مبحث قضايا را مقدمه بحث حجت و مباحث الفاظ را مقدمه هر دو بخش قرار داد و صناعات خمس را كه مربوط به ماده قياس هستند از منطق صورت خارج دانست و ضميمه آن بشمار آورد. مبحث مقولات نيز به كلى از منطق خارج شده و در فلسفه جاى گرفت.
محقق طوسى با اين كه اشارات را شرح نموده و با روش دو بخشى ابن سينا كاملا آشنا بوده است از اين روش پيروى نكرد و همان روش 9 بخشى را ترجيح داده و در همه تأليفات منطقى خود همان روش را اساس كار قرار داد.
ب) محقق طوسى در شرح اشارات بنا را بر توضيح و تبين مقاصد شيخ و پاسخ به اشكالات و ايرادات فخر رازى گذاشته و تعهد نموده است كه ديدگاههاى شخصى خود را بيان نكند و لذا جز در مورد خاصى به اين وعده عمل نموده است اما در كتاب اساس الاقتباس از همان ابتدا بنا را بر اين گذاشته است كه علاوه بر بيان آنچه از ديگران آموخته ديدگاهها و استنباطات شخصى خود را نيز عرضه نمايد.
ج) براى سهولت در انتقال مفاهيم منطقى به ذهن مخاطبان از نمادها و جداولى استفاده نموده است كه به حق در تحقق اين غرض كارآمدند.
د چنان كه قبلا اشاره شد، كتاب را با نثر فارسى نگاشته و تا آنجا كه ممكن بوده كوشيده است تا نثر متين و روانى را عرضه نمايد.
نسخه ها و چاپها
از اين كتاب دستنوشتهاى متعددى بجاى مانده كه قديمىترين نسخه تاريخدار آن نسخه خطى كتابخانه مرحوم حاج سيد نصر الله تقوى است كه در تاريخ 843 ه ق يعنى حدود دويست سال پس از تأليف كتاب نوشته شده است.
مرحوم مدرس رضوى اين نسخه را اقدم و اصح و اكمل نسخ دانسته است. اساس الاقتباس، تصحيح مدرس رضوى، ص 37 از مقدمه كتاب
نسخههاى خطى ديگرى از اين كتاب وجود دارد كه مشخصات برخى از آنها در مقدمه چاپهاى موجود آمده است. [۶]
اولين چاپ كتاب اساس الاقتباس در سال 1326 ه ش با تصحيح مرحوم مدرس رضوى به انجام رسيد و پس از آن دو بار ديگر تجديد چاپ شد كه تاريخ سومين چاپ آن آذر ماه 1361 ه ش مىباشد.
چاپ ديگر اين كتاب در سال 1375 ه ش با تصحيح و تعليقات سيد عبد الله انوار و به اهتمام نشر مركز در تهران نشر يافت. اين چاپ مشتمل بر دو مجلد است كه مجلد اول متن اساس الاقتباس و مجلد دوم تعليقات را در بر دارد. در مورد تعليقات در پيشگفتار مجلد اول آمده است
در اين تعليقه از لحاظ لفظ سعى بر اين رفت كه لغات مشكل معنى شود و از عبارت مغلق رفع اغلاق گردد و جملات لازم به ملزومهاى جدا مانده از خود مرتبط شود و اشارات مندرج به مشاراليههاى مربوطه ارجاع گردد. .. . اما از لحاظ مطالب غير لفظ يعنى تبيين مطالب غامض و توضيح مشكلات معنى و ارائه جداول صحيح و رفع ابهام از اعداد و صور تركيبى و بيان شكلهاى قياس و مقاصد غير صورى يعنى مادى و صناعى قياسى استفراغ وسع شد. [۷]
خصوصيات
اما خصوصيات اساس الاقتباس به تصحيح مرحوم مدرس رضوى كه مبناى كار معجم موضوعى بوده است از اين قرار است
1 پس از فهرست مطالب و فهرست جداول و الواح كتاب، مقدمه مصحح در حدود 38 صفحه آمده است كه مشتمل است بر زندگىنامه خواجه و بيان آثار و تأليفات او و توضيحى در مورد ابواب و مقالات كتاب اساس الاقتباس و وجه تسميه آن بدين نام و معرفى نسخ خطى كتاب كه در تصحيح آن مورد مراجعه مصحح بوده و توضيح مختصرى در مورد كارهايى كه مصحح انجام داده است.
پس از آن متن كتاب و در پايان فهرست لغات مشكل به ترتيب حروف الفبا بدون توجه به ريشه، همراه با معانى آنها و نيز فهرست اعلام شامل اشخاص، چاپها و كتابها آمده است.
2 برخى از حواشى موجود در نسخ خطى و به خصوص حواشى مرحوم ميرزا محمد طاهر تنكابنى در ذيل صفحات كتاب آمده است و حواشى مرحوم ميرزا محمد طاهر با عنوان حاشيه يا با نام آن مرحوم از ديگر حواشى متمايز گرديده است.
