رُها (شهر)
شهری است در بین النهرین علیا. نام یونانی این شهر اِدِسا است كه اعراب مسلمان «الرّها» خوانده اند، از كلمه «كالليرهو» «5» يونانى گرفته شده است. رها در كنار يكى از شعب رودخانه بليخ واقع بود. «6» به نوشته بلاذرى، ابو عبيده، عياض بن غنم را به رها گسيل داشت و او آنجا را فتح كرد. «7» ابن خرداذبه در نيمه دوم قرن سوم، رها را يكى از شهرهاى ديار مضر نام برده و فاصله آن را تا حرّان چهار فرسخ نوشته است. «8» قدامه مىنويسد: رها شهرى رومى است و در دامنه كوهى قرار دارد. «9» به نوشته اصطخرى، در اين شهر سيصد دير است و كليسايى دارند كه در همه (دنياى آن روز) اسلام از آن بزرگتر نيست و بوستانها و آب و كشاورزى بسيار دارد. «10» مقدسى در نيمه دوم قرن چهارم چيزى بيش از آنچه اصطخرى و ابن حوقل __________________________________________________
(5). eohrillaC (6). سرزمينهاى خلافت شرقى؛ ص 111. (7). فتوح البلدان؛ ص 249. (8). المسالك و الممالك؛ ص 57 و 73. (9). كتاب الخراج؛ ص 73. (10). مسالك و ممالك؛ ص 78 و صورة الارض؛ جزء اوّل، ص 204. جغرافياى تاريخى كشورهاى اسلامى، ج1، ص: 307
در وصف رها گفتهاند ندارد، فقط مىنويسد: مسجد جامع شهر دورافتاده است و كليساى آن از عجايب دنيا بهشمار مىرود. «1» در سال 418 ابو نصر بن مروان شهر رها را به تصرف خود درآورد. «2» در 479 هجرى قمرى ملكشاه سلجوقى به رها آمد و آنجا را از روميان گرفت. «3» بعدها رها جزء قلمرو فلادروس رومى- مترجم پادشاه روم- قرار گرفت. چون فلادروس به دست سلطان ملكشاه بن بركيارق اسلام آورد، سلطان فرمانروايى رها را به او داد. «4» در سال 539 اتابك عماد الدين زنگى شهر رها را از تصرف فرنگيان درآورد و پس از آن در دست مسلمانان باقى ماند. «5» ياقوت، بناى شهر رها را به سال ششم بعد از مرگ اسكندر ياد كرده است. «6» به نوشته ابو الفداء امروز رها، خرابهاى است. «7» حمد الله مستوفى مىنويسد: دور شهر پنج هزار و هشتصد گام است و آن را از سنگ تراشيده ساختهاند. در شهر كنيسهاى از سنگ ساختهاند كه گنبدى بزرگ در ميان و زيادت از صد گز حصن گنبد بوده است. «8» شرف الدين على يزدى در شرح جنگهاى امير تيمور از رها مكررا نام مىبرد. «9» تا آغاز قرن نهم اين شهر را رها مىناميدند تا اينكه تركان عثمانى آنجا را تصرف كردند و آن را «ارفا» ناميدند كه تحريف نام عربى «رها» است و تا اكنون همچنان به ارفا مشهور است. «10»
__________________________________________________
(1). احسن التقاسيم؛ بخش 1، ص 199. (2). تاريخ ابن خلدون؛ ج 3، ص 453. (3). همان؛ ج 4، ص 32. (4). همان؛ ج 4، ص 76 و 268. (5). الكامل؛ ج 11، ص 102. (6). معجم البلدان؛ ج 3، ص 106. (7). تقويم البلدان؛ ص 307. (8). نزهة القلوب؛ ص 104. (9). ظفرنامه يزدى؛ ج 1، ص 662. (10). سرزمينهاى خلافت شرقى؛ ص 112.
پانویس
منابع
حسین قره چانلو، جغرافياى تاريخى كشورهاى اسلامى، سمت، تهران، 1380، ج1، ص 306 و 307.