نفحات الرحمان فی تفسیر القرآن (کتاب)
نفحات الرحمان فی تفسیر القرآن اثر شیخ محمد نهاوندی (م، ۱۳۷1 ق)
این اثر تفسیری پرمایه و استوار از آیات قرآن است، و در بردارنده نقل اقوال عالمانِ بزرگ، اشاره به روایات اهل بیت(ع) به صورتی شیوا و اثرگذار، حکایت داستان های قرآنی با نثری زیبا و دل نشین، پاسخ به شبهه های اعتقادی و اشکال های معنایی مرتبط با آیات، چگونگی پیوست محتوایی میان آیات و سوره ها و پیش کش چهل طرفه ناب در علوم قرآنی در مقدمه آن است.
این تفسیر در چهار مجلد به زبان عربی و فارسی شامل تمامی قرآن کریم از آغاز تا انجام است. دارای مقدمه مبسوط در چهل طرفه. مؤلف ابتدا بحث خویش را به کلیات قرآن مجید اختصاص داده سپس به تفسیر از سوره الحمد شروع نموده است. شیوه او استدلالی است و از روایات و احادیث خاندان نبوت و طهارت (علیهمالسّلام) نیز بهره گرفته است.
محتوای کتاب
نفحات الرحمن في تفسير القرآن تأليف محمد نهاوندى، شامل تفسير تمام سورههاى قرآن است. تأليف كتاب در چهار جلد در سال 1369ق به پايان رسيده و در سال 1370ق چاپ آن كامل گرديده است. اين تفسير به دو زبان فارسى و عربى نگاشته شده است تا از اين رهگذر استفاده و بهرهگيرى از آن براى همگان ميسر گردد. مفسر محترم پس از نقل آيات، ابتدا به تفسير فارسى مىپردازد و آنگاه مطالب را بهگونه مفصل به زبان عربى بيان مىكند.
تقريباً يك چهارم مجموعه كتاب را بخش فارسى آن به خود اختصاص داده است كه مىتواند بهصورت مستقل چاپ و براى فارسىزبانان مورد استفاده قرار گيرد.
مؤلف گرانمايه، قبل از ورود به تفسير، مباحثى از علوم قرآن را به عنوان مقدمه و با نام «طرفه» بيان كرده است كه مجموع آن به چهل بحث مىرسد. اهم آن مباحث عبارتند از: اعجاز قرآن، نزول قرآن، جمعآورى قرآن، نامهاى قرآن، صيانت قرآن از تحريف، ترتيب و تقسيمبندى و نامهاى سور، محكم و متشابه و تفسير و تأويل، حروف مقطعه، نسخ در قرآن، ظهر و بطن قرآن، رفع تناقض در آيات، برترى قرآن بر ساير كتب آسمانى، تعليم و تعلّم، تلاوت و حفظ قرآن، برترى برخى سور و....
مفسّر گرانقدر همانند تفسير صافى، آيات را با بيانات تفسيرى پيوند داده و در هر يك از قسمتهاى آيه، به تناسب از بحثهاى ديگر استفاده كرده است؛ به عنوان نمونه در ذيل آيه 4 سوره بقره چنين آورده است:
و الذين يؤمنون و يصدقون تصديقاً حقيقياً لسانياً و جنانياً بما أنزل من السماء متدرجاً إليك من القرآن و جميع احكام شريعتك...و ما أنزل من الكتب على ساير الانبياء من قبلك .
و بدينشكل تفسير قرآن كريم را با بيانات تفسيرى، شأن نزولها، روايات و به تناسب با ذكر مباحث فقهى و كلامى به پايان مىبرد و در ضمن بيان اين مباحث، نظرات خود را نيز بيان مىدارد.
ويژگىهاى تفسير
بهرهگيرى از روايات
استفاده گسترده مرحوم نهاوندى از روايات گوناگون، جلوهاى خاص به تفسير بخشيده است. وى در پيشگفتار كتاب مىگويد: من كوشش فراوانى را براى نقل روايات وارده از طريق عامه و خاصه نمودهام «بالغت في الجد بنقل ما وصل الىّ بطرق الخاصة و العامة من الروايات». بهرهگيرى فراوان مؤلف محترم از روايات بهگونهاى است كه اين تفسير را مىتوان تفسير روايى دانست. روايات نقل شده در اين كتاب تنها روايات تفسيرى نيست بلكه به هر مناسبتى از روايات بهره برده است؛ مثلاً ذيل آيه امر به معروف و نهى از منكر روايات متعددى نقل مىكند كه قطعاً جنبه تفسيرى نداشته و صرفاً تأكيدى بر مفهوم آيه و اهميت و فضيلت اين فريضه الهى است. هچنين از اين نمونه است، رواياتى كه در بيان تاريخ امم گذشته آورده است. در نقل روايات از منابع فراوانى سود جسته است كه خود در خاتمه مقدمه از آنها نام برده است: 1.جوامع الجامع 2.بحار الانوار، 3.حاشيه كتاب اسرار التنزيل، 4.تفسير صافى، 5.مفاتيح الغيب، 6.الاتقان، 7.اسرار التنزيل، 9.روح البيان و 10.وسائل الشيعة.
