عزت و ذلت از دیدگاه نهجالبلاغه (کتاب)
معرفى اجمالى
«عزت و ذلت از ديدگاه نهج البلاغه» تأليف محمدتقى فلسفى، به زبان فارسى است. و مشتمل بر بيان ديدگاه امير المومنين در نهج البلاغه پيرامون عزّت و ذلت انسان است.
ساختار
كتاب، فاقد هر گونه فصل بندى يا باب بندى است و فقط شامل متن مىباشد. متن، يازده عنوان دارد كه از كلمات امير المومنين در نهج البلاغه است و مؤلف آنها را شرح داده است.
مؤلف، متن عربى جملات نهج البلاغه را نيز ذكر كرده است.
كتاب، داراى حجم بسيار كم، ولى حاوى مطالب بسيار سودمند و مفيد مىباشد. مطالب و مباحث كتاب، بسيار ساده و روان بيان شده است به طورى كه براى عموم قابل فهم و درك مىباشد.
گزارش محتوا
متن كتاب، چنان چه بيان شد مشتمل بر كلمات و جملات حضرت على(ع) در مورد عزّت و ذلت انسان است. مؤلف، اين مطالب را در يازده عنوان دسته بندى نموده است و شرح داده است.
مؤلف، قبل از شروع سخنان امير المومنين(ع)، پيرامون عزت و ذلت در اسلام توضيحاتى بيان مى-كند.
وى در ابتدا مىگويد:
«تمام مردم به دليل تمايل طبيعى و كشش غريزه حب ذات، علاقه دارند كه در جميع شئون و مظاهر زندگى همواره از نعمت عزت و بزرگوارى برخودار باشند و از خوارى و ذ لت بر كنار.
آيين مقدس اسلام مسأله عزت و احترام را در تعاليم خود مورد توجه قرار داده و مسلمانان را مؤظف نموده است كه در حفظ عزت و احترام كوشا باشند، بزرگوارى و شرافت خويش را مصون دارند و...».
مؤلف، در اين زمينه احاديثى از ائمه معصومين(ع) بيان مىنمايد و مختصرى توضيح مىدهد. نمونه-اى از اين احاديث عبارت است:
«على(ع) مىفرمايد:" عملى انجام بده كه عزت و آبرويت هدف تيرهاى ملامت اين و آن قرار نگيرد.
امام صادق(ع) مىفرمايد:" خداوند كار مومنان را به خودشان واگذار نموده ولى اجازه نداده است خويشتن را ذليل و خوار كنند».
در ادامه مؤلف، ترجمه كلمه «عزت» را از كتاب مفردات راغب بيان مىكند:
«(العزۀ حالۀ مانعۀ للانسان من ان يغلب) يعنى: عزت، يك حالت روحى و ترفّع روانى است كه نمى-گذارد آدمى مشهور و مغلوب ديگرى شود».
اولين عنوانى كه مؤلف بيان مىكند «على(ع) و مال» است. و در آن تنها جملهاى از نامه حضرت على(ع) به عثمان بن حنيف آورده مىشود. جمله مذكور چنين است:
«قسم به خدا كه از دنياى شما طلا و نقرهاى ندوختم و از غنايم آن مالى ذخيره نكردم و بر كهنه جامهاى كه در بر دارم جامه كهنه ديگرى آماده نساختم».
عنوان دوم «على(ع) و مقام» است. در اين قسمت كلام معروف حضرت به ابن عباس بيان مىشود در زمانى كه حضرت كفش كنهه خود را وصله مىزد كه فرمود:
«به خدا قسم اين كفش بى ارزش، نزد من محبوب تر از رياست و فرمانروايى بر شماست، مگر آن كه بتوانم در پرتو اين مقام اقامه حقى كنم يا باطلى را دفع نمايم».
مؤلف، در ادامه به بيان علل و عواملى متعددى مىپردازد كه مىتواند محيط را دگرگون نمايد و بر اوضاع و احوال فرد و جامعه تاثير بگذارد و مىتواند عزيزان را ذليل، و به ذليلان عزت و بزرگى ببخشد.
مؤلف، از ميان خطبهها، نامهها و حكمتها به سه عامل اشاره مىكند و در اين زمينه كلماتى از امير(ع) نقل مىكند و شرح مىدهد.
سه عامل ذكر شده در كتاب عبارت است از:
1. انقلاب؛
2. جهاد؛
3. رابطه حكومت و مردم.
عناوين ديگرى كه در كتاب ذكر شده است بدين ترتيب است:
على(ع) و اقبال و ادبار مردم؛
على و تملق گويان؛
على و عرصه پيكار.
مؤلف، در بخش «على(ع) و تملق گويان» پاسخ حضرت(ع) را به آن فرد متملق و چاپلوس بيان مىنمايد كه خطاب به او مىفرمايد:
«من از اين همه مدح و تمجيدى كه به جا آوردى فروترم و از آن چه پيش خود تصور كردهاى برتر و فراتر».
وضعيت كتاب
فهرست مطالب در ابتداى كتاب بسيان شده است. آدرس كلمات حضرت در پاورقى بيان شده است.
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.
منبع
ویکی نور