محمد بن سعید بوصیری
بوصیری، ابوعبدالله شرفالدین محمد بن سعید بن حماد دَلاصی (608-694ق/1211-1295یا1296م)، شاعر، فقیه، کاتب و حسابدار.
محتویات
خاندان بوصیری
نیاکان وی ظاهراً از قبیله ی بزرگ صنهاجه بودند، اما خود او به بوصیر مصر که زادگاه پدرش بوده، منسوب است.
لقب دیگر بوصیری
نسبت دلاصی را نیز از زادگاه مادرش دلاص گرفته است. با درهم آمیختن این دو نسبت گاه او را دلاصیری نیز خواندهاند.[۱]
فعالیت های بوصیری
وی در دلاص یا بَهشیم (منطقه بَهنَسا) زاده شد. گفتهاند: در آغاز به تصوف روی آورد و به ابوالعباس مرسی (د686ق/1287م)، خلیفه ابوالحسن شاذلی (د656ق/1258م) پیوست، اما ظاهراً شیوه زندگی او میان مردم با تصوف واقعی همساز نبود.[۲] سپس گویا حدود 10 سال در قدس و مدینه و پس از آن 13 سال در مکه اقامت گزید و به تعلیم قرآن مشغول شد. حدود سال 659ق به مصر بازگشت و در دستگاه دیوانی، در بلبیس شرقی به عنوان کاتب (مباشر) به کار پرداخت؛ اما پس از 4 سال بهتر آن دید که خود مکتبخانهای برای تعلیم قرآن در بلبیس و سپس در قاهره تأسیس کند.[۳]
اساتید و شاگردان بوصیری
بوصیری با شاعران بزرگی هم عصر بود، از آن جمله اند: ابن نبیه (د619ق)، ابن فارض (د632ق) ابن مطروح (د649ق) و بهاء زهیر (د656ق) و جز آنان [۴] اما بی گمان او از ابوالعباس مرسی بیش از دیگران درس آموخت. چند تن از مشاهیر نیز در شمار شاگردان و راویان اخبار و قصاید او در مدح پیامبر صلی الله علیه و آله بودهاند؛ مشهورترین آنها ایناناند: نحوشناس معروف ابوحیان غرناطی (د745ق)، ابوالفتح ابن سیدالناس یعمری (د734ق) و عزالدین ابن جماعه که مدتی قاضی القضات مصر بود.[۵]
نثر بوصیری
بوصیری به سبب اشتغال به کار کتابت و تعلیم در دستگاه دولت در نثر مهارت تمام یافته بود، چنانکه در تعلیق هایی که بر قصیده معروف خویش، المخرج والمردود علی النصارى والیهود نگاشته، اسلوبی مرسَل و بیتکلف بکار برده، هر چند که به قول فروخ[۶] از زیبایی هنری و نوآوری تهی است. اما در شعر، وی به خصوص با سرودن قصایدی در مدح حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله شهرت یافت.
انواع شعر بوصیری
شعر او را میتوان به دو بخش تقسیم کرد:
- 1. شعر اجتماعی که بیشتر در مدح و هجا و شکایت از روزگار و خلاصه امور مربوط به زندگی روزمره است.
