حیره

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


خرابه‌هاى حيره در كمتر از يك فرسخى جنوب كوفه قرار داشت كه در زمان ساسانيان شهرى بزرگ بود و در مجاورت آن دو كاخ معروف خورنق و سدير بود.

اين شهر در دوران ساسانى محل سكونت اعرابى شد به نام لخمى‌ها كه تابع دولت شاهنشاهى ايران بودند و در واقع مانند حصارى ايران را از تاخت و تاز بدويان چادرنشين محفوظ مى‌داشت.[۱]

ابن خرداذبه از حيره هنگام وصف راه كوفه تا دمشق نام برده است.[۲] به نوشته ابن رسته، از نعمانيه كه شهرى از شهرهاى حيره است، قالى و فرش هاى حيرى صادر مى‌شد.[۳]

يعقوبى مى‌نويسد: حيره منازل خاندان بقيله و غير از آنها و پادشاهان بنى لخم يعنى خاندان نعمان بن منذر بود و ايشان اشراف حيره و نصرانى بودند.[۴]

نولد كه به نقل از طبرى مى‌نويسد: حيره و انبار هر دو در زمان بخت النّصّر ساخته شده بود؛ حيره ويران شد و مردم آن به انبار رفتند... تا آن كه در زمان عمرو بن عدىّ از نو آباد شد؛ چون او در حيره سكونت گزيد. از آن زمان به بعد پانصد و سى سال و اندى آباد بماند.[۵]

گويند، نعمان پادشاه حيره، كاخ خورنق را براى بهرام گور... ساخت.[۶] به نوشته بلاذرى، وقتى خالد بن وليد به عراق رسيد... به حيره رفت و مردم آنجا در كاخ هاى سفيد، ابن بقيله و عدسيان حصار گرفتند... و سرانجام با خالد صلح كردند.[۷]

اصطخرى در نيمه اول قرن چهارم هجرى قمرى در وصف حيره مى‌نويسد: شهرى است قديمى واقع‌ بر كرانه بيابان. چون كوفه را بنا كردند، حيره خالى شد؛ اما خاك و هواى حيره بهتر است و از آنجا تا كوفه يك فرسنگ راه است.[۸]

ياقوت علاوه بر تأييد گفته جغرافيانويسان قبل از خود درباره حيره مى‌نويسد: اين شهر بركنار نجف واقع است. عده‌اى گمان كرده‌اند كه درياى فارس به آنجا متصل مى‌شده (يعنى تا آنجا امتداد داشته)... و جايگاه پادشاهان عرب از خانواده نعمان و اجدادش بوده و به حيرة البيضاء معروف بوده است.[۹]

به نوشته ابوالفداء، منذر بن امرؤ القيس در آنجا كيش مسيحيت برگزيد و كليساهاى بزرگ بنا كرد. حيره در محلى است كه آن را نجف خوانند.[۱۰]

حمدالله مستوفى مى‌نويسد: حيره از اقليم سوم و از مداين هفتگانه عراق است، آثار و خرابي هاى كاخى كه نعمان براى بهرام گور ساخته بود هنوز پابرجاست و عمارتى بس عالى بوده است.[۱۱]

پانویس

  1. ايران در زمان ساسانيان؛ ص 115.
  2. المسالك والممالك؛ ص 75.
  3. الاعلاق النفيسه؛ ص 218.
  4. البلدان؛ ص 88.
  5. تاريخ ايرانيان و عربها در زمان ساسانيان؛ ص 51.
  6. سرزمين هاى خلافت شرقى؛ ص 82.
  7. فتوح البلدان؛ ص 349.
  8. مسالك و ممالك؛ ص 84 و حدود العالم؛ ص 154.
  9. معجم البلدان؛ ج2، ص328 و مراصد الاطلاع؛ ج1، ص441.
  10. تقويم البلدان؛ ص 339.
  11. نزهة القلوب؛ ص 40.


منابع

حسین قره چانلو، جغرافياى تاريخى كشورهاى اسلامى، سمت، تهران، 1380، ج‌1، ص 273 تا 274.