موضعگيرى درباره اسرائيليات
مرحوم نهاوندى در ارتباط با روايات و اخبار اسرائيلى به شدت موضعگيرى مىنمايد و آنها را با معيار عقل و كتاب سنجيده و مردود مىشمارد؛ به عنوان نمونه ذيل آيه «و اتّبعو ما تتلوا الشّياطين على ملك سليمان و ما كفر سليمان و لكنّ الشياطين كفروا يعلّمون النّاس السحر...» [۱] پس از نقل برخى از روايات در اين زمينه مىگويد: «لا يخفى انّ الروايات التي تكون موافقة لما اشتهر بين العامه لا بدّ من حملها على التقيّه لمخالفتها للكتاب و العقل و قال بعض العامة إنّ مدارها ماروته اليهود و أما توجيهها بالذى تكلّفه الفيض و بعض العامة ففى غاية البعد و حملها على كونها أسرارا لا يناسب رواتها كعطاء و ابن الكوّاء لبداهة عدم كونهما من أهل السر و الفهم. و الحاصل أنّ الروايات الدالة على عصيان الملكين بالشرك و الزنا و شرب الخمر و قتل النفس و مسخ الزهرة مما يجب ردها او رد علمها إليهم عليهمالسلام».
توجه به شأن نزول
يكى از مواردى را كه مفسر مورد توجه قرار داده است ذكر شأن نزولهاى وارده است و چون شأن نزولها بهصورت روايت مىباشند لذا اين خود بخشى از مسأله بهرهگيرى از روايات بهحساب مىآيد. آنچه لازم به ذكر است، اينكه اصولاً مؤلف پس از نقل روايات در هر قسمت در صورتىكه بين آنها تعارض و اختلافى باشد درصدد جمع بين آنها برمىآيد و بهگونهاى تخالف و تضاد بين آنها را برطرف مىسازد.
ارتباط سور و نظم آيات
يكى ديگر از برجستگىهاى اين تفسير تلاش گسترده مفسّر، در بيان ارتباط سور و آيات است امّا اينكه تا چه اندازه در اين جهت موفق بوده است، مجال ديگرى مىطلبد.اين امر ناشى از انديشه مفسّر در اين بحث است، چه اينكه در مسأله جمعآورى قرآن و اينكه آيا قرآن بهصورت موجود و با همين ترتيب در زمان شخص پيامبر اكرم(ص) شكل گرفته يا اين ترتيب پس از آنحضرت توسط اصحاب صورت پذيرفته، دو ديدگاه وجود دارد: برخى بر اين باورند كه ترتيب سور و آيات در زمان پيامبر اكرم(ص) و با نظارت حضرتش صورت نپذيرفته و اصحاب قرآن را بدينشكل جمعآورى كردهاند. در مقابل برخى اعتقادى جز اين دارند و اصرار مىورزند همانگونه كه اصل قرآن وحى الهى است و در مطالب آن هيچگونه تصرّفى صورت نگرفته است، در چينش آيات و سور نيز امر الهى دخالت داشته و نظارت پيامبر اكرم(ص) بر اين امر مانع هرگونه تصرّف در نظم و ترتيب آيات و سور شده است و به اصطلاح معتقدند كه ترتيب آيات و سور توقيفى است (گر چه همگان بر اين واقعيت اذعان دارند كه شكل موجود قرآن طبق نزول آن نيست) و مرحوم نهاوندى(ره) از دسته دوّم بهشمار مىرود و بحثى را در مقدمه كتاب در همين جهت به ميان آورده و در فرازهايى از آن چنين مىگويد: «لا ريب أنّ لآيات الكتاب العزيز و سوره ترتيباً مرضياً عندالله ثابتاً في اللوح المحفوظ منزّلاً على النبي صلي اللّه عليه و اله بواسطة جبرئيل عليهالسلام لأنّ حسن الترتيب و النظم ممّاله مدخل تام في حسن الكتاب و في القرآن المجيد الذي هو أحسن الكتب و مطالبه أحسن الحديث و على هذا لابدّ أن يكون نظمه و ترتيبه من قبل الله و لا يكون من البشر...».
و تا آنجا پيش مىرود كه به نقل از برخى بزرگان مىگويد: «اكثر لطائف القرآن مودعة في الترتيبات و الروابط و قال آخر من تأمل في لطائف نظم السور و في بدايع ترتيبها علم أنّ القرآن كما أنّه معجز بحسب فصاحته و شرف معاينه فهو ايضاً معجز بسبب ترتيبه و نظم آياته». بديهى است كه چنين انديشهاى در عمل تأثير بهسزايى گذاشته و مفسر را بر اين داشته است كه كوشش فراوانى در جهت ارتباط سور و آيات بنمايد. به عنوان نمونه در پايان سوره نساء و قبل از شروع در تفسير سوره مائده مىگويد: «و من لطائف هذه السورة المبارکة...» خداوند اين سوره را با بيان قدرت كامل خويش آغاز نمود، آنجا كه مىفرمايد: «خلقكم من نفس واحدة» و در پايان سوره، علم كامل خويش را بيان كرد «و هو بكل شي عليم» و اين دو صفت، مرجع تمامى صفات خداوند و ثابت كننده الوهيت و ربوبيّت است و از آنجا كه اين دو (الوهيت و ربوبيت) اطاعت و انقياد كامل عبدرا موجب مىشود، لذا به دنبال آن، سوره مائده را آورده كه در آن امر به اطاعت جميع احكام شده است، چرا كه احكام خود عقد و عهد الهى است».
