فیزیک و مکانیک
دانش مكانيك نزد مسلمانان «علم الحيل» خوانده مىشد. علم حيل، دانش يا شناخت ابزارهاى شگردساز در اصطلاح پيشينيان بود كه بر اساس آن، معرّف آشنايى با انواع وسايلى بود كه هر يك كارى انجام مىدادند.
هر چند برخى از انديشههايى كه در كتاب هاى مربوط به حيل آمده است در خاوردور و ايران ريشه دارد، به يقين مهندسى اسلامى را مىتوان دنباله سنت خاورميانه و مديترانه دانست. مصريان و روميان در مكانيك پيشرفت هاى فراوانى كرده بودند اما سهم يونانيان از همه بيشتر بود.
در دوره خلفاى بزرگ عباسى در بغداد، بسيارى از آثار يونانى و گاهى سريانى به عربى ترجمه شد كه از جمله كتاب پنوماتيك نوشته فيلون بيزانسى (بوزنطى) و مكانيك نوشته هرون اسكندرانى و رسالهاى از ارشميدس درباره ساعت هاى آبى را مىتوان نام برد.
بررسى و برآورد توان مهندسان مسلمان كار سادهاى نيست، ساختن و سواركردن وسايل به توانايى در هندسه مسطحه و حساب و اندازهگيرى مساحت ها نياز داشت، هر چند سواركردن ابزار معيار منسجمى نداشت، اما علت كاميابى مهندسان مسلمان در ساخت ابزارهاى نوين، چون مجسمهاى با حركات خودكار و فوارههاى مكانيكى اين بود كه آنان در طرح اين ابزار از دانش تجربى استاتيك (ايستشناسى) استفاده مىكردند و نيز مىتوانستند قطعات لازم را از موادى كه داشتند ببُرند، شكل بدهند و سوار كنند.[۱]
نخستين مهندسان عالم اسلام سه برادر به نامهاى احمد و محمد و حسن، فرزندان موسى بن شاكر، مشهور به بنوموسى بودند. كتاب الحيل بنوموسى نخستين اثر مدون شناخته شده در زمينه مكانيك در جهان اسلام به شمار مىرود.
در اين كتاب، يكصد دستگاه شرح داده شدهاند كه بيشتر آنها به صورت خودكار و با استفاده از خواص مكانيكى سيالات كار مىكنند. اين وسايل شامل انواع فوارههاى خودكار، ساعت هاى آبى، انواع بالابرهاى آب و چرخ هاى چاه، آفتابههاى خودكار و وسايلى مانند اين هستند. نكته جالب در مورد پژوهش هاى اين سه برادر آن است كه آنان پانصد سال پيش از اروپا و براى نخستين بار، ميللنگ را در حوزه دانش هاى فنى بكار بردهاند.[۲]
ديگر مهندس مشهور اسلامى و نامدارترين مكانيك مسلمان جَزَرى است. او در نيمه دوم سده ششم يا آغاز سده هفتم هجرى در شهر آمِد يا ديار بكر امروزى مىزيست. كتاب مشهور او در مورد مكانيك، كتاب فى معرفة الحيل الهندسية يا الجامع بين العلم والعمل النافع فى صناعة الحيل نام دارد كه آن را به درخواست امير ديار بكر، نوشت.
كتاب جزرى جامع علم و عمل است يعنى هم كتابى نظرى و هم عملى به شمار مىرود. او مقام رئيس الاعمال به معنى «رئيس مهندسان»، را نيز داشته است؛ در هنر رسم فنى مهارت داشت؛ همچنين در تشريح مطالبى كه در ذهن داشته و در وصف آسان و ساده دقيقترين و پيچيدهترين ابزارها استاد بوده است.
كتاب وى بهترين نوشتار درباره ابزارهاى مكانيكى و هيدروليكى در سدههاى ميانه است و در آن، واقعاً بين علم و عمل، مباحث نظرى و راههاى عملى را مطرح كرده است. اين كتاب به شش بخش (نوع) تقسيم شده است:
- ساعت هاى آبى و شمعى
- وسايل سرگرمكننده
- وسايلى براى شستن دست و صورت و وضو گرفتن
- فوارهها و نيهاى دايمى
- ماشين هايى براى بالاكشيدن آب
- وسايل جزئى و گوناگون ديگر.
ارزش اين كتاب به اهميت روش ها و شيوهها و اجزاى آن منحصر نمىشود، بلكه جزئيات روش ساختن هر وسيله با تفصيل تمام و آن هم توسط شخصى كه خود صنعتگر ماهرى بوده شرح داده شده است.[۳]
ابوالفتح عبدالرحمان خازنى، ديگر مكانيکدان و فيزیکدان اسلامى است. او در شهر مرو به دنيا آمد و در دستگاه سلجوقيان به امور علمى پرداخت. مشهورترين اثر وى ميزان الحكمه (نوشته حدود 515 ق) و از مهمترين كتابهاى علم الحيل است. مكانيك آبگونهها (هيدروليك)، ايستابشناسى (هيدرواستاتيك)، به ويژه ديدگاههاى وى درباره گرانيگاه، تعادل اجسام، وزن مخصوص، چگالى سنجى، بالابرها، ترازوها، زمان سنج ها و فنون ساختن و بكار بستن ابزارهايى در اين زمينه، جملگى نشان دهنده تبحر او در حوزه دانش مكانيك به شمار مىرود.
از ديگر دانشمندان مسلمانِ در اين زمينه، ابنهيثم بصرى، جيانى قُرطبى و البته ابوريحان بيرونى را مىتوان نام برد. پژوهش هاى ابوريحان بيرونى در بدست آوردن وزن مخصوص پنج مادّه و كانى امروزه آن چنان به معيارهاى قرن بيستمى ما نزديك است كه تعجب همگان را برمىانگيزد.
هرگاه از ديد كاركردگرايانه به دستاوردهاى مهندسان اسلامى بپردازيم و طراحى انواع آلات سرگرمى و شعبدهبازى و بالابرهاى آب را به كنارى بنهيم، مهمترين دستاورد مسلمانان در حوزه علم حيل، آشنا ساختن اروپا با باروت و سلاحهاى آتشين است.
پيشينه ذكر استفاده از انواع سلاح هاى آتشين در جنگ ها و به ويژه هنگام محاصره شهرها به سده هشتم هجرى مىرسد. ابن خلدون در كتاب العبر از كاربرد انواع سلاح هاى آتشين و آن هم نه فقط در بكاربردن توپها و انواع ابتدايى توپ هاى دستى (شمخال) يا تفنگ ها، بلكه در انواع گوناگونى از پرتابهها در نبردهاى سلاطين اسلامى افريقا ياد كرده است.
بررسى آراى چند تن از دانشمندان اسلامى درباره اين پرتابهها، نوشتههاى شهاب الدين بن فضلاللَّه العمرى، ابنارنبخاء و حسن الرماح، ما را با دنياى عجيب و شگفتىآور سلاح هاى آتشين آشنا مىسازد.[۴]
پانویس
منابع
علی اکبر ولایتی، فرهنگ و تمدن اسلامى، ص 42 تا 44.