فقه الصادق (کتاب)

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۷ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۰۴ توسط Aghajani (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

ای‍ن‌ ک‍ت‍اب‌ اثر آيت الله سيد صادق روحاني و ش‍رح‍ی‌ ب‍ر ت‍ب‍ص‍ره‌‌ال‍م‍ت‍ع‍ل‍م‍ی‍ن‌ ف‍ی‌ اح‍ک‍ام‌‌ال‍دی‍ن‌ ع‍لام‍ه‌ ح‍ل‍ی‌ اس‍ت‌.

فقه الصادق.jpg
نویسنده صادق روحانی
موضوع فقه‌ شیعه
زبان عربی
تعداد جلد 26

فقه الصادق (ع)

معرفی اجمالی کتاب

يکي از موسوعه هاي مهم فقهي که در دوران معاصر نگارش يافته است، کتاب «فقه الصادق» تأليف آيت الله سيد صادق روحاني است که وي براي فضلاي حوزه، نامي آشناست.

یکی از امتیازات این مجموعه فقهی آن است که طلاب و محققین را از مراجعه به کتاب های فقهی جهت اطلاع از آرای دیگر فقیهان بی نیاز می کند؛ چه آنان که در قرن های گذشته می‌زیسته‌اند و چه آن دسته از فقیهان معاصر مانند آیت الله خوئی، میرزای نائینی، محقق اصفهانی و آیت الله حکیم که پیش از نگارش این مجموعه آرای فقهی خود را عرضه کرده اند و حتی فراتر از این، آرای آن دسته از فقیهانی را گرد آورده است که مراجعه به آثارشان چندان رواج ندارد؛ مانند برخی از آرای آیت الله کاظم شیرازی و آیت الله عبدالکریم حائری.

از نکات قابل اشاره آن که حضرت آیت الله العظمی بروجردی دوبار از کتاب فقه الصادق در منبر تدریس خود مطالبی نقل فرمودند و حضرت آيت اللَّه العظمى خويى در وصف این کتاب طى نامه اى مرقوم فرمودند كه: من كتاب فقه الصادق را شخصاً براى آيت اللَّه كاشف الغطاء بردم و گفتم: ببينيد من چه‌ خدمت بزرگى به عالم اسلام و فقاهت نموده ام و چنين عالم محققى را تربيت‌ كرده‌ام.

ارزش کتاب

مهمترین ویژگی و نقاط تمایز موسوعه «فقه الصادق» را می توان در موارد زیر دانست:

تمامیت: فقه الصادق از معدود مجموعه های فقهی مخصوصاً در دوره های اخیرِ است که مولف آن توفیق یافته تا به تمام مسائل فقهی از ابتدای کتاب طهارت تا پایان کتاب دیات بپردازد.

جامعیت: این موسوعه به بسیاری از فروعات فقهی پرداخته که حتی مرحوم علامه حلی در متن تبصره به آن اشاره ای نکرده است. لازم به ذکر است هر چند این موسوعه به کتاب «التبصره» ارجاع می دهد لیکن بسیاری از فروعات فقهی که در متون دیگری مانند «العروه الوثقی» آمده است را دربر می گیرد.

تتبع و کاوشگری: موسوعه فقه الصادق، خواننده را از مراجعه به کتاب های فقهی جهت اطلاع از آرای دیگر فقیهان بی نیاز می کند؛ چه آنان که در قرنهای گذشته می‌زیسته‌اند و چه آن دسته از فقیهان معاصر مانند آیت الله خوئی، میرزای نائینی، محقق اصفهانی و آیت الله حکیم که پیش از نگارش این مجموعه آرای فقهی خود را عرضه کرده اند و حتی فراتر از این، آرای آن دسته از فقیهانی را گرد آورده است که مراجعه به آثارشان چندان رواج ندارد؛ مانند برخی از آرای شیخ کاظم شیرازی و شیخ عبدالکریم حائری.

پژوهشگری و تحقیق: موسوعه فقه الصادق، تنها به گردآوری آرای فقهی بسنده نکرده؛ بلکه تمام آنها را بر اساس دلایل و براهین محکم و به طور دقیق و علمی مورد بررسی و ارزیابی قرار داده است.

توجه به فقه پویا: در حالی که برخی از کتاب های فقهی توجه چندانی به روش های قاعده مند و استفاده از ساختار اصولی دقیق در نگارش ندارند و تنها بر اساس توافقات و ادراکات عرفی به ارائه مباحث می پردازند موسوعه فقه الصادق با جمع دو ویژگی شاخص گردیده است: بکارگیری ساختار دقیق اصولی و فهم عرفی درست و زیبا از متون شرعی.

جدید و به روز بودن: موسوعه فقه الصادق بر اساس جدیدترین شیوه‌ها و نظرات اصولی نگاشته شده و همگام با تغییرات و پیشرفت های علم اصول شیعه است و از این رو خواننده را از قواعد اصولی دقیقی که علم اصول در دوره معاصر به آن دست یافته، دور نمی‌سازد.

