مسجد الحرام
مسجدالحرام در مكه است و قبله مسلمانان، كعبه در آن جاى دارد. ابن جوزی وجه تسمیه آن آن را تحریم صید و قطع شجر در اطرافش گفته است.[۱]
کشور |
عربستان |
شهر |
مکه |
| |
مشاهده در نقشه |
محتویات
مسجدالحرام و دورههاى تاريخى توسعه آن[۲]
کشیدن حصار در اطراف مسجدالحرام
پيروزى اسلام در مكه سبب شد تا خانه خدا و اطراف آن، از لوث وجود بتها پاك شود و فضاى مكه را اذان بلال كه شعار توحيد بود، دربرگيرد. تا اين زمان هيچ حصارى و بنايى در اطراف مسجدالحرام نبود. تنها در اطراف كعبه آن سوى محدوده طواف خانههاى عربها بنا شده بود.
با گسترش اسلام و افزوده شدن به شمار مسلمانان، احساس شد كه بايد محدوده طواف وسيعتر شود. از اين رو خليفه دوم دستور داد تا خانههاى اطراف را بخرند و خراب كنند و به محدوده مسجد بيفزايند؛ همچنين گفت تا ديوارى كمتر از قامت يك انسان در اطراف مسجد بكشند، درهايى نيز در آن بگشايند و مشعلهايى بر فراز ديوارها نصب كنند تا مسجد در شب روشن بماند.
پردههاى كعبه را نيز عوض كنند. از آنجا كه كعبه و مسجد در معرض سيل بود، كوشش شد تا سيل بندهايى در اطراف آن احداث شود كه از هجوم آب و سرازير شدن آن به مسجد جلوگيرى كند.
بر اساس رسمى كهن به مردمى كه در اطراف كعبه زندگى مىكردند دستور داده شد بناهاى خود را بلندتر از كعبه نسازند تا بناى كعبه و مسجد تحت الشعاع آنها قرار نگيرد. گفتنى است، پيش از ظهور اسلام ساكنان مكه به احترام كعبه، خانههاى خود را به صورت مربع نمىساختند.
توسعه مسجد در زمان عثمان
پس از اقدامات خليفه دوم در سال هفدهم هجرى، خليفه سوم در سال بيست و شش هجرى، بار ديگر بر محدوده مسجد افزود. او دستور داد تا خانههاى ديگرى را خريده و ضميمه مسجد سازند. ميان او و برخى از صاحبان خانهها درگيرى پيش آمد كه سرانجام برخى از آنها راضى شدند و برخى نيز ناراضى باقى ماندند.
خليفه سوم، همزمان با توسعه مساحت مسجد، دستور داد. رواقهايى براى مسجد ساخته شود. تا آن زمان محيط اطراف كعبه به طور كامل بدون سقف بود و اين نخستين بارى بود كه بخشهايى از آن مسقف مىشد.
توسعه مسجدالحرام در خلافت وليد
وليد بن عبدالملك اموى (خلافت از 86- 96 ه.)، در دورهاى حكومت مىكرد كه خزانه بيتالمال پر از غنايم و اموالى بود كه به عنوان خراج و جزيه و عُشْريه از اطراف و اكناف به شام مىرسيد. او خليفهاى اهل رفاه و علاقهمند به ساختن بناهاى باشكوه و پرعظمت بود. از اين رو، علاوه بر ساختن جامع اموى در دمشق و توسعه مسجدالنبى در مدينه و بناى بسيارى از اماكن مدينه، بر مساحت مسجدالحرام به مقدار 1725 متر افزود و مسجد را بازسازى كرد.
او رواقهايى در اطراف مسجد ساخت و آنها را با ستونهايى عظيم سرپا نگاه داشت. اين ستونها به صورت زيبايى تزيين شد و در قسمتهايى از آنها طلا بكار رفت. وليد ناودان خانه خدا را نيز از طلا ساخت كه تا به امروز به همين نام شهرت دارد.
ساختمان مسجد در عهد عباسيان
منصور، دومين خليفه عباسى (خلافت از 136- 158 ه.)، در سفرى كه براى حجگزارى به مكه آمد، احساس كرد كه مسجد گنجايش مسلمانانى را كه براى حج آمدهاند، ندارد. مصمم شد تا با خريدن خانههاى اطراف و ضميمه كردن آنها به مسجد به توسعه آن اقدام كند. مردمى كه صاحب خانههاى اطراف بودند، با چنين تصميمى مخالفت كردند، اما پس از آن به فروش خانههاى خود رضايت دادند.