و بدينشكل در هر سورهاى، سعى در ايجاد ارتباط با سوره قبلى دارد و همين ارتباط را در آيات نيز دنبال مىكند مثلاً: در ارتباط آيه: «و آتوا اليتامى اموالهم...» با آيه بعد از آن كه مىفرمايد: «و إن خفتم أن لا تقسطوا في اليتامى فانكحوا ما طاب لكم من النساء...» [۲] سخنان گوناگون و مختلفى گفته شده است امّا مرحوم نهاوندى چنين مىگويد: «لمّا كان تولي امر اليتيم و حفظ ماله في الأغلب لازماً لكفالته و عشرته... فانكحوا و تزوّجوا ما طاب لكم و من يوافق ميل قلوبكم من النساء فا شأنهنّ حضانة الاطفال...» يعنى از آنجا كه سرپرستى يتيم و حفظ اموال وى غالباً ً ملازم با معاشرت اوست و اين روشن است كه بچه كوچك نوعاً پيشنهادات و خواستههايى دارد كه در بسيارى از موارد موافقت با آنها امكان ندارد و مردان نمىتوانند او را از خواستههايش منصرف نمايند، بهويژه اگر بچه لجباز و بد اخلاق باشد. اينجا است كه مرد به ستوه آمده و چه بسا يتيم را بزند، دشنام دهد و بالاخره بر او تعدى روا دارد لذا خداوند راه فرار از اين مشكله را نشان داده و فرموده است اگر ترس از اين داريد درباره ايتام عدالت را رعايت نكنيد پس با هر زنى كه مايليد و مورد رضايت شما است ازدواج كنيد كه شأن و كار زن نگهدارى بچهها و مدارا با آنان و نيز تدبير و به كارگيرى روشهاى گوناگون در راضى نگه داشتن بچهها و منصرف نمودن آنان از خواستههايشان است...». و در پايان مىگويد: «اعلم أنّ ما ذكرته من وجه النظم هو الذي سنح بخاطري و قوى في نظري».
توجه به مسائل كلامى
آنجا كه سخن از بحثهاى كلامى به ميان مىآيد، مفسر از اين فرصت بهره جسته و به تفصيل وارد اينگونه بحثها مىشود و در اين بين سخنان فخر رازى را نقل و سپس درصدد ردّ آنها برمىآيد؛ براى نمونه مىتوان به بحث عصمت انبيا ذيل آيه: «فتلقّى آدم...» [۳] و بحث جبر و اختيار ذيل آيه «ختم الله على قلوبهم...» [۴] و مسأله امامت و ولايت ذيل آيه «أطيعوا الله و أطيعوا الرسول و أولوالامر منكم...» [۵] اشاره كرد كه همت مؤلف مصروف بيان نظرات و ديدگاههاى مذهب شيعه گرديده است.
بيان مسائل فقهى
نظر به اينكه بخش عمدهاى از قرآن كريم را آيات احكام تشكيل مىدهد، طبيعى است كه بسيارى از مفسران به تناسب به مباحث فقهى بپردازند و در اين بين برخى به تفصيل و پردامنه اين مباحث را دنبال كردهاند تا آنجا كه تفسيرشان چهره تفسيرى فقهى به خود گرفته است.امّا مفسر گرانقدر تفسير نفحات الرحمن در بحثهاى فقهى، ابتدا چند روايات را ذكر و سپس به استناد آنها نظر خود را بيان مىكند. مثلاً ذيل آيه «و للّه على الناس حج البيت من استطاع اليه سبيلا» [۶]پس از نقل برخى از روايات درباره استطاعت، مىگويد: در صورتى كه انسان خرج رفت و برگشت به حج را داشته باشد ولى پس از بازگشت زندگىاش با مشقت بگذرد مستطيع نيست؛ و برخى رواياتى را كه به ظاهر مخالف با اين حكم است، حمل به استحباب مىنمايد. به هر صورت، گرچه در اين تفسير بحثهاى ادبى بچشم نمىخورد ولى بهرهگيرى مفسر از پارهاى نكات و كلمات ديگر مفسران و با توجه به ویژگیهاى بر شمرده شده مىتوان تفسير مذكور را تفسيرى كاملا قابل استفاده براى علاقهمندان به پژوهش در قرآن مجيد و بحثهاى تفسيرى دانست.
منابع
- نرم افزار جامع التفاسیر، مرکز تحقیقات کامپیوتری نور.
- سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله "تفاسیر قرن چهاردهم".