معتضد (خلیفه عباسی)
از پس مرگ معتمد خلافت به ابو العباس معتضد پسر موفق رسید وی با علویان ملایمت کرد و از فضایل علی بن ابیطالب و مذمت امویان سخن گفتن آغاز کرد اما اطرافیانش گفتند از این کار دست بدارد مبادا کسان بر علویان فراهم شوند و مهابت عباسیان برود و خلافتشان سقوط کند.و هم او فرمان داد تا دیوان مواریث را از میان بردارند و محبوب کسان شد و هم وراقان یعنی کتابفروشان را از فروش کتاب های فلسفه مانع شد و قصه گویان و ستاره شناسان را از نشستن بر راهها جلوگیری کرد، شخصا به امامت جمعه میرفت در رکعت اول شش تکبیر میگفت و در رکعت دوم یکی و کسی خطبه از او نشنید.
وزارت معتضد با عبید الله بن سلیمان وهب بود.بدوران وی کار عمرو بن لیث صفاری بزرگ شد و بر بسیاری ولایات ایران تسلط یافت و هم در آن دوران قرمطیان در کوفه به پیشوائی حمدان بن قرمط و در دیار بحرین به پیشوائی ابو سعید جنایی سر برداشتند، ابن حوشب نیز در یمن بنشر دعوت مهدی پرداخت و ابو عبد الله شیعی در افریقیه بنشر دعوت فاطمیان قیام کرد و با سران بربر جنگ های خونین کرد و زمینه سقوط دولت اغلبیان را فراهم آورد و هم در دوران معتضد نصر بن احمد سر سامانیان در ماوراء النهر پاگرفت که در باب چهارم بیاید.
مرگ موفق و ابن کنداج که بسال 278 رخ داد مناسبات خمارویه را با بغداد بهبود داد که وی با هدایای گرانبها رضای معتضد را جلب کرد و خلیفه همه ولایتهای ما بین فرات تا برقه را سی ساله بدو داد و از پس وی خاص فرزندان او کرد.به گفتار ابو المحاسن: «فرستاده خلیفه با دوازده خلعت و تیغی و تاجی بنزد خمارویه شد»
در نتیجه تفاهم مصر و بغداد خمارویه از خلیفه خواست تا قطر الندی دختر او را بپسر خویش دهد خلیفه گفتار او را پذیرفت اما دختر را زن خویش کرد.بدوران معتضد بسیاری نویسندگان و مفکران و شاعران پاگرفتند که از جمله ابن ابی الدنیا مربی خلیفه (281) و بحتری (284) شاعر بزرگ و مبرد (286) ادیب معروف و ابن قتیبه (276) مورخ و نویسنده نامی و ابو حنیفه دینوری (276) و ابن واضح یعقوبی (282) دو مورخ بزرگ آنعصر را نام میبریم ثابت بن قره حرانی ریاضیدان معروف و ابن فقیه همدانی جغرافیدان بزرگ بدوران او بودند که بسال 287 در گذشتند ابن معتز و ابن رومی دو شاعر بزرگ عرب نیز در همین دوران بودند.معتضد شخصا شاعر بود و شعر نیکو می سرود.
منبع
حسن ابراهیم حسن، تاریخ سیاسی اسلام، ج 2