ابواب
همان طور كه پيش از اين اشاره شد كتاب اساس الاقتباس در چهارچوب منطق 9 بخشى نظام يافته است.
از اين رو مباحث كتاب در ضمن 9 مقاله و هر مقاله در ضمن چند فن بعضى از مقالات به فن تقسيم نشدهاند و در ضمن چند فصل عرضه شدهاند، مثل مقاله دوم و هفتم و نهم و هر فن در ضمن چند فصل ارائه شده است به اين ترتيب
مقاله اول در مدخل و مقدمه منطق بنام ايساغوجى در ضمن 4 فن.
فن اول، در مباحث الفاظ در سه فصل
فن دوم، در مباحث كلى و جزئى در چهار فصل
فن سوم، در مباحث ذاتى و عرضى در چهار فصل
فن چهارم، در كليات خمس در پنج فصل.
مقاله دوم در مقولات عشر قاطيغورياس در ضمن 9 فصل.
مقاله سوم در عبارات و اقوال جازمه بارى ارميناس در 2 فن.
فن اول، در معرفت اقوال جازمه و احوال انواع و اصناف قضايا در ضمن 16 فصل.
فن دوم، در جهات قضايا و اعتبار آن در ابواب تناقض و عكس در 11 فصل.
مقاله چهارم در قياس انولوطيقاى اول در 2 فن.
فن اول، در قياس و در 2 قسم
قسم اول، در تعريف قياس و اقسامش و بيان قياسات حملى در ضمن 10 فصل.
قسم دوم، در قياسات اقترانى و استثنائى در ضمن 8 فصل.
فن دوم، در لواحق و عوارض قياس و ذكر تأليفاتى كه شبيه به قياسند در 12 فصل.
مقاله پنجم در برهان انولوطيقاى دوم در 2 فن.
فن اول، در اكتساب تصديقات يقينى به برهان در 18 فصل.
فن دوم، در كيفيت اكتساب تصورات تام به حد در 12 فصل.
مقاله ششم در جدل طوبيقا در 3 فن.
فن اول، در مقدمات در 5 فصل.
فن دوم، در مواضع در 6 فصل.
فن سوم، در وصايا در 3 فصل.
مقاله هفتم در مغالطه سوفسطيقا در 3 فصل.
مقاله هشتم در خطابه ريطوريقا در 3 فن.
فن اول، در اصول و قواعد خطابه در 4 فصل.
فن دوم، در اعداد انواع در 8 فصل.
فن سوم، در توابع و مانند آن در 4 فصل.
مقاله نهم در شعر بيطوريقا در 3 فصل.
حواشى و ترجمه
اين كتاب به دليل اين كه متن درسى نبوده چندان مورد توجه واقع نشده است و علاوه بر اين كه چاپ آن سالها به تأخير افتاده حواشى و تعليقات اندكى بر آن نوشته شده و تنها يك ترجمه به عربى از آن سراغ داريم.
در چاپ مصحح كتاب توسط مرحوم مدرس رضوى برخى از حواشى بدون ذكر نام صاحب حاشيه آمده است، مرحوم ميرزا محمد طاهر تنكابنى نيز بر اين كتاب تعليقاتى دارد كه در همين چاپ با نام خود ايشان يا با عنوان حاشيه درج شده است.
آقاى عبد الله انوار در آخرين چاپ كتاب كه با تصحيح خود ايشان منتشر شده است در يك مجلد مستقل تعليقات خود را بر كتاب اساس الاقتباس منتشر نموده است.
و اما تنها ترجمه عربى اين كتاب را ركن الدين محمد بن على فارسى استرآبادى به انجام رسانيده است.
مرحوم مدرس رضوى در مورد اين ترجمه مىگويد تاكنون نگارنده، ترجمه عربى اساس الاقتباس را نديده و در فهرست كتابخانههاى مهم نيز اسمى از آن نيافته است. [۸]
پانویس
- ↑ محمد تقى مدرس رضوى، احوال و آثار خواجه نصير الدين طوسى
- ↑ اساس الاقتباس، تصحيح مدرس رضوى، ص 3
- ↑ مدرس رضوى، مقدمه اساس الاقتباس، ص 35
- ↑ مدرس رضوى، احوال و آثار خواجه نصير الدين طوسى، ص 434
- ↑ شرح اشارات، ج 3، ص 421 420
- ↑ اساس الاقتباس، تصحيح مدرس رضوى، ص 37 از مقدمه كتاب و نيز اساس الاقتباس، تصحيح سيد عبد الله انوار، ج 1، ص 12
- ↑ اساس الاقتباس، تصحيح سيد عبد الله انوار، ج 1، ص 15
- ↑ مدرس رضوى، مقدمه اساس الاقتباس، ص 36