در اين افزايشِ مساحت، وسعت مسجد دو برابر شد و نزديك به پنج هزار مترمربع بر مساحت مسجد افزوده گرديد. اين افزايش در جهت شمال و غرب مسجد صورت گرفت. اين بار نيز رواق هايى براى مسجد در اطراف آن ساخته شد. علاوه بر آن، منارهاى نيز در ركن غربى مسجد احداث گرديد. گسترش تزيينات روى ديوارها و ستونها نيز بيشتر شد. بناى مسجد كه در سال 137 آغاز شده بود، در سال 140 هجرى خاتمه يافت.
«مهدىِ عباسى» فرزند منصور، (خلافت از 158-169 ه.ق) در سال 161 تصميم به افزايش مجدد مساحت مسجد گرفت و خانههاى بيشترى را خريد و به مسجد ضميمه كرد. برخى از مردم از واگذار كردن خانههاى خود ابا داشتند. وقتى مهدى عباسى در اين باره از موسى بن جعفر عليه السلام سؤال كرد، حضرت به او نوشت: اگر كعبه پس از آمدن مردم به اينجا ساخته شده، يعنى ابتدا مردم در اينجا سكونت داشتهاند، مردم در واگذارنكردن خانههاى خود اولى هستند اما اگر ابتدا كعبه بوده و مردم پس از آن آمدهاند، مسجد به زمينهاى اطراف خود اولويت دارد. مهدى عباسى با استناد به همين نكته، خانهها را گرفت. پس از آن صاحبان خانهها نزد امام كاظم عليه السلام آمدند و از ايشان خواستند تا از مهدى بخواهد پول خانهشان را بدهد و امام چنين كرد.
مساحت افزوده شده به مسجد توسط مهدى عباسى 8380 مترمربع بود. در اين توسعه درهاى متعددى را در اطراف مسجد گشود و تا قرنها بعد، به همان صورت باقى ماند.
مهدى عباسى در سال 164 از كاردانان خواست، طرحى تهيه كنند تا مسجد از ناحيه جنوبى نيز وسعت يابد، به طورى كه به صورت تقريبى، مسجد به شكل مربع درآيد؛ به گونهاى كه كعبه در ميانه آن قرار گيرد. بدين ترتيب، مجدداً مساحت مسجد به مقدار 6560 مترمربع افزايش يافت و رواقهايى در اطراف آن ساخته شد و ستونهايى برافراشته گرديد. اين ستونها هنوز بر سر پا است و كتيبهاى كه يادگار دوره مهدى عباسى است، بر آن باقى مانده است.
گفتنى است به روزگار مهدى عباسى مسجد در سمت مسعى به اندازهاى توسعه يافت كه ميان مسجد و مسعى فاصلهاى نماند؛ با اين حال، بعدها باز در اين محدوده به تدريج خانههايى ساخته شد.
پس از مهدى عباسى، در زمان «معتضد» و «مقتدر عباسى»، قسمتهاى كوچكى به بخشهاى شمالى و غربى مسجد افزوده شد. از آن جمله محل «دارالندوه» بود كه از زمان قُصَىّ بن كلاب در جاهليت براى مشاوره قريش درباره كارهاى مهم، در كنار مسجدالحرام ساخته شده بود.
قرار بر آن بود تا تنها قريشيانى كه چهل سال از عمرشان گذشته است، به اين مجلس مشورتى وارد شوند. اين محل تا اواخر قرن سوم هجرى برپا بود و زمانى كه خلفا به حج مىآمدند، در آنجا اقامت مىكردند.
در اين زمان، به بناى دارالندوه بىتوجهى شد و رو به تخريب بود. هرگاه باران مىآمد، گِل و لاى آن به مسجدالحرام سرازير مىشد. اين امر سبب شكايت امير مكه به معتضد عباسى (خلافت از 279-289) شد و وى از خليفه خواست تا اجازه دهد آنجا را به مسجد بيفزايد يا به محلى براى اقامت حجاج تبديل كند. معتضد اين طرح را پذيرفت و دستورش را صادر كرد. اين افزايش در سال 281 هجرى صورت گرفت.
«مقتدر» (خلافت از 295-320) نيز در سمت باب ابراهيم، محدودهاى را به مسجد افزود. در دوران مستنصر بالله عباسى (623-640) كوششهاى زيادى براى بازسازى و نوسازى برخى از بناها صورت گرفت. يادگار اين تجديد بناها، كتيبههاى متعددى است كه از اين خليفه در جاىهاى چندى وجود دارد. از آن جمله براى تجديد بناى مطاف، كتيبهاى از اين خليفه در موزه حرم نگهدارى مىشود. همچنين براى بناى مسجد البيعه در نزديكى جمره عقبه، كتيبهاى از اين خليفه موجود است كه روى ديوار آنجا برقرار مانده است.