روانی و راحتی متن: اگر چه موسوعه فقه الصادق شامل مباحث و ادله و مناقشات دقیق می باشد اما از آنجا که با قلم عربی زیبا، عبارات سلیس و بیان واضح به رشته تحریر درآمده است، مطالب پیچیده و دشوار آن حتی برای طلبه های جوان فاضل نیز به آسانی قابل هضم می باشد.

آنچه گذشت تنها برخی از ویژگی ها و نقاط تمایز موسوعه عظیم فقه الصادق بود و دیگر ویژگی های منحصر به فرد ان بر همین اساس شناخته می شوند.

ترجمه و شروح

نقدهای کتاب

با وجود امتيازات کتاب، نقدهايي هم بر کتاب حاضر مي توان وارد کرد که مي توان آنها را به سه دسته تقسيم کرد:

  • نقدهاي مبنايي؛
  • نقدهاي محتوايي؛
  • نقدهاي نگارشي.

البته انتقادات محتوايي به سبب گستردگي مباحث کتاب در اين مقاله کوتاه قابل طرح نيست و بايد در ضمن بحث هاي مفصل فقهي به آن رسيدگي کرد. بنابراين فقط به بيان دو نقد ديگر اکتفا مي کنيم:

الف) نقدهاي مبنايي

  1. مؤلف محترم به صورت فقه مقارن بحث نمي کند و به آراي فقهاي مذاهب اسلامي عنايت ندارد، جز در موارد ضرورت و آن هم بدون مراجعه مستقيم به منابع اهل سنت.
  2. در مباحث فقهي چندان به علم رجال توجه نشده است و در مورد روات جنجالي مانند سهل بن زياد و محمد بن سنان و... بحث عميقي ندارد. به عبارت ديگر، بحث رجال در کتاب کم رنگ و استطرادي است.

اين دو انتقاد مبنايي است، بدين معنا که هر فقيهي بر اساس مبناي خود عمل مي کند و به نظر مي رسد که علت عدم طرح اين دو مطلب در کتاب، عدم اعتقاد مؤلف محترم به آنهاست.

اما به نظر ما هر دو مطلب لازم است. ما همان طور که مرحوم آيت الله بروجردي معتقد بود، اعتقاد داريم که اولاً براي بدست آوردن سخنان حقيقي اهل بيت عليهم السلام توجه به روايات و فقه اهل سنت لازم است. ثانياً علاوه بر آن در روزگار ما طرح مباحث ديگر مذاهب اسلامي سبب آشنايي و همبستگي بيشتر مي شود و ثالثاً سبب مي شود کتاب داراي تأثير و اعتبار بيشتر در ميان محققان مختلف گردد.

در مورد علم رجال نيز به نظر ما نمي توان به عملکرد مشهور بسنده کرد و هر روايتي را که آنها معتبر دانستند - اگرچه ضعف سند داشته باشد - معتبر دانست و هر روايتي را که عمل نکردند - اگرچه معتبر باشد - کنار گذاشت، مگر اعراض تمام اصحاب باشد، آن هم در شرايطي. به علاوه در مورد رواياتي که بين اهل رجال اختلاف است، لازم است اجتهاد کرد.

کم توجهي به علم رجال در اين موسوعه، اشتباهاتي را هم به وجود آورده است. تفصيل بحث در اين زمينه، مجال ديگري را مي طلبد و خوشبختانه در اين باره از فضلا و بزرگان معاصر مطالبي انتشار يافته است.