- 2. اشعاری که در مدح پیامبر صلی الله علیه و آله سروده است.[۷]
درباره ارزش ادبی گروه نخست، عقاید متفاوت و حتى متضاد است. گروهی میپندارند که بافت این اشعار ناهمگون است، در آنها سستی و استواری درهم آمیخته از معانی برازنده تهی است، عباراتش عامیانه است.[۸] روح عامیگرایی و تعابیر مردمی روزمره سراسر آنها را پوشانده است، اسلوب آنها سخت ناهنجار است.[۹] عموماً از اسلوب و کلمات شاعران دیگر حتى در استفاده از الفاظ نوخاسته و هجاهای گزنده تقلید کرده است.[۱۰] برخی دیگر به عکس، آن اشعار را سخت دلانگیز و خوش ترکیب وصف کردهاند.[۱۱] حتى گفتهاند که از شعر جزّاز و ورّاق نیز برتر است.[۱۲][۱۳] و هر کس نیک در شعر او بنگرد به مزایای آن پی خواهد برد.[۱۴] چه الفاظ آراسته و قافیهای استوار دارد و از تکلف ناپسند به دور است.[۱۵]
برخی نیز در توجیه هرزهگویی های او چنین اظهارنظر کردهاند که وی از سر طبع و ذوق شاعرانه شعر میسروده است و به همین سبب، در شعر او زشت و زیبا به هم آمیخته و به آرایههای لفظی عنایت نشده است و خلاصه قصاید او در گاه بر حسب طبع شاعر سخت دراز شده است.(مثلاً قصیده او در مدح امیر ایدمر ترکی به 310 بیت، و همزیه او در مدح پیامبر صلی الله علیه و آله به 636 بیت بالغ میگردد).[۱۶]
دسته دوم اشعار او قصایدی است که در مدح پیامبر صلی الله علیه و آله سروده است و عموماً آنها را اشعاری استوار پنداشتهاند. در این نوع اشعار شاعر از قدما بسیار تقلید کرده و تعابیر و تصاویر زندگی بیابانی را عیناً تکرار کرده است؛ چنانکه اصرار بسیار بر آن دارد که نامهای جغرافیایی را که میان شاعران حجاز و نیز در مدایح پیامبر صلی الله علیه و آله رایج است، تکرار کند و آگاهی خود را از زبان عربی و اسرار شعر سرایی سنتی به اثبات رساند.[۱۷]
معروفترین قصیده بوصیری
معروفترین قصیده بوصیری همانا الکواکب الدریه فی مدح خیرالبریه است که بیشتر به نام «بُرده» شهرت یافته، و در آن با قصیده برده کعب بن زهیر به معارضه برخاسته است.[۱۸]
دیگر مدیحههای مشهور او
عبارتاند:
- 1. القصیدة الهمزیة فی المدائح النبویة، یا اُم القُرى فی مدح خیر الورى که 18 شرح، 11تخمیس و 2 تشطیر دارد.[۱۹]
- 2. ذخرالمعاد على وزن بانت سعاد، یا الکلمه الطیبة والدیمة الصیبة فی مدح الرسول صلی الله علیه و آله.
- 3. القصیدة الخمریة، که 3 شرح دارد و یکی از آنها را جامی با نام لوامع القصیدة الخمریة به فارسی نگاشته است.[۲۰]
- 4. القصیدة المضریة فی الصلاة على خیرالبریة که علاوه بر شرح عربی، یک ترجمه و شرح به ترکی دارد و 3 بار نیز تخمیس شده است.[۲۱]
- 5. التوسل بالقرآن، و آن دعایی است شامل نام همه سوره های قرآن که به قصد نابودی ظالم خوانده می شود.
- 6. یائیه که سیوطی (د911ق) و بورینی (د1024ق) آن را شرح کرده اند.
- 7. لامیه در مدح حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله که در معارضه با بانت سعا سروده شده است.
- 8. لامیهای دیگر به نام المخرج والمردود علی النصارى والیهود در رد عقاید مسیحیان و یهودیان.
- 9. قصیدهای در مدح ابوالعباس مرسی و تسلیتگویی به مناسبت وفات شیخ وی ابوالحسن شاذلی.[۲۲]
پانویس
- ↑ ابن شاکر، 3/362.
- ↑ فروخ، 3/673.
- ↑ همو، 3/673-67؛ GAL,S,I/467.
- ↑ مصطفى، 3/267.
- ↑ همو، 3/267-268.
- ↑ 3/674-677.
- ↑ رکابی، 175.
- ↑ نک: مصطفى، 3/269.
- ↑ رکابی، 178.
- ↑ اسکندری، 311.
- ↑ ابن شاکر، 3/364.
- ↑ مقریزی، 5/663، از قول ابن سیدالناس.
- ↑ سیوطی، 1/570.
- ↑ ابن عماد، 5/432.
- ↑ مصطفى، 3/270.
- ↑ همو، 3/271، 273.
- ↑ رکابی، 176-178.
- ↑ درباره این نامگذاری، نسخه های خطی و شروح آن: نک: ه د، برده.
- ↑ GAL,I/313;GAL, S,I/470-471.
- ↑ GAL, I/313-314: GAL, S, I/471-472.
- ↑ GAL,I/314.
- ↑ همانجا.
منابع
- دائرة المعارف بزرگ اسلامی، جلد 13، صفحه 5178، مدخل "بوصیری" از حامد صدقی، در دسترس در کتابخانه مدرسه فقاهت.