پس از آن، جز بازسازىهاى اصلاحى كه هر از چندى به وسيله خلفا و اميران در مسجدالحرام انجام مىيافت، كارى صورت نگرفت. با اين حال روشن است كه در تمام دوره مملوكى و عثمانى، بناى رواقهاى اطراف مسجد، هر از چندى ترميم و در مواردى از اساس بازسازى مىشد.
اخبار بسيارى از اين بازسازىها را در كتاب هاى تواريخ مكه و كتاب هايى كه در تاريخ خلفاى مملوكى و عثمانى نگاشته شده است، مىتوان دريافت. ننوشتن اين افزودهها نخست بدان دليل است كه ضمن آنها توسعه جدى صورت نمىگرفته و تنها به نوسازى توجه مىشده است.
به علاوه، به قدرى اخبار آنها فراوان است كه در اين مختصر امكان پرداختن به آنها نيست. كتيبههاى متعددى از اين بازسازىها به ويژه به روزگار قايتباى، از سلاطين بزرگ مملوكى در قرن نهم هجرى باقى مانده است. در حال حاضر با نگاهى به بناى رواقهاى اطراف مسجد مىتوان دريافت كه معمارى آن ميراث دوره مملوكى و به ويژه روزگار عثمانى است.
مسجدالحرام در دوره سعودىها
در سال 1368 قمرى، (1328 ش) ملك عبدالعزيز دستور داد تا مسجد را از هر سو توسعه دهند. اين توسعه كه از سال 1375 قمرى/1335 ش. آغاز شد، مساحت مسجد را تا 160861 متر رساند. اين مقدار مساحت، براى جمعيت نمازگزارى بالغ بر سيصد هزار تن در نظر گرفته شد. تعداد درهاى مسجد نيز در اين افزايش تا 64 رسيد.
ملك فهد كه به دنبال مرگ برادرش خالد، در سال 1402 ق./1361 ش. به سلطنت رسيد، يكى از كارهاى اساسى خود را رسيدگى به امور حرمين شريفين قرار داد.
وى به سال 1409 قمرى، تصميم گرفت، مسجدالحرام را به صورت بىسابقهاى افزايش دهد و به اصلاح و ترميم آن و اطرافش بپردازد. اين افزايش تا اين تاريخ، بيشترين افزايشى بود كه در طول تاريخ مسجدالحرام در اين مسجد صورت گرفته بود.
افزوده دوم سعودى، به طور عمده در بخش غربى مسجد صورت گرفت و محدودهاى به وسعت 76000 هزار مترمربع را در اين قسمت، به صورت يك مربع در ضلع غربى مسجد بر آن افزود. دو مناره بزرگ كه هر يك به ارتفاع 89 متر بود، در آن قسمت بنا گرديد. به علاوه سه قبه بزرگ در ميانه سطح افزوده شده ساخته شد كه هر كدام بر چهار ستون استوار، بنا گرديده است. گفتنى است، تعداد مئذنههاى فعلى مسجدالحرام، نُه عدد مىباشد.
به علاوه، اقدامات اساسى ديگرى مانند بناى زيرزمين، ايجاد يك طبقه روى طبقه همكف و نيز آماده سازى سطح بالاى طبقه نخست براى اقامه نماز از كارهايى بود كه صورت گرفت. هچنين براى انتقال زائران به طبقه اول و بام آن، افزون بر سرويس پلههاى عادى، چندين بالابر برقى در قسمتهاى مختلف مسجد نصب گرديد.
جدا از رواقهاى افزوده شده، محوطههاى بزرگى در شرق و غرب و جنوب در خارج از مسجد، بدون سقف براى اقامه نماز آماده گرديده است. مساحت تقريبى اين ميادين در شرق - بيرون مسعى - 46000 مترمربع، در جهات ديگر 42000 مترمربع و جمعاً 88000 مترمربع مىباشد.
تلاشهايى نيز براى بهبود وضع تهويه هوا در مسجدالحرام صورت گرفت كه بخشى از آن، از طريق واردكردن هواى خنك به مسجد، از ميان ستونهاست كه از مركزى در بخش اجياد با فاصله 450 مترى از مسجد، تهيه و آماده و ارسال مىشود. اما بيشتر كار خنك كردن مسجد از طريق پنكههاى سقفى است كه آنها را 1292 عدد نوشتهاند.