ب) نقدهای نگارشي

  1. اگر چه کتاب در مباحث متعارفي که فقهاي بزرگ بحث دارند - مانند مباحث طهارت و صلات و مکاسب - داراي عمق و دقت است، اما در بسياري از مباحث ديگر چنين نيست و به صورت بسيطي بحث شده است؛ مانند مباحث: شرکت، مضاربه، احياء موات، اطعمه و اشربه، ميراث و... که با ملاحظه حجم مطالبي که در فهرست ذکر کرديم، اهل فن مي توانند در اين زمينه داوري کنند؛ مثلاً در مورد کتاب نکاح، همان طور که صاحب جواهر شرح و بسط لازم را نداده است، «فقه الصادق» هم بسط نداده است با اين که کتاب نکاح آن قدر مباحث فني و عميق دارد که حداقل لازم بود تا دو برابر اين مقدار ارائه شود. بسياري از موسوعات در مجلدات آخر دچار نوعي شتاب زدگي در تأليف شده اند که شايد علت آن، اشتغالات اجتماعي نويسندگان يا کهولت سن و... باشد.
  2. اگرچه، به فروع مهمي که صاحب عروه و شيخ در مکاسب طرح کرده اند، عنايت شده اما از فروع بسيار مهم ديگر هيچ بحثي نشده است. اين نقص با مراجعه به تحرير علامه و يا مناهج المتقين مرحوم مامقاني تا حدي قابل جبران بود.
  3. مسائل مستحدثه هر بحث - که تا زمان نگارش طرح شده بود - غالباً طرح نشده است؛ مانند: بحث رؤيت هلال با وسايل جديد، عده بر زنان مطلقه اي که رحمشان را درمي آورند، ذبح حيوانات با دستگاه و... البته مؤلف کتابي به عنوان «فقه المسائل المستحدثه» دارد که در آن از 21 مسئله جديد بحث کرده اند و به نظر مي رسد که اگر آن را هم در آخر فقه الصادق قرار دهند، به تکميل موسوعه عنايت فرموده اند.
  4. متن کتاب تبصره مرحوم علامه بوده است که به علت اختصار زياد، اصلاً قابليت چنين شرحي را ندارد؛ يعني اکثر شرح متعرض مطالب استطرادي (غيرمربوط به متن) است. مؤلف محترم اگر بنابر نگارش مختصر نداشت، خوب بود متني مانند شرايع يا قواعد را انتخاب مي کرد که تناسب بيشتري با شرح داشته باشد.
  5. مبحث مهم اجتهاد و تقليد اصلاً وجود ندارد و اين سبب نقصان اين موسوعه شده است. در مورد مباحث عتق هم شايسته بود که حداقل کلياتي از آن ارائه بشود؛ چرا که براي فهم کلمات اصحاب در ديگر مباحث فقهي مفيد است.
  6. در برخي از موارد با اين که مؤلف تغيير نظر داده، مطالب کتاب اصلاح نشده است؛ مثلاً در بحث طهارت اهل کتاب، با اين که خود ايشان فتوا به طهارت داده اند (منهاج الصالحين، ج 1، ص 154) ولي نتيجه بحث کتاب، نجاست آنهاست (همان، ج 4، ص 445 و 446) يا در بحث نماز عيدين در زمان غيبت، با اين که در مشروعيت جماعت آن اشکال دارد. (همان، ج 1، ص 335) تعبير فرموده اند: «مع فقد الشرائط لاتستحب جماعه، همان، ج 7، ص 302» که ظاهر تعبير اين است که به صورت جماعت مستحب نيست اما عدم مشروعيت - که نظر واقعي نويسنده است - از ظاهر آن استفاده نمي شود و عبارت رسا نيست. اگر تغيير فتوا هم داده است، بازگويي آن مطلوب است.
  7. دقت لازم در برخي از موارد اعمال نشده و اشتباهاتي در متن کتاب به وجود آمده است و ما به سه نمونه بسنده مي کنيم:
    1. در کتاب الصوم (ج 12، ص 95) در بحث مفطريت غبار به روايت مروزي - که تنها روايت بحث است - اشکال شده که اصحاب غبار غليظ را مفطر دانسته اند ولي روايت مطلق غبار را ذکر کرده است. پس معلوم مي شود که اصحاب به اين حديث استناد نکرده اند و چون سند آن ضعيف است و استناد اصحاب ثابت نيست، نمي توان به اين روايت عمل کرد (ما اشکال را به طور کامل تقرير کرديم. در متن «فقه الصادق» بسيار خلاصه مطرح شده است) ايشان جواب مي دهد که در متن حديث آمده: «أو کنس بيتاً فدخل في أنفه أو حلقه غبار» و چون غباري که هنگام جارو کردن خانه بلند مي شود، غالباً غليظ است پس ظاهر حديث اراده غبار غليظ است که اصحاب گفته اند: معلوم نيست که چنين غلبه اي از کجا احراز شده است!
    2. در کتاب الحج (ج 13، ص 213) کلمه «و يحرّمون» را که بعضي از فقها احتمال داده اند مجهول خوانده شود، ظاهر در مجهول بودن دانسته، با اين که ماده «احرم، يحرم» لازم است و اگر مجهول باشد بايد با باء متعدي گردد و بعد مجهول شود.
    3. در کتاب البيع (ج 27، ص 240) در مورد سند روايت آمده: «ورواه الشيخ باسناده عن أحمد بن محمد بن الحسين - الظاهر أنّه الجصّاص الثقه - ...»؛ در حالي که با مراجعه به مصدر حديث معلوم مي شود، اشتباه است و «رواه الشيخ باسناده عن محمد بن احمد بن يحيي عن محمد بن الحسين» صحيح است. (وسائل الشيعه، ج 8، ص 37)

اشتباه ديگر اين است که جصاص لقب چنين فردي که ذکر کرده اند، نمي باشد. به تعبير دقيق تر، معلوم نيست اين لقب را چرا براي احمد بن محمد بن الحسين ذکر کرده اند؛ چرا که در علم رجال چنين چيزي وجود ندارد!

وضعیت نشر

جلد اول این کتاب که به مبحث طهارت اختصاص دارد و هم اکنون در کتابخانه ملی و سایر کتابخانه های معتبر موجود است اولین بار در سال 1373 قمری توسط دارالمحکمه قم به چاپ رسیده است.

اين کتاب در چاپ قبل در 26 جلد انتشار يافت، ولي در اين چاپ به دليل تحقيقات انجام گرفته در آن به 41 جلد رسيده است. «فقه الصادق» در اواخر مهرماه 1387 برابر با شوال 1429 به بازار عرضه شد و انتشارات شروق قم توزيع آن را بر عهده دارد.

منابع

نگاهي کوتاه به موسوعه فقه الصادق، 26 مرداد 1390 - خرداد 1391.

متن کتاب فقه الصادق (ع)

فقه الصادق (ع)