ممنوعیت عزاداری

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از کتاب فرهنگ عاشورا است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


در پى ورود انديشه‌هاى غربزدگى در ايران و مقابله با مذهب و فرنگى ساختن كشور، با يك سرى از مظاهر دين و سنت هاى مذهبى در ايران مبارزه شد.

جلوگيرى از اقامه ‌عزادارى و مجالس سوگوارى براى ابا عبدالله‌ علیه السلام هم يكى از اين برنامه‌ها بود. عليه آن هم ‌فعاليت فرهنگى شد و هم اقدام عملى. در مقطعى از تاريخ ايران (از سال 1313 تا 1320 شمسى) در دوره رضاخان، عزادارى براى سيدالشهدا علیه السلام ممنوع شد و تكيه‌ها موقتا رونق‌ خود را از دست دادند.[۱]

در آن مدت، در خانه‌ها و پنهانى و گاهى پيش از روشن شدن هوا و دميدن خورشيد، مجالس روضه برپا مى‌شد و دور از چشم ماموران رضاخان عزادارى‌ انجام مى‌گرفت و اگر ماموران رضاخان به كسى مظنون مى‌شدند، دستگيرش مى‌كردند يا با گرفتن رشوه، رها مى‌كردند.

مردم براى شركت در مجالس روضه كه در خانه‌ها پنهانى‌ برگزار مى‌شد، از بيم ماموران گاهى از پشت بامها به منزل يكديگر رفت و آمد مى‌كردند و روضه‌خوان هم براى آن كه به چنگ ماموران گرفتار نشود، با لباس مبدل به خانه‌ها مى‌رفت و آنجا لباس خود را مى‌پوشيد.[۲]

براى پيشبرد اين هدف، هم از تبليغات و كارهاى ‌فرهنگى استفاده مى‌شد، هم از نيروهاى قهريه. برخى نويسندگان غرب‌زده، همچون ‌آخوندف و آقاخان كرمانى، با قلم به ميدان مبارزه مى‌آمدند و رضاخان با مامور و سرباز.

آخوندف (آخوندزاده) مى‌نويسد: «هر جا مى‌رود تعزيه برپاست، مگر مصيبت و درد خود آدم كم است كه با نقل گزارش هزار ساله، اوقات خود را دائما تلخ كند و به جهت‌ عمل بيفايده از كسب و كار باز بماند؟...».[۳]

ميرزا آقاخان كرمانى هم مى‌نويسد: «آئين‌عزادارى و ماتم‌گرى روح شادى و كامرانى را از ميان اين ملت برانداخته، روزشان را چون‌ شب تار ساخته است، ايرانيان با حبيب بن مظاهر هيچ قرابت و خويشى ندارند، روز سوگوارى هزار سال پيش را برپا مى‌كنند و بر مظلومان آن زمان مى‌گريند»[۴] اما رضاخان كه روزى براى جذب افكار مذهبي ها در مجالس عزا شركت مى‌كرد، پس ‌از مسلط شدن به برخورد حذفى با عزادارى سیدالشهدا علیه السلام پرداخت.

به اين دو نقل ‌توجه كنيد: امام خمينى ره مى‌فرمايد: «وقتى كه او (رضاخان) آمد، ابتدا شروع كرد به ‌اظهار ديانت و اظهارچه و روضه‌خوانى و سينه‌زنى و گاهى ماه محرم در همه تكيه‌هايى‌ كه در تهران بود مى‌رفت و مى‌گرديد، خودش تا وقتى كه سوار مطلب شد، سلطه پيدا كرد. همين آدمى كه اين طور مجلس روضه داشت، هم آن طور سينه‌زن و ارتش مى‌آمد به سينه‌زنى...، همين آدمى كه اين دستگاه روضه را داشت، همچو قدغن كرد دستگاه خطابه و وعظ و روضه و همه اين ها را كه در تمام ايران شايد يك مجلس علنى نبود، اگر بود در خفا در بعضى شهرها در خفا و به صورت هاى مختلف و با اسمهاى مختلف».[۵]

اما نقل ديگر: «پهلوى پس از به سلطنت رسيدن، نخست محل روضه قزاق‌خانه را به ‌تكيه دولت منتقل نمود و از شكوه و جلال و مدت آن كاست و پس از چند سالى به كلى ‌متروك گردانيد، سپس شهربانى براى برقرارى مجالس عزادارى موانع و مشكلاتى به ‌وجود آورد كه قبلا بايستى تحصيل اجازه نمود. و بعدا هم حركت دسته‌هاى عزادار در ايام عاشورا را ممنوع گردانيد و اگر احيانا در بعضى از خانه‌ها محرمانه مراسم عزادارى به ‌عمل مى‌آمد، صاحبان خانه تحت تعقيب قرار مى‌گرفتند و به زندان مى‌افتادند، بعدا به‌ جاى عزادارى، كاروان شادى (كارناوال) در ايام عاشورا به راه انداختند و صنوف را مجبور كردند كه در برپايى كارناوال پيشقدم شده، هر صنفى دسته خود را شركت دهد.

خوب بخاطر دارم در اواخر سلطنت پهلوى حركت كارناوال مصادف بود با شب عاشورا و در كاميونها دستجات رقاصه با ساز و آواز به پايكوبى و رقص در شهر به گردش درآمده‌ بودند، در عوض اگر احيانا افرادى از ذاكرين با عبا و عمامه ديده مى‌شدند، تحت تعقيب‌ قرار مى‌گرفتند.[۶]

پانویس

  1. كيهان فرهنگى، سال 10 شماره 3، ص 31.
  2. ر.ك: «تاريخ تكايا و عزادارى قم‌»، ص 222.
  3. نهضت امام خمينى، ج 3، ص 43 به نقل از انديشه‌هاى آخوندزاده.
  4. همان، ص 46.
  5. صحيفه نور، ج 7، ص 4.
  6. «حاج آقا حسين قمى، قامت قيام‌»، محمدباقر پورامينى، ص 80 (به نقل از: تاريخ بيست ‌ساله ايران 4/19).

منابع

جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، نشر معروف.